صفحه نخست > دیدگاه > جنگ مقدس- تجارتي براي به دست آوردن ثروت، نه رضاي خداوند

جنگ مقدس- تجارتي براي به دست آوردن ثروت، نه رضاي خداوند

محمد داود دادرس
شنبه 9 آگوست 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بعد از بررسي هيئت، ترتيب فهرست تعداد نفر آماده براي نبرد، مصارف سه وقت نان و کرايه منزل، تثبيت ميگردد، چه مقدار پول به سر گروه اين دسته که ظاهراً تلاش کرده تعدادي را براي يک "جنگ مقدس" بر عليه نيروهاي خارجي و حکومتي در افغانستان آماده ساخته است، پرداخته ميشود.

ملا صالح، مرد باريک و لاغر اندام که اصلاً باشندة ولسوالي ارغستان ولايت کندهار و نسبت قومي با غليزيان دارد، بعد از سقوط طالبان در سال 2001 ميلادي به کويته پاکستان فرار کرد. او در زمان حاکميت اين گروه در افغانستان مدير يک بخش کوچک در رياست امنيت بود که به اساس پشتبانه قومي به آن دست يافته بود.

سرخورده گي و مفلسي او را تحت شديداً فشار قرار داده بود، تا جايي که به قول معروف به نان شب و روز محتاج کمک دوستان (برادران) اش بود؛ اما اين وضعيت زياد دوام نکرد، چون او مانند ده ها تن ديگر راه هاي رسيدن به لقمه ناني را جستجو کرد که به قول خودش، هم "خرما و هم ثواب است."

جمع آوري جوانان مهاجر افغان و آماده ساختن آنان براي جنگ در ميدان هاي افغانستان فرصت خوبي است تا آناني که کمي روابط و تکيه گاه قومي بيشتري دارند، به نان، شهرت و اعتبار برسند، کويته که به عنوان آخرين پايگاه و پناهگاه براي طالبان تبديل شده از چهار سال قبل مرکز خوبي براي جذب جوانان افغان جهت ارسال و دامن زدن به جنگ افروزي در اين سوي مرز پنداشته ميشود.

اکثر جذب شده گان افراد اند که از مدارس ديني و از ميان جوانان بيکار و سر خورده انتخاب شده و با سلاح اعتقاد با تبليغات بدست آوردند عقبا جهت تقويت صفوف طالبان مجهز ميشوند.

جنگ اين جوانان اگر از جهتي براي آنان ظاهراً جنبه هاي اعتقادي دارد؛ اما از سوي ديگر خون آنان ثروتي را در جيب دلالان مرگ سرازير ميکند. سران طالبان بدون ترديد يگانه عامل ايستاده گي اين جوانان را در برابر نيروهاي مجهز خارجي در ميدان هاي نبرد افغانستان، اعتقادي ميدانند که از طريق تبليغ، نشان دادن تصاوير تحريک کننده و غير اسلامي خواند نظام دولتي در کشور، باعث افزايش انگيزه جنگ "مقدس" در آنان ميگردد.

هزاران نوع فلم متعلق به نبردهاي طالبان و القاعده در برابر نيروهاي خارجي در افغانستان و عراق ، سر بريدن افراد، حملات انتحاري و تبليغ براي جذب افراد جهت جنگ با دولت افغانستان در اين شهر به به راحتي در ميان ساکنان آن دست به دست شده و از طريق مغازه هاي فروش نوار در کنار فلمهاي غربي، هندي و... بفروش ميرسد.

نکته تکان دهنده اينست که اکثر ساکنان اين شهر علاقه مندي خاصي براي ديدن اين تصاوير سراسر خشونتبار داشته و کمتر کسي را ميتوان يافت که براي قتل عساکر افغان که بيشتر در اين تصاوير سربريده ميشوند، اظهار تاسف کند. در اين ميان ناراحت کننده تر اينست که خانواده ها اکثراً فلم هاي طالبان را در خانه ها همراه با اطفال تماشا ميکنند.

ظاهراً اين مورد ناشي از تبليغات گسترده طالبان براي بد نام ساختن دولت مرکزي به رهبري حامد کرزي و اتهام تجاوز عساکر افغان بالاي منازل شهروندان افغان در مناطق خشونت زده ميباشد، تا جائيکه سران طالبان در مناطق سرحدي ميان افغانستان و پاکستان تبليغ ميکنند که کشتن عساکر اردوي ملي در کشور ثواب صد برابر يک عسکر خارجي را دارد، هر چند تعدادي اين موضوع را ناشي از ناتواني اين گروه جهت جنگ با نيروهاي غربي ميدانند؛ اما اين گروه آنچه را خدمت گذاري براي يک نظام غير اسلامي از سوي عساکر افغان ميخوانند، آنان را مستحق مجازات شديدتري نسبت به خارجي ها ميدانند.

تبليغات با هر ابزار يکي از عوامل عمده بد نام ساختن حکومت مرکزي افغانستان را از سوي طالبان در مناطق سرحدي ميان دو کشور تشکيل ميدهد و اين شيوه کاربرد خوبي در طول هفت سال گذشته براي ايجاد فاصله ميان مردم و دولت داشته است.

نيروهاي خارجي با قتل غير نظاميان، بازرسي منازل بدون هماهنگي نيروهاي بومي و فساد گسترده در دولت مرکزي، ناتواني نظام دموکرات نو پا براي بهبود در زنده گي اکثر مردم، رويکردي هاي شتاب زده و بدون در نظر داشت و ارزيابي اثرات و عکس العمل مردم نسبت به آنان در عرضه راهبرد احيايي افغانستان بعد از طالبان، خود زمينه هاي ذهني بيشتري را براي قبول ادعاي هاي اين گروه در تقويت نگاهي دشمنانه نسبت به عساکر خارجي در ميان مردم آماده ساخت.

در حدود 10 ماه گذشته بيش از 1500 قرباني از ميان شهروندان غير نظامي در حملات نيروهاي خارجي و طالبان گرفته است.
چنين مينمايد که با گسترش جنگ در سرزمين افغانها سود بزرگي به جيب دلالان مرگ زير عنوان "جنگ مقدس" سرازير شده و شبکه هاي استخباراتي تعدادي از کشور ها با تطميع سران اين گروه ها در پي داغ نگه داشتن تنور نبرد ها براي دست يابي بر اهداف کوتاه و دراز مدت راهبري ميباشند.

در هفت سال گذشته چهره شهر کويته با ساخت و ساز زيادي در بخش ساختمانهاي چند طبقه و شهرک هاي جديد با پول جذب افراد براي جنگ در برابر نيروهاي خارجي در افغانستان و قاچاق مواد مخدر تغيير زيادي کرده است، در نقاط مرکزي اين شهر، ساختمانهاي زيادي در اين مدت اعمار شده که اکثراً متعلق به سران طالبان، افراد ميانه و حتي پائين رتبه اين گروه ميباشد.

تلفات سنگين طالبان در نبرد هاي جنوب در برابر نيروهاي افغان و عساکر خارجي در جريان دو سال گذشته حداقل در دو منطقه نسبتاً وسيعي در گرمسير هلمند و سر جنگل از مناطق مرزي ميان افغانستان و پاکستان را به قبرستاني تبديل کرده که افراد بدون ورثه اين گروه در آنجا ها دفن شده اند. طالبان در اين مدت بيش از 7 هزار کشته را به اساس ارقام ارايه شده از سوي نيروهاي خارجي که دست کم 3500 کشته آن متعلق به سال 2007 است، از دست داده اند.

چنين مينمايد که با توسعه قبرستان (شهيدانو حضيره) افراد گمنام طالبان در ولسوالي گرمسير هلمند و جاي هاي ديگر، به تعداد ساختمانهاي مفشن و موترهاي لوکس سران اين گروه در کويته نيز افزوده ميشود. ملا صالح نيز توانسته در اين مدت حد اقل يک مارکيت کوچک و سه خانه قيمتي در مرکز شهر کويته از برکت ارسال جنگجويان تازه نفس به خط جنگ در افغانستان براي خود دست و پا کند تا آينده فرزندانش تضمين گردد.

در جريان گذشته ميلادي بيش از 150 حمله انتحاري در افغانستان سازماندهي گرديده بود. به گفته ساکنان کويته مراکزي متعلق به طالبان در اين شهر وجود دارد که به انتحار کننده گان آموزش هاي لازم و مهمتر از هم انگيزي ضروري ايثار جان شانرا ميدهد؛ اما جالب اينجاست فردي که جواني را براي اجراي حمله انتحاري جستجو کرده است، تا يکصد هزار کلدار پاکستاني انعام دارد.

در اين بخش فردي بنام ملا کريم که در "کندهاري بازار" شهر کويته دوکان بزازي دارد، از همه بيشتر تلاش ميکند تا جواناني را براي اجراي حملات انتحاري جستجو کند، زيرا اين کار سود بيشتري نسبت به آماده ساختن جوانان براي نبرد در جنگها در افغانستان دارد.

طالبان براي بالا بردن نفوذ ، اثرات بيشتر جنگ براي اخلال اوضاع کشور و محفوظ بودن نفرات جنگي از روشهاي سنتي تري جهت جابجاي افراد جذب شده براي اعزام، در درون جامعه افغانستان استفاده ميکنند.

اين افراد طوري تنظيم ميشوند که هر يک با ورود از طريق مرزي هاي پاکستان در زادگاهشان براي نبرد با نيروهاي دولتي و خارجي انتقال ميشوند تا از يک طرف ساکنان اين محلات با طالبان احساس بيگانگي نکرده و از سوي ديگر در مواقعي تهاجم نيروهاي ضد دهشت افگني اين افراد با پنهان کردن سلاح شان و حمايت مردم، از بدام افتادن به دست نيروهاي دولتي و خارجي نجات يابند.

سر گروهان دسته هاي طالبان آماده براي اعزام به افغانستان وظيفه دارند تا افراد زير امر خود را از مرز نيز عبور دهند و مدتي را در افغانستان نيز با آنان سپري کنند؛ اما اقامت اين دلالان زمان کمتري را در بر ميگيرد، چون آنان براي آماده سازي افراد بيشتر به زودترين فرصت به کويته بر ميگردند.

شايد امروزه معني "جنگ مقدس" که در آن جز رضا خداوند "ج" جستجو نميشود، تغيير يافته و تعدادي با استخدام جوانان احساساتي و غافل از بازي هاي موش و گربه سياست مداران و دلالان زنده گي، قربانيان اصلي جنگي اند که بيشتر براي به دست آوردن ثروت و زر اندوزي از سوي تعدادي دامن زده ميشود.

با اين حال گزارشهاي نيز وجود دارد که 5000 طالب آماده اند در بدل دريافت روزانه حدود ده دالر امريکايي از جنگ و خشونت در برابر نيروهاي خارجي و دولت افغانستان دست بکشند.

هر چند جزئيات اين گزارش روشن نشده؛ اما تجربه در گذشته نيز نشان داده است که رهبران مدعي راه اندازي جنگهاي مقدس در برابر ثروت و قدرت بي توجه نبوده و بيشتر در ميان خون و آتش راه هاي رسيدن به اين دو را جستجو کرده اند.

بدون ترديد اين طرح نيز سرچشمه در منافع تعدادي از دلالاني دارد که بازهم به شيوه هاي ديگري در پي زر اندوزي اند، تا پرداختن به بهتر شدن وضيعت چند پا برهنه و بي روزگار که نا ملايمتي هاي روزگار آنان را به ديار ديگران برده است.

البته اين تجربه اول در اين زمينه نيست و افغانها در جريان سالهاي گذشته نيز شکار چنين سود جوي هاي شده بودند. بعد از اشغال افغانستان توسط نيروهاي شوروي سابق، شهروندان افغان براي بدست آوردن آزادي در برابر آنان ايستاده شدند تا نگذارند کشورشان بدست قواي اشغالگر کاملاً سقوط کند؛ اما در اين زمان نيز رهبراني در ميان آنان بوجود آمد که از پول سرباز مقاومت و جنگ مقدس آنان تجارت هاي بزرگ خانواده گي در سراسر دنيا راه اندازي کردند و در حاليکه فرزندان افغان در سنگر هاي داغ در برابر شوروي ها مبارزه ميکردند، فرزندان آنان در غرب با پول مردم در عيش بودند.

هر چند جنگ آنزمان و نبرد جاري از خصوصيات کاملاً متفاوتي با هم برخودار اند؛ ولي براي آنانيکه تنها به زر اندوزي از خون ديگران مي انديشند؛ نفس موضوع يکسان است، چه آنانيکه در جبهه مخالف نظام جوانان را براي جنگ ميفرستند و چه آنانيکه در کنار قدرت اند، همه براي سودي تلاش ميکنند.

گزارش سال قبل ديلي تلگراف همزمان با رسوايي اعمال دو انگليسي بخاطر معامله با طالبان در ولايت هلمند به وضوح به اين حقيقت ميپردازد که طالبان با يک دست براي کشاندن جوانان به ميدانهاي مرگ کار ميکنند و با دست ديگر ثروت هاي باد آورده را به جيب ميزنند.

انقلاب ها معمولاً با ايثار خون و تحمل رنجهاي شهروندان عادي هر کشوري رقم ميخورد؛ اما معمولاً سياسيون اين انقلاب ها بعد از پيروزي براي تقويت قدرت راه هاي توطيه و سازش را در پيش گرفته از عقب خنجر به ارزشهاي مردمسلاري ميزنند.

اينطرف در داخل افغانستان زمينه ها براي گسترش خشونتهاي تروريستان در هفت سال گذشته با روشهاي اشتباه آميز سياسي- نظامي دولت مرکزي به رهبري حامد کرزي و نيروهاي خارجي گام به گام آماده شد.

مهمترين آسيب جدي به عنصر اساسي چسپنده گي نظام با مردم که همان اعتماد ملي دو سويه ميان شهروندان و حاکمان ميباشد، به اثر ضعف مديريت رئيس جمهور، استوار سازي پايه هاي حاکميت به اساس انديشه هاي قومي، فساد گسترده اداري، ظلم مقامات محلي، حمايت کورکورانه حامد کرزي از قاچاقچيان مواد مخدر، ناقضان حقوق بشر به اساس مصلحت هاي غير ملي و بر خورد ديکتاتورانه با ارزشهاي آزادي بيان و رسانه هاي آزاد که از تعهدات اصلي نظام بعد از طالبان را تشکيل ميدهد، رسيد.

اين وضيعت زماني بيشتر به سوي وخامت گذاشت که اطرافيان رئيس جمهور کرزي با ابزار قرار دادن نظام دموکراتيک در پي طالبانيزه کردن نظام به منظور يکدست سازي قدرت کردند و با اشکال مختلف حتي با چشم بوشي مضحک از جنايات بي مانند گروه طالبان، آنان را به سوي قدرت فرا خواند و براي به آغوش کشيدن آنان بي صبرانه منتظراند.

در حاليکه اگر صداقت در روشها و منش هاي رئيس جمهور و حاميان غربي اش براي حل معضله افغانستان در گذشته وجود ميداشت و شخص وي بجاي طراحي براي تحکيم قدرتش به تقسميم قدرت در ميان ساير اقوام تلاش ميکرد و اندکي وقت و انرژي خود را صرف رسيده گي به امور زنده گي شهروندان افغان مينمود، ناهنجاري نا امني اکنون در زير دامنش شعله ور نميبود و زمينه ها براي گذار از مرحله بعد از بحران سه دهه جنگ، بازگشت بسوي از دست دادن فرصت هاي طلاي پيش نميرفت.

جالب است، اداراتي مانند رياست امنيت ملي بجاي رسيده گي به امور کشوري به جان رسانه هاي آزاد در اين مدت افتاد و آهسته آهسته ولي پيوسته در پي سر زدن آزادي بيان و رسانه که در قانون اساسي کشور تضمين شده است بر آمد. اين نهاد در دو سال گذشته بارها دست به بازداشت غير قانوني روزنامه نگاران و آرودن فشار بالاي آنان زد؛ اما هيچ کس نخواست به اين وضعيت پاياني دهد.

نمونه هاي زيادي در اين مورد وجود دارد که آخرين بار رياست امنيت دزد دانه نصير الله فياض گراننده برنامه حقيقت تلويزيون خصوصي آريانا بازداشت کرد تا يکبار ديگر نشان داد که احترامي به قانون ندارد. در اين ميان رنج آور تر آنست که تمام اين اعمال توسط نزديکان رئيس جمهور سازماندهي ميشود و خود وي نيز از چند و چون اين وضيعت اطلاع کافي دارد.

وزير اطلاعات و فرهنگ سريعاً اعلام ميکند که اعتقادي به آزادي بيان ندارد و تمام اين چيز ها وارد شده از غرب است که به قول خودش "قصه مفت" ميباشد؛ اما رئيس جمهور بازهم بدون درنگ از وي حمايت ميکند.

در چنين فضاي که از يک طرف دهشت افگنان با ابزار ساختن دين و سنت توانستند نيروي از دست رفته خويش را به شکل جديد و جدي آن احيا کنند، دولتمران کابل و ناقضان حقوق بشر تلاش کردند و ميکنند تا به هر قيمتي حتي با قرباني کردن ارزشهاي نظام دموکراتيک و حقوق بشر پايه هاي قدرت خود را توسعه و تحکيم نمايند. با توجه به اصل حفظ قدرت با توسل به هر ابزاري، هر دو طرف طالبان و کرزي دو روي يک سکه اند که هر دو از ميان شهروندان افغان عسکر جلب و جذب ميکنند.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس