Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 10364

پرسش از راوا و هواداران راوا

1 فبروری 2008, 05:53, توسط عارف

اگر به گفته هاي آقاي ميرهزار اعتماد كنيم (كه من اعتماد ميكنم) كه حدف ايشان تنها كنجكاوي يك
ژورناليست جوان است و بس.
پس بايد در جوابش به نكات ذيل لحظهء عميقتر و به گفتهء خود شان “ خردمندانه “ فكر كنند‚
و به بهانهء اينكه من بحث را جاي ديگر ميكشانم‚ گفته هاي مرا “ خاكبادي “ توجيح نكنند:

اول: تا حال هيچ يك سازمان يا حتي احزاب بزرگ افغان اين كار را نكرده اند كه حساب مالي شانرا
نتنها كه به اعضايشان ارايه كرده باشند چه رسد كه به ديگران عرضه نمايند. شايد يگانه كسيكه در
رابطه مالي احزاب وسازمانها معلومات حاصل كند‚ كميته مركزي يا چند نفر از بنيانگذاران و
رهبران آنها باشند.
پس چطور ميتوان از يك سازمان كوچك يكه از سي سال به اينطرف مجبور است در خفاء فعاليت كند
و بيشتر از موي سراعضايش دشمن دارد‚ توقع كرد‚ كه در سايت يك “ ژورناليست كنجكاو“ تمام
حساب وكتابش را در معرض عام قرار دهد؟ اين توقع به مثابه خودكشي سياسي و حتي فزيكي راوا ست.

آيا نميدانيم ويا نميخوايم بدانيم كه به مجرد نشر اينطور يك راپور همه دشمنان راوا فوراّ دست به كار خواهند شد
و تمام منابع عوايد راوا را خشك و تمام پروژه هاي راوا را نيست و نابود خواهند كرد؟

دوم: اينكه چرا راوا بر عليهء اين ويا آن شخص چيزي ننوشته و يا اگر هم نوشته به نظر آقاي ميرهزار
تند وتيز نبوده ‚ بايد يادآور شد كه از قلم خود آقاي ميرهزار نيز اين و آن شخصي افتاده كه خود شان به
اين “كمبودي هاي سايتش “ اعتراف ميكنند.
اما چرا در بارهء راوا‚ فقط به دليل اينكه عمر راوا بيشتر ازعمر ميرهزار است ‚ اين كوتايي را
نابخشيدني و حتي دليل وابستگي راوا به اين و آن توجيح ميكنند؟

بنده بعضي اوقات تعجب ميكنم كه اين سازمان كوچك(راوا) چقدر نيرو و پشت كار دارد كه در عين زمان
در بيست جبهه ميجنگد. اما چرا براي بعضي ها اين همه مبارزه راوا هنوزهم كافي نيست؟ ما كدام حق
مشروع بالاي راوا داريم كه اين توقع را از ايشان داشته باشيم؟ اگر راوا به ذوق ما به قدر كافي مبارزه نميكند
و در همه جبهات دلخواه ما نميجنگد‚ بفرماييد‚ اين كمبودي را ما و شما تلافي كنيم. افغانستان كه تنها وطن
راوايي ها نيست.
شايد راوا اين احساس را به ما داده باشد كه يگانه سازمان انقلابي و حاري از انتقاد است‚ اما اگر بيطرفانه
قضاوت كنيم‚ هيچ افغان نخواهد گفت كه آش او شور است.

چون به گفته آقاي ميرهزار موضوع راوا خيلي “بنيادي “ است‚ لزوم ميبينم كه چند سطري
در بارهء اين سازمان نيز نوشته شود.

به نظر من تمام اين بحث هادر بارهء راوا از جاي ديگر سرچشمه ميگيرد. بنده ادعا ميكنم كه:

در يك جامعهء يكه تا مغز استخوان مردسالار است‚ هيچ يك مرد افغان‚ چه راست چه چپ‚ چه روشنفكر
چه ارتجاعي يا بنيادگرا اين واقيعت را پزيرفته نميتواند كه يك سازمانيكه بنيانگزارش يك زن است و اكثر
اعضايش را زنان تشكيل ميدهد‚ نتنها بر ضد مردان مبارزه ميكند بلكه در مبارزه اش تا اندازهء هم مؤفق است.
اين مؤفقيت راوا به مثابهء بزرگترين جسارت و توهين به مردان يك جامعهء مردسالار تلقي ميشود.

مردان افغان با شير مادر مينوشند كه زنان موجودات ضعيف و بيچارهء اند ‚ زنان به كمك و حمايهء مردان
احتياج دارند و هر مرد “ باغيرت“ افغان بايد ازين موجود ضعيف حمايه كند و امثال اين چيز ها.......
اما واي به حال اين موجود ضعيف اگر روزي ادعا كند كه او نتنها به كمك و حمايهء جناب عالي احتياجي
احساس نميكند بلكه آنقدر جسور ميشود كه خودش را مساوي با مرد ميداند و حتي برضد او قدعلم ميكند.
همانست كه مردان از هر جناح يكه باشند( از چپ تا راست از روشنفكر تا مرتجع) همه دست بهم ميدهند
و در صدد نابودي اين زنان جسور و بي حيا برميخيزند‚ آن يكي ناآگاهانه و آن ديگري آگاهانه و عمدي.
برخورد مردان افغان با ملالي جويا يك نمونهء ديگريست براي درست بودن ادعاي بنده.

از نگاه خصومت و عداوت سياسي ميتوان دشمنان و منتقدين راوا را به دو جناح تقسيم كرد. (1)
يكي بنيادگرايان و ديگري گروها و شخصيت هاي ضد بنيادگرايايي.
( خلق و پرچم به شمار نميروند چون موجودات ساخته شده روسي بودند).

در بارهء بنيادگرايان تنها همينقدر كفايت ميكند كه بگوييم‚ اينها نه تنها دشمن راوا اند بلكه به صورت كل
دشمنان زنان و مردم افغانستان اند.

اما مياييم به شخصيت ها و سازمانهاي ضد بنيادگرا. چرا اينها از راوا اينقدر عقده به دل اند؟

اگر فقط به همين سه دههء اخير عقب نگاه كنيم‚ميبينيم كه سازمانهاي بيشماري خورد و بزرگ“ تولد“ شدند
و قبل ازينكه به “ سن بلوغ “ برسند و كاري مؤثر و متداومي از آنها ساخته شده باشد‚ دوباره ازبين رفتند.

بعضي در طول مبارزهء كوتاي شان از طرف دشمنان شان ازبين برده شدند‚ بعضي آنها همينكه رهبر شان
كشته شد‚ سازمان نيز به مرور زمان ازهم پاشيد‚ يا انشعاب كرد يا بكلي منحل شد.
زيرا خوي و عادت قبيلوي ‚ ما را همه جا همراهي ميكند. رييس قبيله همه كاره ست. رهبران
يا نخواستند و يا نتوانستند پهلوي خود كادر هاي تواناي ديگري بپرورند‚ كه اگر روزي خود شان
نباشند‚ جايش را كسي ديگري پر كند.
ازين لحاظ اعضاي بي سرنوشت اين سازمانها يا مايوس و خانه نشين شدند‚ يا به خارج پناه بردند
ومصروف كار و زندگي شخصي شان شدند‚ ويا از همه خجالت آورتر‚ سروكلهء شان به مرور
زمان ازبين احزاب بنيادگرا و دولت دستنشاندهء فعلي نمايان شد.

يگانه سازمانيكه از همه اين فراز ها ونشيب ها كامياب از آب درآمد‚ يك سازمان كوچك يست كه ذريعهء
يك زن بنيان گذاشته شده‚ و از همه مهمتر ( از نظر بعضي ها بدتر) كه اكثريت اعضايش را زنان ميسازد.
بااينكه رهبر شان خيلي زود كشته شد‚ نتنها كه خود سازمان منحل نشد‚ انشعاب نكرد‚ و اعضايش خانه
نشين نشد و از همه مهمتر مانند ديگران به احزابيكه زماني بر عليهء آنها ميجنگيد‚ نپيوست‚ بلكه مصمم تر
به مبارزه اش ادامه داد.
اين يك واقيعت خيلي دردآوريست كه همه مردان ( شكستخوردهء) افغان احساس ميكنند‚ اما توان
پزيرفتن آنرا ندارند. يگانه دليل يكه مرحم به اين زخم ميگذارد‚ همان اتهام هاي وابسته بودن ا ست كه از
سالهاست كه به راوا ميزنند وازين كارشان خسته نميشوند. ايشان با منطق مردانهء شان هميش در جدال اند‚
كه چطور امكان دارد كه سازمان كوچك زنانهء از اين همه ضربات نابودكننده دشمن جان به سلامت برد‚
اما آقاياني به مراتب قويتر‚ باغيرت تر‚ آزموده تر‚ مبارز تر و........يكي پي ديگر شكست خورند.

من حدس ميزنم كه شايد يك اقليت ناچيز(001 ‚0 %) مردان افغان با روا موافق باشد(2 ).
و دليل نارضياتي اكثرمردان از راوا سياست “ نادرست و يا نا شفاف بودن“ كار هاي روا نيست‚
بلكه دلايل يست كه در بالا نوشتم.

اينجاست‚ به مجرديكه آقاي ميرهزار (خود آگاه يا نا خود آگاه) يك جوال “ خاك“ را در سايت شان ميپاشند‚
ديگران بلافاصله به “ بادكردن“ آن شروع ميكنند.

باوجود تمام اوصافيكه بالا از راوا ذكر كردم به همين اندازه راوا كوتايي هاي نيز دارد كه نوشتن
آن اينجا آب ريختن به آسياب دشمنان راوا ست.

حالا شما مختاريد كه به من كدام مهر و تاپهء دلخواه تانرا ميزنيد و چقدر دشنام ميدهيدو يا توهينم ميكنيد.
برايم اهميت ندارد. زيرا خودم ميدانم كه به هيچ سازماني وابسته نيستم. تنها عقيده و برداشت
شخص ام است كه به آن باور دارم و اينجا به حضور تان پيشكش كردم.

شاد باشيد.

تذكر:
(1) من هنوز يقين دارم كه آقاي ميرهزاراز جمله منتقدين راوا منسوب ميشوند نه دشمن راوا.

(2) البته زناني هم هستند كه از سياستهاي راوا خوشش شان نميايد. تعداد زياد اين زنان را ميتوان
در لويه جرگه و وزارت زنان دريافت‚ كه از نظر بنده به بحث نمي ارزند.

جستجو در کابل پرس