مننه دی ترجمه دی دا کارتون ؛ پوه شم چه ته صرف پشتو باندی پوهیژی خو بیا خبر اتری را کولای نشی ؛ خیر زه په فارسی درته وایم چه این اختطاف های سیاسی در ایران از زمان خلخالی و خاصتاء از زمان قربان علی وزیر اطلاعات کلتور ایران فیشن وقت شده بود وبعداء با کشته شدن ویا طاهراء خودکشی سعید امامی معاون وزیر اطلاعات ایران در دوره ریاست جمهوری خاتمی و سه نفر دیگر درزنذدان های قصر و اوبن پایان یافت در ان زمان یک گروه از زیر دستان استخبارات دولت ایران موظف به قتل اشخاص سرشناس ایرانی که دست اندر نوشتن و بیدار ساختن افکار عمومی داشتن پرداختند و حتی انها بعضی اشخاص را در بیرون ایران نیز به قتل رسانیدن ؛ اشخاصی که در ردیف فولادوند بودند یکی پوینده ؛ مختاری این دو نویسنده و محقق و پروانه اسکندری و داریوش فروهر رهبر حزب مخلف اخوند ها بودند ؛ ملاه ها سینه های پروانه اسکندری را بریده بودند ؛ و وقتی جسد سرد شده نواسه عباس هویدا را از جاده کرج یافتند مردم واقعاء به فغان امده بودند ؛ در ان کشت و کشتار در حدود نود شخصیت مهم اعم از نویسنده ؛ شاعر ؛ محقق , و دانشمند را کشته بودند ؛ تا اینکه به حساب خودی ایرانیا ( گندش ) در امد و خاتمی کمیته را موظف به یازدید گمارد ؛ خوب ما کاری نداریم ؛ ولی فولاد وند و دیگر نویسنده گان امروزی ایران اکثر برای بازکرداندن پسر شاه سابق از امریکا به ایران کوشش دارند و پسز شاه به اندازه یک بچه کوچه کابل از سیاست اطلاعات ندارد . در باره کارتون خوب مرا فهماندید و سوال کردن اسان تر از نفهمیدن است ؛ من که از این کارتون که به شکل معما بیرون داده میشود نتوانستم چیزی بفهمم ؛ ولی حضرت علی نمیدانست که سگ چرا یک پای خود را به دیوار بلند نموده شاشه میکند ؛ یسبار عجیب است که شخصی مانند حضرت علی که بسیار مشغول هستند در امور قتلو قتلو از خود و بیکانه به شاشیدن سگ چنان توجه نموده اند که برای ایشان سوال خلق شده است که چرا مانند انسان ها درست سر جای خود ایستاده شده نمیشاشد ؛ تا بلاخره از کسی این سوال را پرسید ؛ شخص جواب داده بود که سگ وقتی جوان میشود این جوری میشاشد ؛ بعداء حضرت علی نفس راحتی مانند من بعد از دانستن معنی این کاری کاتور کشیده پی کار و بار کندیدن دروازه قلعه های مردم از جمله دروازه خندق رفته بودند .
مننه دی ترجمه دی دا کارتون ؛ پوه شم چه ته صرف پشتو باندی پوهیژی خو بیا خبر اتری را کولای نشی ؛ خیر زه په فارسی درته وایم چه این اختطاف های سیاسی در ایران از زمان خلخالی و خاصتاء از زمان قربان علی وزیر اطلاعات کلتور ایران فیشن وقت شده بود وبعداء با کشته شدن ویا طاهراء خودکشی سعید امامی معاون وزیر اطلاعات ایران در دوره ریاست جمهوری خاتمی و سه نفر دیگر درزنذدان های قصر و اوبن پایان یافت در ان زمان یک گروه از زیر دستان استخبارات دولت ایران موظف به قتل اشخاص سرشناس ایرانی که دست اندر نوشتن و بیدار ساختن افکار عمومی داشتن پرداختند و حتی انها بعضی اشخاص را در بیرون ایران نیز به قتل رسانیدن ؛ اشخاصی که در ردیف فولادوند بودند یکی پوینده ؛ مختاری این دو نویسنده و محقق و پروانه اسکندری و داریوش فروهر رهبر حزب مخلف اخوند ها بودند ؛ ملاه ها سینه های پروانه اسکندری را بریده بودند ؛ و وقتی جسد سرد شده نواسه عباس هویدا را از جاده کرج یافتند مردم واقعاء به فغان امده بودند ؛ در ان کشت و کشتار در حدود نود شخصیت مهم اعم از نویسنده ؛ شاعر ؛ محقق , و دانشمند را کشته بودند ؛ تا اینکه به حساب خودی ایرانیا ( گندش ) در امد و خاتمی کمیته را موظف به یازدید گمارد ؛ خوب ما کاری نداریم ؛ ولی فولاد وند و دیگر نویسنده گان امروزی ایران اکثر برای بازکرداندن پسر شاه سابق از امریکا به ایران کوشش دارند و پسز شاه به اندازه یک بچه کوچه کابل از سیاست اطلاعات ندارد . در باره کارتون خوب مرا فهماندید و سوال کردن اسان تر از نفهمیدن است ؛ من که از این کارتون که به شکل معما بیرون داده میشود نتوانستم چیزی بفهمم ؛ ولی حضرت علی نمیدانست که سگ چرا یک پای خود را به دیوار بلند نموده شاشه میکند ؛ یسبار عجیب است که شخصی مانند حضرت علی که بسیار مشغول هستند در امور قتلو قتلو از خود و بیکانه به شاشیدن سگ چنان توجه نموده اند که برای ایشان سوال خلق شده است که چرا مانند انسان ها درست سر جای خود ایستاده شده نمیشاشد ؛ تا بلاخره از کسی این سوال را پرسید ؛ شخص جواب داده بود که سگ وقتی جوان میشود این جوری میشاشد ؛ بعداء حضرت علی نفس راحتی مانند من بعد از دانستن معنی این کاری کاتور کشیده پی کار و بار کندیدن دروازه قلعه های مردم از جمله دروازه خندق رفته بودند .