Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 50336

اناهیتا راتب هشتاد ساله شد اماچګونه

2 دسامبر 2011, 08:35, توسط baqi samandar

باقی سمندر
یازدهم قوس سال ۱۳۹۰ خورشیدی
دوم دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
سلام به اقایان نوری - حق بین و مزاری
خانم ها و اقایان در تارنمای کابل پرس
من امروز نیز تبصره ها یی را درمورد یاد داشتهایم که بخاطر پرسشهایی از اقای نوری پیرامون سالګرد هشتاد سالګی خانم اناهیتا راتب زاد منتشر شده بود بخوانش ګرفتم .
به نظرمن سه تبصره از اقایان سلیمان کبیر نوری – حق بین عزیزونبیل مزاری عزیز نیاز به بحث وفحث بیشتر و موشګافی دارد اما برخی دشنام های چند ګویا نویسنده ګمنام را هم بی جواب نخواهم ګزاشت تاسرانجام بدانند که امروزنه از موضع قدرت و دولت بلکه از موضع یک خواننده عادی مانند من ودیګران در کابل پرس درمورد مسایل بغرنج دیروزی وامروز وفردای افغانستان باهم دیګر جروبحث مینماییم – البته فرهنګ جروبحث را مد نظر ګرفتن خود فهم لازم از داشتن فرهنګ را می خواهد و این موضوعیست که بایست همه جانبه موشګافی ګردد .
نخست سخنی داشتم بازهم با اقای سلیمان کبیر نوری و اینک در طی چند جمله ای با آقای حق بین سخنی خواهم داشت .
سخنی با اقای حق بین !
حق بین عزیز !
شما میخواهید حق را ببینید ومن دوستی هشتاد ساله ای دارم بنام کاکا سردار . کاکا سردار همیشه وقتی سخنی میشنود که برایش درست جلوه مینماید – میکوید - حق و باز به صدای بلند میکوید که حق نام خداست . به اعتبار سخنان اهل تصوفی کشور فغان ستان - حق را دیدن - خدا را دیدن است و از خود بیرون شدن به حق رسیدن معنی میدهد . اینکه شما چګونه حق را می بینید – من کنجکاو نمی ګردم ولی میدانم که درجامعه بشری که بیشتر از هفت هزار ملیون انسان را احتوا مینماید- هر انسان از خود دارای حقی است وبایست باشد . یکی از حق ها یا حقوق همانا حق ازادی بیان وګفتار وعقیده ووجدان است . حق ای دیګر که از همه مهم تراست حق زندکی است و اشکال حقوق که من نمیخواهم بخاطر اطناب کلام در اینجا در موردتعریف حق از دیدګاه علم حقوق سخن بګویم و ګپ به درازا بکشد . هر چه فشرده تر میکوشم درمورد نبشته شما نظرم را بیان دارم تاخدای نخواسته چنین تلقی نګردد که ګویا نبشته شما برایم حایز جلوه نمی نماید – نه چنین نیست ونخواهد بود . به همین ترتیب سخنی خواهم داشت به مزاری عزیز . اینک شما را به خوانش ګرفتن دیدګاه ها دعوت مینمایم .
شما نګاشته ایدکه :
« درین شکی نیست که ارزیابی نقادانه از گذشته ،سازنده و رهنمون دهنده است.اما ای کاش بزرگوارانیکه سالها لاف مبارزه و صداقت به ایدیالوژی و ایدیال های اکثریت قاطع و محروم را میزدند گوشه عزلت نگزیده و در لاک گذاره فرو نمیرفتند »
اقای حق بین عزیز !
سخن من کماکان درمورد انتقاد از خود وانتقاد از دیګران به مثابه یک پرنسیب اصولی مطرح است و اګر اعضای رهبری وکادر ها و اعضای صفوف حزب دیروزی « دموکراتیک خلق » دراینمورد بیاندیشند وګذشته حزب شان را مورد انتقاد قرار بدهند ولو سخت ودردناک تمام شود – یقینن در برخورد اینده افغانستان میتوان روی تجارب خونین وغیر خونین شان حساب کرد و ان ها را جدی ګرفت در غیرآن بسیار مشکل خواهد بود تا با نیروهای انتقاد ناپذیر جروبحث را اغاز نمود یا ادامه داد .سخن درمورد ګذشته و جمع بندی تجارب ګذشته بخاطر کار بهتر امروز وفردا مطرح است و ګفته اند که ګذشته چراغ اینده است .
هزاران عضو« حزب وطن » در مورد ګذشته شان هزاران برخورد دارند و این خود دلیلی دیګری بر انشعابات و پراکنده ګی ها ی حزب دیروزی شما ګردیده است.
فکر مینمایید که ارزیابی ګذشته کار بسیار دشواری است وخواهد بود ؟
شما نګاشته ایدکه :
« با اینکه مخالف تشکلی که ما قبلا در ان فعالیت داشتیم هستید ولی بعید میدانم که مخالف بنیاد فکری این تشکل باشید »
من با صراحت یک بار دیګر مینویسم که اعضای حزب ایکه شما دیروز یک تن از فعالین آن بودید – برای من نه به خاطری که خود را« مارکسیست – لنیینست » ګفته بودند یا« حزب پیشاهنګ طبقه کارګر» یا حزب « دموکراتیک خلق یا حزب وطن » از جانب من هیچګاه از زاویه انتی کمونیستی – انتی دموکراتیک مورد نقد قرار نداشته اند و ندارند- چه من هیچګاه انتی کمونیست – یا انتی دموکرات نبوده ام ونیستم و این خط فاصل من با بسا از افراد وګروه ها بود واست وخواهد بود .همچنان من هیچګاه با برداشتهای رسمی وغیر رسمی حزب شما از دیدګاه های کارل مارکس یا لنین یا حزب کمونیست شوروی موافق نبوده ام و دیدګاه های انتقادی دراین موارد داشتم ودارم . من در تیوری درمورد تجدید نظر طلبی در افکار مارکس و یا فرصت طلبی ها و شیوه های رنګارنګ حزب برسر اقتدار شوروی دیروزه زیاد خوانده بودم و میدانستم که رهبری شوروی بنام مارکسیسم – لنینیسم برضد اموزش انها ګامهای برداشته بود و راهی که میرفت دیدیم که به کجا منتج شد .
برخوردهای من از اغاز فعالیت حزب دیروزی شما تا حال درمورد چګونګی برخورد با فیودالیسم – دولت – سلطنت – استعمار – نووکهن و ارتجاع افغانستان ومنطقه وروابط بین المللی و نیروهای سیاسی داخل افغانستان ومنطقه مورد کنګاش قرار داشته است و بازهم دراینموارد میتوان مشخص تر سخن ګفت .

البته میتوانیم این موضوع را به بحث بګیریم اما اینکه شما نوشته اید :
«. برای من اهمیت ندارد که گلبدین و یا طالبان از چه راهی میخواهند به حاکمیت دست بیابند. مهم همانست که هر دو میخواهند وطن را به آی اس آی در گرو بگذارند »
من یکبار دیګر به صراحت مینویسم که :
من تا جایی که توان داشته باشم برضد به قدرت رسیدن ګلبدین وحزب اسلامی نام برده و طالبان خواهم بود زیرا آنها نتنها افغانستان را به آی اس ای وا ګذارمیشوند بلکه کماکان با سی ای ای و ام ای شش ارتباط وسیع دارند و افغانستان را بازهم بیشتر از حالا به قهقرا میکشانند – من تلاشهایم را دراین مورد در سطح ملی وبین المللی ادامه خواهم داد تا افغانستان هیچکاه صوبه پنجم اسلام آباد نګردد و همزمان پایګاه نظامی ایالات متحده امریکا نګردیده وبه مثابه یک افغانستان بیطرف وغیروابسته از طرف همه کشورهای منطقه و جهانی به رسمیت شناخته شود . این راه دور ودرازی است ومن تلاشهایم را کماکان ادامه خواهم داد .
شما در تبصره ای خویش نګاشته ایدکه :
« .با اتکا به همین ادعا شما موضع چپی های غیر حزب وطن را در بحبوهه وقایع و جریانات حاکمیت حزب وطن چگونه ارزیابی میکنید؟ »
فشرده ای نظر من چنین است :
من در اساس مخالف تفکر چپ نیستم ونبوده ام اماداشتن تعریف ها ازچپ متفاوت است .
من فکر مینمایم که دراینجا در مورد ګذشته سخن میګوییم واین ګذشته را موردنقد قراردادن به معنی ګذشته ګرایی بایست تلقی نګردد .
در اینجا سخن درمورد اګر ومګر ها مطرح است ـ تاکید مینمایم که سخن درمورد اګرو مګر ها مطرح است .یعنی اګر چنان میشد وچنان نمیشد – سخن میګوییم .
همینطور با برخورد های اګر ومګر مینویسم که حزب دیروزی شما میتوانست حتی در ماه عقرب سال ۱۳۴۴ مانع استعفای دکتر یوسف ګردد یا مانع استعفاهای صدر اعظم های دیګر در حکومت ها و سرانجام مانع کودتای ۲۶ سرطان ګردد و هیچګاه کودتای ۷ ثور به وقوع نمی پیوست ولی کجا بود دید دور اندیشانه ؟کجا بود درک ملی – دموکراتیک ؟
اګر دید ګاهایشان درمورد مسایل ملی متمرکز میبود و اګر تابع افکار رهبری ماسکو نمیبودند – اګر روابط نزدیک با سردار داود نمیداشتند و اګر رفت وامد های در سفارت شوروی نمیداشتند و بسیار اګر های دیګر واګر اعضا وکادرهای فعال وانتقادی میداشتند تا مواضع شان را به نقد بی رحمانه می کشیدند و اکر رهبری کادرهای واعضای دارای افکار و ابتکار مستقل را تربیت مینمودند – امروز درچنین حالی قرارنمی داشتند وبسیار اګر های دیګر.
اګرمبارزه ملی – دموکراتیک به مثابه خط ومشی حزب دیروزی که مد نظر است مطرح میبود وروز بروز تسلط وحاکمیت سلطنت کمرنګ تر میګردید وفضای اختناق واستبداد می شکست و نیروهای تولیدی به اګاهی لازم در جریان مبارزه سالم ملی دموکراتیک میرسید و اګر رهبری دیروزی حزب شما می پزیرفت که شوروی دیروزه شوروی سوسیالیستی نیست ودولتیست سرمایه داری انحصاری و از مدتها پیش به انقلاب اکتوبر پشت وخیانت نموده است – وبسیار اګر های دیګر امروز در چنین حالتی قرار نمیداشت و جامعه افغانستان نیز بخاک وخون برابر نمیشد و اګر مګر های دیګر.
مګربرخی از اعضای مطرح حزب« دموکراتیک خلق » بشمول متخصصین کا – کی ب برخورد های درون حزبی را به نفع کودتای ۷ ثور ۱۳۵۷ با کشتن وترور نمودن میراکبر خیبر سوق ندادند ؟
اګر در فردای ګودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی حزب دموکراتیک « خلق» که عملن منشعب بود ویک بخش نظامی اش به قدرت رسانیده شده بود – برخورد دور اندیشانه میداشت – میتوانست ازصد ها جنایت ای که مرتکب ګردید جلوګیری نماید. بازهم سخن درمورد اګر ومګر ها مطرح است .
مګرخلیل زمر را به زندان نکشانیدند وده سال در پشت میله ها ی زندان نه نشاندند ؟
از اینرو بازهم درمورد اګر ومګر ګپ میزنیم ومن براین باورم که اګر دراغاز کودتای هفت ثور ۱۳۵۷ رهبری حزب شما توانایی مانوور ها را می داشت و به منافع ملی – دموکراتیک افغانستان و بی طرف بودن ونقش مستقل بودن افغانستا ن می اندیشید – ممکن عمق فاجعه مانند امروز نمیبود و صف بندی های دیګری در افغانستان ومنطقه بوجود می امد و حتی امکان داشت که شوروی دیروزه هم به مثابه یک قدرت بین المللی از هم فرونپاشد و خلای بزرګ قدرت سیاسی – نظامی در منطقه بوجود نیاید و راه های پیشروی برای ناتو هر چه بیشتر باز تر نګردد وجنګ سرد در افغانستان به شکل ګرم وخونین به قیمت خون ملیونها انسان ونابود شدن هزاران داشته های مادی ومعنوی افغانستان نیانجامد و جنګ های نیابتی به پیش برده نشود وراه برای
تکامل منطقی جامعه هموار ترګردد اما بازهم مینویسم که اینها همه در مورد اګر ومګر ها است ومهم اینست که اینک چه میتوان کرد و چه نباید کرد ؟

من باز مینویسم که اګرحزب « دموکراتیک خلق و بعدن مسمی به وطن » برخورد دور اندیشانه میداشت – از بسیاری خونریزی ها میتوانست جلوګیری وپیش ګیری نماید اما چنان نشد ونبود- برخوردهای درون حزبی وتعرض به سه نیروی که بالقوه مخالف خوانده شده بودند و بالفعل درسطح مخالفت اقدام نکرده بودند اوضاع را روز بروز متشنج ترساخت و زندانها پر از مخالفین و جبهات مسلحانه یکی پی دیګری به شکل خود بخودی بوجود امد وبرضد دولت کودتای هفت ثور ګسترده ترګردید تا اینکه سی اي ای و اي اس اي با تبانی همدیګر قصد ګردند پای شوروی رانیز در قضیه افغانستان محکم تر بکشانند و تا اینکه ګویا سرحدات جنوبی شوروی به خطر مواجه شد و موضوع جنګ سرد به جنګ نیابتی میان پاکت شوروی و ناتو تبدیل شد و یکی بنام انترناسیونالیسم پرولتری افغانستان را بخاک وخون کشید و دیګری بنام دفاع از دنیای ازاد و مردم افغانستان به حمام خون کشانیده شدند و خسارات انسانی ای بوجود امد که هرګز تلافی نخواهد شد و خسارات مادی و معنوی بوجود امد که شیرازه جامعه را پاشان ساخت و سرانجام دیدیم که اعضای حزب وطن به ګروه های قومی ټجزیه شده و تمام اسلحه وجبهه خانه ها در کابل متمرکز ګردید و اعضای حزب وطن و اعضای احزاب هفتګانه وهشت ګانه اینبار به نیابت کشورهای خرد وبزرک منطقه کابل را به تل خاکستر تبدیل ساختند و زمینه را برای طالبان و لشکر بابر برابرساخته و اینګ از دهسال به اینسو افغانستان زیر پآی بم های ایالات متحده و ناتو و چهل وچهار کشور دیګر بنام مداخله انسانی و بشردوستانه به خاک وخون کشانیده میشود – دیروز سرحدات جنوبی شوروی در خطر بود امروز منافع امریکا وانګلیس وشرکا در خطر است! طالبان وګروه های حقانی و ګلبدین با ای اس ای واستخبارات منطقه وجهانی در تنور داغ افغانستان هریک روزی فردا های خود را می پزند .
اګر نیروهایی که خود رامترقی میدانند وبازهم حاضر نباشند تا دیروز خود را بیرحمانه به نقد بګشند – راه برای ګلبیدین حکمتیار وطالبان صاف ترخواهد ګردید وبازهم ګروه های قومی و تباری به جنګ ها وکشتار ها ادامه خواهد داد.
بخاطر اینکه حوصله خوانندګان بسر نرسد در همین جا بسنده مینمایم.

آنلاین : اناهیتا راتب هشتاد ساله شد اماچګونه

جستجو در کابل پرس