Kabul Press, World Media Home, Associated with RAHA in exile

 جهان - افغانستان - فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی - سياسی - حقوق بشر - انتشار کتاب - درباره ی ما - کار با ما  

روزنامه های برتر دنيا: آسيا   آمريکای لاتين   آفريقا   اروپا   ايالات متحده   کانادا   استراليا   پيوندها   صفحه ی نخست


کتاب رها

فارسی: افغانستان - ايران - تاجيکستان

رها پن

 

اسلام، ترقی انسان يا محدود کردن او

نجلا باختر

najla@rahapen.org

هر دين و مذهبی که در جهان وجود دارد، ريشه در اعتقادات و باورهای مردم آن منطقه از جهان دارد. انسان همواره می خواهد بداند سرنوشتش چگونه می شود . بيشتر مردم دنيا پی يک چيز مابعدالطبيعی هستند که آن ها بتوانند خود و سرنوشت شان را به او بسپارند . از نظر آن ها دين بهترين نقطه ی اتکای يک انسان برای رشد و تعالی ست و راهی برای رسيدن به مقصودشان خدای تعالی می باشد. دين اسلام از نظر بيشتر کسانی که در اين دين جستجو و تحليل و بررسی کرده اند، دين کامل و جامعی ست و از اين رو بسيار اثر گذار است. بويژه بين مردم افغانستان، ما به آيين خود بسيار احترام می گذاريم و همواره مايه ی مباهات خود می دانيم که مسلمان هستيم و نسبت به دين خود تعصب زيادی داريم. همانطور که می دانيد افغانستان يکی از بزرگترين مکان هايیست که در آن دين های بزرگی چون اسلام، بوديسم و زرتشتی بوده است و همچنان هم وجود دارد. اکنون بيشتر مردم افغانستان دين  اسلام را پذيرفته اند و به آن بسيار پابند هستند. اما متاسفانه  تعصبات و مقيد بودن های بيش از حد و برداشت های غلط از آن باعث شد که بسياری از قوانين و فرايضی که باعث رشد و ترقی فرهنگی و اجتماعی مردم می شود از آن برداشت های اشتباهی صورت گيرد. قوانينی که مانند چراغ هدايتی انسان غرق در تاريکی و ظلمت زندگی در اين جهان مادی را به مقصودش هدايت می کند. به او کمک می کند تا زندگی بهتری را داشته باشد و هميشه با فکر و خاطری آسوده به ادامه ی زندگی بپردازد. اين مستلزم اجرای درست و انسانی مقررات و قوانينی ست که در اسلام است. يک نمونه از اين برداشت های غلط اينست که در اسلام به مقام والای زن در جامعه و خانواده بسيار تاکيد شده؛ همانطور که پيامبر ما محمد مصطفی(ص) هنگامی که فاطمه (س) به مسجد می آمد، از جايش بلند می شد و دست دخترش را می بوسيد. ولی امروز می بينيم در جامعه ی افغانستان نه تنها به زن احترام در خور  شايستگی اش را نمی گذارند، بلکه زن و دختر را به عنوان موجودی می پندارند که زاده شده تا به مرد خدمت کند. طبق دستورات مرد مانند ماشينی که از خود اراده و فکری ندارد، عمل کند. در غير اين مرد به خود اجازه می دهد هر طوری که می خواهد زن و دخترش را تنبيه و آزار و اذيت کند. در جامعه ی افغانستان مخصوصا در نقاط روستايی بيابانی مثل فراه يا روستايی کوهستانی مثل دايکندی و... اينگونه است که زنان و دختران حق بيرون آمدن از خانه را ندارند و نبايد درس بخوانند و يا حتا قرآن کتاب آسمانی شان را ياد بگيرند. زيرا که بيرون آمدن آنان و درس خواندنشان به معنی بی حرمتی به مقدسات، بی شرمی و خلاصه حتا بی عفت و بی ناموس شدن مردان آن هاست. يک علت مهم ديگر که به اين تعصبات دامن زده است و باعث شده که اين اشتباه ها برايشان بصورت يک عادت درونی شود و خود را موظف به انجام آن بدانند. افراد و گروه های مذهبی افراطی هستند که قوانين و موازينی که اشتباه و بی پايه و اساس است را به بهانه ی اجرای دقيقتر اسلام و به عنوان مقدسات اسلامی در جامعه ی افغانستان رشد داده اند. خب مردم افغانستان هم از اين اشتباه ها بی پايه و اساس تاثير گرفته اند و همانطور که می بينيم هنوز که هنوز در حال اجرای اين اشتباه ها هستند. قربانيان اين اشتباه ها علاوه بر زنان و دختران حتا خود مردان هم می باشند. يک علت بسيار مهم در اين عقب ماندگی ها و تفکرات غلط، بی سوادی مردم است که منجر به ادامه دادن اين اشتباه ها می شود. دختران و زنانی که بيشتر آن ها بی سواد هستند و تمام زندگی آن ها محدود می شود به يک اتاق که در آن کارهای خانه و يا قالی بافی و کارهای ديگر انجام می دهند. جامعه هيچ لزومی برای درس خواندن و رشد فکری، فرهنگی و اجتماعی و... زنان و دخترانشان نمی بيند. در چند سال اخير تنها پسران حق درس خواندن داشتند. حالا که چند سال از جنگ می گذرد، می بينيم هنوز جامعه ای پر از زنان و دختران کم سواد و يا حتا بی سواد داريم که تعدادشان هم بسيار زياد است و محدود هستند به چهار ديواری گلی روستا ها و حتا در شهر ها در خانه های مجلل و نامجلل.

همانطور که گفته شد برداشت های غلط از دين و بی سوادی بيشتر مردم و وجود گروه های افراطی دينی در کشور، چند عامل مهم ماندگاری و ادامه ی اين کارها شده است. بيشتر آسيب ها را از اين مسايل زنان و دختران متحمل می شوند. در جامعه می بينيم بسياری از زنان به بيرون از منزل و جامعه ی بزرگ تر خويش هيچ ارتباطی ندارند. مانند گذشته به آن ها ياد می دهند که چگونه کارهای منزل را انجام دهند، چگونه شوهرداری و بچه داری کنند و همچنان خانواده هايی که افراد جامعه را تشکيل می دهند، زنان و دخترانشان بی سوادند و عملا از هر امکانی محرومند. حتا، مردان در خانواده هايی وجود دارند که با وجود درامد خوب به زنان و دخترانشان اجازه ی درس خواندن نمی دهند. فکر می کنند زن هيچ احتياجی به درس خواندن و رشد فکری ندارد و بايد از نظر فکری و عقلی مانند طفلی خردسال باشند؛ آن ها اجازه ی داشتن عقيده ندارند. در صورتی که آن ها هم به عنوان يک انسان حق دارند. انسانی که همچون مردان از يک زن متولد می شوند و خداوند مسلمانان، انسان را، يعنی زن و مرد را به عنوان خليفه ی خود در جهان برگزيده و هيچگاه جنس مرد را مورد تحقير قرار نداده است.

نجلا

زمستان 83 ی کابل

KP/14/February/2005

نظم و احيای نوستالوژی

 در گزارشی از آی. بی. ام

کامران ميرهزار

سقوط و سكوت

سيد حامد حسينی

فضاي آسمان كشور در حال حاضر در اختيار و زير نظر رادارهاي ايالت متحده امريكا و بخصوص پايگاه هوايي بگرام مي باشد. چطور مي شود با امكانات پيشرفته اي كه آنها در اختيار دارند نتوانستند پوشش مناسبي به نشستن و برخاستن هواپيماها بدهند؟ و يا در صورت نبود امكانات در ميدان هوايي كابل ، مي توانستند زمينه ي فرود اضطراري اين هو اپيما را در ميدان هوايي مجهز بگرام  فراهم كنند.

بلند منزل

 

 

 کاريکاتوری از هژبر شينواری

نمايی از خيابان ميوند در زمستان

خيابان ميوند کابل پشت بازار شهر قرار دارد و روزانه محل تردد افراد زيادی ست

حسن يوسفی اشکوری

 آزاد شد

 اما

سرکوب

 مطبوعات

ادامه

 دارد

colspan="4" dir="rtl">

رها در تبعيد>>>     

colspan="4" dir="rtl">

 جهان - افغانستان - فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی - سياسی - حقوق بشر - انتشار کتاب - درباره ی ما - کار با ما  

روزنامه های برتر دنيا: آسيا   آمريکای لاتين   آفريقا   اروپا   ايالات متحده   کانادا   استراليا   پيوندها   صفحه ی نخست


کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به خبرگزاری کابل می باشد    ( شرايط استفاده)