اصلاء باید طوری این مسله طرح شود برای حل که به غم و دردی اقوامی دیگر اضافه نگردد . ما فقط از یک قوم نمیتوانیم دفاع نمایم و یا ما فقط قباله های که ناقلین بدست دارند با امضا های باشنده گان سرخ پارسا و یکولنگ و بامیانی , اهداف شومی پشتونیت نادری و یا سمسور افغان تلقی کنیم . در عقب مسله صفحه تاریخی دیگری خوابیده است , زمان تغیر خورده و برادران هزاره به نوای رسیده اند و نا گاه متوجه اشتباه رهبرانی خود از سری جهالت وگشته به هموطنان خود مانند عیسی های و یهودی ها مهاجر در المان سال 1933 را می میمانند . در افغانستان در مقابل همدیگر همه اقوام حق متقابل و مساویانه را دارند یکی از دیگری برتر نمیباشد و هر ان قومی که برای ابادانی این کشور زیادتر به جای خواستند از مملکت داده است و یا کمک نموده است دوست داشتنی تر و قابل درک تر میباشند . مانند برادران هزاره اقوام پشتون نیز زیر زجر سیاسی و اقتصادی رهبران شان قرار دارند و داغ ننگی وطن فروشی بزرگان خود را مانند صلیب شکسته حضرت عیسی بر دوش خود میکشند . مانندی که زمان برای برادران هزاره تغیر خورده است برای برادران پشتون نیز تغیز خورده است . زمانی بود که بابو گاندی برای سو استفاده از برادران پشتون هر شش ماه به خانه پادشاه خان از دهلی و بمبی هی میدان طی میدان روان میشد و با خان صحبت های مینمودن تا خان پادشاه خان حزب خدایی خدمتگار ها را بنیان گذاشت و از ستم ظریفی , اعضای حزب مذکور به جای تعلیم و تربیه اجتماعی در قدم اول و تعلیم و تربیه سیاسی در قدم دوم در بکس های حلبی خود نظر به توصیه بابو گاندی و پادشاه خان سامان دندان کشی و دلاکی و ادویه یونانی برای درد قوانج و نفخ و باد شکم را میگذاشتند و قریه به قریه و قشلاق به قشلاق مسافرت مینمودن تا به خلق الله خدمتی که اصلاأ احتیاج نداشتند بنمایند . القصه برادران پشتون از قبل از 1947 تاسیس خدایی خدمتگار تا امروز به فروش ادویه نفح و باد مشغول هستند و برادران هزاره دست کمی از انها ندارند . حالا اهداف بابو گاندی از در جهل نگاه داشتنی اقوام پشتون چی بوده باشد در مبحث دیگر ولی پادشاه خان و خان های دوسره دیگر از فلسفه در جهل نگه داشتنی بابو گاندی استفاده نموده اقوام پشتون را جنگجو ولی بی سواد نگه داشتند و این تقریباء زیا تر از پنجاه سال میشود . این فرموله ( گرسنه نگه دار حکومت کن ) و یا ( جاهل نگه دار حکومت کن به نام دین و اسلام ) کار گر افتاد و حکومت های مغرض از باشنده گان این سر زمین استفاده شایانی نمودند و کشور را در خاک سیاه نشاندند .
اصلاء باید طوری این مسله طرح شود برای حل که به غم و دردی اقوامی دیگر اضافه نگردد . ما فقط از یک قوم نمیتوانیم دفاع نمایم و یا ما فقط قباله های که ناقلین بدست دارند با امضا های باشنده گان سرخ پارسا و یکولنگ و بامیانی , اهداف شومی پشتونیت نادری و یا سمسور افغان تلقی کنیم . در عقب مسله صفحه تاریخی دیگری خوابیده است , زمان تغیر خورده و برادران هزاره به نوای رسیده اند و نا گاه متوجه اشتباه رهبرانی خود از سری جهالت وگشته به هموطنان خود مانند عیسی های و یهودی ها مهاجر در المان سال 1933 را می میمانند . در افغانستان در مقابل همدیگر همه اقوام حق متقابل و مساویانه را دارند یکی از دیگری برتر نمیباشد و هر ان قومی که برای ابادانی این کشور زیادتر به جای خواستند از مملکت داده است و یا کمک نموده است دوست داشتنی تر و قابل درک تر میباشند . مانند برادران هزاره اقوام پشتون نیز زیر زجر سیاسی و اقتصادی رهبران شان قرار دارند و داغ ننگی وطن فروشی بزرگان خود را مانند صلیب شکسته حضرت عیسی بر دوش خود میکشند . مانندی که زمان برای برادران هزاره تغیر خورده است برای برادران پشتون نیز تغیز خورده است . زمانی بود که بابو گاندی برای سو استفاده از برادران پشتون هر شش ماه به خانه پادشاه خان از دهلی و بمبی هی میدان طی میدان روان میشد و با خان صحبت های مینمودن تا خان پادشاه خان حزب خدایی خدمتگار ها را بنیان گذاشت و از ستم ظریفی , اعضای حزب مذکور به جای تعلیم و تربیه اجتماعی در قدم اول و تعلیم و تربیه سیاسی در قدم دوم در بکس های حلبی خود نظر به توصیه بابو گاندی و پادشاه خان سامان دندان کشی و دلاکی و ادویه یونانی برای درد قوانج و نفخ و باد شکم را میگذاشتند و قریه به قریه و قشلاق به قشلاق مسافرت مینمودن تا به خلق الله خدمتی که اصلاأ احتیاج نداشتند بنمایند . القصه برادران پشتون از قبل از 1947 تاسیس خدایی خدمتگار تا امروز به فروش ادویه نفح و باد مشغول هستند و برادران هزاره دست کمی از انها ندارند . حالا اهداف بابو گاندی از در جهل نگاه داشتنی اقوام پشتون چی بوده باشد در مبحث دیگر ولی پادشاه خان و خان های دوسره دیگر از فلسفه در جهل نگه داشتنی بابو گاندی استفاده نموده اقوام پشتون را جنگجو ولی بی سواد نگه داشتند و این تقریباء زیا تر از پنجاه سال میشود . این فرموله ( گرسنه نگه دار حکومت کن ) و یا ( جاهل نگه دار حکومت کن به نام دین و اسلام ) کار گر افتاد و حکومت های مغرض از باشنده گان این سر زمین استفاده شایانی نمودند و کشور را در خاک سیاه نشاندند .