صفحه نخست > دیدگاه > کرزی و پایتخت فرهنگی جهان اسلام؛ عبدالله و رای به شورای نظار

کرزی و پایتخت فرهنگی جهان اسلام؛ عبدالله و رای به شورای نظار

دو کارتون
عتیق شاهد
دوشنبه 24 فبروری 2014

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • zenda baad atiq shahid raast ast.

  • عتيق جان چرا دروغ ؟ نام و نشان شوراي نظار خو قبلا گم شد.

  • دوستان کشور در منجلاب فساد قتل ادم کشی تا خرخره غرق است شما دنبال تمدن که ار ان زمان 1400 سال گدشته که هیج یکی از 100 نسل ندیده که چه و به چی بودن و یک مشت خاک چی ارزشی دارد که اینقدر سرو صدای بی معنی راه انداخته هل شده بل شده بروید جامعه را از گند نجات بدهید بروید به مردم بی سر پناه که در چادر ها در هوای سرد زیر صفر زندگی مکنید کمک کننید بهتر از همه انها هستند بروید به جوانان بیکار که از بیکاری بی پولی دست به چه کاری های نمی زنند ، بکنید ، کشور ی این کار ها را میکند که مردم ارام بدن دغدغه روزگار به رفاء هستند
    نه اینکه ؟؟؟

  • آقای میر هزار و تمام فارسی زبانان افغانستان.

    فقط ۲ الترنتیف وجود دارد عبدالله- طالب نکتای پوش غنی احمد زای

    شرایط تغییر کرده است حال آن زمان نیست. انسان‌ها به مرور زمان تغییر میکند.

    اگر مخواهید به نظریات اشرف غنی احمدزی عوامفرب آشنانمأید لطفا اپن ویدئو را تماشا کنید. در آخرین دقایق ویدیو برادر اهمدزی به توهین هزاره‌ها میپردازد. ممنون
    144-Buzkashy/Ashrafghani Shafie Ayar
    144-Buzkashy/Ashrafghani Shafie Ayar

    23 فو

  • عتيق جان زنده باشى بااين كارتونهاى زيبايت !
    راستى هم رأى دادن به عبداله رأى دادن بشوراى نظاراست ودرچپ راست هرنامزدهم كه ببينى يك شوراى نظارى حتماوجوددارد پس دردخودت
    لاعلاج است، مگر اينكه خداوند يك باردگرطالبان رابرسرت ناذل كند،ازوضعيت هم چنين معلوم ميشود .ازين خاطر هرچه ميتوانى جشن بگير.

  • تمام مشکلات افغانستان همین دین خطرناک و ضد بشری اسلام می‌باشد...اگه این دین نبود هیچ جهادی نبود هیچ طالبی نبود که بخواد در راه اسلام جهاد کنه..اینجاست که خدا هم رو وسیله قرار دادن برای رسیدن به مقصدشان ...اگرچه خدایی هم وجود نداره ...لعنت به خدا و اسلام و محمد!!!

  • تمام مشکلات افغانستان همین دین خطرناک و ضد بشری اسلام می‌باشد...اگه این دین نبود هیچ جهادی نبود هیچ طالبی نبود که بخواد در راه اسلام جهاد کنه..اینجاست که خدا هم رو وسیله قرار دادن برای رسیدن به مقصدشان ...اگرچه خدایی هم وجود نداره ...لعنت به خدا و اسلام و محمد!!!...........

    سم دین وقتی وارد بدن شد جلو تفکر ازاد را می گیرد معتقدان به دین خرف می شوند ویا در طمع حوریان بهشت افسانه ای دست به هر جنایت وهر کار ابلهانه وغیر عقلی می پردازند و یا از ترس جهنم دروغین به مانند گوسفندان می شوند برده بی فکر وبی اراده زیرا دین به پیروان ساده وابله خود فرمان می دهد که هان ای مخلوق خدا تو فکر نکن بگذار من به جای تو فکر کنم چون عقل تو کم است …وظیفه هر مسلمان واقعی اینست که کتاب قران را یکبار هم اگر شده با کمال دقت کامل بخواند ومخصوصا از نظر قانون بشر وهم علوم ودانش ها مقایسه کند .من مطمئن هستم وهیچ شکی ندارم هرکسی که قران را یکبار با دقت بخواند ودر ان تعقل کند وحتی با علوم ودانش ها مقایسه کند بزودی پی می برد که نه تنها این کتاب الهی نیست واز طرف خدا نمی تواند باشد بلکه مجموع مهملات یک مردی نادان وبیمار روانی کینه توز وجنایتکار است که انچه به شیطان نسبت داده شده همه را در این دین قران دارد البته با کمی تغییر نام وتغییر واژه اگر از مسلمانان سوال کنید که شیطان چه می کند می گویند شیطان مردم را فریب می دهد وبه قتل وکشتار ودزدی وغارت وتجاوز و…وامی دارد محمد همه اینها را به اسم دین والله در کتاب خود دارد

    http://bidinii.wordpress.com/...

  • به پيشواز نوروز اين جشن زيستى وخوشى

    غزنه و يا غزنى يکى از مراکز دانش هنر وادبيات بود. وزبان فارسى در همين زمان تورکشاهى ويا وزبان فارسى در همين زمان تورکشاهى ويا توران شاهى گسترش کرد. وتورکتباران..باخال مغولى (Mongolian spot) چين و ماچين و..اوزبيک و ترکمن وهزاره از شش هزار پيش در هندوکش ومازندران تا ترکيه و هنگرى ساکن اين منطقه شدند . و با مردمان هندو ايرانى سرک ابريشم راساختند. قسمت مرکزى آسيا بدون توران فرهنگ وتمدن مرکز تمدن نمى شد. قسمت شمالى قطبى همين مردمان تورانى بودند که سرک دريايى بيرينگ را ساختند اينويتهاى قطب شمالى وسابيريا هنديانرها و مردمان اصلى پيش از مهاجرت سفيدپوستان اروپايى قاره امريکاه از شما تاجنوب هم در زمان تولد خود داراى خال مغولى مى باشند که مهتر اين خال ناپديد مى شود وياکه در پشت کمرشان نشانه وياخالى هنوز باقى مى ماند.
    همين توران تباران بودند که مدنيت مايا وچين و توران زمين راساختند. تورانى ها بودند که مدنيت کوشانى ها وغزنه راآباد کردند وپيش زمينه هاى دانش وهنر را به عرب بردند و پس از آن به غرب بردند. همين تورانى ها بودند که سمرقند و بخارا, کابل وهرات را تکامل دادند. وزبان فارسى را از قله اى به ا وج ديگرى گسترش دادند
    شهر آرا بنام نام نامى دختر بابرشاه بزرگ و جلال آباد و ده ها شهرهاى ديگر را ساختند. ٢٠ باغ کابل وقصر چهلستون کابل را در زير تخت رستم کابل که در جوار تالار رستم چاى خانه بود که چاينکى اش در کابلستان وزابلستان شهرت داشت (مهمندها تغيرنام دادند)

    نادر خان افشار سرور پشتونها , آزادخان افغان وهمچنان احمدخان افغان پس از گرفتن قدرت درانى کرد نام و پدر زمان خان و برادر اش هم با تخلص خان همه نواده اش شد تا به زمان داود خان!

    همين تورانى ها بودند که فرهنگ هند را غنى ساختند تاج محل را سمبول هند ساختند و به افغانها يعنى پشتونها خان دوسره دادند. پس بگرديم به غزنه!
    غزنويان تورانى براى همه دانشمندان از پشته ايران و توران زمين وشمال هند پايه دانش ودانشگاه را طرح ريزى کردند. اولين کتابخانه و کلينک ويا شفاخانه علمى در غزنه تاسيس شد. اولين عمليات چشم را البيرونى انجام داد. آفتابگرفتگى را همين بزرگ مرد توران در ايران تحليل کرد در اروپا فکر مى کردند که زمين کره وى نيست.

    از گياها و زنبق ها و بته هاى هاک ويا هاگ ......ادويه مى ساخت:

    1- حاجى که از آن عسل الحاجى از بته گياه هاگ بود که براى اولين بار مرد نامى غزنه باستان نابغه بشريت البيرونى ادويه ساخت و او را از غزنه به همدان به حکيم سينا فرستاد. در زمان اين مردان بزرگ ايران وتوران هنوز چار حرف مخصوص فارسى ساخته نشده بود. امروز به پته "هاگ" , ويا حاج "اشترخار" گفته" مىشود.

    هاگ به شخصى گفته مى شد که خوش و خندان با موسيقى خبر نوروزرا مى آورد و جشن نوروز را پيروز مى گفت در ايران به اين مرد حاجى فيروز گفته مى شود و در افغانستان بيچاره بابا نوروز شده کوه حاجى کشته و در زبان کوردى حاجى کوشته به گچ مرده گفته مى شد گچ را آهگ هم مى گفتند که او هم حاجى شد. در تمام زبانهاى هندو ايرانى هاک (تخم دانه نبات خسته وغيره) به حاجى تبديل شد, ولى اين نام در زبان شرين پشتو همان قسم ماند: هگى!!!

    به نباتات همي رقم در جرمنى وانگليسى "هاگ بيرى " توت حاجى, "هاگى بوتى" به آلمانى به بوته گلاب دشتى که ازآن چاى و شيرنى و مرحبا ساخته مى شود

    داستان با هاگ غرور آلمانى شباهت دارد حاجى نوروز اين زن را عروسى نکرد و خودش تا که خورشيد است مجرد است. اين هاگ هم حاجى شد. به چنين اشخاص که بزرگ سال هستند وعروسى نکردند به آلمانى غيرت هاک گفته مى شوند.
    آهگ هم حاجى شد.زبان آلمانى وانگليسى ولاتينى با زبانهاى هندوايرانى همخانواده اند . همين کلمه "هاگ" که در نباتشناسى و جيلوجى به گياها

    1- حاجى که از آن عسل الحاجى از بته گياه هاگ بود که براى اولين بار مرد نامى غزنه باستان نابغه بشريت البيرونى ادويه ساخت و او را از غزنه به همدان به حکيم سينا فرستاد. در زمان اين مردان بزرگ ايران وتوران هنوز چار حرف مخصوص فارسى ساخته نشده بود. امروز به پته "هاگ" , ويا حاج "اشترخار" گفته" مىشود.

    هاگ به شخصى گفته مى شد که خوش و خندان با موسيقى خبر نوروزرا مى آورد و جشن نوروز را پيروز مى گفت در ايران به اين مرد حاجى فيروز گفته مى شود و در افغانستان بيچاره بابا نوروز شده کوه حاجى کشته و در زبان کوردى حاجى کوشته به گچ مرده گفته مى شد گچ را آهگ هم مى گفتند که او هم حاجى شد.

    به نباتات همي رقم در جرمنى وانگليسى "هاگ بيرى " توت حاجى, "هاگى بوتى" به آلمانى به بوته گلاب دشتى که ازآن چاى و شيرنى و مرحبا ساخته مى شود

    داستان حاجى نوروزى و خاله کمپيرک با هاگ غرور آلمانى شباهت دارد حاجى نوروز اين زن را عروسى نکرد و خودش تا که خورشيد است مجرد است. در شب نوروز خاله کمپیرک ، لباس و لباسهای پاکیزۀ نو به تن نمود ه و خودش را آرایش میکند. وى مى پندارد که سال نو امسال حاجى نوروزى وى را عروسى مى کند. به چنين اشخاص که بزرگ سال هستند وعروسى نکردند به آلمانى غيرت هاک گفته مى شوند.

    حاجى در زبانهاى ايرانى مفاهيم زيادى را مى رساند:

    1- حاجى از واژه حج کلمه سامى (عربى وعبرى ) آمده ومعنى کسيکه قصد و عزم واراده وکوشش دارد. به گونه نمونه قصد سفر

    2- حاجى نوروز از واژه هاگ گرفته شده و با آمدن الفباى عربى حاجى شده است اين واژه با زیست‌شناسی , گیاهان، جلبک‌ها، قارچ‌ها، و برخی تک‌یاختگان و باکتری‌های گرم‌مثبت سروکار دارد.

    1.2. اين واژه در قدم اول حاجى معنى هجو دارد که آواز و آهنگ آن مانند حاجى شد. اين جاجى هاگ خوشى , رقص آوازخوانى و نواختن موسيقى وخواندن سرود معنى مى دهد. ونوشيدن الحاجى Alhagi از هاگ کشته (کشته ميوه هاى خشک شده معنى مى دهد ) واين ميوه پيش از نوروز در آب تر مى شد) در زمانهاى پيش عسل الحاجى در سفره نوروزى مانده مى شد.

    2.2. حاجی بادام از هاگى بادام گرفته شده است , بادام تلخ را گويند و در کردى هم حاجى بادم و در ترکى اسى بادم گفته مى شود گفته مى شد وهم به شرينى مخصوص ترکى که اصلن کوردها به آنجا رواج دادند
    3.2.هاگ در فارسى باستان به تخم که درزبانهاى ايرانى مانند کوردى وبلوچى و پشتو هم هاگ گفته مى شد. اين کلمه در زبان پشتو هگى شد.
    4.2. حاجی کشته آهگ و معرب آهک کشته آمده که به گج ويا گج و يا چونه گفته شده است (جيولوژى) کوه حاجى کشته در سمنگان نزديک سمنگان و کوه حاجى کشته در نزديکى هاى سبزوار خراسان رضوى کوه حاجى مرده هم در ايران.
    5.2. حاجى به سنگ فلزات معدن آهن ومس وجوهر وگوهر هم گفته شده است مانند کوتل حاجى گگ معرب حاجى گک معدن حاجى گگ ..

  • عتیق با کارتونهای احمقانه و طفلانه اش میخواهد خودرا کارتونیست بتراشد اما نمیداند که این رسمک های بچه گانه اش نه تنها کاملا بی محتوا بوده بلکه از نگاه هنر رسامی هم به پایین ترین سطح قرار دارد .
    تعجب اور است که خجالت نمی شود رسمک های خودرا در سایت نمایش میدهد

  • من از دوستان خواهشمندم که پوزش مرا بپذيريد يک بخش پيا م را سه بار کوپى کردم.
    حاجى نوروز از واژه هاگ فارسى باستان گرفته شده ومعرب شد. گردان يا معرب حرکت اش هجو است: هجو شوخى, بذله گويى, ويا گفتار کردار که باعث خنده مى شود. کمدى هم هجو است و تراژدى باعث گريه مى شود. هردو هنر باعث پاکى بدن مى شود در خنده وگريه اشک چشم مى آيد و بدن به لرزه مى آيد و گرد خا ک بيرون مى شود.

    کسانيکه کتله انسانها را جمع کنند از اين دو استفاده مى کنند. دوران يونان باستان تياترهاى امفى داشتند که جاى نمايش به شکل کره وى يعنى گرد بود ولى بعد از سرنگونى يونان همين قسم نمايش خانه پنجاهزار نفرى ساخته شد که مردمان را باهم ديگر به جنگ مى انداختند.

    بزرگوارعتيق شاهد هنر مند است و هنراش قابل تشويق است. هجو تنها به زبان نيست هنرهاى زيبا زمانى هفتگانه بود. اميد است که هنرمندان ما هنرخود را چنان تصوير و نقش و نگار وبه صحنه نمايش دهند که شخصى ويا قومى و يا مليتى هجو شده هم بتواند خنده کنند.
    فاعل هجو هاجى Haji است
    John Richardson 1810, p.626 هاجى را چنين به انگليسى برگردان کرده است:
    Haji, a satirical Poet


  • هجو هاجى Haji

    A new vocabulary persian, arabic and english
    von John Richardson

    books.google.de/books?hl=de&id=7hZHFh_nVEMC&dq=Persian+and+Arabic+dictionary+richardson&q=a+satirical+poet#v=snippet&q=a%20satirical%20poet&f=false

    Haji = a satirical Poet
    Haji is derived of Hajw or Haju .
    P. 626

  • هاگى حاجى و هاجى Hagi Haji Haji

    Haggi, Hajji, Hajji

  • آهگ Ahag or Ahak هم حاجى Haji or Hagi شد

  • عتیق شاهد
    از شورای نظار نوشتی وترسیم نمودی-
    ولی از مزدوران آی اس ای - کوچیهای بیفرهنگ- اسماعیل یون- کرنیل طاقت خلقی پیوسته به آی اس آی و طالبان تروریست و بی عفت و مزدور جیزی نگفتی.
    را ی به غنی کوچی - مساویست رای به آی اس آی و طالببیفرهنگ و کوچی زاده های بیوطن .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس