Kabul Press, World Media Home, Associated with RAHA in exile

 جهان - افغانستان - فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی - سياسی - حقوق بشر - انتشار کتاب - درباره ی ما - کار با ما  

روزنامه های برتر دنيا: آسيا   آمريکای لاتين   آفريقا   اروپا   ايالات متحده   کانادا   استراليا   پيوندها   صفحه ی نخست


فرهنگی

فارسی: افغانستان - ايران - تاجيکستان

تـبليغات در کابل پرس

 

جنبش ادبیات نو افغانستان

نبشته ی فارسی ، بنیان ها ، آینده و صورت بندی آزاد زبان

   در گفتگوی مینا کابلی با کامران میرهزار

 صفحه ی سوم از چهار صفحه           يک  دو   سه   چهار

کامران میرهزار:

پیشتر اشاره شد که کلمات اولین، ابتدایی ترین  و شاید تنها امکان و دارایی ماست. البته امکانی که سال ها و دهه ها در حالت فرسایشی قرار داشته است. ما وضعیت اقتصادی مشخصی نداریم. در افغانستان صنعت و تکنولوژی نیز هنوز وجود ندارد. اگر کوشش هایی هم صورت گیرد من فکر می کنم حداقل دو یا سه دهه یا بیشتر متاسفانه مصرف کننده ی  تکنولوژی خواهیم بود و نه تولید کننده ی آن. البته ابتکاراتی که ممکن است انجام دهیم را نادیده نمی گیرم.  اما این در اندازه ی احتمال است که باز هم شرط های اساسی دارد. مانند داشتن نظم و امنیت. مدیریت مبتکرانه، صحیح و البته شجاعانه ی  بخش های تولیدی. اساسی ترین شرط هم ورود خواندن و نوشتن به جای جای افغانستان است. جامعه برای پیشرفت در همه ی زمینه ها نیاز به کتاب و خواندن و نوشتن دارد . اما در این شرایط ملت ها می توانند از آن اولین امکان خود استفاده ی مطلوبی برند. من نمی خواهم ادبیات را به کالایی فرمایشی برای ملت ها تعریف کنم. اما ملت ها در چنین شرایطی تجربه ی ساختن ادبیات ژرف را دارند. این ادبیات شکل اعتراض هم خواهد داشت. البته اعتراضی که کوشش ما این است که در دام شعارگویی هم نیفتد . من فکر می کنم آوارگی کمک شایانی به ما خواهد کرد که هم ادبیات را از گزند سطحی نگری ، شعار و تکرار مکاتب ادبی در دیگر کشور ها دور نگاه داریم و هم مشخصه های خاص زبانی دوران نو را بنمایانیم. آوارگی برابر با تغییرات عمده در زبان ، زندگی و سطح توقعات از زندگی ست. باعث ایجاد نگره های گوناگون می شود. نگره هایی که آواره با تنوع آن خو کرده و عکس آن از یکسویه نگری پرهیز می کند. آوارگی، کسب جهان های تازه و در آن در غلطیدن است. افغان ها در آوارگی تقریبا به هر جا که کره ی خاک را بگردانی رفته اند و شیوه های متنوع زندگی را کسب کرده اند. با تکنولوژی و قوانین مدنی جدید زیسته اند و خواستار تحولات عمده ای هستند که در افغانستان بتواند به خواسته ها پاسخ گوید. از سویی همان گونه که گفتم ما تا سال ها متاسفانه مصرف کننده ی تکنولوژی خواهیم بود. آن هم از نوع دست چندم آن. اینجا شکاف جدی اتفاق خواهد افتاد که ناشی از سطح توقعات جدید و شرایط اکنون افغانستان است. شرایط اکنون افغانستان که هر دم پیشرفتش تهدید می شود. با چه چیز هایی تهدید می شود. با بی سوادی طیف وسیعی از جامعه ، عدم تضمین امنیت ، تخصص و مهره های شطرنجی که دهه ها در افغانستان به حرکت در آمده ا ند. این شکاف خود را در اشکال گوناگونی نشان می دهد. مثلازیاد شدن فاصله بین پایتخت و دیگر جاها با تقسیم نا مناسب رسانه ها و امکانات دیگر. از سویی باز متاسفانه قوانین  ، احراز سمت ها و پست های مدیریت بسته به توانایی آن ها نیست و انگار که تقسیم غنایم یا میراث محسوب می شود. باز برای اینکه بر اینگونه اعمال سرپوش گذاشته شود ، تزیینات هم آغاز می شود. می بینید که باز آن سایه ی ریا در حال تهدید است. شکاف در شکل اساسی دیگر هم خود را نشان می دهد که بازتاب دهنده ی اعمال  ، روحیات و خواسته های افراد است.

 بله. زبان بازتاب دهنده ی همه ی آن ها خواهد بود. گاهی بدون آنکه خود بدانیم ، سطح ، اندازه و نیات ما را بروز می دهد. شکاف از چند زاویه می تواند عمق بیشتری یابد که این فاصله با عدم داشتن زبان علمی که ناشی ازعقب ماندگی جامعه ی ماست خود را بیشتر بروز می دهد. در نبود آزادی ، امنیت و تولیدو نیز همان آوارگی ، واژه ها و ترکیباتی مثل دموکراسی ، حقوق بشر و واژه های جهان امروز به شکل اعتراض وارد بافت زبان ما شده و می شوند. در چنین شرایطی هجوم به سمت رسانه ها فراوان خواهد بود. رسانه ها می تواند به گسترش اعتراض سرعت بیشتری دهد. باز از سویی رسانه ها خود در معرض تهدید قرار می گیرد و محدود می شود که نمونه های آن را می توانیم مشاهده کنیم. ادبیات در چنین شرایطی می تواند به زبان سامان دهد و بازی ها ی نویی را در زبان ایجاد کند. ادبیات برای آفریده شدن ناچار است که خلاق باشد و بازی نشانه ها را به بازی های تازه ای تبدیل کند. خواسته ها برای نوگرایی که نتیجه ی تنوع در آوارگی ست با ادبیات تلفیق می شود و بازی به بازی دیگری از نشانه ها در می غلتد.  ادبیات به دلیل ذات خلاق و پیشتاز بودن می تواند علاوه بر به پیشرفت رساندن زبان آینده ی زبان را نیز بخوبی ترسیم کند. برای همین برخورد طلایی ادبیات نو و آوارگی در جامعه ی اکنون ما کار ساز و راهگشاست.  

مینا کابلی:

نمونه های از این تلفیق در کتاب مهر دفتر شعر ها و آثار دیگرتان مشاهده می شود و به  برخی از تکنیک ها ی ادبیات نو در گفتگوی قبل اشاره کردید .  بحث طوری گسترده می شود که مسایل مختلفی پیش کشیده می شود.  پیش از اینکه بخواهیم بحث را  همچنان حول صورت بندی زبان ادامه دهیم  ، می خواستم بپرسم که عبارت ادبیات نو با شعر نو و.. در ایران تلفیق می شود و جریانات ادبی در طی چند دهه ی اخیر ایران را تداعی می کند. نقاط تمایز آن در افغانستان چه می تواند باشد؟

کامران میرهزار:

نو بودن خصیصه ای نیست که راکد بماند و در دوره ای خاص محدود شود. بویژه برای ادبیات که ناچار است نو بودن را هر دم نسبت به اثر پیش از خود داشته باشد. ما قرار نیست که جریان نو را دوباره از نیما شروع کنیم. شروع کردن با نیما ، شاملو  ، اخوان یا دیگران مساوی با مرگ ادبیات خواهد بود. در ایران بدلیل نبود منتقد هنوز به هر شعری که بهم ریختگی وزن و قافیه داشته باشد ، شعر نو می گویند . در حالی که ممکن است آن کار ها سست باشد و نتوان نام ادبیات بر آن ها نهاد. ببینید که چطور حتا بسیاری که ادعای نوگرایی دارند در ایران ناشیانه هنوز به آثاری که وزن و قافیه ندارد ، شعر سپید می گویند. گونه ای شعر که مختص شاعر فقید ما احمد شاملو ست. ما نمی توانیم بر اساس ضعف های علمی یا سلیقه های کج مهندسی ادبیات را پیش ببریم.  دلیل علمی برای نام نهادن شعر سپید بر انبوه کارهایی که در دهه ی پنجاه  ، شصت و هفتاد و هشتاد ایران تولید شده نیست. ضمن اینکه ادبیات در هر زبانی سرمایه ی ماست  ، در زبان فارسی هم به همین شکل. خوبی ماجرا این است که ما در زبان فارسی خود اکنون تجربه ی درخشان شعرهای نیما  ، شاملو ، اخوان ، رویایی  ،  فروغ و... را داریم. حالا ادبیات نو ما در جریان رقابت با ادبیات روز ایران است. کاملا برابر و با همان توان و داشته ها  ، همراه با  عبور آشکار و بی پروا  از دوران دری و ادبیات سست چند دهه ی اخیر در افغانستان. بنابراین قرار نیست که ما یک یا چند گام در ادبیات عقب تر باشیم.

مینا کابلی:

شما از نبود زبان علمی در جامعه ی افغانستان یاد کردید. نبود زبان علمی چه پیامدهایی می تواند داشته باشد و چگونه می توان آن را در دوران نو زبانمان فارسی بدست آوریم؟

کامران میرهزار:

این پرسش پیچیده و مشکلی ست .  نبود زبان علمی نشانه ی نبود دانشگاه ها و مراکز آکادمیک  کارآمد می باشد و نتیجه عدم جریان یافتن و ساختن فکر است. جوامعی که تولید کننده ی تفکر در زمینه های گوناگون علوم هستند  ، زبان علمی را هم می شناسند. این بسیار اهمیت دارد که جوامع از کارکرد های زبان استفاده کنند. زبان علمی عکس زبان ادبیات  ، زبان شعر  ، داستان یا نمایشنامه بر کارکرد های زبان تاکید دارد. همچون وسیله ای مورد استفاده قرار می گیرد که بتواند مراد و نیت خاصی را بین افراد جابجا کند. زبان علمی برای این بکار گرفته می شود یعنی برای این بر کارکرد زبان تاکید دارد که دو سوی آن یعنی فرستنده و گیرنده را به مکانی از مقصود خاص رهنمون کند. برای همین روابط تکنولوژی روابطی مشخص و با نظمی مشخص است. نشانه های زبانی تکنولوژی وقتی آفریده می شود  ، براحتی تن به روابطی ریاضی وار می دهد و نتایج را برای همگان یکسان طراحی می کند. در افغانستان زبان علمی وجود ندارد . بدلیل اینکه  کاری برای علم انجام نداده ایم و آن را فرا نگرفته ایم. نتایجش هم مشخص است. آگاهی نداشتن به زبان علمی و تولید نکردن آن ما را به طرف وارد کردن تکنولوژی و فضای مصرف سوق می دهد. آن هم از نوع دست چندم آن. بدون آنکه بتوانیم تکنولوژی را مدیریت کنیم  ، تکنولوژی ما را مدیریت می کند و روابط ما را به جایی که می خواهد می برد. بافت زبان روزمره ی ما بهم می ریزد و حتا نیروی ما را برای برنامه ریزی زبانمان در برخی از بخش ها می ستاند. به انبوه جراید پایتخت دقت کنید که زبان در آن ها چگونه دچار پریشانی ست. یا به بافت گفتار میان افرادی که در جوامع تکنولوژیک زیسته اند و حالا راهی پایتخت افغانستان شده اند.

مینا کابلی:

اینجا سوالی بوجود می آید که زبان ادبیات می تواند ما را به شرایط مطلوبی ببرد.

کامران میرهزار:

بله و خیر. زبان ادبی تفاوت اساسی با زبان علمی دارد. زبان ادبی زبانی ست که بیشتر از آنچه می گوید  ، پنهان دارد. سعی می کند نشانه هایش را در معرض روابط باز قرار دهد که افراد را به لایه های تودرتویی رهنمون کند و چه بسا افراد در ساختن این لایه ها شرکت کنند. یعنی بخشی از خود را موکول به روابط نشانه شناسیک خواننده ی خود کند. از نظمی مشخص می گریزد و تمایلی به گرفتار آمدن در روابط مشخص ندارد. چرا که اساسا ادبیات بر روابط خلاق نهاده شده. زبان ادبی هر دم میل به پنهان کردن چیزی دارد. چیزی که رسیدن به آن درک مکان پنهان دیگری ست که بازی تو در تویی از نشانه هاست. شکل جادو وار دارد و از جامد شدن پرهیز می کند. زمان در اثر ادبی زمان قراردادی ما نیست . بنابر این تفاوت های اساسی با زبان علمی دارد. مانند زبان علمی از روابط مشخص تبعیت نمی کند و زمانی که اگر به تشخیص و شناخته شدن رسید ، معنای خود را از ادبیات از دست می دهد و دیگر شما نمی توانید نام شعر ،  داستان و یا نمایشنامه بر آن بنهید. این زبان نمی تواند برای جامعه ی افغانستان تکنولوژی بیاورد. چرا که کارش این نیست.  ادبیات در طی دوران ها که آدمی با آن زیسته است جنبه ای معنوی و مابعدالطبیعی داشته و دارد. این زبان اگر می خواست مایه ی تکنولوژی باشد در آمریکای لاتین این کار را می کرد. آمریکای لاتینی که در طی چند دهه پیش ادبیات ناب دنیا را می آفرید. نرودا با شعر های اعجاب آورش کار درس فیزیک یا شیمی را انجام نمی دهد. کارلوس فوئنتس  ، مارکز   ، رولفو  ، پاز  ، آستوریاس یا بورخس در جامعه ی فقیر و مصرف کننده ی آمریکای لاتین می زیستند یا برخی از آن ها که هنوز در قید حیات اند. می بینید که کار ادبیات چیز دیگریست. از سویی دیگر ادبیات ،  زبان اسپانیایی را بار ها نجات داد و به پیشرفت های قابل توجهی رساند. آمریکای لاتین یکی از نمونه هایی ست که مطالعه ی آن درس های زیادی به ما می دهد. حتا از شکست های آن ها نیز. اینکه ادبیات می توا ند زبان را به پیشرفت برساند و اینکه کارش کار کارخانه ی هواپیما سازی نیست. در افغانستان ما هم آن آدم بی سواد پرویی را داریم و هم عقب ماندگی ها ی آن دوره ،   با این تفاوت که آمریکای لاتین اکنون برای ما تجربه ای ست که هم از ادبیات آن بگذریم و ادبیات نوتری را بیافرینیم و هم دچار شکست های آن درزمینه های گوناگون نشویم . نوع کمکی که ادبیات به پیشرفت زبان می کند از نوع دیگری ست . فکر می کنم در افغانستان ادبیات با بسیاری از مسایل بنیادی پیوند خورده است تا زبان را در بخش های قابل توجهی به پیشرفت برساند.

 ورق بزنيد           صفحه ی سوم از چهار صفحه           يک  دو   سه   چهار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مهره های ريز و درشت در افغانستان:

 جهان - افغانستان - فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی - سياسی - حقوق بشر - انتشار کتاب - درباره ی ما - کار با ما  

روزنامه های برتر دنيا: آسيا   آمريکای لاتين   آفريقا   اروپا   ايالات متحده   کانادا   استراليا   پيوندها   صفحه ی نخست


کليه ی حقوق بر اساس قوانين کپی رايت  محفوظ و متعلق به خبرگزاری کابل می باشد    ( شرايط استفاده)