Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 52810

لیسه وردک

6 فبروری 2012, 15:02, توسط فراری غرب

سلامونه دیر دیر سلام علیکم
نه اوغان برای مکتب ساخته شده و نه مکتب برای اوغان این هردو بسیار سال ها است که بین خود جار وجنجال دارد سه صد سال است که مکتب و اوغان با هم دعوا نموده است اما اوغان ها بسیار شجاع و دلیر جسور با غیرت و با همت توانست که بالای مکتب زور شود و به سطح دنیا اعلان کرد که ما برنده هستیم مکتب بیچار بیخبر از دنیا اطفال های خورد را دور و پیش خود جمع نموده عرض حال می نمود که نا گهان اغان ها بالای مکتب حمله کرده همه کتابها میز وچوکی را به اتش کشیدن هر قدر مکتب ناله وفغان نمود کسی به داد ان نرسید اوغان هایکه به اطراف مکتب خانه داتند خنده کنان بطرف مکتب میدیدن در حالیکه اشک از چشمان اطفال های خورد بخاطر قلم و کتاب وکتابچه که در مکتب مانده همه سو خته و گریه میکرد هر قدر مکتب شکایت کرد و از روزگار خود حکایت کرد اوغان ها به داد ان نرسیده و در جواب گفتند گپ ما یک گپ است ما اوغان هستیم و لج اوغانی داریم به مکتب و مکتبی خطاب کرده و اخطار داده گفت هرچه زود تر باید منطقه را ترگ بگوئی مکبت بیچاره هر قدر تلاش کرد جای خود را در بین اوغان ها ندید و مجبور به فرار شد در جستجوی جای امن و بود و در اسمان افغانستان به پرواز درامده سر گردان جولان میکرد که ناگهان چشم اش به مناطق دیگر افغانستان خورده و دید که خورد و بزرگ با شعار های رنگا رنگ که تحریر شد بود خوش مدی مکتب ای نور جامعه ما خوش امدی قدم هایت سر چشم ما مکتب بیچاره که از سر زمین افغانستان خسته شده بود تکان خورده
پاین شده اطفال ها را پیر و جوان را که با دست های گل در رای مکتب استاده از ان استقبال کرده بود خیلی خوش شده کار خود را بدون وقفه با در نظر داشت یک شرط که از طرف مکتب وضع شده بود اغاز کرد.
منطقه که همه به زبان دری صحبت میکرد به تشویش افتاده حیران ماند که این چه شرطی باشد محاسین سفیدان با هم جمع شده تصمیم گرفتند که شرطی باشد ما قبول داریم مکتب از این خیلی خوش شده شرط خود را بیان کرد.
مکتب مردم را مخاطب قرار داده گفت ادرس من را با اوغان ها نگوئید من در مناطیق اوغان نشین بسیار مصیبت دیده ام سه صد سال است که من در مناطق اوغان نشین سر کردان بوده ام و بسیار مرا بد نام ساخته و بی ابرو شدم کتاب های مرا که سوختانده هیچ کو چی ها امده خشت های مرا کنده به دشت انداخته خیمه خود را نصب کرده شتر های خود را در صحن مکتب خوابانده است اصلا این مردم برای مکتب جور نشده و شکل قواره و اندام ان برای علم ساخته نشده است سال های سال است که از حالت وحشی گری خارج نمیشود اطفال خورد خود را به تروریست ها فرو خته و در مکتب های جعلی شامل نموده بعد از گرفتن شهادت نامه فراغت بمب ها را دربدن خود بسته کرده در بین مردم که همه پشت کار و غریبی خود روان هستند انفجار میدهند و نام انرا میگذارند شهید در حالیکه اشک از چشمان مکتب جاری است میگوید نعلت بر تو جاهیل که نام پاک مکتب را چتل کردی و چتل میکنی همین بود که داستان مکتب ختم شد ما پدران و مادران دسته های گل را نثار مکتب نموده در خد مت مکتب تعهد دادیم تا زنده هستیم از مکتب دفاع نموده هر گز ارتباط خود را از مکتب قطع نکنیم.

به امید دیار در صحن مکتب.

جستجو در کابل پرس