Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 99

اجمل کشته شد، تف و نفری به کرزی و دولت خاینش

9 آپریل 2007, 02:10, توسط شمشاد

اجمل کشته شد چون افغان بود و خونش برای آقای کرزی و دولت بویناکش ارزش نداشت. اما آن ایتالیایی آزاد شد چون اروپایی بود و خونش از خون اجمل سرختر و نباید به زمین ریخته میشد. نفرین به این زندگی و نفرین به این روزگار و تف و لعنت به یکچنین دولت خاین و بیگانه پرست و جنایت سالار.

اما کشته شدن بیدریغ اجمل بیگناه تفی هم به روی به اصطلاح اتحادیه ژورنالیستهای افغان است که آنقدر بی‌روح و غیر جدی به مسئله برخورد کردند که قادر نشدند از مرگ یک هم مسلک شان جلو گیری نمایند. چون یک تعداد روشنفکر ترسو و جبون و ضد مردمی در این اتحادیه گرد هم آمده اند، کار شان در حد محکوم کردن رسانه‌ای به سبک دپیلمات های غربی خلاصه میشود و بس. اینان چون شهامت و وجدان بیدار ندارد که به یکچنین مسایل قاطع برخورد نموده بین خود و دولت کرزی خدا ناکرده مرز کشی نمایند و یا هم طالبان محترم را برنجانند. دفاع اینان از اجمل در حد «ما شدیدا این گروگانگیری را محکوم میکنیم و از دولت میخواهیم که به قضیه برخورد جدی کند و ....» خلاصه میشد که بی‌ارزش ترین و بصورتی دفاع خاینانه محسوب میشود چون در خود هیچگونه قاطعیتی نداشت.

اگر اینان واقعا وجدان و شرافت و احساسی میداشتند و روشنفکران متعهد میبودند برخورد شان میتوانست بسیار قاطع باشد و به دولت هشدار میدادند که اگر در کنار خبرنگار ایتالیایی این جوان افغان را نیز رها نکند برخورد قاطع نموده گردن کرزی را رها نخواهند کرد. اینان میتوانستند در مقابل کاخ کرزی تجمع نموده با غریو شان لرزه به اندامش می‌انداختند.

کرزی بیشرمانه به مطبوعات گفت «خبرنگار ایتالیایی را بخاطری در بدل 5 طالب رها کردیم که دولت ایتالیا در خطر تلاشی قرار داشت و آنرا دچار بحران سیاسی نموده بود.»

چرا روشنفکران ما نتوانستند دولت آقای کرزی را در یکچنین بحرانی قرار دهند که ناگذیر به کاری برای رهایی اجمل میشد؟ اما می‌بینیم که مطبوعات و خبرنگاران ایتالیایی دولت خود را در یکچنین بحرانی فرو بردند که مجبور شد به هر صورتی شده حیات خبرنگار ربوده شده را تضمین نماید؟؟؟

طبعا انتظاری بالاتر از اتحادیه ژورنالیستان افغان نمیتوان داشت. اتحادیه‌ای که در راس آن فرد سست عنصری چون سنگچارکی قرار داشته باشد که از جاسوسان رژیم ایران در افغانستان است، دیگر این اتحادیه چه ارزشی میتواند داشته باشد و اعضایش چه وجدانی میتوانند داشته باشند که بخاطر رهایی اجمل از آنان میتوان انتظار داشت که کفن پوش شده، جبن و ترس و معامله‌گری را کنار گذاشته و هرطوری شده وی را از مرگ برهانند.

من بیشتر از اینکه به این جنایت طالبان خشمگین باشم، به معامله‌گری و ترس و محافظه‌کاری روشفنکران افغان خشمگینم که به نرخ روز نان میخورند و شهامت و جرئت و وجدان خطر کردن را ندارند و هیچگاه ملالی جویا وار به قضایا برخورد نمیکنند تا کاخ ظلم را به لرزه اندازند.

جستجو در کابل پرس