صفحه نخست > عکس > عکسی تکان دهنده از تازه ترین جنایت طالبان و کوچی طالبان در کابل

عکسی تکان دهنده از تازه ترین جنایت طالبان و کوچی طالبان در کابل

به روایت عکس و تصویر
جمعه 24 می 2013

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

با توجه به اظهارات محمود خان سلیمان خیل که می گوید بیش از نیمی از طالبان را کوچی ها تشکیل می دهند، آيا لازم نیست افکار عمومی و نیروهای امنیتی در مورد دقت داشته باشند؟

عکس از رویترز
این عکس بخوبی جنایت جنگی طالبان و کوچی طالبان را نشان می دهد.

عکس های بیشتر را در اینجا ببینید.

گالری عکس

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • مقاله کاندید اکادمیسین سیستانی صاحب به ارتباط افغان و افغانیت در پورتال مهم و ملی افغان جرمن
    AFGHAN GERMAN ONLINE
    http://www.afghan-german.com
    http://www.afghan-german.de
    کانديد اکادمسين سيستانی ٢٠١٣ / ٢٤/٥
    "افغانستانی" گفتن ،ضديت با افغان وافغانستان است!
    آقای نوری با عنوان کردن مقالۀ بسيارمستدل ومنطقی «استعمال نام افغانستانی جرم است» يک بارديگر
    خاطرات مبارزات جدی عليه اين اصط0ح وارداتی را درخاطرم زنده کرد.سالھای ٢٠٠٤ و٢٠٠٧ سالھای اوج به
    کارگيری اين اصط0ح در رسانه ھای برون مرزی وابسته به استخبارات منطقه بود،وپورتال افغان جرمن آن0ين
    وبرخی سايت ھای مليگرای ديگر دست به يک قيام فرھنگی برضد اين اصط0ح وارداتی زدند.از آنطرف جريدۀ اميد
    از امريکا مبلغ ومدافع اين اصط0ح وچند کلمۀ نامقبول و نامانوس ديگربود.
    يکی از دشمنان نام افغان وافغانستان که برای نابودی و تجزيۀ کشور ھمانند لطيف پدرام شب وروز ت0ش
    ميورزد ومطابق دستور دشمنان وطن وارد معرکه شده است، کسی است بنام داکترلعلزاد مقيم لندن، که منکرتاريخ
    تأسيس کشور افغانستان توسط احمدشاه ابدالی در ١٧٤٧ ميباشد و ظھور ووجود فزيکی افغانستان را قبل
    ازاميرعبدالرحمن خان برسميت نمی شناسد . اين شخص که گفته ميشود از اتحادشوروی در رشتۀ زغال سنگ داکتری
    بدست آورده، و امروز در لندن به برخی از اعضای منفعل حزب دموکراتيک افغانستان درس تاريخ ميدھد، از مدتی
    است که بدستور سرويس ھای استخبارات منطقه ھرچندگاھی يک بار چرندياتی سرھم بندی ميکند وبخورد جوانان ونسل
    مھاجر ميدھد. بدبختانه دراين اواخر سخنرانی ھای تھوع آور وی در يوتيوب نيز گذاشته است که در آن تعداد زيادی از
    اعضای پرچم وشورای نظار در پای صحبت او نشسته اند ودر آن جمله متاسفانه پوھاندسيد سعدالدين ھاشمی سابق
    استاد تاريخ پوھنتون کابل درصف اول نيز ديده ميشود که به fطاي0ت داکتر لعلزاد مثل يک شاگردسربراه دبستان
    گوش ميدھد . من چند سال قبل اين fطاي0ت را در سايت آريائی ديدم ولی از بس نابجا وبی منطق وبه اصط0ح
    ايرانيھا،از موضوع پرت بود که بيش از يکی دوصفحه آن را خوانده نتوانستم،ولی امروز ھمان fطاي0ت به عنوان
    تيزسھای ده گانه داکتر لعلزاد از طريق يوتيوب به خورد جوانان نا آگاه داده ميشود.
    دوستی که خود صاحب قلم وصاحب انديشه ملی است وبخاطريکپارچگی افغانستان جان ميدھد ديروزبه من در
    تليفون متذکرشد که آيا از سخنرانی داکتر لعلزاد در لندن خبرداريد يا خير؟ گفتم نه خير.گفت:افغانھای که به وحدت ملی
    وافغانستان واحد اعتقاد دارند، بايد از توطئه دشمنان وطن در وجود داکترلعلزاد وامثال او مطلع شوند، زيرا سخنان وی
    در يوتيوب، مبين تفرقه اندازی وتجزيه افغانستان است. گفتم متاسفانه روشنفکران بی خاصيت وابن الوقت واجير
    بيگانگان در خارج وداخل کشور زياد اند که ھميشه در فکرمنافع شخصی خود اند، برای آنھا وطن واستق0ل وحاکميت
    ملی اھميت وارزشی ندارد،اما مطئن باشيد که آنھا ھرگز به اين آرزوی پليد وشوم خود نخواھند رسيد.
    آنطورکه من احساس کرده ام، ازوقتی که رژيم طالبان توسط بمباران قوای امريکا وائت0ف بين المللی از
    صحنه افغانستان سقوط داده شد وبجای آن ح ( کومت ائت0ف شمال به رياست يک نفرپشتون حامد کرزی) روی کار آمد،
    اين پشتون بيچاره بخاطر ھمزبانی با طالب بدبخت وبيسواد،ب0وقفه وپيوسته مورد شديد ترين انتقادات و بدترين توھين
    ھا قرارگرفته وميگيرد. اين انتقادات وتوھين کردنھا، نه بخاطر اينکه کرزی درايت وشجاعت کشورداری ندارد، بلکه
    بخاطر انتساب او به قوم پشتون صورت ميگيرد وچون طالبان از خود خاطرۀ بدی در اذھان مردم شھری گذاشته اند،
    لھذا برای تحقير کردن وی، او را يکی از طالبان وبالنتيجه دشمن جدی فرھنگ وحقوق زنان وانمود ميکنند .ھدف ھمه
    انتقادات وتاخت وتازھا براو در مجموع قوم پشتون است .
    در ھرمقاله وھر سخنرانی وھرمصاحبه ايکه گروه تجزيه طلب خراسان خواه انتی افغان وانتی افغانستان به
    نشرمی سپارند، ممکن نيست که درآنھا کلمات و اصط0حات: فرھنگ ستيزان، قبيله گرايان، قبيله ساfران، فاشيستان،
    عظمت طالبان، وطن فروشان،خاينان، نوکران انگليس، اجيران بيگانه، غارتگران دارائی مردم، حاکمان غاصب،
    باباھای جاھل و مادران و اناھای بيسواد وغيره وغيره به چشم نخورد. ھدف از کاربرد تمام اين کلمات ، يک چيزاست
    وآن توھين به پشتونھا است . تعداد صفحات: ٢ از ٣
    .german de افغان جرمن آن-ين شما را صميمانه به ھمکاری دعوت می نمايد. لطفا به آدرس ذيل با ما تماس بگيريد
    ً maqalat@afghan-
    نوت م: سئوليت ام-ئی و انشائی نوشته ھا به دوش خود نويسنده ميباشد، خواھشمنديم مطلب خود را بعد ازغور کامل بما ارسال بداريد.
    درتمام نشرات کتبی وانترنتی وراديوئی وتلويزيونی گروه انتی پشتون، سخنرانی ومقاله ای نيست که درآن به
    ادرس پشتونھا توھين وھتک حرمت صورت نگرفته باشد و به افتخارات تاريخی ورجال وشخصيت ھای ملی پشتون بی
    عزتی وتوھين نشده باشد، اما نويسندگان نامدار پشتون بر بل و ندی خير نشسته اند وجوابی به اين ھمه تعرضات استھزاھا
    نميدھند. من نميدانم اينھا در برابر نسل جوان پشتون که در سی سال اخير در وطن مانده واز درس وتعليم محروم بوده
    اند و يا از وطن مھاجرشده و از افتخارات ملی خود وگذشته ھای تاريخی کشور خود اط0عی دقيق ندارند، احساس
    مسئوليت ميکنند يا خير؟
    نخستين کسی که مقالۀ کوبنده ای در افشای چھره ھای اصلی گروه تفرقه انداز "افغانستانی" مآب نوشت
    ودرتاريخ ٢٠٠٤ / ١/١ در پورتال"افغان- جرمن آن0ين " گذاشت، جناب ولی احمدنوری بود. به تاسی ازايشان، آقايان
    داکتر ميرعبدالرحيم عزيز ، نعيم بارز، انجنيرخليل ﷲ معروفی ،م0لی موسی نظام، داکتر سيد خليل ﷲ ھاشميان،
    عبدالعلی افضل، حميد انوری، بشير ؤم من، آصف خواتی، حبيب ﷲ غمخور، رؤوف روشنائی ، اعظم سيستانی، داود
    موسی وچندتای ديگر، چون سپرب0گردان در مقابل حم0ت توھين آميز اين گروه که در پشت سايت ھای انترنتی :
    "سرنوشت "،" خاوران "، " آريانانت "، " تاجک ميديا "، " ھفته نامۀ اميد" وجريده "کاروان" وغيره سايتھا وتلويزونھا
    پيدا يا پنھان شده اند، مردانه ايستاده شدند و تا آنجا که درتوان داشتند با نوشتن مقاfت مستدل ومستند به جواب شان
    پرداخته و اند تمام سخنان تحقير آميز و پر از توھين آنھا را بجان خريده ا .ند
    آن عده ازنويسندگان پشتون که با سياست غلط "بی اعتنائی بزرگ نم شانه"، تصور می کنند با نوشتن جواب
    معقول ومنطقی به گروه انتی افغان وانتی افغانستان، مبادا سران شورای نظار و رھبران ائت0ف غيرملی از ايشان
    آزرده خاطرشوند،بايد بدانند که اشتباه ميکنند وھيچگاه سران شورای نظار و ائت0ف شمال آنھا را بچشم احترام نخواھند
    ديد وھر وقت فرصت بيابند، آنھا را نيز مانند حامدکرزی ملعبۀ چرنديات واتھامات ناروای خود قرارخواھند داد.
    نويسنده ای که به دفاع ازحيثيت تاريخی وھويت ملی وشئونات فرھنگی خود متعھد نباشد، به نظر من سوداگر سياسی
    بيش نيست که با نام وھويت قومی خود معامله ميکند .
    قلم بدستان ميھن دوست!
    بايد به ياوه سرايان ضدافغان وضد نام افغانستان که درواقع ضد وحدت ملی اند ، ھمانند آقای نوری، آقای
    داودموسی،ميرمن م0لی نظام،انجنير معروفی وحميد انوری وغيره با احساس وطن پرستی مقاfت جامع ، مستدل
    ،مستند و تحليلی نوشت وبرای نوشتن آن وقت بيشتر و دقت وتوجه بيشتر صرف کرد با و س0ح منطق و استدfل علمی
    مبتنی برشواھد تاريخی به جنگ جواسيس تفرقه انداز رفت و به اجيران تجزيه طلب گفت که: پشتونھا مثل ھرباشندۀ
    ديگراين کشور، خود را افغان ميدانند ودراين مملکت حق زندگی وحق کار وحق نظروحق انتخاب دارند.
    پشتونھا مثل ھرقوم ديگراين کشور در دفاع از نواميس ملی قربانی داده ورنج ومحنت ديده اند . پشتونھا در شش
    قرن اخير،نقش بسيار ارزنده ای درتاريخ مبارزات مردم منطقه بازی کرده اند. اين پشتونھا بودند که با کمک ساير اقوام
    استق0ل ملی خود را از زيرسلطه جابرانۀ صفويان اع0ن نمودند (١٧٠٩م ) تاسيس دولت معاصر افغانستان
    در١٧۴٧مي0دی،برھبری احمدشاه ابدالی ، نيزماحصل و پيامد مبارزات ديرينۀ پشتونھای ابدالی درھرات برضد سلطۀ
    استبدادی صفويان بود که از ١٧١۶مي0دی تا مرگ نادرافشار در ١٧۴٧مي0دی س0ح برزمين نگذاشته بودند. وبا مرگ
    اين فاتح مستبد، اولين ملتی که طبل استق0ل به نوا در آورد وبه تاسيس دولت مستقل ملی مبادرت ورزيد،افغانھا
    درقندھاربودند که با وجود تجاوزات مکرر استعمار ودسايس دشمنان درکمين نشسته تا ھنوز چون خارمغي0ن در چشم
    دشمنان خليده وبه حيات خود ادامه ميدھد وبعد ازاين نيز پاينده خواھد بود .
    با وصف آنکه، درھنگام تعرض وتجاوز بيگانگان براين کشور، پشتونھا ھدف اصلی ضربت تجاوزگران وھم
    مرکز ثقل مقاومت برضد متجاوزان بوده اند و بنابرين فراوان قربانی داده اند و با شجاعت وازجان گذشتگی دشمن را
    از وطن طرد نموده اند، مگر ھيچوقت خود را برتر از ديگر ھموطنان خود نشمرده و در دست آوردھای خود ديگران
    را نيز شريک ساخته اند. چنانکه اگرشاه پشتون بوده، صدراعظم يا وکيل مقام سلطنت وسرمنشی دربار سيد يا تاجيک
    يا قزل باش بوده است واگر رئيس جمھور پشتون بوده، معاونانش تاجيک وھزاره بوده اند و اگر وزير پشتون بوده ،
    ً حتما معين ومدير قلم
    مخصوص وی تاجيک بوده اند. اگر والی پشتون بوده، مقام مستوفيت از تاجيک و ديگر اقوام تعداد صفحات: ٣ از ٣
    .german de افغان جرمن آن-ين شما را صميمانه به ھمکاری دعوت می نمايد. لطفا به آدرس ذيل با ما تماس بگيريد
    ً maqalat@afghan-
    نوت م: سئوليت ام-ئی و انشائی نوشته ھا به دوش خود نويسنده ميباشد، خواھشمنديم مطلب خود را بعد ازغور کامل بما ارسال بداريد.
    بوده است .معھذا اگراز سوی ارگانھای دولت ظلم و ستمی برمردم رفته باشد، آن ستم برھمه اقوام تطبيق شده وقوم
    پشتون از آن ستم مستثنی نبوده است. اگراز فقر رنج برده اند، اين فقر درميان قوم پشتون بيشتر شيوع داشته است
    واکنون ھم دارد. و و اگر در امر احداث جاده ھا خطوط ارتباطی دستوری صادر شده، ھمه مردم از درد بيگاری وکار
    مجانی وبی مزد احساس رنج ونارضايتی کرده اند. اگردرمناطق پشتون مکتبی تاسيس شده ، قبل از آن در مناطق غير
    پشتون نيزچنين مکاتبی بنياد يافته وفرزندان شان شامل مکتب شده اند. دروازۀ مکاتب ھمواره بروی فرزندان تاجيک
    وفارسيوان و ازبک وھزاره وھندو وغيره باز بوده است .
    ميتوان گفت که با وجود قدرت دولتی در دست پشتونھا، بيشترين افراد اين قوم بی سواد مانده اند و بطور نمونه
    حتی تحصيل يافته گان ده وfيت پشتو زبان مثل:فراه، ھلمند، کندھار، زابل ، روزگان ، پکتيکا، پکتيا ،خوست ولوگر
    يمو دان وردک، در کشورھای غربی نمی تواند با تعداد تحصيل يافته گان ولسوالی پنجشير دراياfت متحده امريکا در
    عھد سلطنت ظاھرشاھی برابری کند . پس در کجا برای قوم پشتون امتيازات فوق العاده ای ميسر شده که برای ديگر
    اقوام و از جمله برای تاجيکان ميسر نبوده است ؟
    در تقسيم بورسھای تحصي0ت عالی ، درکل سھم سھم فرزندان تاجيک وفارسی بان، از اين بورسھا ھمواره
    بيشتر از پشتونھا بوده است، وھيچوقت پشتونھا اين اعتراض را نکرده اند که آنھا دارای اکثريت اند، بايد اکثريت اين
    بورسھا به پشتونھا تعلق داشته باشد.اينکار اگر يکطرف بيانگر عدم تعصب پشتونھا درمقابل غير پشتونھاست ،
    بيانگرغفلت بزرگان پشتون درحق فرزندان خود شان نيزميباشد . خ0صه در خوشبختی وبدبختی اين کشور، پشتون
    وتاجيک به عنوان دوقوم عمده مسئوليت وسھم مشترک داشته ودارند و نبايد اکنون گناه اين ھمه بدبختی وعقب مانده گی
    را بردوش يک طرف گذاشت .
    پايان

  • بازهم نوادگانی مفعول بابا احمق شاه توفدانی زندگی را بر شهریان کابل تلخ کرده است. این قوم وحشی درست بشو نیست!

  • صفتهاى حاکمان پشتون يا “افغان” = جعل واقعیت, دروغ هاى پى درپى, نيرنگ , فريب, چال, بازى دادن, جهل و در جهل نگاشتن مردم شريف پشتون, شادى بازى فرهنگى, تخريب , ويرانى, آوارکردن آبادى ها, کشت نفرت, جنگ انداختن بين ملتها, سوزاندن, تاخت وتاز, کشتن حيوانات, ريش کن جنگلها, کاريدن نباتات براى مواد, کاشت نباتات براى مواد مخدر, آزاردادن, زنستيزى, غارت , و نسل کشى
    مال مردم دلی بی‌ رحم، خراسان را به میدان جنگ تبدیل کرده اند ! درانی‌ها مزدور هندو‌ها و غلزیی‌ها مزدور پاکستان در حقیقت هردو پاکستانی هستند این جنگ ۲ قبیله است که از آن پاکستان و هند استفاده می‌کند در بین برادران غیر افغان (کابلی) ما کشته میشوند...
    کابل وکابلیان درمدت یک هفته برای دومین بارخون میگیریند!
    دوستان عزیز درود برشما!
    زمانی که من و هم فکرانم از کارکرد طالب در مورد مردم شمالی ،هزاره وازبیک بطور صریح مینویسیم و در روشنگری مردم میکوشیم، گروهی ازما بد میبرند و مارا نفرین میکنند.
    این گروه از دو طبقه اند.
    1- شماری که هم تبار ، هم زبان و یا هم فکر طالب اند. چون طالب برخاسته از هویت شان است ، شرم میکنند که بد خود را بد بگویند. طورنمونه: شخصی اکنون استاد دانشگاه کابل است مگر بد گفتن طالب و یا هم نوشتن صریح در مورد آنها سخت وی را آزار میدهد.
    2- شماری ازمردم محافظه کار که تمام دار وندار زندگی خود را صرف خوش خدمتی طالب منش ها نموده اند. اینها همیشه با دهل دروغین وحدت ملی خود را خاموش میگیرند واز مبارزه و نوشتن در مورد طالب و جنایات وی چشم پوشی میکنند تا چند شخص خنثی دیگر را خوش نگهدارد.
    میدانم صدهاشخص این پیام را میخواند مگر چون هم خون طالب اند نه میپسندند و نه هم نگر خویش را مینویسند.
    من مبارزه میکنم و مینویسم و جنایات طالب را همیشه آشکار میکنم حتا اگر همه مرا بد ببینند و مرا نفرین کنند.
    مرگ برطالب، مدافع طالب، خاموش در مورد جنایات طالب و همه خوش خدمتان طالب.
    آرزو دارم همشهریان کابل این واقعه را بخیر سپری کنند.
    سپاسگزارم

  • ولی احمد نوری 3513/50/33
    افغان جرمن انلاین
    والی کابل و اصطالح »افغانستانی«
    شام دوشنبه ششم ماه می راپورتاژی از تلويزيون ملی افغانستان پخش گرديد که تصاويری از تظاهرات مردم شريف
    و وطن پرست کوهدامن و قراء و ولسوالی های اطراف آنرا نشان می داد که در آن حمالت و تجاوز بیشرمانۀ
    پاکستان را بر حريم افغانستان محکوم می کردند و اعمار دروازه ای را از طرف پاکستان )قرار معلوم( در چهل
    کیلومتری بداخل خاک افغانستان، عمل خائنانه و تجاوزگرانه دانسته و بر ضد آن شعار می دادند. بزرگان کوهدامن
    زمین در اين تظاهرات اشتراک نموده و هر يک بیانیۀ های آتشینی علیه پاکستان و تجاوز آن بر حريم مقدس مادر
    وطن ما ايراد میکردند که جمعی از مردم را به احساسات و هیجان آورده بودند.
    بر سخنان ملی و پر از احساسات وطن پرستانۀ اکثر اشتراک کنندگان میتوان ارج بی پايان گذاشت و به وجود اين
    همه هموطنان با احساس و وطن پرست افغان و به افغانیت ايشان بالید و افتخار کرد.
    پس از ايراد بیانیه ها از طرف ښاغلو داوود کلکانی وکیل مردم کلکان در ولسی جرګه و عبداالحد آغا رئیس
    شورای واليتی ولسوالی میربچه کوت و عده ای ديگر، رشتۀ کالم را )اگر کالمش خوانده بتوانیم( جناب »عبدالجبار
    تقوا« والی برحال واليت کابل به دست گرفت و با گفتن چندين بارِ مکرر که "ما افغانستانی ها چه تاجک، چه
    هزاره، چه اوزبک همه افغانستانی!!! هستیم و از خاک افغانستان دفاع می کنیم و به پاکستان نفرين می فرستیم و و
    و.... و از همین قبیل گپ هايی که از شنیدن آن عرق شرم بايد ريخت . . . چندين بار اين نام تصنعی و مضحک و
    و نا پذيرفتی را به زبان آورد که سبب شرمندگی هر افغان نجیب می باشد که اين امر بايد سبب خجالت بی پايان
    دولت جمهوری افغانستان باشد که تا حال چنین يک فرد هرزه و بی هويت را در مقام واليت کابل نگهداشته است.
    من از آقای والی صاحب بی هويت که يک مقام رسمی و يک موقف مهم دولتی را هم اشغال کرده است، دو سؤال
    دارم:
     آيا می دانید که اين نام افغانستانی چه وقت و از طرف کی و برای چه منظور طرح و ساخته شده است؟
    وعـامل بوجود آوردن و شأن نزول اين نام تفرقه انداز و ويرانگر "افغانستانی" به عوض اصطالح و نام افتخار
    آفـرين "افغان" چه می باشد؟
     آيا می دانید که طرح اين نام مزخرف و نامأنوس برای ايجاد افتراق مردم ما و دور ساختن و جدايی ما ها از
    همديگر و انهدام وحدت ملی ملت افغانستان براه افتاده است؟
    1- جناب والی صاحب! برای معلومات شما عرض کنم که طرح اين اصطالح برای تعويض نام "افغان" به
    "افغانستانی" در سال های آغاز مقاومت ملی افغانستان و جهاد در برابر کمونیزم جهانخوار و تجاوز امپريالیزم
    شوروی آغاز گرديد. يعنی وقتی دولت ايران )دشمن قسم خورده، ديرين و همیشگی افغانستان( مشاهده نمود که
    اقوام مختلف افغانستان )هزاره، تاجک، ترکمن، ازبک، ايماق، نورستانی، بلوچ ، پشتون و ...( همه با يک
    صدا برای دفاع از ناموس و سرزمین شان "افغانستان" همديگر را در آغوش گرفتند و در صف اول قربانی با
    عشق و محبت و با همبستگی و اتحاد شکست ناپذير در پهلوی هم در برابر دشمن ايستادند و نشان دادند که همه
    زير نام افغان و به نام افغان از خاک خود »افغانستان« و از کشور مشترک خود با خون و جان و مال خود
    دفاع می کنند. اين همبستگی و وحدت و يک پارچگی افغان ها کشور ايران را به لرزه افگند و از آينده و از
    پالن های هژمونی و توسعه طلبی ارضی و فرهنگی اش به تشويش انداخت و جداً و قهراً به فکر ايجاد تفرقه
    میان اقوام افغانستان و توطئه بر ضد نام "افغان" و "افغانیت" و از اين راه برای شکست و منهدم ساختن وحدت
    ملت ما افتاد. و برای پیاده کردن اين مفکورۀ دنی و دور از عفت و شرافت همسايگی شخصی را به اصطالح
    امام خمینی )مفسد فی االرضی( را بنام »چنگیز پهلوان« که از قلم و زبان رسا و برعالوه از شیطنت کافی
    برخوردار بود برای پیاده کردن اينکار با بودجۀ میلیون ها دالری مؤظف ساخت.
    چنگیز پهلوان برای تطبیق اين پروگرام مهم و ويرانگر دولت ايران، سه جبهه از ايرانیان دارای نهاد برتری
    جويی و خود بزرگ بینی و استعداد شیطنت را تهداب گذاشت. د پاڼو شمیره: له 3 تر3
    افغان جرمن آنالین په درنښت تاسو همکارۍ ته رابولي. په دغه پته له موږ سره اړیکه ټینگه کړﺉ maqalat afghan-german.de
    يادونه: دلیکنې د لیکنیزې بڼې پازوالي د لیکوال په غاړه ده ، هیله من یو خپله لیکنه له رالیږلو مخکې په ځیر و لولـﺊ
     جبهۀ اول را بخشی از دانشمندان و استادان پوهنتون ها تشکیل می داد تا شاگردان و محصلین افغان را که
    تعداد شان در لیسه های تهران و مشهد و پوهنتون های اين دو شهر بیشتر بود هدف قرار دهند و به مغز شويی
    آنها آغاز نمايند. اين دسته در کار خود بسیار مؤفق بود چه به زودی توانست تعدادی از شاگردان و محصالن
    جوان افغان را تا آنجا مسموم سازد که آنها از هويت »افغانی« شان منکر شدند و خود را به داليلی که در
    مغزهای آنها تزريق کرده بودند »افغانستانی« خواندند.
     جبهۀ دوم را عناصر مطبوعاتی و ژورنالیستان ايرانی و افغان داخل و خارج افغانستان تشکیل می داد که اين
    فعالیت توطئه امیز را از طريق رسانه های صوتی )راديو ها(، رسانه های تصويری )تلويزيون ها( و رسانه
    های چاپی )اخبار و روزنانه ها و مجالت( که در آن روزنامه ها و راديو ها و تلويزيون ها، رسانه های افغانی
    هم استخدام شده بودند بخصوض جريدۀ "امید" به گردانندگی محمد قوی کوشان در ايالت ورجینیا و تلويزيون
    نور به گردانندگی فريد يونس در کلیفورنیا و بعضی از ويبسايت های انترنتی که در اين ساحه برای ايران
    خدمت بسیار کردند و برای افغانستان و ملت خود جفای بسیار روا داشتند. چه از طريق مطبوعات اين توطئۀ
    بزرگ را بزرگتر نموده و با تکنالوژی جديد بین افغان ها و ايرانی های دست اندر کار اين توطئه اين پروپاگند
    را جهان شمول ساختند و بسیار مغزها را در داخل و خارج افغانستان مسموم نمودند که نتیجۀ آنرا با اندوه
    فراوان تا امروز در راديو ها و تلويزيون های داخل افغانستان می بینیم و می شنويم.
     گروه سوم را افغان های خود فروخته، ضعیف النفس و فساد پیشه ای تشکیل می داد که از طرف دولت ايران
    البته به واسطۀ چنگیز پهلوان برای تخريب زبان دری افغانستان، تخريب وحدت و تخريب هويت افغانستان
    استخدام شده بودند، که هنوز هم فعالیت دارند. اينها از وزرای دولت گرفته تا والیان واليات و وکالی مردم در
    ولسی جرگه و ممکن در مشرانو جرگه بسیج شده اند، که در ساحۀ فرهنگ، اطالعات، و حتی تجارت و
    اقتصاد برای ايران خدمت میکنند و حتی بصورت خائنانه برای مشروعیت دادن اصطالح »افغانستانی« فعالیت
    زياد دارند. اينها همه توسط چنگیز پهلوان و گروه اش به کمک اعضای جمعیت اسالمی و شورای نظار و
    تنظیم هايی که در ايران تربیه شده بودند برنامه ريزی و خريداری شده اند. اولین تماس و ديدار چنگیز پهلوان
    با برهان الدين ربانی در پیشاور پاکستان صورت گرفت و به کمک ربانی مالقاتش با احمد شاه مسعود در
    پنجشیر آماده شد که بعداً بین چنگیز پهلوان و احمد شاه مسعود روابط محکم و همکاری مثمر و دوامدار، البته
    به نفع ايران و به ضرر افغانستان برقرار شد..
    تعجب من در اين جاست که قاعدتاً وزراء و والیان کشور که مجری قانون و خاصتا مدافع قانون اساسی کشور می باشد و
    قرار معلوم در زمان تقرر شان به بیرق افغانستان و به قانون اساسی افغانستان که در حقیقت مادر همه قوانین کشور ماست
    تعهد نموده و قسم می خورند که از سطر سطر آن حفاظت می کنند و در تکريم و اجرای آن بدون تبعیض تا پای جان ايستاده
    اند، چطور جناب والی کابل که يکی از همین هاست خودش به قانون اساسی بی حرمتی میکند و مرتکب جرم می شود.
    چرا جُرم در برابر قانون اساسی و بی حرمتی بر آن:
    برای اينکه در همه قوانین اساسی افغانستان تمام اتباع يا باشندگان کشور بدون در نظرداشت تعلق قومی، »افغان« مسمی شده
    است. )در قانون اساسی يا »نظامنامه« زمان اعلیحضرت امان اهلل خان؛ در مادۀ نهم قانون اساسی زمان اعلیحضرت محمد
    نادر شاه، در مادۀ اول قانون اساسی زمان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه، در مادۀ بیست و يک قانون اساسی اولین جمهوريت
    افغانستان به زعامت سردار محمد داوود خان شهید، در اصول اساسی جمهوری ديموکراتیک افغانستان به سرکردگی نور
    محمد تره کی و در قانون اساسی فعلی جمهوريت افغانستان( به زعامت حامد کرزی هويت جمله اتباع کشور يا بهتر بگويم
    هويت هر فرد افغانستان و هر باشندۀ اين وطن و هر فرد ملت ما »افغان« تعريف شده و تأئید است. و همۀ اين قوانین اساسی
    از طريق لويه جرگه ها به تأئید وکالی مردم و ملتِ ما رسیده اند که در آن ديگر جای بحث و بیان نیست.
    حرف آخر اينکه جناب والی کابل به حیث مجری قانون به عوض اينکه آنهايی را که خود را افغانستانی می خوانند و با اينکار
    1 شان مرتکب جرم می شوند )مثلیکه قبالً نوشته بودم که »استعمال نام افغانستانی جرم است«
    ( مؤاخذه، تعقیب و برای تعیین
    مجازات به محاکم ذيصالح بسپارند، خود شان مرتکب اين جرم می شوند که به عقیدۀ اين حقیر ارتکاب اين کار از طرف يک
    وزير، يک سفیر، يک والی و يک وکیل شورا )ولسی جرگه يا مشرانو جرگه( جرم نه بلکه بايد جنايت شمرده شود.
    مخصوصاً ارتکاب اين جرم از طرف والی صاحب که چند هفته پیش از طرف شورای وزيران و رياست جهموری افغانستان
    يعنی الوالمر او که او امر اکید صادر شده بود که بايد از استعمال کلمات و اصطالحات بیگانه جداًٌ جلوگیری شود
    ، قابل توجه
    بیشتر است و بايد دولت افغانستان اين جناب را به دو علت يکی بی احترامی به مواد قانون اساسی مملکت و دوم بی احترامی
    و سرکشی از تصمیم شورای وزيران و امر رئیس جمهور مورد سرزنش جدی قرار دهد و حتی برای عبرت ديگران از
    وظیفه برکنارش سازد.
    و در ختم سه فرد از يک شعر عالی و ملی استاد نسیم اسیر ملک الشعرای افغان ها در هجرت را به جناب والی صاحب کابل
    اهدا می کنم:
    کـهــن بـــوم و بــرِ پـر افتخـارم هــمــان "افــغــان ستان" نامدارم
    به اين نام است شأن و شوکت ما ز "افـغان" سايـه های وحدت ما
    " اســیــر " آرزومـنـد تـو گـويـد به عـُجـز و انکسار از تو جويـد
    که گــر پرسد کسی از تو نشانی بگو "افغان" مگو "افغان ستانی"
    *******
    چو کفر از کعبه برخیزد کجا ماند مسلمانی
    یک خواهش و یک توقع از دوستان و کارکنان گرانقدر پورتال افغان جرمن آنالین:
    اگر امکان داشته باشد که حتماً دارد و اگر ممانعتی وجود نداشته باشد صمیمانه تقاضا میکنم نوشتۀ تأریخی اول می 002 میالدی را زیر
    عنوان )استعمال نام افغانستانی جرم است( ، به تعقیب نشر این مضمون مجدداً در صفحۀ تحلیالت خویش به نشر برسانید.
    یک افغانستان ممنون خواهم شد.
    3- چندی قبل در اين باره مقالۀ تحت عنوان)فیصلۀ ش.رای وزيران افغانستان( تحرير نموده بودم که در پورتال افغان جرمن آنالين به
    3 نشر رسیده و می توانید آنرا به کمک لینک آتی مطالعه فرمائید

  • اعظم سیستانی اول باید مورد محاکمه واشد مجازات یعنی غرغره قراربگیرد چونکه عضو شورای انقلابی حکومت کمونیستی بود و امر اعدام هزاران هموطن بیگناه ما را صادر کرده است. غرغره این موجود موذی وخفاش حق او است تاکه دیرنشود.

  • افسوس ،افسوس وصدافسوس به حال همان ملیت که نقاق رادرافغانستان عزیزمادامن میزند بازهم افسوس

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس