صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > دزد فرهنگی با پشتاره ء بی ننگی !

دزد فرهنگی با پشتاره ء بی ننگی !

گند و کثافات وبسایت افغان جرمن هر روز بیشتر برملا می شود اما گردانندگانش به روی خود نمی آورند و بعد از هر رسوایی هزار ادعای جدید بر ادعای های خود می افزایند.
مهدی نیک آیین
يكشنبه 29 جون 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

مدتی بود که متوجه نوشته های بسیار طولانی و دنباله دار و پی درپی کسی به نام " زیمیرو اسکاری " شده بودم که در سایت های افغان جرمن ، سایت گفتمان و چند سایت دیگر نشر میشود . بعضی وقت ها در یک روز چند نوشته اش با عنوان های مختلف زیر همدیگر ردیف شده به نظر می رسد . البته برای اینکه نشان بدهد همه نوشته ها مال یک نفر نیست ، نام های اول را تغییر میدهد، زیمیرو، خجسته ، صوفیا ، نبرد و غیره می نویسد اما نام فامیلی یا تخلص اسکاری را در همه نوشته ها حفظ می کند .

وقتی به نوشته های اسکاری دقت کردم ، دیدم که همه سبک متفاوت دارند . به این فکر شدم که خجسته جان و صوفیاجان و نبرد جان و زیمیروجان ، همه از یک فامیل تحصیل یافته و دانشمند می باشند و همه سر در تحقیق و دست در قلم دارند و می نویسند . اما با کمی جستجو در شبکه ء انترنت دریافتم که اسکاری جان یک دزد چراغ بدست فرهنگی است که چند نوشته اش بدون کم و کاست از آغاز تا انجام از صفحات مختلف ایرانی دزدی شده و به نام اسکاری در سایت افغان جرمن و چند سایت دیگر نشر گردیده است .

هنوز در کار پیگیری دزدی های زیمیرو اسکاری بودم و میخواستم تا چند روز دیگر آنرا نشر کنم که یک روز قبل در سایت خاوران یک نوشته از آقای شکرالله شیون تحت عنوان (( سایت افغان جرمن یا گدام اموال مسروقه ؟)) نظرم را جلب کرد که به شکل مستند به همین موضوع دزدی های زیمیرو اسکاری پرداخته و چندین دزدی اش را همراه با منابع اصلی نوشته ها افشاء ساخته است و این افشاء سازی را در آینده ادامه میدهد. خوانندگان عزیز میتوانند نوشته ء آقای شکرالله شیون را در سایت خاوران به خوانش گیرند و با زیمیرو اسکاری ، این دزد فرهنگی با پشتارهء بی ننگی ، بیشتر آشنا شوند .

به یکی از دزدی های اسکاری که در سایت های یاد شده موجود است (( هنر در روند تاریخ )) نام دارد می پردازم که در نوشته ء افشاگرانه آقای شکرالله شیون به آن تا حال اشاره نشده است . این مقاله از شروع تا پایان ، از یک وبسایت وابسته به صدا و سیمای ایران دزدی شده است . عنوان مقاله در سایت ایرانی (( سیر هنر در تاریخ )) می باشد .

آدرس وبسایت ایرانی

http://www2.irib.ir/amouzesh/d...

کاپی مقاله اصلی از وبسایت ایرانی را در ختم این نوشته می آورم که شماخوانندگان عزیز آن را ببینید و بعد به سراغ دزدی زیمیرو اسکاری در وبسایت افغان جرمن بروئید و این دزد فرهنگی را با پشتاره ء بی ننگی اش تماشا کنید.

قابل یاد آوری است که چند تن دیگر از (( نویسندگان!! )) سایت افغان جرمن نیز به مرض دزدی فرهنگی مبتلا می باشند که به موقع اش افشاء خواهند شد . سایت افغان جرمن که (( نویسندگانش !! )) آنرا بزرگترین و با عظمت ترین وبسایت میدانند در تقلب کاری و زیر پای کردن موازین مطبوعاتی یک وبسایت بی نظیر می باشد. گند و کثافات وبسایت افغان جرمن هر روز بیشتر برملا می شود اما گردانندگانش به روی خود نمی آورند و بعد از هر رسوایی هزار ادعای جدید بر ادعای های خود می افزایند. افغان جرمن لانه ء شاه پرست ها و قبیله گرایانی است که سیاه ترین سوابق را دارند و دشمن زبان فارسی و دشمن نویسندگان فارسی زبان افغانستان می باشند.

از سایت افغان جرمن توقع کار شایسته و انسانی نداریم ، ولی از وبسایت گفتمان که یکی از وبسایت های خوب و مربوط به روشنفکران افغانستان می باشد توقع میرود که دزد فرهنگی ( زیمیرو اسکاری ) را با پشتاره ء بی ننگی اش به دور اندازد و اگر هویت اصلی اسکاری را می شناسد آنرا افشاء سازد تا این درس عبرت باشد برای همه کسانی که به مرض زشت دزدی فرهنگی مبتلا هستند . این دزدان و غداران فرهنگی باعث بی اعتباری و بدنامی همه فرهنگی های افغانستان می شوند و آبروی همه را می برند . ترحم بر اسکاری و دیگر دزدان فرهنگی دشمنی با کاراصیل فرهنگی است و مشوق دزدی ها و تقلب کاری های فرهنگی بیشتر خواهد بود.
مقاله ء اصلی که در وبسایت ایرانی نشر شده است ، در ذیل بخوانید ، برای خواندن دزدی شده ای همین مقاله به سایت افغان جرمن و سایت گفتمان مراجعه شود .

http://www.goftaman.com/daten/...

آدرس مقاله ء اصلی :

http://www2.irib.ir/amouzesh/d...

مقاله اصلی :

سير هنر در تاريخ (1) دوره پيش دانشگاهي – رشته هنر

فصل اول :اهميت مطالعه ي هنر پيش از تاريخ الإنشاء

نقش هنر در اعتلاي بشري ، هنر انسان غارنشین و ...

مقدمه :

آشنايي با هنر تمدن هاي باستاني و حوزه هاي فرهنگي كهن شايد از ضروري ترين دانش هاي بشري محسوب مي شود، چرا كه هنر آيينه تمام نماي هويت فرهنگي انسان ها در هر جامعه و هر عصر است و انسان براي شناخت خود آگاهي به تحولاتي كه از ابتدايي ترين نوع زيست تاكنون سيرمي نموده نياز به اين دانش دارد.
امروزه ما در كشورهاي متعدد و جوامع بي شمار با فرهنگ ها و آداب و رسوم متنوع و گسترده اي روبرو هستيم. كه هر يك از اين فرهنگ ها بر پايه ي يك يا چند تمدن كهن استوار است. شناخت اين تمدن ها تنها از راه مطالعه ي آثار هنري به جاي مانده از آنها ميسر است.

در اين كتاب به معرفي چند تمدن شاخص و بحث پيرامون آثار هنري، و نحوه ي شكل گيري آنها پرداخته شده است.

هدف كلي كتاب :
آشنايي با انعكاس ابعاد مختلف فردي و اجتماعي انسان در آثار هنري و در يافتن ذاتي بودن هنر در انسان .
فصل اول : اهميت مطالعه ي هنر پيش از تاريخ الإنشاء
‏2007‏/04‏/17‏ 03:43:00 ب.ظ عبارت هنر پيش از تاريخ در عين سادگي داراي ابهام است. چرا كه از سويي تعريف هنر مورد بحث متفكران است و از سوي ديگر، در معناي تاريخ نيز نظري قطعي و همه پسند وجود ندارد. در باب تاريخ بايد به اين پرسش پاسخ گفت كه اساساً پيش يا پس از تاريخ به چه معناست.

به عبارت ديگر تاريخ از كجا و در چه زمان آغاز مي شود و اينكه تفاوت ميان رخدادهاي پيش يا پس از تاريخ چيست؟
در پاسخ به اين پرسش بايد بگوئيم كه بشر براي آگاهي از ويژگي هاي هر دوره همواره به نوشته هاي به جاي مانده از آن عهد رجوع مي كرده و بر اساس آن، تاريخ و پيشينه خود را مدون مي نموده است.

در فرآيند تدوين تاريخ هر قدر به عقب تر باز مي گرديم از حجم منابع مكتوب كاسته مي شود و سرانجام به ادواري مي رسيم كه از آنها هيچگونه اطلاعات نوشتاري بدست نيامده است.

طبيعي است براي ذهن هايي كه مكتوبات را ملاك دانش خود قرار مي دهد اين ادوار بسيار تيره و تار و غباري از ابهام و جهل باقي مي ماند. از همين جاست كه مفهوم تاريخ شكل مي گيرد. تا زماني عبارت پيش از تاريخ صرفاً به ادواري گفته مي شد كه از آنها منابع مكتوب قابل ملاحظه اي بدست نيامده بود. بعدها كه هنر به عنوان پديده اي گويا و واسطه انتقال مفاهيم و اطلاعات مورد وثوق قرار گرفت پيش از تاريخ شامل دوره هايي گشت كه آثار مكتوب و آثار هنري قابل توجهي از آنها به جاي نمانده است.
نقش هنر در اعتلاي بشري

علم باستان شناسي روزنه اي است كه انسان توانست از طريق آن نقبي به گذشته خويش بزند و بر آن بخش از تاريخ، كه در زير خروارها خاك يا در عمق غارهاي تاريك پنهان گشته بود نظر افكند.

آنچه باستان شناسان كشف مي كنند از ابنيه، ابزار، ظروف و ديگر مصنوعات بشري، به حلقه هاي زنجيري مي ماند، كه مي تواند از يك سو ، انسان امروزي را با گذشته دورش مرتبط سازد و از سوي ديگر پرده از وجود ارتباط ميان اقوام مختلف بشري در گذشته هاي دور بردارد، اقوامي كه ممكن است در طول تاريخ چنان از يكديگر جدا شده باشند كه امروز تصور هر نوع قرابت و انس ديرينه اي را در ميان خود باور نداشته باشد.

هنرانسان نخستين زبان حال طفوليت بشري است. همانطور كه تمام كودكان، از هر نژاد و مليت و دين به تبع داشتن فطرت پاك مشترك ، داراي هويتي واحد هستند و اين هويت واحد را در تشابه به آثار نقاشي كودكان مي توان مشاهده كرد.
هنر انسان هاي نخستين نيز كه در موقعيت هاي جغرافيايي كشف شده و متعلق به اقوام متفاوت است. داراي تشابهات ساختاري و محتوايي مي باشد. در تصاوير (1-1) و (2-1) دو نقاشي ديواري را متعلق به دو زمان و در موقعيت جغرافيايي مشاهده مي كنيد كه هم از لحاظ مضمون و هم به جهت شيوه ي كار تشابهات بسياري دارند.
هنر انسان غارنشين :

ابتدايي ترين آثار هنري كه انسان آن را خلق كرده و تاكنون يافت شده به حدود سي هزار سال قبل مربوط مي شود. اين آثار نقاشي بيشتر در كشورهاي فرانسه و اسپانيا يافت شده اند و شامل تصاوير حيواناتي چون گاو كوهاندار، گاو وحشي ، گوزن و اسب است. محل اين نقاشي ها در عمق غارها، دور از نور طبيعي روز و در مكاني مجزا از مكان زيست انسان هاي نخستين بوده است. مسلم است كه آثار هنري مردم غارنشين جنبه اي تزئيني و مبناي زيبايي شناختي نداشته است چرا كه اين آثار، همانطور كه گفتيم در عمق غارها، دور از نور طبيعي و همچنين جدا از محل زندگي آنها ترسيم شده اند. تأمل بيشتر در اين موضوع، بر اين واقعيت تأكيد مي كند كه اولين نقاشي هاي آفريده شده دست انسان نه تنها جنبه ي نمايشي نداشته ، بلكه به طريق اسرار آميزي دور از ديد عموم مردم قرار داشته است. حال اگر اين نقاشي ها، براي زيبا تر كردن محيط ، به منظور نمايش و ايجاد لذت بعدي خلق نشده اند. چرا انسان غار نشين با ابزارها و وسايل بسيار ابتدايي و مشكلات عديده ي طبيعي كه همواره زندگي او را به مخاطره مي افكند. گفتيم كه تصوير جانوران موضوع اكثر نقاشي هاي ديوار و سقف غارها بوده است و مي دانيم كه اين جانوران نقش مهمي در بقاي انسان اوليه ( به عنوان غذا) داشته اند. البته شكار جانوران عظيم الجثه و خطرناكي چون گاو وحشي ، گوزن و ... براي بشر نخستين كاري بس دشوار و خطرناك بوده و چه بسا جان خود را در اين شكارهاي متهورانه از دست مي داده است.

قرايني در دست است كه شكارچيان غارنشين در عمق غارها، از اين تصاوير به عنوان هدف نشانه گيري و تيراندازي استفاده مي كنند، در برخي از موارد نيز شكار، شكارچي و ردگيري اين دو نيرو موضوع نقاشي بوده است. پس اين نقاشي ها نه تنها با زندگي روزمره ي نياكان ما ارتباط موضوعي داشته اند، بلكه از جنبه كاربردي نيز حائز اهميت بوده اند.
اما آيا مي توان گفت كه تمام كوشش و مشقت در تصوير كردن دقيق اين حيوانات با تناسبات دقيق و آگاهانه، صرف تهيه تابلوي نشانه گيري بوده است؟ آيا يك شكل ساده ي هندسي راه آسان تري براي تمرين تيراندازي نيست؟
تعمق در اين سؤالات است كه ما را به پاسخ هاي صحيح، عميق و واقع بينانه رهنمون مي سازد. حقيقت اين است كه تصوير يك گاو وحشي بسيار مهمتر و ارزنده تر از يك تابلوي نشانه گيري بوده است. انسان نخستين با دقت در شكل، حركات و رفتار و تناسبات جسمي يك جانور، به شناختي جامع از حريف قدرتمند خود دست يافته و با آفرينش دوباره آن جانور در قالب تصوير بر ديوار و سقف غارگويي كه بخشي از وجود آن جانور را به تسخير در مي آورد، سپس با تيراندازي به سوي آن، نه تنها بر مهارت تيراندازي خود مي افزوده، بلكه از اين راه، آن بخش از وجود شكار را كه در تسخير داشته مغلوب مي كرده است. لذا هنگامي كه به شكار مي رفته با اعتماد به نفس و مهارت بيشتري با شكار روبرو مي شده است.

به همين علت است كه اين نقاشي ها براي او از اهميت اسرار آميزي برخوردار بوده و شايد از اين رو آنها را چو طلسم هاي جادويي دور از دسترس، در اعماق غارها نگاه مي داشته اند. بدين ترتيب شايد بتوان گفت كه ابزار نقاشي براي او به همان اندازه اهميت داشته كه آلات شكار و چه بسا بيشتر.

اهميت دادن به آثار هنري و مقدم دانستن آن به امور روزمره در دوره هاي بعدي نيز به همان قوت ديده مي شود. مثلاً زماني كه انسان از غارنشيني و شكار به مرتبه متكاملتري از زندگي اجتماعي رسيد. توانائي هاي خاك را شناخت. به كشاورزي پرداخت و به شيوه ي استخراج سنگ فلزات در معادن پي برد، مي بينيم كه «هنر» هنوز نقشي كليدي و مهم در شيوه ي زيست و باورهاي او ايفا مي كند.

هنگامي كه انسان سنگ آهن را كشف كرد . با كمال حيرت مشاهده مي كنيم كه اولين بهره برداري او ازاين كشف، ساختن ابزارهاي نو نبوده، بلكه از آن به عنوان ماده ي رنگي در نقاشي ديواري و ترسيم نقوش بر روي تن خود، و رنگ آميزي گيسوانش بهره گرفت.

كشف مس ، پي بردن به قدرت چكش خوري اين فلز و امكان ساخت اشيا با آن نيز بيش از اينكه به ساخت ظروف آشپزي بينجامد در شكل مهره هاي گردنبند ظاهر شد.

آلياژهاي فلزي و فن جوشكاري نيز ابتدا براي جواهرسازي بكار رفت و بعدها به منظور ابزار سازي و ساخت اشياي كاربردي، مورد بهره برداري قرار گرفت. موارد فوق و بسياري استدلال هاي ديگر حاكي از اين واقعيت است كه آفرينش هنري و اصلي ترين و ابتدايي ترين مرحله ، پاسخگوي نياز روحي انسان بوده است. و از آغاز آفرينش هاي بشر به عنوان يك بعد روحاني و پاسخگوي يك نداي دروني، جزيي از ذات او به شمار مي رفته است. اين نياز ذاتي در هر دوره رشد، تكامل و قطور بشر جلوه هاي متنوعي داشته، همواره به عنوان يكي از ابعاد والاي انساني كه او را از ديگر جانداران متمايز مي نموده مورد توجه بوده است. اين ويژگي والاي انساني در طول تاريخ و عرض جغرافيا منشأ ظهور آثار ارزشمندي گشت كه امروزه محققان تاريخ جامعه شناسان و .... اين آثار را به عنوان قراين شكوه، جلال، عظمت و برتري فرهنگ ها و تمدن ها، مورد دقت و تأكيد قرار مي دهند.

پرسش هاي فصل 1 :

1 – منظور از هنر پيش از تاريخ چيست؟ توضيح دهيد.

بشر براي آگاهي از ويژگي هاي هر دوره همواره به نوشته هاي به جاي مانده از آن عهد رجوع كرده و براساس آن، تاريخ و پيشينيه خود را مدون مي نموده است. در فرآيند تدوين تاريخ هر قدر هم به عقب باز گرديم از حجم منابع مكتوب كاسته مي شود و سرانجام به ادواري مي رسيم كه از آنها هيچگونه اطلاعات نوشتاري بدست نيامده است.
تا زماني عبارت پيش از تاريخ، صرفاً به ادواري گفته مي شد كه از آنها منابع مكتوب قابل ملاحظه اي بدست نيامده بود، بعدها كه هنر به عنوان پديده اي گويا و واسطه انتقال مفاهيم و اطلاعات مورد وثوق قرار گرفت، پيش از تاريخ شامل دوره هايي گشت كه آثار مكتوب و آثار هنري قابل توجهي از آنها به جاي نمانده است.

2 – قدمت آثار هنري انسان غارنشين چقدر است؟ شرح دهيد.

ابتدايي ترين آثار هنري كه انسان آنرا خلق كرده و تاكنون يافت شده است به حدود سي هزار سال قبل مربوط مي شود. اين آثار نقاشي بيشتر در كشورهاي فرانسه و اسپانيا يافت شده اند و شامل تصاوير حيواناتي چون گاو كوهاندار، گاو وحشي ، گوزن و اسب است. حمل اين نقاشي ها در عمق غارها،دور از نور طبيعي روز و در مكاني مجزا از مكان زيست انسان هاي نخستين بوده است.

3 – انگيزه آفرينش اين آثار چه بوده است ؟ توضيح دهيد؟

قرايني در دست است كه نشان مي دهد كه شكارچيان غارنشين در عمق غارها، از اين تصاوير، عنوان هدف نشانه گيري و تيرانداز استفاده مي كرده اند. در برخي از موارد نيز شكار و شكارچي و درگيري اين دو موضوع نقاشي بوده است.
حقيقت اين است كه تصوير يك گاو وحشي بسار مهمتر و ارزنده تر از يك تابلوي نشانه گيري بوده است. انسان نخستين با دقت در شكل، حركات و رفتار و تناسبات جسمي يك جانور، به شناختي جامع از حريف قدرتمند خود دست يافته و با آفرينش دوباره آن جانور در قالب تصوير بر ديوار و سقف غارگويي كه بخشي از وجود آن جانور را به تسخير در مي آورده ، سپس با تيرانداز به سوي آن نه تنها بر مهارت تيراندازي خود مي افزوده بلكه از اين راه بخشي از وجود شكار را كه در تسخير داشته مغلوب مي كرده است. لذا هنگامي كه به شكار مي رفته با اعتماد به نفس بيشتري با شكار روبرو مي شده است.
آفرينش هنري در ابتدايي ترين و اصلي ترين مرحله، پاسخگوي نياز روحي انسان بوده است و از آغاز آفرينش بشر به عنوان يك بعد روحاني و پاسخگوي يك نداي دروني، جزيي از ذات او به شمار مي رفته است.

4 – آيا مي توان استدلال كرد كه خلق آثار هنري از نيازهاي اصلي بوده و بر توليدات كاربردي اولويت داشته است ؟ چطور؟

بله ، اهميت دادن به آثار هنري و مقدم دانستن آن به امور روزمره در دوره هاي بعد نيز با همان قوت ديده مي شود. مثلاً زماني كه انسان غارنشين و شكار به مرتبه متكاملتري از زندگي اجتماعي مي رسد، توانايي هاي خاك را شناخت به كشاورزي پرداخت و به شيوه ي استخراج سنگ فلزات در معادن پي برد.


اشاره: کسانی که در اين نوشته مورد انتقاد گرفته اند، در صورتی که پاسخی داشته باشند، پاسخ شان بی کم و کاست در کابل پرس? نشر می شود.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام به آقای نیک آئین!

    این دزد فرهنگی که حاصل کار وزحمت دیگران را درسایت ها بنام خودش تاکنون منتشر کرده اکنون برای دفاع از خود مثل راوائی ها به بدترین دشنامها علیه شکرالله "شیون" وسایت خاوران پرداخته است.

    تاکنون که هویت خودش معلوم نیست وی دیگران را به مستعار نویسی متهم کرده است عجب مسخره انسان بی حیثیت بوده که تاکنون مانندش دیده نشده است.

    شاید فردا علیه کابل پرس? نیز دشنامهایش را درسایت افغان جرمن "گدام مسروقه های فرهنگی" انتشار دهد.

    درعین حال معلوم نیست که سن وسال وی درکدام حد است ، اما در تازه ترین عکس العمل خویش ادعا کرده که وی متعلم صنف دهم میباشد اما ماشاءالله دیگران را درس اخلاق میدهد واه واه....

    درین عکس العمل،وی ضمن اظهار امتنان ازیکتعداد سایت ها، از ارتباطات فامیلی خود با بعضی از مسوولین سایت ها نیز پرده برداشته کسی را کاکا خوانده، وکسی دیگری را خاله، گفته است درعین حال تمام آن سایت های که وی از آن بعنوان سایتهای مترقی یاد کرده همه درضدیت، باسایت گنده افغان جرمن انلاین قرار دارند، واکثریت آنها بقایای حزب دموکراتیک خلق بخش پرچم میباشند.

    مانند اصالت ،مهر ،پندار وغیره همه وهمه افراد واشخاص اند، که سابقه پرچمی بودن دارند.

    در عکس العمل ،وی، صرف سایت خاوران وسرنوشت ، برچسپ چتل دانی خورده است.

    خداکند که هویت این دزد بی فرهنگ مشخص شود تادرس عبرت برای دیگران گردد

    • آقای نیک آئین!
      این آقای اسکاری که به همه از کیسۀ خلیفه القاب بزرگی را سخاوتمندانه بخشیده است،باید علمأ و عملأ توضیح دهد که عرفأ،شرعأ و قانونأ صلاحیتِ چنین جسارتی را دارد؟
      تاسف برانگیز اینست که موصوف در کنار سایرین از مسئول سایت روزنه(قامت عطازی)نیز بعنوان کاکا و دانشمند والا مقام تمجید نموده است.
      اینجانب قامت عطازی را که نامش نورمحمد است از دورۀ لیسۀ انصاری میشناسم.موصوف آنزمان به رسواترین گروپ خلقیهای باند امین تعلق داشت که حتی به حال نزدیکترین رفقای خود نیز رحم نکرد.
      عطازی فعلأ با برادر خود که سلطان نام دارد در هالیند زنده گی میکند.
      اکنون میتوان صریحأ به این نتیجه رسید که اسکاری نیز همانند کاکای والامقام خود نورمحمد عطازی حلقه هایی از زنجیر سبعیت امینیان را بگردن دارد.

    • درویش خان!

      خودت خیلی خوشحال هستی که عطازی کاکای اسکاری معرفی شده،اولا عطازی درایتالیازنده گی میکند نه درهالند.

      دوم اینکه وقتیکه اسکاری علومی را نیز کاکا خوانده ونورضیافرین را خاله جان گفته چرا آنهارا نیز یادآوری نمیکنی؟ از کاکا گفتن علومی چرا انکار میورزی؟

      واز خاله گفتن نورضیافرین پرچمیه مشهور وجاسوسهء کی گی بی ، مسووله سایت میهن ووبلاک نور که درپیام قبلی ام اشتباها مشعل نوشتم چرا منکراستی؟

    • طالب کوکو!
      باز هم پرت و پلا میگویی.من شناختم در مورد قامت عطازی را توضیح دادم.تو همانند معروفی به هیستری(صرع)سیاسی -اخلاقی مصاب هستی.دستور بادارانت برایت صرفأ در محور پرچمی ستیزی میچرخد وبس.از آنجاییکه در سایر موارد حرفی برای گفتن نداری،پیوسته به اراجیف متوسل میشوی.

    • آقای درویش!

      من جواب این پیامت را دربحث مقالهء جناب واعظی داده ام. این دشنامت را که فقط بنده باپرچمی دشمنی بورزم وبا گردپاهای خلقی نورزم بمثابه یک شوخی انترتی میتوانم آنرا بدانم.

      من درپیام قبلی خود موقف خویش را در رابطه به خلقی وپرچمی واضح ساخته ام وحکایت دهقانی را هم آنجانوشته ام. امید که بدرستی آنرا بخوانید.

      این دزدان فرهنگی ، اگر عطازی را کاکا خوانده، فضلی، مسوول سایت پرچمی اصالت وعلومی پرچمی را نیز کاکا خوانده ویک خالهء پرچمی نیزدارد که یکی اضافه ترشد بناء خودت تنها به گردپاهای خلقی نچسپ

  • ای برادران جان گپ نزن. این جرمن آین لین آنقدر بی سوادان محقق دارد که مرا از مسلکم بیزار ساخته است. و میخواهم دیگر به مسلک خود فکر نکنم.
    یکتن از آنان بنام خلیل الله معروفی که در قاموس خود نمیدانم ندارد و هر آنچه را میگوید بجز از چرت و پرت جاهلانه چیزی نیست، پای را در یک موزه میکند که گفتهء او صحیح است. تاحال یک کتاب بنام منبع بر نوشته های خود ثبت نکرده است.
    همین حالا در سایت افغان جرمن و آزمون ملی بروید و یک مقالهء او را بخوانید که تحت عنوان «تصحیح یک اشتباه لغوی» مرتکب شده است.
    این نویسندهء که به کسی تسلیم نیست کلمهء «انحاء» را به «عیسی» مقایسه کرده است و گفته است: انحاء مثل عیسی انحی نگاشته میشود و انحا خوانده میشود.
    این بی سواد همین قدر را نمیدانسته است که در عربی ما یکی فعل داریم و یکی اسم. یکی هم اسم علم که موسی و عیسی از جمله اسمای علم اند. اما انحاء جمع تکثیر «نحو» است. نحو به معنا های زیادی دارد و اینجا به معنای طرف است. انحاء هم همین قسم «انحاء» باید نگاشته شود که جمع تکثیر «نحو» مصدر فعل «نحی» طرف بمعنای اطراف و نواحی است. خلاصه اینکه این بیچاره تا حال فرق میان اسم و فعل عربی را نمیداند و پای را در یک موزه کرده است که «انحاء باید «انحی» نگاشته شود.
    این جا این توضیح را لازم میدانم که «انحی» صیغهء متکلم واحدـ یعنی یک طرف میکنم است. «نحی» فعل ثلاثی مجرد آن است و کاکا معروفی فرق «انحی» را که متلکم است با «انحاء» که جمع تکثیر است نمیداند. بدتر از این اینکه؛ او خود را به تمام معنا حق به جانب هم میداند.
    خلاصهء این گفته این میشود که: کسی الفبای لغت عرب را بلد نباشد و کلمات عربی که در فارسی استعمال میشود و در کدام مورد کدام معنا را ارائه میدارد بسیار امر مسلکی و تخصصی است حتما نمیداند. ولی معروفی بی شرمانه از روده های مبارک خود چنین چیز هایی را زیاد مرتکب میشود.
    شما به «النجند فی اللغة و الاعلام» به کلمهء «نحی» و «نحو» مراجعه کنید که در پی هر کدام جمع آن را که «انحاء» است نگاشته است. ولی این کاکا معروفی و امثال او که از افغانهای ما ماشاء الله زیاد اند میخواهند با جهل و یاوه گویی آبروی هر چه افغان است ببرند.

    این ایرانی ها چه خواهند گفت که: دانشمند و زبان شناس ما معروفی است.
    افغانهای عزیز! به خاطر خدا و آبروی این ملت از شما میخواهم که هر آنچه را می نگارید، اقلا زحمت بخود بدهید به چند مرجع علمی مراجعه کنید تا آبروی ما را از این بیشتر نبرید.
    این تنها یک اشاره به نبشته های معروفی بود. والله باقی اکثر نبشته هایش از این هم بدتر است. بخصوص در امر زبان و لغت.

  • ain shakhs basir sabah nam dard .

  • متاسفانه درین آشفته بازار فرهنگ که در کشور ما حاکم است، هرکس وناکس از راه می رسد وچیزی می نویسد. فرض کنیم کسی مثل ویس ناصری که سایت مزخرفی به اسم آزمون ملی دارد، چیزی که ندارد استعداد نویسندگی است ولی همواره می خواهد به این وآن گیر بدهد ودشنام گویی کند. اگر چیز جالبی هم در سایتش یافت شود از دیگران کپی برداری کرده. انترنت مزایایی دارد ولی عیبی که دارد این است که کپی پست را رواج داده- تکنالوژی کپی پست.
    حامد از کابل

  • هرچند به اینگونه مواردی ازدزدی فرهنگی(چاپ مجددمقاله کسی دیگر با تغیرعنوان ویا شعر)گاهی برخورده بودم که طرف آن مقالات را با نام اصلی خودنشرمیکرد تا به شهرت خویش درعرصه مطبوعات فقیروقت بیفزاید ولی آن دزدانی که من میشناختم دزدی شان فهمیده نمیشد. چون اشخاص دزد توانائی نویشتن را داشتند ولی برای گرفتن حق الزحمه خودرا آزارنمیدادند. درمورد زیمیروسکاری، چیزی که مرا مشکوک کرده بود، این حجم عظیم وسرسام آوری نویشته های سکاری بود. یعنی سایت یکی پی دیگرازمقالات آقای سکاری پرمیشد. اما با خود اندیشیدم که میشود نبوغ خداداد است. وپشت کمپیوترنشسته وآفرینشهای مغزخلاق خودرا بیرون میکند.
    اما وقتی امشب بعد ازافشای مقالات چند پاراگراف را سردیدم ودیدم که چقدرانسانها ضعیف وسخیف میشدند.

    • فکر کنم که حدیث پیغمبر گرامی بهترین مقدمه باشد که درقسمت انسانهای بی حیا میفرماید:اذلم تستحی فاصنع ماشئت، یعنی اینکه وقتی حیا نداشته باشی هرکاری که بخواهی میتوانی انجام دهی. بنده بادیدن این کشف آقای شکرالله شیون ومهدی نیک آئین به این نتیجه رسیدم که یکی از ابعاد منفی رسانه های انترتی همین سرقت های ادبی است که بهیچ صورت تابع مقررات وقوانین قبول شده مطبوعاتی نمیباشد وهیچ جزای برای همچوانسانهای بی حیا نمیتواند درنظر گرفته شود.

      بعنوان مثال یک سایت آنرا افشا میکند ولی سایت دیگر بنا به دلایل خاص از سارق حمایت میکند که این درحقیقت ظلم آشکار درحق همه نویسنده گان به حساب میآید. خدا همه را هدایت کند

    • بشنو صدای عیسی را ، که می خواند تو را
      (نزد من بیا ای خسته ، آرامش دهم تو را )

      بر در قلبت ایستاده ، در راه همی کوبد !
      (بگشا تا داخل شوم !)
      می گویدت عیسی !

      ای که مرده ای در گناه ، عمرت گشته تباه
      گشته از راه حق گمراه، می جویدت عیسی

      (من راه و راستی و نورم ، من نان حیاتم )
      ( من ناجی و من شفیعم ، من آب زندگی ام )

      هان روز نجات است الان ، بر خیز از مردگان !
      به قلبت عیسی را بخوان ، کند تو را درخشان!

      دوست و برادر عزیز چون دوستتان دارم کوشش کردم که این پیغام را برایتان برسانم و ایمان دارم که خدا مرا هدایت کرده است تا این پیغام را به شما برسانم ، عیسی مسیح پشت دروازه قلبتان ایستاده و منتظر است که او را به داخل قلبتان دعوت کنید تا بیاید و برای همیشه در قلب شما مسکن گزیند.
      ما برای شما در دعا هستیم و دوستتان داریم.
      دوست و دست بوس شما ، خادم خداوند محمدرضا شکری
      www.watandar.com وب سایت ما

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس