با مرور با تاریخ تاریک افغانستان میبینیم که شهروندان این دیار هیچگاهی در تاریخ این کشور از پدیده ای بنام آزادی برخوردار نبوده و نیست، از زمان تولد افغانستان به نام یک کشور در فهرست کشورهای جهان و به قدرت رسیدن دیکتاتورهای خونخوار تا امروز این کشور فاقد پدیده ای بنام آزادی بوده واست. در فرهنگ دهشت انگیز و بی افتخار افغانی خود انسان هیچ گونه ارزشی ندارد چه رسد به خواسته ها و حقوقش، باتوجه به این مسئله که شاید در هیچ گوشه ای از دنیا آزادیی بیان با آن شکل متعالی و حیقیقی خودش وجود ندارد و آزادی بیان به عنوان یک شعار و ابزارسیاسی استفاده میگردد، اما احترام به انسانیت وجود دارد این یک حقیقت انکارناپذیر است. اما با ابراز تأسف و تأثر فراوان که در افغانستان هیچ پدیده ای بنام حقوق انسانی و فردی وجود ندارد. اگر نگاهی به سیستم و اعضای دولت کنونی بیاندازیم میبینیم که یک عده اشخاص جاطلب و دهشت افگن با سابقه ای آشکار جنایت کارانه که در سمت های مختلف دولت ایفای وظیفه میکنند، دشمنان دیروزی مردم هستند که در جامه ای دوستی و خدمت گذاری خون مردم نگونبخت مارا میمکند. و مردم بیچاره ناخودآگاه به خاطر وابسته گی های قبیله ایی این اشخاص از آنها حمایت میکنند. ما باید بدانیم که این گونه اشخاص وابسته به هیچ قوم و قبیلهء نیستند بلکه فقط به نفع خودشان قدم برمیداند و از حماقت و انجماد مغزهای سنتی مردم برای رسیدن به مقام استفاده میکنند
با مرور با تاریخ تاریک افغانستان میبینیم که شهروندان این دیار هیچگاهی در تاریخ این کشور از پدیده ای بنام آزادی برخوردار نبوده و نیست، از زمان تولد افغانستان به نام یک کشور در فهرست کشورهای جهان و به قدرت رسیدن دیکتاتورهای خونخوار تا امروز این کشور فاقد پدیده ای بنام آزادی بوده واست. در فرهنگ دهشت انگیز و بی افتخار افغانی خود انسان هیچ گونه ارزشی ندارد چه رسد به خواسته ها و حقوقش، باتوجه به این مسئله که شاید در هیچ گوشه ای از دنیا آزادیی بیان با آن شکل متعالی و حیقیقی خودش وجود ندارد و آزادی بیان به عنوان یک شعار و ابزارسیاسی استفاده میگردد، اما احترام به انسانیت وجود دارد این یک حقیقت انکارناپذیر است. اما با ابراز تأسف و تأثر فراوان که در افغانستان هیچ پدیده ای بنام حقوق انسانی و فردی وجود ندارد. اگر نگاهی به سیستم و اعضای دولت کنونی بیاندازیم میبینیم که یک عده اشخاص جاطلب و دهشت افگن با سابقه ای آشکار جنایت کارانه که در سمت های مختلف دولت ایفای وظیفه میکنند، دشمنان دیروزی مردم هستند که در جامه ای دوستی و خدمت گذاری خون مردم نگونبخت مارا میمکند. و مردم بیچاره ناخودآگاه به خاطر وابسته گی های قبیله ایی این اشخاص از آنها حمایت میکنند. ما باید بدانیم که این گونه اشخاص وابسته به هیچ قوم و قبیلهء نیستند بلکه فقط به نفع خودشان قدم برمیداند و از حماقت و انجماد مغزهای سنتی مردم برای رسیدن به مقام استفاده میکنند