Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 49257

ناصر خسرو افکار طالبانی داشته است!

28 اكتبر 2011, 06:01, توسط کمال کابلی

یاران چو گردباد که جوشد ز طرف دشت / دامن به زیر پا به هوا چنگ میزنند / بی پرده نیست صورت تحقیق کس هنوز / آثار خامه ایست که در رنگ می زنند .
از اسماعیلیه های گرامی که « حجت خراسان » شان در « درخشش های تیره » مورد باز بینی و نقد قرار گرفته است و نیز اینکه این قلم از حق آزادی بیان و اندیشه خودم استفاده مینماید ، پوزش می طلبم .
گاهی به‌ کعبه می روم و گه به سوی دیر / دیوانه‌ام ز هر طرفم سنگ می‌زنند .
این که ناصر خسرو ، داعی و متکلم برجستۀ باطنیان اسماعیلی بوده ، در این شکی نیست . نگارنده این سطور با فرمایش آغای گل احمد مشکل دارم . اول این که از قول آرامش دوستدار میفرمایند که « ... کمتر کسی به اندازه ناصر خسرو در باره خرد و دانش داد سخن داده باشند . » و یک صفحه سفید 102 را در کتاب « درخشش های تیره » موخذ داده اند ، جعل مطلق است . بر عکس آرامش دوستدار در کتاب نامبرده از صفحه 156 الی صفحه 175 « مساله عقل از نظر ناصر خسرو » ، « استدلال ناصر خسرو بر اساس حدیث ، آیات قرآن » ، « سبب پدید آمدن عقل » ، « در مورد چرایی و چگونه گی آفرینش عقل به منزلۀ نخستین آفریده » ، « نتایج بینش باطنی » و ... را با استدلال علمی و منطقی مورد کاوش دقیق قرار داده است . مراجعه به موخذ .
زیر فرنام « عنوان » ( مسالۀ عقل از نظر ناصر خسرو ) می خوانیم :
... باطنیان از جمله ناصر خسرو اندیشۀ ارسطویی را برمیدارند و چنان می پیچانند تا پزیرندۀ تصورات اسلامی در قالب خود شود ، یا بر تصورات اسلامی منطبق گردد . باید دانست که بدون این امکان و ابزار تصرف که در وهلۀ اول به میانجیگری یهودی – مسیحی از یونانیان گرفته شده ، اسلام لااقل به همان اندازه در زاد و زیست ابتدایی اش گنگ و بی شکل میماند که مسیحیت عیسایی . دراین کار ، یعنی ریختن مایه های اسلامی به هیات مقلوب یونانی ، با پوشاندن جامۀ مبدل یونانی بر تن اسلام ، ناصر خسرو ، داعی و متکلم برجستۀ باطنیان اسماعیلی ، به همان اندازه ماهر است که سهیم . به همین جهت نیز موفق می شود آیات قرآنی را در این الگوی یونانی شدۀ ارسطویی چنان بریزد که مطلوب هر آدم جویندۀ عقل در مطاوی کلام الله گردد . با وجود این ، چنانکه خواهیم دید ، ناصر خسرو در یکی دو مورد با ابتکاری که به خرج میدهد و ناشی از تهور فکری اوست برخلاف فارابی و ابن سینا ، بی نیازی خود را از پایبندی به فکر ارسطو ثابت می کند . یعنی با استفاده از همان الگوی ارسطویی منتها بر ضد کلیت اندیشۀ یونانی ، آفرینش از نیستی را ضروری می نمایاند. شیوه بسیار طبیعی یی که او نخست به عنوان مسلمان در پیش می گیرد اینست که از یکسو پندار آفرینش از نیستی را بر آیه ای از قرآن مبتنی می سازد که خود پایۀ آن پندار است . از سوی دیگر تعبیرات خاص و بسیار غریبی از آن آیه های دیگر می کند تا دلیلی قاطع بر اثبات آن پایۀ از پیش مسلم گرفته آورده باشد . در واقع ناصر خسرو امری را بنابر گفته ای از قرآن از پیش حقیقی و مسلم می شمرد « و این طبعاً حق مسلم مسلمانی اوست » تا سپس آن امر حقیقی و قطعی شمرده را بر اساس همان گفته های همانند قرآنی ثابت کند ، و این حقی است که او به گردن قرآن دارد ! آفرینش از نیستی که جهانبینی اسلامی با آن آغاز می گردد و چنانکه خواهیم دید ناصر خسرو با مهارت و قاطعیت از آن برای اثبات بطلان تسلسل یا آفرینش از نیستی استفاده می کند .
از آنجا که ناصر خسرو شناخت را به عقل میسر می داند ، می کوشد چنین آغازی را به حکم عقل ثابت نماید . اما برای این منظور وی باید پیش از هر چیز خود عقل را بنیان گذارد ، یعنی باید عقل را از جایی برگیرد که در بنیاد و حقیقتش شکی نباشد . این حقیقت و یقین محض برای او البته خدای ( اسلامی ) است . منتها ناصر خسرو نمی تواند همچون ارسطو عقل را حتا به ظاهر هم شده خدایی ، یا به نوعی بهره ای از خدا بداند ... الا آخر .
این که دوستان میفرمایند : ناصر خسرو طرفدار « دانش و خرد » بوده است برای ما معلوم نگردید . برداشت من اینست که دانش و خرد ناصر خسرو ادلۀ احادیث و آیات قرآن است واین که « دانش » نیست . زکریای رازی ، اسید سلفوریک و ایتانول را کشف کرد و طریق ساخت آن را بنیان گذاشت . به او می شود گفت ، دانشمند شیمی . زوره کی نمی شود دانش را به کسی چسپاند . چاهی که آب ندارد با آب ریختن آبدار نمی شود .
ز مذهب ها گزیدم طرفه دینی / یقین در شک و شک در هر یقینی .
این که ناصر خسرو شاعر توانا بوده است ، جای شکی نیست . اینک نمونه کلامش :
به گفتار زنان هرگز مکن کار / زنان را تا توانی مرده انگار / زنان چون ناقصان عقل و دین اند / چرا مردان ره آنان گزینند / منه بر جان خود بار زر و زن / قدم بر تارک این هردو برزن .

جستجو در کابل پرس