Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 47290

در حاشیهء ترور احمد ولی کرزی و مروری بر رویدادهای گذشته

2 سپتامبر 2011, 00:56

باقی سمندر

سوم عید فطر/ سنبله سال ۱۳۹۰ خورشیدی
سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

سلام یه خوانندګان ارجمند کابل پرس?

شما خود شاهد میباشید که ازنشانی حزب اسلامی افغانستان – نوشته ها و بیامهایی در کابل پرس منتشر ګردیده اند . پیام ګلبدین حکمتیار دارای نکات بسیار بحث برانګیز است . حکمتیار به نکته به مثابه شرط و شروط اشاره مینماید . نکته دیګری را به میان میکشد تا میان خود و طالبان خط فاصل ترسیم کند . من در مورد همه نکات بزودی خواهم نوشت . سه نکته مطروحه چنین اند :
یک – خروج نیروی های بیګانه
دو- جلوګیری از تکرار واقهات نامیمون دهه ۱۹۹۰
سه- قانونمند ساختن نظام
چهار نکات دیګری نیز در باره انفجار ها وخود کشی ها
من توجه شما را به نبشته ای که در پانزدهم ثور سال ۱۳۸۵ برابر به پنجم ماه جون نوشته و تکتیر نموده بودم – اینک در برابر چشمان شما میګذارم و بازهم خواهم نوشت . البته درچند بخش – برده باری و صبوری شما را آرزومندم تا این نبشته را با عث ملال خاطر شما نګردد.
نیم نګاهی به شش سال پیش وحزب اسلامی حکمتیار .

باقی سمندر
جمعه پنجم می 2006
پانزدهم ثور 13۸5

حکمت یاربه بن لادن تسلیم شد !

" حكمتيار يريد القتال تحت قيادة بن لادن
خبر تسلیم شدن گلبدین حکمتیار به بن لادن و الظواهری بسیاررکوتاه بود. مجموعه سخنرانی تسلیم طلبانه حکمتیار فقط سه دقیقه و پنج ثانیه بود که نخستین بارتوسط تلویزیون الجزیره پخش گردید .
شما میتوانید صدای تسلیم طلبانه حکمت یار را در www.aljazeera.net/News/aspx
باگوش های خود بشنوید. متن عربی و انگلیسی خبر الجزیره را در پایان همین صفحه و یا برگ نگاه نمائید .1و 2
تا امروز همچو اعترافی از جانب گلبدین حکمتیار وجود نداشت . تما م عملکردهای بخش های معین حزب اسلامی را میتوان بطور جداگانه ارزیابی نمود . در خبری که تلویزیون الجزیره پخش نمود ،
حکمتیار گفت که :
" ما از تما م مجاهدین عرب بویژه اسامه بن لادن و ایمان الظواهری و دیگر رهبران که در جهاد مقدس مارا برضد روسها حمایت نمودند ، سپاسگذاری مینمائیم.... .از چهار سال و شش ماه به اینسو نیروهای صلیبی کشورمارا اشغال نموده اند................"
حکمتیار امیدواراست تا در" جهادی "که بن لادن و الظواهری در پیش گرفته اند ، شرکت نموده و زیر بیرق و رهبری آ نها و در کنار آنها بجنگد.
نخست بایست حکمتیار از خود بپرسد که چه خط مشی در افغانستان از جانب رهبران احزاب اسلامی ارائه گردیده و عملی شد که افغانستان به این حال گرفتار شد ؟
چه کسانی سالها پیش از امروز به نیابت ناتو ، متحدین ورهبران شان در افغانستان کوشیدند تا افغانستان به میدان جنگ ناتو و پاکت وارشا تبدیل شد و نیروهای نیابتی این جنگ نیابتی را به پیش بردند و خون ملیونها هموطنم را قربان اربابان زر و زور نمودند.
در گذشته های نه چندان بسیار دور سفیرایالات متحده امریکا " تیودورل ایلینت جونیتر " در مقدمه کتاب سقوط افغانستان نوشته بودکه :
" افغانهائیکه مصروف جنگ استقلال اند برای ما می جنگند، اگر آنها ناکام شوند ، شوروی ها یک گام بسوی آبهای گرم و منابع نفت نزدیک میشوند . جائی که از مدتها قبل آنها و پیش از آنها تزار ها به آن چشم دوخته بودند " 3
خواننده عزیز !
شما را دعوت مینمایم تا قبول زحمت نموده و بامن چند گام به عقب بروید تا با یاد آوری خاطرات گذشته بتوانیم در مورد شرایط حال ارزیابی نسبتا دقیق تر داشته و براه آینده استوار تر برویم.
نورستان بعد از قیام دوازدهم میزان 1357 به رهبری قوماندان امین علاقه دار نورستانی آزاد شد.من در سال 1979 میلادی و1358 وخورشیدی عضو هیئات تحریریه جریده " صدای نورستان " با جمعیت الله که تازه از فاکولته اقتصاد برگشته بود ،بودم و به قلم عبد الروف صافی قوماندان قیام غند کوهی اسمار در صدای نورستان مطالبی منتشر نمودیم و من هم در آن جریده مطالبی نوشته بودم و درمورد برخوردهای حزب اسلامی زیاد نوشته ام که اینک باعث درد سر شما نمیشوم . در همان سال انجنیر توریالی از قندهار آمده و در نورستان میرزمید و در هما ن جا در نورستان به اثر توطئه ای به شهادت رسید.
انجنیر توریالی در روز 29 جوزای 1352 در صحن پوهنتون کابل با عده ای زیادی زخمی شده و در همان جا سیدال سخندان هم که سخنران جریان شعله جاوید بود ، به شهادت رسیده بود. حکمت یار در قتل سیدال سخندان و زخمی ساختن دیگران سهم زیاد تر داشت. انجنیر توریالی - حکمت یار را خوبتر از همه میشناخت.
من تاسال 1356 در آلمان غرب زنده گی میکردم و در زمستان 1356 با دوست و یار عزیز و زنده یاد وارجمندم رحیم جان بسوی کابل رفتم. من بعد از کودتای هفت ثور 1357 در کابل رسیدم و در اوائل جوزای 1357 چند بار در فاکولته اقتصاد به نزد استادان ای مانند سید آغا بلخی شهید و عده ای دیگری از استاد ان به خاطر احوال پرسی میرفتم . در همان جا نخستین بار با جمعیت الله که محصل فاکولته بود، آشنا شد ه بودم ، تا که خودم ناگزیر شده و از کابل فرار نمود م بعدا به مثابه عضو هیئات تحریریه صدای نورستان افتخار یافتم.
از همان زمان از کارکردهای حکمت یار و آی اس آی بسیار شنیدم و ضربه های ناگواری را یکی پشت دیگر خوردیم. تصفیه جبهات به وسیله آی اس آی و حزب اسلامی شروع شد. تبلیغی های قاضی حسین احمد در همه جا سرازیر شدند. نام های مفتی محمود و مودودی را همان سال شنیدم و به خواندن مطالب شان شروع کردم. خصومت به نام ملت و منافع ملی یکی ازدستاوردهای ایست که در همان زمان در بین جوانان توسط تبلیغی های قاضی حسین احمد رواج یافت.
غند کوهی اسمار که به رهبری قوماندان عبدالرووف صافی بزرگترین ضربه را به حفیظ الله امین زده بود و مردم دیگر تحمل دیدن جنایات مانند قتل عام کراله توسط باند حفیظ الله امین و شرکا را نداشتند ،برضد دولت کودتای هفت ثور قیام نموده بود و غند اسمار یک غند مستقل کوهی گردید و خطری بزرگ به باند حفیظ الله امین وشرکا محسوب می شد.. قوماندان همان غند توسط آی اُ س آی و حکمت یار در شب تار مورد حمله قرارگرفت و کارت های عضویت را حکمت یار بزور برچه و تفنگ بالای عساکر امضا کرد. عساکر تیت و پرک و پاشان شدند و غند کوهی اسمار از هم پاشید.
گزارش مفصل غند کوهی اسمار در مجله بسیار وزین و مصور بنام سروش همان وقت در ایران منتشر شدکه از قیام غند کوهی اسمار زیر رهبری عبد الرووف صافی مطالبی مستندی را منتشر ساخت و من شاهد توطئه آِ ی– آُ س آِ برضد غند کوهی اسمار بودم و شناخت ای از کشمیر خان و جلیل الرحمن و روابط شان با حکمتیار و آِ ی - اس – آی در جریا ن جنایت شان در غند کوهی اسمار پیدا نمودم و هستند انسانهائی که شاهد یورش آی – آُ س – آی بالای عبد الرووف صافی و تمام افراد مسلح غند کوهی اسمار بودند. امیدوارم که جوانان دلاور افغانستان مجله سروش سال 1979 را در ایران پیدا نموده و با نشر مجدد آن اسنادی را به اختیار خلق الله قرار دهند.
میدانیم که قوماندان نورستان علاقه دار امین نورستانی را چگونه آی اس آی در زمان طالبان کشتند تا راه را بسوی دره پنجشیر باز نمایند و جمعیت الله را که همکارم در جریده نورستان بود ، نیز بعد از فتوای قتل وی توسط مولوی تره خیل که استاد گلبدین حکمتیار است ، ترور کردند. همانطوریکه جنرال حکیم کتوازی را به شهادت رسانیدند. همانطوریکه دکتور بها الدین مجروح و عبدالرحیم چینزائی و پیشتر از آن جنت خان غروال را ترور نموده و صد ها جوان را نامراد ساخته بودند.
من در اوائل سال 1980 عضو هیات تحریریه جریده آزادی بودم و در آنجا در مورد امیران و برنامه ها و کار روائی های حزب اسلامی و شرکا و نقد برنامه آن همان سال 1980 زیاد نوشتم.
گلبدین حکمتیار که با تمام قوت زیر رهبری سازمان جاسوسی نظامی پاکستان و متحدین و رهبران بین المللی اش کار میکرد و از همان سال 1974 و بعد از کودتای 26 سرطان 1352 روابط اش با سازمان جاسوسی نظامی پاکستان محکمتر شده بود ، امروز به طور آشکار یکبار دیگر زیر رهبری بن لادن و الظواهری به کشت وکشتار در افغانستان ادامه میدهد.
من نمیخواهم توجه شما خواننده ها ی ارجمند را در اینجا به اسناد سی و دو ساله گلبدین حکمتیار و کار روائی های حکمت یار جلب نمایم و یا شما را درد سر داده و به لیسه حربی مهتاب قلعه ببرم و یا روابط وی رابا آصف شور وکودتای تنی بیا ن دارم و یا از روابط وی در اما م صاحب و قندوز با نظام الدین تهذیب یاد آور شوم و یا از روابط اش با مجددی – سلیمان لایق از پلخمری در سال های چهل تا روابط به بغداد و لیبیا در زمان سلطه شوروی در افغانستان ، سخن گویم ویا شمارا به خواندن نوشته سلیمان لایق بنام " آغازبی فرجام " درد سر بدهم و یا از توطئه در 1974 در پنجشیر سخن برانم و یاد آور شوم که چه تعداد جوانان مبارز اسلامی را حکمتیار به کشتارگاه روان کردو اینکه دراندراب چه کردو در تخار چه کرد و سرانجام در سال1992 از ماه ثور 1358 به بعد در کابل چه کرد.
یاد آوری مختصر و موجز بخاطر فراموش کردن و یا بفراموشی سپردن حوادث و فجایع ای دردناک و خون آلود ی نیست که خود گلبدین حکمتیار پاسخ گوی آنهاست همانطوریکه در ساحه پوهنتون و یا دانشگاه کابل بروز 29 جوزای سال 1352 مسئولیت قتل یک محصل بنام سیدال سخندان بدوش گلبدین حکمت یار است و خوشبختانه که شاهدان عینی همان حادثه هنوز زنده اند ، به همان ترتیب شهر کابل و مردم شهر کابل و گورستان ها و خرابه های شهر کابل شاهد جنایات متعدد حزب اسلامی حکمتیار وشرکا میباشد. هنوز صدای وی بگوشم است که برای کشتار مردم کابل روز یکشنبه را انتخاب نموده و قاضی حسین احمد هم در کنارش بود.
اینک گلبدین حکمتیار از نگاه سیاسی و نظامی آنچنان سرگردان شده که زیر رهبری بن لادن به جنایت در افغانستان ادامه میدهد.
من از آغاز آمدن اسامه بن لادن و شیخ عزام چیزی نمینویسم. من نمینویسم که چگونه آنوقت که توطئه حزب اسلامی در تخار محکوم شدو شیخ عزام و کودکان اش را حزب اسلامی و آی آس آی بعد از حوادث تخار در پاکستان ترور کردند .
تمام کار روائی هاو جنایات بن لادن و طا لبان را مردم افغانستان با گوشت وپوست خود میدانند و مردم دیدند که چگونه قدم به قد م از سپین بولدک تا سروبی راه را نیروهای حزب اسلامی برای طالبان باز کرد و نقش بن لادن و انفجار مجسمه های بامیان را کی میتواند فرامو.ش نماید ؟
ممکن اسامه بن لادن قتل استادش شیخ عزام و کودکانش را بدست ااعضای حزب اسلامی حکمتیار نادیده بگیرد ولی تا جائیکه من از اعراب و یمنی ها شناخت دارم ، آنها انتقام جو تر اند.
با استناد و بهانه بن لادن و انفجار ساختمان دوگانه نیویارک بود که ایالات متحده امریکا به تشکیل جبهه ضد تروریسم دست یازید والی پیشتر از ان که تلاش ها در راهی روان بود که گلبدین حکمتیار ریاد تر از دیگران خبر است .
مگر در روز دهم سپتامبر یک روز بعد از شهادت احمد شاه مسعود و یک روز پیش از انفجار در نیویارک میان رهبری سی آی ای و آی اس آی در نیویارک جلسه ای دایر نشده بود ؟
علاقمندان که میخواهند آزادنه بیاندیشند به کتاب Bush at war نگاه نمایند.
مگر پیش از حادثه یازدهم سپتامبر اعضای حزب اسلامی حکمتیار تلاش نداشتند تا بوسیله متحدین بین المللی شان کنفرانس ایرا در جزیره ترکی – یونانی به سمت منافع معین در منطقه سوق بدهند و
مگر آنوقت ها حکمت یار در تهران نبود و با عده ای از نزدیک ندیده بود ؟
با یاد آوری این مطالب میخواهم به گلبدین حکمت یار و یارانش با صراحت بگویم که :

من به دقت و هزار در صد میدانم که از آمدن حکمت یار در افغانستان و سر و صدا های امان الله در شیندند ( سبزوار ) و فشار های بالای هرات و سرانجام کشته شدن میرویس شهید بروز نوروز و کشته شدن امان الله در حادثه "ترافیکی " بسیاری از کسانی که در سطح ملی و بین المللی در افغانستان نظر داشتند و دارند ، بهتر از من خبر داشتند و دارند. در سناریوی موجود افغانستان، بودن حکمت یار و بن لادن و الظواهری امریست حتمی و الی " جنگ فرهنگ ها " و نوشته های هانتینگن دود هوا میشود و تلاش برای انرژی فوصیلی و منا بع سرشار منطقه زیر نام " جنگ صلیبی " و اهداف جیو پولیتیک و جیو استراتنیژیک واشنگتون ، پنتاگون و نیویارک به پیش برده نمیشود. اگر امروز حکمت یار رسما به بن لادن و الظواهری تسلیم میشود ، برای من جای تعجب نیست . این نیرنگ دیگریست. ببینیم که بن لادن و الظواهری و طالبان در افغانستان چه میکنند و حکمتیار در کجا قرار میگیرد.
شمارا به خواندن اخبار مستند دعوت مینمایم و قضاوت را به خواننده ها میگذارم.
"یک مسجد ویک مکتب را درولایت لوگر آتش زدند
دشمنان علم و معرفت و دین مبین اسلام دیشب یک مسجد و یک مکتب ابتدائیه را ، در قریه قول جلال ولسوالی خروار ولایت لوگر به اتش کشیدند .
مسوول دفتر مطبوعاتی وزارت داخله گفت : با انتشار شعله های اتش ، مسجد مذکور همراه با کتب، نسخ قران مجید ووسایل مکتب طعمه حریق شده و از بین رفته است .
منبع افزود: در مکتب یاد شده یکصدو پنجاه شاگرد مصروف اموزش بود " 4
ادامه دارد
پایان بخش یکم برای انتشار

جستجو در کابل پرس