صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > اشرف غنی نماينده ی مردم نيست!

اشرف غنی نماينده ی مردم نيست!

طالب نکتایی پوش نماینده ی جامعه ی مدنی افغانستان هم نیست!
يكشنبه 21 دسامبر 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

کابل پرس?: اشرف غنی احمد زی، کسی که از او به عنوان يکی از طالبان نکتايی پوش ياد می شود، وزير ماليه ی افغانستان بود که ان جی او ها و سازمان ها و نهادهای بين المللی که در اختلاس های کلان دست داشتند، با امضای او و کارمندان تحت امرش، پروژه های نيم بند را تحويل دولت افغانستان می دادند. اين وظيفه ی اشرف غنی احمدزی را پس از وی انورالحق احدی بدست گرفت، کسی که بصورت مستقيم و غير مستقيم در اختلاس و چور و چپاول دارایی های عمومی دست دارد.

اشرف غنی مدتی رييس دانشگاه کابل بود. زمانی که او رياست اين دانشگاه را بر عهده داشت، تعصب و نژاد پرستی به يکی از اوج های خود رسیده بود. دانشجويان فارسی زبان دانشگاه کابل، خاطرات تلخی را از زمان رياست او بياد دارند. اشرف غنی احمد زی از بکارگيری کلمات روان و شيوای فارسی توسط دانشجويان نفرت داشت و با بهانه های مختلف، مشکلات برای آنان ايجاد می کرد. او برای مدتی مخالف با قانون کارمندان و کارکنان دولت، بصورت غير قانونی و در حال که اصلا در دانشگاه حضور نداشت، هنوز رييس دانشگاه کابل شناخته می شد.

اشرف غنی احمدزی که در دوران رژيم طالبان در گفت و گو ها و اظهار نظرهايش، بصورت مستقيم و غير مستقيم از حاکميت آدمکشان طالب حمايت کرده و آن را توجيه می کرد، از طرف دولت فاسد حامد کرزی نامزد پست دبير کلی سازمان ملل شد که انتخاب نشد.

اکنون به نظر می رسد اشرف غنی احمدزی تمايل دارد وارد رقابت های انتخابات رياست جمهوری افغانستان شود. اين در حالی ست که گفته می شود برخی از جريانات سياسی کشورهای خارجی مانند لايه هایی از جمهوری خواهان آمريکا و دموکرات های بازقيمانده از دوران بيل کلينتون که در مسايل افغانستان دست داشتند و بصورت مستقيم و غير مستقيم از کانديداتوری او حمايت می کنند. همچنين او طرفداری در دولت بريتانيا دارد، دولتی که هميشه از حضور واپسگرايان در کشورهای مختلف منطقه مانند افغانستان، پاکستان، ايران و هندوستان حمايت کرده است.

به نظر می رسد با توجه به اينکه اشرف غنی احمدزی هيچ پايگاه مردمی ندارد و فعالان جامعه ی مدنی نيز از کانديداتوری او حمايت نمی کنند، شرکت احتمالی او در انتخابات فقط می تواند با کمک لايه های سیاسی کشورهای خارجی و عوامل آنان صورت گيرد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اشرف غنی شخصیت ملی نه در واقع میشود که گفت وی یک دزد مسلکی ملی است. اساس فساد مالی را در افغانستان اشرف غنی گذاشت و هم چنان تعصبات قومی و زبانی را اشرف غنی نسبت به هر افغان دیگر بیشتر دامن زده است.

    فعالیت های فاشستی و نفاق افگنانه ای اشرف غنی و یارانش در جریان لوی جرگه قانون اساسی به کسی پنهان نیست.

    اشرف غنی 70 نفر خارجی که هرگز به افغانستان سفر نکردند بنام مشاور استخدام کرد و میلیونها دالر اختلاس اشرف غنی توسط ارگان های بزرگ مالی پنهان گردید که دقیق نمیدانم تحت کدام فشار نامری این کار ها صورت گرفت.

    تقاضای من از مرد شریف افغانستان این است که به عوض ملی خواندن و قهرمان خطاب کردن این دزدان و جفا کاران و مزدوران بیگانه بیاید خواهان محاکمه این مافیا گردیم.

    اگر تحقیقات واقعی، شفاف و دقیق صورت گیرد من یقین دارم که چهره های واقعی افراد ذیل که مشتی از نمونه خروار در جمع مقامات دولتی و البته فقط از جمله افراد گویا متخصص و کار شناس به شمار میایند و خود را جا زده ان بر ملا میشود. افراد ذیل باید برای ملت افغانستان حساب دهند و مورد محاکمه قرار گیرند، تا زمینه گسترش و دوام فساد و جنایت در افغانستان گرفته شود و حق به حق دار برسد:

    1. اشرف غنی احمد زی (به نسبت دامن زدن تعصباد قومی و زبانی و زمینه سازی فساد مالی، که تنها برادرش حشمت غنی بیش از 40 ان جی او را ایجاد کرد و تحت نام خدمت دزدی و خیانت کرد و این در وقتی بود که تمام امکانات مالی و صندوق پولی افغانستاد در یک ادار ه مستقل تحت ریاست اشرف غنی قرار داشت و میلیون ها دالر به جیب های خارجی ها بنام مشاور ریخت و نتیجه کار نا معلوم) اشرف غنی فقط مردمان هم قماش خودر را در دور بر خویش در وزارت مالیه جمع کرده بود و وقتی که از وزارت مالیه برکنار گردید، با تمام تیم خود و حتا معینان خود بدون تسلیم دهی و با از بین بردن اسناد مهم وزرات را ترک کردند تا این وزارت سقوط کند، این است شخصیت ملی و دلسوز!!

    2. بعد از اشرف غنی چهره شرم آلود دیگری بنام ادیب فرهادی به این اداره راه یافت و زمینه ساز رشوه و کمیشن کاری با حمایه فرهنگ، برخی مقامات بلند پایه دیگر در خدمت تمام مقامات فاسد دولتی و غیر دولتی گردید. یکی از وظایف عمده و اساسی ادیب رشوت دهی و رشوت ستانی بو و در کنار آن زمینه فساد مالی را برای مقامات بلند پایه ای دولتی مهیا میکرد.

    اگر بانک جهانی صادقانه اعتراف نماید و خیانات این دو تن (اشرف غنی و ادیب فرهادی)را افشا کند آنوقت معلوم خواهد شد که این ها چه فسادی را متقبل شدند و جزای شان چه باید باشد.

    دلیل اینکه بانک جهانی افشا گری نکرد این بود که پای خود این بانک به ماجرا کشیده میشد و سبب بد نامی خود این بانک و حکومت مزدور کرزی میگردید به نسبت این مصلحت ها تمام موضوع را پنهان نگه داشتند.

    از جانب دیگر ادیب فرهادی از بسکه در خدمت و زمینه سازی های فساد مالی برای اکثر مقامات بلند پایه و متوسط دولتی بوده و هم چنان با باندهای مافیای (یک عده دزدان دیگر بنام تجار ملی که در اصل باید آنهارا خاینن ملی خواند که نام تجار با وجدان نیز توسط این ها بد گردیده)قرار داشت و سرو کار داشت تا امروز به کار خود در افغانستان ادامه داده و حالا معین وزارت تجارت است.

    ادیب فرهادی که با زنهای خود تجارت میکند، شرم خاندان فرهادی نیز گردیده است.

    من فقط یک حرف دارم: اگر ادیب دزدی نکرده و زمینه فساد را به دیگران مهیا نکره است و اگر سواد خواندن و نوشتن فارسی و پشتو را دارد و اگر توان نوشتن یک گزارش را بصورت مستقل بدست خود دارد، لطف نموده حاظر شود و من آنگاه نیز حاظر میشود تا در مقابل هییت تحقیق خیانت های اش را مستند بر رویش بکشم.

    عجیب است که این شخص به جای اینکه برای ملت حساب ده باشد معیین وزارا تجارت است. تمام راه های دزدی و فساد را برای فرهنگ ادیت نشان داده و او را غرق کرد.

    • افغانستان کشوریست که تازه از بسترجنگ وانسان کشی برخواسته مردم هنوزسوخته های باروت جنگ راباشانه های شان حمل می کنندوبه سرزمین سوخته وتکه پاره شده وعزیزان ازدست رفته شان سوگواری می کنند واشک می ریزند.
      تاوقتیکه مردم به دست خودشان فردمسؤل راانتخاب نکنندودرتصمیم گیری های آینده شان نقش تعیین کننده نداشته باشندآن انتخابات وتعیین فردمسؤل یک چیزی بی معنی است، فقط خاک زدن به چشم مردم کاری بیش نیست.چون مادرانتخابات گذشته عملاًدیدیم که به سرنوشت این ملت چه بازی های سیاسی صورت گرفت که پیامدآن جزاسارت،اشاعه فقر،بیکاری،اعتیاد وتن فروشی چیزی به ارمغان نیاورده اند. احمدزی اگر کار برای مردم شان انجام میدادند درکابینه به حیث وزیر مالیه برگزیده شده بودندکه کاری به ملت نکردند شکاف ملیت ها رازیادترازگذشته نمودند.یک حرف است که می گوید:«آزموده را آزمودن خطااست». وسلام راهش ورسی

  • اشرف است این از تبار هوتکیهای جهانسوز...از بر آن ظالمان نامه در ده وتبهکار زمان!!..ما که از خود گشته ایم بیگانه، تقصیر از کی است؟... کوچی وهوچی وانگل برسرماسروری دارند روا! ای خدا ! پای سر گشته، قبیله سرور این بوم وبر ... تناجیک وهزاره وازبیک، یکسر بیخبر!.. از جفاهای کمین خوابیدگان... از تلکهای محیلان، از خطرهای خودیهای تنیده تار در پود قبیله !! از کیها نالید اولتر؟؟ طالب اندیشان حکومت میکنند... وای برما ابلهان ، در این زمان ! نی زخود آگاه ونی در فکر ونی اندیشه ایم... زیرتلقین قلابی هویت بی ریشه ایم... دور از تاریخ خویش و تازی افغان پیشه ایم... خود شناسی کار داریم، چاره ی درماندگیست... روشنایی ره گشاید، راستی ازادگیست... تخم گندیده، نیاید کار ، افگندش کنید... مهر خود را در شب یلدا به خود وندش کنید... راز خورشیدو نماد کشورخورشیدگاه... میدهد شوریکه با باد صباح دارد نگاه...
    افشای این چهره های نا میمون، راه گشای حقیقت است که مردم را، سیراب میسازد وفریبکاران فاشیست را سبکسر!! درود بر شما جستجوگران وانگیزه آفرینان بیداری وبخود آیی . شاد باشید تا ابد همتان !!

  • اشرف خر

    افراد حريص و طماع را اشرف خر گويند. اين نام و عنوان مخصوصاً به آن دسته از طعمکاران اطلاق مي شود که حرص و طمع و ولع آنها سرانجام به ندامت و پشيماني منتهي مي گردد. نه خود مي خورند و نه به ديگران مي خورانند. نه خودشان از اين رهگذر طرفي مي بندند و نه آثاري که نفع و مصلحت عامه بر آن مترتب باشد بر جاي مي گذارند. به يک عبارت از آن همه ثروت و اندوخته فقط مظلمه و بدنامي را با خود به گور مي برند. بيلان زندگي آنها را در اين شعر مي توان خلاصه کرد:

    ديدي که چه کرد اشرف خر
    او مظلمه برد و ديگري زر

    اکنون ببينيم اشرف کيست و چه خريت و حماقتي نشان داده که بصورت "اشرف خر" ضرب المثل شده است.

    ملک اشرف بن تيمورتاش چوپاني معروف به اشرف از امراي جابر و سفاک چوپانيان در آذربايجان، و معاصر شيخ صفي الدين اردبيلي و شيخ صدرالدين موسي بود که در حرص و طمع و بخل و امساک نظير نداشت. به سکه طلا عشق مي ورزيد؛ به قسمي که پس از تحصيل قدرت هر جا و نزد هر کس از زر ناب و سکه هاي طلا اثر و نشاني مي يافت آن را به زور و عنف مي ستاند و در خزانه شخصي خود جاي مي داد. اگر چه شادروان عبدالله مستوفي معتقد است که: «اشرف از القاب پادشاهان صفوي بود و واحد پول طلاي کشور را به همين مناسبت اشرفي ناميده اند که بعدها اشرف افغان به مناسبت اسم خود اين تسميه را ترويج کرد.» ولي برخي از مورخان اعتقاد دارند که شدت علاقه ملک اشرف به مسکوکات طلا موجب گرديد که سکه زر از آن تاريخ به نام اشرفي تسميه و نامگذاري شود؛ و مقصود از کلمه اشرفي همان انتساب به ملک اشرف چوپاني مي باشد.

    محقق نامدار معاصر، شادروان عباس اقبال آشتياني در تأييد مطلب مي نويسد: «ملک اشرف بعد از برگشتن به تبريز مملکت خود را که شامل عراق عجم و آذربايجان و اران و موقان و بعضي از نواحي گرجستان و کردستان بود، بين امراي خود تقسيم نمود تا ايشان از آن بلاد اموالي استخراج کرده و پيش او بفرستند و هر چند گاهي آن امرا را مقيد مي نمود و پس از گرفتن داراييشان ديگري را بر سر کار مي آورد. و هر جا مي شنيد کسي مال دارد، تا ثروت او را ضبط نمي کرد راحت نمي نشست....»

    اشرف هفده خزانه زر داشت و خزانه اش هميشه پر از مشکوکات طلا بود. سکه هاي اشرفي، وي را چنان منقلب مي کرد که گاهي مقام و منزلت خويش را از ياد مي برد. عمله دارالحکومه هر وقت اشرف را در مسند دارالحکومه نمي ديدند، براي آنها يقين حاصل بود که در يکي از خزانه ها به شمارش جواهر و مغازله با اشرفي اشتغال دارد. همه مي دانستند که سکه زر براي اشرف از هر چيز، حتي جان و مال و ناموس مردم رجحان و برتري دارد. در زمان حکومت ملک اشرف خطه آذربايجان به ويراني رفت و مردم غيور آن سامان از فرط مظالم و تعديات عمال اشرف جلاي وطن کردند. عمال اشرف به پيروي از مخدوم خويش چنان به کار تحصيل سيم و زر اشتغال داشته اند که کار ملک و ملت و تمشيت امور را از ياد برده بودند. شغل و وظيفه آنها تجسس در خانه ها، و شکنجه دادن مردم بيچاره و به دست آوردن نقود و مسکوکات طلا بود. عرض و ناموس و حريم امنيت و آسايش مردم دستخوش مطامع اشرف و بازيچه هوي و هوس عمال نابکارش واقع شده بود.

    خلاصه کار ظلم و ستم ملک اشرف به حدي بالا گرفت که علما و روحانيون و مشايخ بزرگ را نيز از خود رنجانيد و حتي تصميم گرفت شيخ صدرالدين موسي را که غالباً از اعمال و تعدياتش انتقاد مي کرد، دستگير و زنداني کند. شيخ صدرالدين اضطراراً از اردبيل حرکت کرد و به گيلان رفت. عده اي از علما و عرفاي بزرگ که از ظلم و ستم اشرف به ستوه آمده هر کدام به کشوري مهاجرت کرده بودند، عاقبت با برخي از خلفاي شيخ صدرالدين موسي از قبيل شمس الدين حافظ سلماسي و ديگران به همراهي قاضي محي الدين بردعي، از راه دربند قفقاز به جانب دشت قپچاق حرکت کردند و در شهر غازان سراي که پايتخت جاني بيگ خان اوزبک پادشاه مغولي و مسلمان دشت قپچاق بود رحل اقامت افکنده و در آنجا به وعظ و ارشاد خلق پرداختند.

    چون جاني بيگ خان از ورود علما و صلحاي مزبور آگاهي يافت، از آنجا که مسلماني عادل و صاحب دل بود، يکي از روزهاي جمعه به مجلس وعظ آمد و قاضي محي الدين در اثناي موعظه شرح ستمکاريهاي ملک اشرف چوپاني را به نوعي تقرير کرد که جاني بيگ خان و اهل مجلس به گريه افتادند.

    قاضي محي الدين در ضمن سخنان خود مخصوصاً به اين حديث اشاره کرد "کلکم راع و کلکم مسئول عن رعيته" و گفت: «امروز که خداوند به جاني بيگ خان قدرت عطا فرمود، او مکلف است که مصيبت و بلاي اشرف را از سر مسلمانان آذربايجان دفع فرمايد.» جاني بيگ خان که مردي ديندار و فضل دوست بود، آنچنان تحت تأثير بيانات نافذ قاضي محي الدين بردعي قرار گرفت که بي درنگ به تجهيز پرداخت و با سپاهي متشکل از ناراضيان و ستم کشيده ها و افراد ابواب جمعي خود که ظرف يک ماه جمع آوري کرده بود در سال 758 هجري از راه دربند قفقاز عازم آذربايجان شد. با اين چنين سپاه که صد کس از ايشان را يک سرباز جنگي کفايت مي کرد، نخست به اردبيل رفت و روزي چند به انتظار ماند تا شيخ صدرالدين موسي از گيلان رسيد. سپس جانب تبريز را در پيش گرفت و بر سر ملک اشرف تاخت. چون سکنه آذربايجان همه ناراضي بودند، لذا پس از زد و خوردي مختصري اشرف که به خوي فرار کرده بود دستگير شد و جاني بيگ خان بر اثر اصرار حکمران شروان و قاضي محي الدين بردعي، فرمان داد شمشيري به پهلويش فرو بردند که از آنطرف بيرون آمد. اموال، جواهر و زر سرخ و سفيدش را که بر چهارصد استر (قاطر) و هزار شتر بار کرده به سمت شهر خوي روانه کرده بود، جاني بيگ خان بدون کمترين زحمت و دردسر يکجا ضبط کرد و سر اشرف را بر در مسجد مراغيان تبريز آويخت.

    بيچاره بدبخت مدت چهارده سال آن همه در راه تحصيل سکه اشرفي خون ريخت و ستم روا داشت، نخورد و انفاق نکرد، سرانجام همه به تاراج رفت و جانش را بر سر آن نهاد و دولت امراي چوپاني با کشته شدن او منقرض گرديد.

    از اين واقعه تاريخي و آموزنده بي خبراني بايد درس تنبه و عبرت گيرند که افق ديد آنها محدود به زندگي ظاهري و مادي است و در ماوراي اين چهار ديواري، حقيقت و واقعيتي را نمي بينند. گويي عمر ابد و زندگي جاويدان را به آنان بخشيده اند که ايام و لياني و هم و غم خويش را صرفاً به کسب مال دنيا و منال مصروف مي دارند.

    زان دو نيم است دانه گندم
    که يکي خود خوري يکي مردم

  • جنابان
    شما میتوانید، مصاحبه تلویزیون طلوع را با داکتر اشرف غنی احمدزی ببینید، اقای مسعود قیام پیش از مصاحبه معلومات مختصری در مورد داکتر احمدزی ارایه کرده، و میکوید که اقای احمدزی از جمله وزرا‌ء مالیه اسیا مؤفقترین وزیر بود.
    و شما اقای احمدزی را یک دزد مسلکی معرفي کردید، چرا که او پشتون هست.هر پشتون به نظر شما طالب است.
    چرا این قدر تعصب

    • مینه جان وفا

      قسمکی نامت مخلوط از فارسی و......یست امیداست فاریسی فکر کنی که هم اسلامی یست وهم انسانی ودور از هیتلر و منشی دایان وکرزی...

    • درود:::
      من پيشنهاد ميكنم تا براي چلو گيري از حاكميت دوباره اوغانهاي شوونيست وقوم پرست غير پشتونها اشكارا در سراسر كشور اغلان كنند كه اينبار نوبت ما است.اوغانها نبايد ديگر مانند گذشته هميشه حاكم باشند وبر ضد ما ازقدرت دولت استفاده كنند.حداقل به گونه اي دوره اي بايد به قدرت رسيد.چرا ما اشكارا با زمام داري اوغانها مخالفت نكنيم!مگر انها درهمه جا اغلان نميكنند كه ما حاضر نيستيم تا زمام داري يك غير اوغان را بپذيريم.مگر ما غيرت نداريم؟ما چرا مانند انها فرياد نكنيم كه ما ديكر حاضرنيستيم اختيار كشور رابه يك اوغان فاشيست بسپاريم.نميدانيم كه انها دشمن زبان -هويت قومي-واشغالگران سرزمين هاي ما اند.مگر ميخواهيد كه سرزمينهاي باقيمانده را هم به كوچيها وقبايل پاكستاني بسپاريد!مگر حكومتهاي اوغان غير ازاينكه به قبايل واوغانهاي خود فكر كنند و منافع انهارا پاسداري كنند كاري ديگري هم دارند!؟قدرت را در اختيار انها نگذاريد ورنه هست وبود تان رو به فنا خواهد رفت.امروز از يك وردك كه اكثريت ان هزاره است 3وزير اوغان درحكومت داريم.به گونه نمونه همين يك وزير فرهنگ را به بينيد!از تمام قدرت خود براي اسيب زدن به زبان فارسي استفاد ميكند.اين درحاليست كه از او توقع داريم كه به اين زبان خدمت كند!مگر اين ممكن است؟نيست.كرزي كه دست اورد مقاومت را دزديد به جز از اوغان گرايي چيزي ديگري انجام داد؟نداد.

    • سلام لوستونكو
      اشرف غني دخلكو نماينده ده اووي به.هغه غير معقول نظرونه چي دده په ارتباط دخلكو سره موجود دي دده شخصيت ته كومه صدمه يا خطر نه مواجه كوي هغه يو پشتون دي وي به او مو فقيت يي زما هيله ده كي هر كس دا خبره كوي غلطه ده
      س ر ك

    • اشرف غنی یکی از نغبګان میباشد که ضرورت به نظریات پوچ آنعده افرادیکه در سرمردم مظلوم میخ میکوبیدن نیست یک چهره درخشان در سیاست باقی خواهد ماندوخواهد در خشید!

      جمشید از لوګر

  • راستی کی نماینده مردم است؟

    • خوشحال جان نماینده اینها مزاری ، مسعود، ربانی، حکمتیار و غیره ها هستند بخاطریکه اینها کی را دارند تا انرا نماینده خود تعین نمایند.

    • ما در بالا خداوند متعال (ج) را و در روی زمین جناب بشردوست را داریم. مطمئنم که تمام پشتونها از دوران احمدشاه ابدالی الی ملاعمرسگوالی و ملاکرزی مداری، اینگونه شخصیتی را نداشته اند.

      از تمام افراد مُصلح در قوم پشتون و تمام غیر پشتون های بیدار افغانستان خواهشمندم تا به داکتر بشردوست رای دهند.

      زنده و پیروز باد داکتررمضان بشردوست!

  • سلام اقای بی نام

    شما هم شهر آباد كن نيستيد

    دهي بود كه چند خانوار داشت از قضا آنها هم كوچ كردند به جاي ديگري رفتند و فقط يك خروس و يك سگ در ده جا ماندند روباهي آن طرف‌ها بود كه مي‌خواست خروس را بگيرد، خروس چون از قضيه باخبر شد پيش سگ رفت و گفت: «روباه مي‌خواهد مرا بگيرد و بخورد چكار كنم؟» سگ گفت: «من در گوشه‌اي مي‌خوابم تو هم يك تكه فرش بينداز بالای من خودتم روي او بخواب و طوري نشان بده كه لانه‌ات همين جاست تا روباه خواست بياد ترا بخورد من بلند ميشم و اورا مي‌گيرم». مدتي كه از شب گذشت روباه دندان تيز كرد و به سراغ خروس آمد و تا خواست كه خروس را بگيرد سگ به او حمله كرد و دمش را از بيخ كند. روباه وقتي دمش كنده شد و از حيله‌اي كه به كارش كرده بودند خبردار شد رو كرد به خروس و گفت: «من با اين دم كنده ميرم ولي شما هم شهر آباد كن نيستين و اين ولايت با شما دو نفر آباد بشو نيس!»

    یح

    • سلام گرانو لوستونكو
      زه په خپله دمينه وفا خور خبره تايد كوم اوورسره همنظره يم او زما پيغام هغو خلكو ته چي دغه كارونو ته لمن وهي داده چي آخر ددي افغانستان نه گورستان يا هديره مه جوروي دا چي تر كومه به دا خبري ادامه پيداكري نه پوهيرم خو دومره وايم چي اشرف غني احمدزي دخلكو نماينده ده او وي به او مخ تور دهغو كسانو چي تعصباتو ته لمن وهي او تعصب خلق كوي .

      س ر ك

  • اشرف غنی شخصی خیلی با استعداد، ملی و مردمی است و دستانش نه به رشوه، نه به خون بیگناهان و نه غارت آلوده شده است. آنانیکه بر اساس مسایل قومی و سمتی او را به باد انتقاد میگیرند باید بدانند که بار کج به منزل نمیرسد.

    من از مسولین کابل پرس? هم خواهش میکنم که این صفحه انترنیتی را به بلند گوی عقده ای ها و مبتلایان به امراض روانی و قومی چون فرشته حضرتی که نوشته های دیکران را زیر نام خود چاپ میکند و چند بیمار دیگر که به جز از توهین و تهمت کاری دیگری ندارند مبدل نسازند.

    شخصیت های پاک و خیراندیش چون غنی، بشردوست و دیگران که نه قوم پرست اند و نه جنایتی را مرتکب شده اند نباید مورد تاخت و تاز چند احمق و نادان قرار گیرند.

    و سلام

  • حکیم سنایی (که افراد وابسته به وزارت اطلاعات و فرهنگ به رهبرئ جهان پهلوان 200 کیلویی اشعارش را میخواندند و بعد آنرا به پشتو ترجمه میکردند) در بارۀ دزدان انجو سالار (اشرف غنی احمدزی و همقطاران وی)، 900 سال قبل چنین فرموده است:

    چو علم آموختی از حرص آنگه تــرس کاندر شـــب

    چـو دزدی با چـــــــــراغ آیـد گزیــــــده تر برد کــــــالا

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس