Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 47568

احمد شاه ابدالی، احمد شاه مسعود

13 سپتامبر 2011, 13:09, توسط baqi samandar

باقی سمندر
سنبله سال ۱۳۹۰ خورشیدی
سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

در باره احمد شاه مسعود

سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
سلام به اقای جلال

البته شما میدانید که با انتشار دو تصویری که آقا شاهد رسامی نموده و شباهت به دو کاریکاتور دارند – درکابل پرس سکوت برقرار بود و هربیننده به یقین برداشتهای خود را داشت ودارد . من بدون آنکه کوچکترین تبصره ای براحمد شاه درانی که در تواریخ بنام احمدشاه بابا یاد میګردد- نوشته باشم – در مورد تصویر دوم یعنی احمد شاه مسعود کوشیدم تا در بحث باز ګردد و نیم ګوشه از نظرم را در مورد شرایط پیش از سال ۱۳۵۲ یا پیش از کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ بطور فشرده بیان نمودم .
من نظر خود را درمورد کودتاها بطور مفصل بیان داشته ام و در تارنمای ګفتمان دیموکراسی افغانستان – بخش نویسندګان – به نام باقی سمندر منتشر شده اند – در اینجا نمیخواهم وارد بحث درمورد کودتا ها باردیګرګردم .
چون سخن از احمد شاه مسعود و ګلبدین نموده و چنین بیان داشته اید که :
« از نوشته های اقای سمندر معلوم می شود که حکمتیار .مسعود ودیگران سالها قبل از کودتای ثور1357 کمر را بخاطر ویرانی وطن بدستور سازمان استخباراتی پاکستان بسته بوده اند. چرا در در مقابل داود کودتا؟
او که یگ شخص مسلمان بود. تا هنوز ما فکر میکردیم که انها بعد از کودتای 7 ثور 1357 شروع به ویرانی و تباهی کشور نموده اند و انها در سال 1354 یعنی 4 سال قبل از کود تای ثور 1357 وطن را ترک و به اغوش
آی – اس – آی – پناه برده اند »

من بطور بسیار فشرده مینویسم که :
من درتبصره هایی در بخشهای مقاله ای که آقای « پرویز – بهمن » در باره احمد ولی کرزی برادرحامد کرزی نوشته اند – نیز اشاره هایی داشته ام که اینک بخاطر جلوګیری ازاطناب یا درازی کلام از نوشتن دوباره خود داری می ورزم .
برای اینکه نظرم را برای شما در باره اوضاع انروز بطور فشرده بنویسم –تذکر دادن به چند جمله را اضافی نمیدانم .
درآخرین سالهای سلطنت محمد ظاهر شاه – تظاهرات و اعتصابات و اختلافات در جامعه افغانستان برضد سلطنت ودولت روزبروز ګسترش می یافت .
در جریده «پرچم » شعری را بارق شفیعی بخاطر سالګرد لنین نوشته بود و در بخشهای اخرین « درود برلنین » نوشته بود . همین درود ګفتن برلنین باعث ګردید که بخش از دولت مداران که درراس قدرت قرار داشتند – ماشین تبلیغاتی را بکار انداختند و بسیاری ازملاها ومولوی ها از سراسر افغانستان جوقه جوقه بکابل بیامدند و تظاهرات دامنه داری برضد بارق شفیعی و پرچمی ها و در نهایت بر ضد شوروی انوقت شروع ګردیده بود . حتی ملا ها در شهر جلال آباد جوانی را که عبدالرحمن نام داشت و از پشه ای لغمان بود در ملای عام کشته بودند .
اختلافات اصلی از وزارت پلان افغانستان درباره پلان ګزاریهای پنجساله شروع شده بود که در سرمایه ګذاری ها برای پلان پنجساله در کنار سرمایه ګذاری های شوروی – نقش امریکا و المان غرب و اروپا نیز برجسته ګردیده بود و این به نفع شوروی انوقت نبود .البته اګر خواسته باشید من داده ها یا رقام وامار اقتصادی رابریتان خواهم نوشت .
ملاها ومولوی ها را بروی سرک های کابل فراخوانده بودند تا دست به اعتصاب میزدند زیرنام مرګ برکمونیسم ومرګ برشوروی ومرګ برلنین – بیشتراز آنچه در برنامه ریزی ها داشتند برای امریکا واروپا امتیازبدست بیاورند . اختلافات اقتصادی میان طرفداران شوروی و امریکا یا بلوک شرق وغرب در روی سرک ها بوسیله ملا ها ومولوی ها از یک طرف و حزب
«پرچم وخلق »از سوی دیګر نمایندګی میګردید .
دولت محمد ظاهر شاه سرانجام تصمیم ګرفت تا ملاها ومولوی ها را بعد از ماه ها مظاهرات در یکی از شب ها درحالت خواب در مسجد پلخشتی درخواب غافلګیر نموده و در موتر های لاری بوسیله پولیس به چهار ګوشه مملکت روان ساخت . در ظاهر امر ګویا جامعه آرام شد .
تظاهرات کارګران – دهقانان – روشنفکران با طرح خواسته های سیاسی واجتماعی روز بروز اوج میګرفت و در بین روشنفکران هم جناح های ګوناګون برجسته تر میګردید .
در پوهنتون کابل – دولت کابل باهمدستانش ودستیاری ګلبدین یکی از سخنګویان جریان شعله جاوید بنام سیدال سخندان را کشته بود و سیدال به شهادت رسید .
حکمتیار را دولت زندانی ساخت وموسی شفیق حکمتیار را از زندان رها ساخت ووی به پا کستان رفت ـ در زمان پادشاهی محمد ظاهر شاه .
اګرفراموش ننموده باشم – منهاج الدین ګهیځ نیز ترور ګردید و ....
حکومت پاکستان و آی – اس آی تا آنوقت رسمن فقط رادیو کاکاجان را با سردمداری مهرخان ( به ګمانم مهرخان شوهر میرمن پروین ای اواز خوان بود که از کابل فرارکرده و به دام پاکستان افتیده بود ) برضد افغانستان بدست داشت ودولت انوقته پاکستان توانایی مقابله رویاروی یا از پشت سر زدن را با دولت افغانستان نداشت . با رفتن حکمتیار که به اشاره موسی شفیق صدراعظم به پاکستان رفت – دولت پاکستان زیر رهبری پروفیسورذوالفقار علی بوتوکه شعارش چنین بود :
پاکستان وطن ماست – سوسیالیسم اقتصاد ماست – اسلام دین ماست
آقای ګلبدین را به آغوش ګرفت و حمایه نمود و وبعد از کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ خورشیدی در میدان جنګ ها فرستاد تا از دولت افغانستان امتیاز بګیرد . فاجعه از همین جا شروع شد وتاحال ادامه دارد .
ګلبدین به فرمان آی- اس – آی شایع کرده بود که برضد جمهوریت داود کودتا مینماید و « نهضت جوانان اسلامی » به قدرت میرسد .
جوانانی بی تجربه و پیرو « نهضت اسلامی » هم باور نموده بودند. کودتاچیان دردولت داود خان بعد از کودتای ۲۶ سرطان ۱۳۵۲ کوشیدند تا راه را برای شوروی باز تر سازند و به ګرفتاری مخالفین بالقوه (نیروی در خود ) شروع کردند – میوند وال وجنرال ملکیار و جنرال میراحمد شاه و عارف ریګشا و دهها انسان را به جرم کودتا ها ګرفتارنموده بودند و بسیاری را در زیر شکنجه ها در زندان کشتند که کشتن میوند وال در در زیر شکنجه ها در داخل زندان ای کابل در افغانستان بزرګترین سر وصدارا در بین مردم براه انداخت .
در حدود دوصد نفر از اعضا وعلاقمندان « نهضت جوانان مسلمان » را طرفداران داود ګرفتار نمودند – جګړن محمد غوث یکی از خویشاوندان احمد شاه مسعود نیز در بین ګرفتار شده ګان بود.
احمد شاه مسعود با دوستان شان در دره پنچشیر ګروه چریکی را تشکیل دادند .
استدلال ګلبدین به اشاره آی – اس – آی این چنین بود که :
در اطراف کابل باید حرکتی نظامی ای شروع شود تا بهانه ای برای بیرون اوردن تانک ها از قشله ها و یا پایګاه های نظامی پیدا ګردد و وقتی تانکها برای سرکوب شورشیان بیرون شدند – تغییر موضع داده و به طرفداری شورشیان وبرضد دولت جمهوری داود خان برمیخیزند و دراین صورت رادیو ګابل و ارګ را میګیرند و کودتا هم کامیاب میګردد و جنرال مستغنی ګویا از این کودتا با خبر است وحمایت میکند .
این بود نقشه ای محصول ذهن – آی – اس – آی وګلبدین اما کودتا نشد و جوانان سرکوب شدند – مردم از جوانان « نهضت اسلامی » حمایت نکردند و دراینجا احمد شاه مسعود نخستین تجارب اش را بدست آورد.
حالا که از این حادثه سی وهفت سال میګذرد و خون ملیونها انسانها در سرزمین ما ریخته شده است و تاهنوزافغانستان بخاک وخون شط میزند – آی –اس – آی یک ګروه نه بلکه ده ها ګروه مسلح وغیر رنګارنګ را نه تنها در کوه ها حتی در ارګ ریاست جمهوری افغانستان نیز در اختیار دارد و برضد منافع ملی افغانستان سازماندهی کرده ومیکند ـ
احمدشاه مسعود در عنفوان جوانی در سال دوم کودتای ۲۶ سرطان راه خود را از راه ګلبیدین و آی اس آی جدا کرد و با ریختن خون خویش در خواجه بها الدین ثابت ساخت که چه فاصله ای میان وی و نوکران آی – اس آی قرار داشت ودارد.
درمورد معاهده باروسها ها هم خواهم نوشت . کم من کرم شما.
یارزنده وصحبت باقی

جستجو در کابل پرس