Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 50156

شاهنامه فردوسی بعد از هزار سال

27 نوامبر 2011, 16:17, توسط baqi samandar

باقی سمندر
۶ قوس/آذر سال ۱۳۹۰ خورشیدی
۲۷نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
سلام به ناصر چکاوک ګرامی

خوانندګان ارجمند
من درنخستین بخش ایکه اقای ناصر چکاوک پیرامون شاهنامه فردوسی در کابل پرس منتشر ساختند - نیم نګاهی به نوشته شان انداخته ویاد داشتهایی نیز نوشتم که بخش دوم منتشر ګردید - خوشحالم وامید وارم که ناصر چکاوک عزیز وقت بیابد و یکبار سه اثر حماسی دیګر
یک - ګیلګمش
دو- اوستا ( در اینجا بایست خاطر نشان ګردانم که من اوستا را باا لفبای انګلیسی Oostaa می نویسم که همانا امروز اکثرن استاد یا استاذ میګویند نه Awesta یا Avesta زیرا تاهنوز اروپایی ها ابن سینا راAvesina می نویسند و ابن رشد را Averushd هموطنان من که بزبا ڼ پشتو سخن می ګویند - قندهار ګفته نمیتوانند یا قاف را تلفظ نمی توانند - کندهار مینویسند و میګویند .یا قندور را کندز میګویند یا مینویسند یا قروت را کروت می ګویند - مشکل تلفظ نمودن اسم عام وخاص و کلمه ها وواژه برای اروپایی ها مشکل دیګری است - در اروپا همیشه تیمور لن میکویند یا مینویسند - حالانکه هر کابلی لنګ را لنګ میګوید وتیمور لنګ یا یکه و لنګ نام های آشنا برای ما میباشند .از اینرو اوستارابه الفبای عربی چنین هجا مینمایم - الف با علامه پیش واو با علامت ساکن وتا که با حرف صدادار الف یا همزه تا میګردد )
یک - ګیلګمش
دو- اوستا

حماسه اوستا - یا استاد یا استاذ
و سه
ایلیاد
را بخوانش بګیرد .
در ادبیات تطبیقی و ادبیات مقایسوی پیشینه های فکری تفکر بین النهرین را مد نظر بګیرد - بعدن به افکار زرتشت توجه نماید -
تاثیر زندګی مصری ها -سومری ها - کلدانیا و اشوری ها را بالای افکار فلاسفه یونان مطالعه نماید -
مراجعه متفکرین دوران عباسی را به فلسفه یونان به سنجش بګیرد و بخاطر بسپارد که بسیار آثار ابن سینا در انزمان به زبان عربی نوشته میشد و خراسان زمین آنروزه «بی رسم خط »شده بود تا انکه دوباره با استفاده از رسم خط عربی - تازی به نوشتن دری - فارسی- دری شروع کردند - این جدال را از خط میخی تا استفاده از الفبای عربی با اضافه نمودن چهار حرف - پ - چ -ژ - ګاف -بایست مد نظر ګرفت .
این تطور یا دګر دیسی در زبان چندهزار سال را دربر ګرفت ؟
همینطور از حماسه سرایی های ګیلګمش - اوستا - ایلیاد تا حماسه شاهنامه چند هزار سال فاصله زمانی وچند هزار فرسخ فاصله مکانی وجود داشته است و چه حوادث تاریخی پشت سر ګذاشته شده است و امیزش اسطوره های از بین االنهرین - تا ترویا و سرانجام شکل چګامه حماسی شاهنامه در خراسان چګونه بایست مطالعه ګردد تا با داستان های پیشنیان واسطور ها آشنایی بیشتر بیابیم ؟
اګر ناصر چګاوک عزیزوګرامی بخواهد مطالعه دقیق در مورد شاهنامه فردوسی نماید بایست با افکار بین النهرین - وحماسه سرایی ګیلګمش آشنایی بیشتر بیابد .
بایست هومر را دقیق تر بخواند و با ایلیاد و اودیسه آشنایی بیشتر از حال بیابد .
البته این سفری خواهد بود برای تحقیق نمودن دقیق به اوایل هزاره چهارم پیش از میلاد . من نمیخواهم که حوصله خوانندګان کابل پرس به سر برود از اینرو کوتاه مینویسم که : حماسه ګیلګمش چهارهزار سال واندی پیش از امروز سروده شده و بیش از سه هزار سال از تقریر نهایی ګیلګمش سپری ګردیده است.
خواندن شش قسمت اسطوره بابلی مطلبی نیست که بتوان ان را ناخوانده در مورد شهنامه فردوسی به داوری نشست .
اګر ناصر چګاوک نمیتواند و یا وقت ندارد که همه پانزده هزارو ششصدو نود وسه سطر شعر حماسه ایلیاد را بخواند - بایست در بیست وچهار سرود ایلیاد نګاهی سرسری بیاندازد بعدن انچه را درمورد شاهنامه فردوسی نوشته است ۰ دوباره به دیدګاه انتقادی بخواند.
من برای ناصر چکاوک ګرامی حوصله و برده باری بیشتر آرزو دارم .
یار زنده وصحبت باقی
در پایان اندکی ازچکامه فردوسی را باهم بخوانش میګیریم .
بخش ۲ - ستایش خرد

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب

کنون ای خردمند وصف خرد

بدین جایگه گفتن اندرخورد

کنون تا چه داری بیار از خرد

که گوش نیوشنده زو برخورد

خرد بهتر از هر چه ایزد بداد

ستایش خرد را به از راه داد

خرد رهنمای و خرد دلگشای

خرد دست گیرد به هر دو سرای

ازو شادمانی وزویت غمیست

وزویت فزونی وزویت کمیست

خرد تیره و مرد روشن روان

نباشد همی شادمان یک زمان

چه گفت آن خردمند مرد خرد

که دانا ز گفتار از برخورد

کسی کو خرد را ندارد ز پیش

دلش گردد از کردهٔ خویش ریش

هشیوار دیوانه خواند ورا

همان خویش بیگانه داند ورا

ازویی به هر دو سرای ارجمند

گسسته خرد پای دارد ببند

خرد چشم جانست چون بنگری

تو بی‌چشم شادان جهان نسپری

نخست آفرینش خرد را شناس

نگهبان جانست و آن سه پاس

سه پاس تو چشم است وگوش و زبان

کزین سه رسد نیک و بد بی‌گمان

خرد را و جان را که یارد ستود

و گر من ستایم که یارد شنود

حکیما چو کس نیست گفتن چه سود

ازین پس بگو کافرینش چه بود

تویی کردهٔ کردگار جهان

ببینی همی آشکار و نهان

به گفتار دانندگان راه جوی

به گیتی بپوی و به هر کس بگوی

ز هر دانشی چون سخن بشنوی

از آموختن یک زمان نغنوی

چو دیدار یابی به شاخ سخن

بدانی که دانش نیاید به بن

آنلاین : شاهنامه پس از هزار سال

جستجو در کابل پرس