Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 9862

نگاه دیگر به محرم

27 جنوری 2008, 09:32

نقد :
ازگفتار گذشته نامبرده به روشنی به دست می آید که نویسنده دنبال به چالش کشا ند ن اصل واساس عزاداری برای حسین بن علی است به این دلیل که گریه کردن وسینه زدن را برای یک حادثه ی هزاروچهار صد سال پیش ؛ هرچند که هم ضرر جسمی نداشته باشد آن را صرفا یک عادت وسنت دیرینه تلقی نموده وباعث تیرگی وماتم زدگی خوشی ها ولذت ها ی زندگی دانسته وبااستناد به دانش روان شناسی آن را مضر برجسم وجان بشر می داند ؛ اینکه نویسنده آن را یک سنت تلقی می کند به این معنا است که هیج دلیل عقلی ومنطقی آن را پشتوانه نیست زیرا اگر چیزی دلیل منطقی داشت دیگر آنرا صرفی یک سنت وعادت نمی توان برشمرد ؛ این یگ گفته ی است که به نظر میرسد درآن لحظه ها ی که منورالفکر ی وروشن بینی آدمها گول می کند درچنین جوی این گونه حرفها ازذهن وفکر انسان؛ تراوش می کند و درچنین فضای است که آدمها می توا ند شاهکاری عظیم وخلاقیت بی بدیل ازخود نشان دهد که همگان رامبهوت کند ؛ ما برای تبیین پدیده ی عاشو را و عقلانی بود ن آن به حیث یک مشتی ازخروار وقطره ی ازدریا چند جمله ی ر ا می نویسم وازصاحب مقاله تقاضا می کنم که درحال عادی وآرامش مطا لعه کند وبازهم برای روشن گری بیشتر ارجاع به سایت های دیگر خواهم داد :
نخست می باید پرسید که عزاداری چیست ؟ وچه استناد عقلی ویاشرعی دارد ؟.
پاسخ : عزاداری عبارت است ازیادآوری مظلومیت وزنده نگه داشتن خاطره ی فداکارانی که بامال وجان برای حفظ پدیده ی دین شتابیده و این مظلومیتها رامتحمل شده واین فداکاری ها را ازخود نشان داده است وخداشناسی وخداپرستی را برای بشر به تا به امروز به ارمغا ن آورده است .
به حیث مقدمه لاجر م پرسشهای را دارم تاببینیم که شیعه چه استناد منطقی برای عزاداری هادارد ؛
پرسشها را ازاین جا می آغازیم :
آیا اگرکسی خوشبختی وسعادت کسی دیگری را تامین کند وگوشه ی ازخوراک وپوشاک ومسکن ویانیازهای دیگری وی را برآورده کند تاچه رسد به آنانیکه سعادت تمام بشررا آن هم تاابد فراهم کند ؛ درچنین موقعیتی آیا عقل انسا ن اجازه می دهد که خدمات ا ورابه فراموشی سپرده و تجلیلی که متناسب خدمتی که اانجام داده ودرخورشأن اوست به عمل نیاورد یا بادیگران دریک رتبه دیده وهیج حق تقدمی برای ا ونسبت به دیگران درنظرنگیرد ؟ آیا مگر عقل وشرع حکمی جز « هل جزاء الا حسان الا الاحسان » دارد ؟آیا انبیا وپیامبران ومجاهدان وشهیدان راه خدا بردیگران هیج امتیازی ندارد ؟ آیا تمام آدمها بهره مند از ارزش واعتبار یکسان است ؟ اگرپاسخ کسی عدم وجود مراتب ارزشی بین بشرباشد ؛ می توان گمان زد که هیج عاقل منصف چنین قضاوتی را پسند نمی کند ؛ اگر امتیازاتی احیانا موجود باشد بلادرنگ ذهن هر انسانی به دنبال این می رود که برترین ها کیانند ؟آیا آنانی نیست که بامایه گذاشتن ازمال وجانش دین خدارا حفظ کرده است وازاین طریق سعادت ا بد ی تما م بشررا فراهم کرده است ؟ شاید کسی ازگرویدگان به ارزشهای اسلامی نباشد که تفاوتی آنان را ا ز نوع بشر نادیده بینگارد ؛ بلکه ازهمه برتر خالق بشر این تفاوت راصحه گذاشته است : « لایستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر والمجاهدون فی سبیل الله ّبأموالهم وانفسهم ؛فضل الله المجاهدین بأموالهم وانفسهم علی القاعدین درجة؛وکلاوعدالله الحسنی ؛وفضل الله المجاهد ین علی القاعدین اجرا عظیما » .
به حقیقت سعادت ا بد ی وهمیشگی را که فطرت هر بشری آن رادوست دارد جز درآخرت وسایه ی دین خدا ؛ درکدام گوشه ی این دنیا سراغ دارید ؛اگر فردای قیامتی باشدبرای همه گانمان درآنجا سرمایه ای جزهمان ایمان ومعنویت کدام سرمایه ی مادی ودنیوی می تواند درد مارا دواکند ؟
اگردرتاریخ بشر چنین آزادگان وجوان مردانی نبود آیا این سرمایه ی عظیم معنوی را چه کسی باید حفظ می کرد وچه گونه بایدتداوم پیدا می کرد ؟ آیا تاریخ بشررا سراغ دارید که درآن ؛ ددسیرتانی نبوده است که دست به تحریف دین آسمانی نزده است ؟ آیاسراغ دارید که درطول تاریخ سوء استفاده کننده ی از دین وجود نداشته است ؟ آیا سراغ دارید که بدون فداکاری وریخته شدن خون ؛ یک دین آسمانی جایگاه خودش را بین جامعه ی بشری بازکرده و مقبول افتاده باشد ؟ آیاهرگز شنیده اید که هیج کسی مانع ازترویج وپیدایش ویابقا ی ادیان الهی نگردیده باشد ؟
اگرپاسخ این است که تداوم وترویج دین جز رهین فداکاری آنان نیست ؛ درآن صورت این حق را بربشریت نداردکه هرکس را به اندازه فداکاری که انجام داده است تجلیل کنیم ؟ اگر دستاور فداکاری او رستگاری ا بدی بشر است آیا این حق را ندارد که اورا هرگز فراموش نکنیم ؟اگر فداکاری وا فشاگری های امام حسین نبود آیاشراب خواری ها ومیمون بازیها ودیگر کارهای زشت ومنکررا که دستگاه بنی امیه به نام اسلا م انجام می داد تابه امروز روند هم چنان ادامه پیدا می کرد وهیج مسلمانی هم ازخود واکنش نشان نمی داد چه برسری این دین می آمد آیاجزنام ازدین محمد چیزی باقی می ماند ؛ آیاکاربنی امیه همان چیزی بود که رسول الله به عنوان دین خدا آورده بود ؟آیا بنی امیه همان مسلمانا نی نیست که قرآن به اتفاق شیعه وسنی به عنوان شجره ملعونه ازآنان یاد می کند ؟

جستجو در کابل پرس