Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 47792

مانیفست قدرت: توهم عقلانی شده و تمهیدانه

18 سپتامبر 2011, 18:11, توسط baqi samandar

باقی سمندر
بیست وهفتم سنبله / شهریورسال ۱۳۹۰ خورشیدی
هجدهم سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

سخنی بااقای حکیم نعیم

سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
سلام به آقای حکیم نعیم
آقای حکیم نعیم !
مقاله تحقیقی شمارا درباره قدرت خواندم – تشکر از اینکه ما خوانندګان را در خواندن نتایج تحقیقات خویش سهیم ګردانیدید.
با خواندن مقاله شما سوالهایی در ذهنم خلق شدند که با نشان دادن فراز هایی از نبشته شما پرسشهای خود را بیان میدارم .
هنګامیکه شما مینویسید :
« بدون شک، درک متفاوت از مفاهیم به خلق و رشد فکر و اندیشه کمک می کند »
من براین باورم که باداشتن شک دکارتی نیزداشتن درک متفاوت میتواند به خلق و افرینش و رشد وتفکر واندیشه کمک نماید و رسیدن به حقیقت نسبی – با دیا لګو – اغاز میګردد و هر چند درک ها متفاوت باشد وجروبحث ها ادامه یابد تا به درک دقیق تر برسیم – با دیالکتیک کلام درمی یابیم که در جریان همین دیسکورس یا ګفتمان بادرک های متفاوت بسوی حقیقت نسبی نزدیک تر میګردیم . اګر همه درکها یکسان باشند و یا تلاش ګردد تا درک ها را یکسان سازند – همانا تفکر یونیفورمی بوجو د خواهد آمد که همه نا ګذیر باشند یکنوع بیاندیشند یا یک نوع لباس بپوشند و یا یکنوع بخورند وبنوشند – پس جایی برای دګر اندیشی نمی ماند .
تذکر مختصر من اینست که با شک یا بدون شک « درک متفاوت از مفاهیم به خلق و رشد فکر و اندیشه کمک می کند »
شما نګاشته اید که :.
«اندیشه و روش طالبانی هم هیچ ربطی به "آزادی خواهی" و "وطن دوستی" ندارد؛ و از منظر مرجع اصلی قدرت محکوم به شکست است »
در نخستین بخش که نوشته اید :
«اندیشه و روش طالبانی هم هیچ ربطی به "آزادی خواهی" و "وطن دوستی" ندارد؛ »
با شما همنوا میباشم که :
.« همانطوری که هزاران انسان بی گناه که توسط "قوای دوست" کشته شدند، "قربانیان دموکراسی" نبودند و نیستند،
طالبان هم به هیچ وجه "قهرمانان آزادی" نیستند و نخواهند بود »
لطفن توضیح بدهید که :
قدرت چیست و
« مرجع اصلی قدرت » کجاست ؟
شما نوشته اید که :
«.... "طالبان" در تقابل با قدرت قرار ندارند. تنها حربه ی ابزاری برای مانیفست قدرت هستند »
من فکر مینمایم که طالبان – شرکا و همفکران شان در تقابل آشکار ونهان در برابر قدرت به مفهوم عام و قدرت به مفهوم خاص کلمه یعنی قدرت سیاسی – قدرت اقتصادی – قدرت فرهنګی و قدرت نظامی و قدرت اجتماعی « مرجع اصلی قدرت » اګر منظور شما همانا قدرت سرمایه وامپریال سرمایه باشد – قرار دارند – هم درتقابل با بخش مدافعین « مرجع اصلی قدرت » که توسط آقای حامد کرزی و اعوان وانصارش نمایندګی میګردد و هم در برابر قوای نظامی پنتاګون – قوای استخباراتی سی آی ای و قوای دیپلوماتیک کاخ سپید و هم قوای اقتصادی وال استریت وبانګ جهانی و آسیایی ، قرار دارند ،اما دیدن تقابل به مفهوم تایید رسمی یا غیر رسمی موضع وموقف وخاستګاه و دیدګاه تقابل نیست و نباید باشد ، طالبان از مواضع فکری پیش مدرن و از « دار الاسلام » به زعم خود شان برضد « دار الحرب » قرار دارند .
این درست است که شما نوشته اید :
«تفکر طالبانی و دکترین "دموکراسی دیک چینی" در افغانستان، دو نماد متضاد برای گسترش جهل مدرن قدرت است »
اما این دونوع جهل – هردو جهل مدرن نیستند . طالبان وشرکا نمایندګان واقعی جهل پیش مدرن اند و دیک چینی و بوش و شرکا نمایندګان جهل مدرن . مردم افغانستان به تاسف زیر آوار ګلوله های جهل مضاعف قرار دارند .
شما نګاشته اید که :
در کل، راه بیرون رفت، شناخت از قدرت است ». «
من براین باورم که شناخت از قدرت یک طرف قضیه است و تغییر دادن واقعیت قدرت طرف دیګر قضیه است . شناخت برهر پایه ای که باشد احساسی یا عقلایی – در هردو صورت در یک پروسه ممکن است بتوانیم به شناخت نسبی از پدیده ها برسیم اما ادعای شناخت مطلق در تیوری و پراتیک مشکل به نظر میرسد .
لطفن در مورد پراګراف پایین توضیحات بیشتر ارایه نمایید . شما نوشته اید که :
«قدرت ستیزی که در اصل واکنش به ابزار های مانیفست قدرت است، و قدرت گرایی که تعامل با تصویر های ساخته شدهء قدرت است، دو روی متفاوت یک سکه اند و در نهایت به ثابت نگه داشتن قدرت کمک می کنند. برای درک درست از قدرت، آنانی که خریداران خوب یوفیوُیزم قدرت ِ امپریال بودند و هستند، به عوض این همه "تحلیل" و تجلیل، باید نقد خودی از تغیر برق آسای فکری در قبال مسایل افغانستان در یک دهه اخیر ارایه کنند. در غیر آن مشکل است به صمیمیت فکری شان باور کرد »
.
یار زنده وصحبت باقی

جستجو در کابل پرس