Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 51600

بازی های گود و حاشیه ای مذاکرات قطر

2 جنوری 2012, 23:24, توسط زرکوب

سلام به همه دوستان و خوانندگان کابل پریس.
او بیعقل غلط استاد شدی دست را پس کو ارامی
در صورتیکه تو در پهلوی زن او استاد شدی زن تو باید در پهلوی سیا جان استاد شود.
به نظر من طالبان بازنده میدان است.
اشخاصیکه در زندان گونتا ناموبودند وقت استخدام شده است مطمئین باشید این مدت زمانیکه نو کی تنها خوابیده شما هیچ خبر هم نیستید از شکم پر خود میگوید یکدفعه از خانه بوگی در اسمان خراش های قطر و شاور اب گرم بین پارک ها دور از اررس خر و هنگنگ شتر و قو چه سگ چرب ونرم تو بگو دیگه چی.
اگر کور جان قبول کند یا نکند تفریقه در بین طالب ها انداخته شده است.
ملا گلبو وارخطا شده وقت نماینده خود را به کابل فرستاده است که مبا دا از شوروای چرب محروم شود .
معنای سیاست همین است که میبینی و هر زمان که خوب جابجای کرد باز کشتن ان خیلی ساده بوده یک چلی ملا را پیدا کرده و یک دانه بمم در جیب ان جا سازی نموده اهسته میپراند .
ناگفته نماند که امریکا هر وقت باشد انتقام عساکر خودرا از طالب ها میگیرد.
گوشکو من برایت یک قصه نوشته کنم.
در زمان سابق یک پادشاه بود و این پادشاه یک پهلوان خیلی قوی و مغرور داشت پادشاه از پهلوان خویش حراس کرده او را کشت مدت ها گذشت فرزند نیرو مند تر از پدر به جای ماند و پاد شاه که از شجاعت پهلوان خویش اگاه بود او را جهت محافظت خویش استخدام نمود مادر پهلوان تمام داستان را با فرزند خود نموده و اورا اماده انتقام ساخت.
روزی از روز ها پادشاه جهت خوش گذرانی به شکار به دره های پر خم وپیچ رفت تا اینکه در جای رسید که بسیار جنگل انبو بود و پاد شاه هم پیش در حرکت بود نا گهان مار بسیار بزرگ بالی پادشاه حمله کرد و پادشاه چون دست خالی بود توانمدی دفاع را از خود نداشت صدا زد که پهلوان کمکم کن پهلوان بسیار به ارامی و خونسردی جواب داد چشم پادشاه محبوب بیلاخره ان مار بزرگ پادشاه را بلعیده طوریکه نصف تنه پادشاه در دهن مار و نصف تنه پادشاه در یبرون مانده بود و جوان پهلوان شمشیر خود را کشیده به فرق مار حواله نموده طوریکه گردن مار را با تنه پادشاه بریده و پهلوان خیر خیره بطرف جنازه پادشاه و مار نگاه کرده به یاد پدر خود افتاده چنین میگوید.

زی یک تیغ کردم دو دشمن تباه شاه از خون بابه مار از خون شاه.

جستجو در کابل پرس