Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 8761

آغازگر جنگ در افغانستان چه کسی است؟

13 جنوری 2008, 03:34, توسط آشنا

چندی قبل یکی از دوستان نوشته بود که در افغانستان «ظلم فراوان شده...». این یک واقعیت است ولی اگر تنها به ظالمین سه دهه گذشته نظر کنیم در خواهیم یافت که جنایتکار ترین، پلید ترین و فروخته شده ترین شان ببرک کارمل، جنایتکار ملی احمدشاه مسعود و گلب الدین حکمتیار است.

اینها نه که یکبار بلکه چندین بار وطن و مردم آنرا آماج ترور، قتل، تخریب، تجاوز بیگانه ها و بدبختی های کردند که تا امروز ما نتیجه آنها را میبینیم.

گلب الدین حکمتیار و احمد شاه مسعود دو شیاد تاریخ افغانستان اول در زمان شهید محمد داود خان به پاکستان رفته غلامی میجر های پاکستانی را پذیرفته و اولین اغتشاش را بر علیه دولت نو بنیاد جمهوری سردار داود سازماندهی کردند. بعدا ً جنایتکار ملی در زمان روسها حلقه غلامی روسها را به گردن انداخته با پذیرفتن قرارداد آتش بس با روسهای متجاوز مسولیت حفظ امنیت کاروانهای نظامی روسها را در طول شاهراه سالنگ به گردن گرفته و به متجاوزین امن ترین شرایط را برای گذراندن کاروانهای شان از شمال به دیگر صفحات کشور را مساعد گردانید. این نوکر منشی جنایتکار ملی مسعود به روسها اجازه داد که در شرایط که راکت های ستینگر امکانات آنها را برای اکمالات هوایی خیلی محدود کرده بود ، از طریق زمین به اکمال قوت های شان ادامه بدهند و بدین ترتیب در قتل دو میلیون هموطن بیگناه ما ، مسعود دست های کثیف خود را با روسها یکی کرد. گروموف آخرین قومندان اردوی اشغالگران روس بعد ها با افتخار از خیانت مسعود در کتاب خویش یاد کرده است : .
گروموف آخرین قومندان اردوی اتحادشوری در افغانستان در کتات " ارتش سرخ در افغانستان"(2) مینویسد:
"تلاشهای مرکز اطلاعاتی سپاه چهلم دستاورد های معینی به همراه داشت. در سال 1982 ما توانستیم به مهمترین هدف خود نایل گردیم. ما توانستیم با احمد شاه مسعود تما س های بس پایدار بر پا کنیم که تا پایان خروج نیرو های اتحاد شوری از افغانستان تداوم یافتند. طی زمان حضور نظامی ما در افغانستان ، کار ها با مو فقیتهای متناوبی ادامه یافت. بویژه در سال 1982 نمایندگان سپاه چهلم و شخص احمد شاه مسعود موافقتنامه ای را به امضا رسانیدند که در آن مسعود تعهد سپرده بود بروی کاروانهای نظامی ارتش شوری در سالنگ جنوبی ، جائی که او فرمانروای بی چون و چرای آن بود ، آتش نگشاید.
مسعود به اعضای گروهش دستور داد تا از فعالیت شدید بر ضد نیرو های دولتی دست کشیده و مبارزه مسلحانه را در گام نخست بر ضد سازمانهای مخالف جمعیت اسلامی افغانستان پیش ببرند. ...........همه گفت و گو ها با مسعود مستقیما توسط فرماندهی نظامی شوروی انجام میگرفت....."

کارمل این شیاد و نوکر دون صفت با بیشرمی نوکری روسها را قبول کرده و نه تنها که اشغال افغانستان را به آنها لبیک گفته بلکه با بیشرمی که خاص موجودات کثیف و وطنفروش مانند او است قتل دو میلیون افغان بیگناه را با افتخار نتیجه روابط انترناسیونالستی برادران شوروی خویش میدانست.

این موجود کثیف در زمان که کمونیست های استالینی طرح کودتای ماه اگست سال 1991 را برعلیه گرباچف مطرح میکردند بار دیگر با بی شرمی خاص برای راه یافتن به قدرت پشنهاد آنها را برای بر گشت به کابل پذیرفته و با آمدن به کابل برعلیه حتی رفقای حزبی خودش که با داکتر نجیب همکاری داشتند، قرار گرفت. کودتا چیان به این وطنفروش معلوم العال وعده داده بودند که با سقوط گرباچف و ایلتسین او را دو باره به چوکی قدرت در کابل خواهند نشاند.

کارمل کثیف و جنایتکار ملی مسعود بر اساس زد وبند های که با روسها داشتند یک گام دیگر هم جلو رفته و با قرار داد جبل السراج دست های کثیف شان را برای خنثی کردن طرح صلح ملل متحد برای افغانستان که با استعفای غیر قابل انتظار داکتر نجیب مساعد گردیده بود ، یکی کردند.

عطش قدرت چنان این دو موجود کثیف و فروخته شده را به عصیان آورده بود که بدون در نظر داشت واقعیت های جامعه ما و بدون در نظر داشت تناسب قوا و اینکه آیا اینها میتوانند به تنهایی وطن را اداره کنند ، دست به عمل نظامی بر علیه پلان صلح ملل متحد زده و دزدان مسعود با داخل شدن به کابل ، جنایتکاران دیگر از جمله مربوط به حزب اسلامی ، وحدت،جنبش و غیره را تحریک کردند که به عمل باالمثل دست زده و فاتحه کابل، هزاران کابلی بیگناه، اردو، پولیس و تمام ساختار دولتی، اقتصادی کشور را که از کابل به حیث قلب کشور اداره میشد، بگیرند.

لعنت ابدی باد بر این جنایتکاران

جستجو در کابل پرس