مرحله دوم تحقیقات

رد پای فرعون | رابطۀ ایران در ترور احمدشاه مسعود | بخش پانزدهم
رزاق مأمون
يكشنبه 14 نوامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

مدخل:

هیأت تحقیقاتی امریکا نخستین گروه خارجی بود که پس ازمرگ مسعود پی گیری مسأله را دردستور کار خود قرار داد. نتیجه این تحقیقات تا کنون فاش نشده است؛ اما سازمان اطلاعات امریکا دقیقاَ نتیجه گیری کرده است که رد پای کدام کشور ها و گروه ها در قتل مرموزانه مسعود دخیل بوده است. اما چرا پلیس فدرال امریکا زود تر از دیگران قضیه ترور مسعود را مورد توجه قرار داد؟

امریکاییان در صدد یافتن مدارک و شواهد درخصوص ارتباط میان ترور مسعود و حملات مرگبار بر برج های موازی نیویورک بودند. اگرچندین کشور درپس صحنه ترور مسعود قرار داشتتند، بدون شک کشورهای مذکور درصدد یافتن جای پا درآسیای میانه به بهای صدوردهشت و خون بودند. این رؤیا از قرن ها پیش از سوی انگلیس ها و سپس به وسیله نماینده آسیایی آنان ( پاکستان) حفظ شده است.

درعصر حاضر ( خصوصاَ بعد ازجنگ جهانی دوم) اجرایی کردن این رؤیا و رقابت بر سر این قمار( بلعیدن ذخایر سرشار و دست ناخورده آسیای میانه) به معنی سد بندی وسبوتاژ منافع حیاتی امریکا درمنطقه تعبیر می شود. امریکایی ها با تکیه به این اصل نتیجه گیری کرده بودند که قتل مسعود راه را برای سقوط آسیای میانه و ورود ده ها هزار لشکر طالب و القاعده به نفع انگلیس و پاکستان باز می کرد. ایران هم به نوبه خود از انحلال نظم وثبات مجدد درافغانستان لذت می برد و از جانب دیگر، درآویزی محور انگلیس - پاکستان با امریکا برسر تصاحب آسیای میانه رابخشی از رؤیا های خویش تعبیر می کرد. آنان دقیقاَ نتیجه گرفته بودند که مسعود درتحقق این رؤیا به یک مانع بزرگ مبدل شده بود که کمترین خسارت آن برای بازیگران، ازدست رفتن زمان بود. پس امحای پایه های صلح و ثبات درآسیای میانه رؤیای کشورهایی را برآورده می کرد که:

یک: در ایجاد و تقویت طالبان دست داشتند و راه به سوی آسیای میانه گشوده می شد.

دو: ازیاغی شدن القاعده برضد امریکا درجهت امتیاز گیری از امریکا بهره می بردند.

سه: از ادامه جنگ درافغانستان منافع بزرگ استراتیژیک و اقتصادی را تأمین می کردند.

پس نتیجه این است که کشور های انگلیس، پاکستان و ایران ازین تحولات ویرانگر منافع خود را نصیب می شدند. درضمن مایل بودند پای امریکا را درگرداب افغانستان وآسیای میانه داخل کنند. چنان که حوادث به گونه ای اتفاق افتادند که همان سناریو کم وبیش مطابق به اصل نقشه وبرنامه به اجرا درآمده است.

بعد از ترور

امریکایی ها قبل از حوادث نهم و یازدهم سپتامبر، خبر داده بودند که القاعده برضد مسعود سرگرم برنامه ریزی است؛ اما هیچ توضیح دیگری درین باره ارائه نشده بود. بعد از سوء قصد به جان مسعود، شبکه اطلاعاتی امریکا پس از کنترول حافظه ستلایت بین المللی مشخص کردکه ابوحانی ( فعال القاعده) یک بار از کابل و باردیگر از ولایت قندهاربا آقای سیاف تماس تلفنی برقرار کرده بود. با این حال، سازمان اطلاعاتی امریکا ظاهراَ به شناسایی خواص و ماهیت ماده انفجاری که درترور مسعود از آن کار گرفته شده بود، موفق نگردید. به زودی یک هیأت تحقیقاتی برای رد یابی منابع ومجریان حادثه انفجاری درخواجه بهاء الدین به سرپرستی سارنوال محمود دقیق از نزدیکان خاص مسعود به کار آغاز کرد.

آقای جیحون ( مترجم عرب ها) و دیگر افراد مظنون در قضیه با سرعت تحت بازجویی قرار گرفته بودند. اما جیحون بعد از دوهفته بازداشت، بنا به اصرار دکتر عبدالله رها گردید.

دکتر عبدالله که درآن زمان، به حیث وزیرخارجه دولت اسلامی افغانستان ایفای وظیفه می کرد، در باره این که چرا خواهان رهایی بلاقید وشرط جیحون شده بود، تا کنون ابراز نظر نکرده است.عرب ها دربازارخواجه بهاء الدین با استفاده ازیک تلفن ماهوارۀ تجارتی به مرکزارتباطی شان درلندن صحبت کرده بودند. انجنیرسروری به نقل از پلیس انترپول شمارۀ ماهواره را چنین قید کرده است. 00873762569286 وی احتمال می دهد که دستگاه مذکورملکیت داکترامان الله فاریابی بوده است. مراجعه به آرشیف ستلایت بین المللی می تواند بخش مهمی ازعملیات تروررا روشن کند. اطلاعات امریکا درسال 2002 گزارش داد که ابوحانی درمالیزیا اقامت دارد و قرار است به مصر برگردانده شود. هیأت تحقیقاتی درکابل به دلایل گفته ناشده، یا از تعقیب ابوحانی درمالیزیا و مصر دست برداشت؛ و یا آن که دست همکاری کشورها و نهاد های مسئول به سوی شان دراز نشد. سپس سازمان اطلاعات امریکا خبر داد که ابوحانی به عنوان مظنون اصلی درقتل مسعود درمصر به سر می برد. هیأت تحقیقاتی با سرعت دست به کار شد تا به کمک جامعه جهانی و حکومت امریکا، ابوحانی را به افغانستان انتقال دهند. اما سیا به زودی اطلاع داد که حکومت مصر قبل از تحویلی ابوحانی به افغانستان، مایل است که قبل از شروع کار، پرسشنامه اصلی درباره ابوحانی دراختیار مقامات مصری قرار گیرد.

پیش از آن، با توجه به فقدان امکانات تکنیکی، کشف و شناسایی کلیه آثار جرم را در اختیار سازمان های استخباراتی روسیه، ایران، امریکا، فرانسه و آلمان قرار داده شده بود. ایرانی ها نتیجه گیری کردند که سیستم تهیه ماده به کار رفته درانفجار خیلی پیچیده است و آنان قادر به توضیح ماهیت آن نیستند. سوال این بود که آیا انفجار به وسیله ابزار نوری وصوتی صورت گرفته بود یا آن که ازمواد شیمیایی بسیار کشنده درعملیه انتحاری استفاده شده است. درجریان مقاومت، اطلاعاتی را به دست آمده بود که شبکه القاعده درمناطق زیر نفوذ طالبان، مواد شیمیایی حساسی را بالای گوسفند ها آزمایش کرده بودند.

آقای عارف سروری می افزاید:

اسناد و پاسپورت های تیم تحقیقاتی به سرپرستی سارنوال محمود دقیق به زودی آماده شد تا آنان به سوی مصر پرواز کنند. من در پاسخ به درخواست مقامات مصری، پرسش های ذیل را نوشتم:

یک: کدام یک از سران طالبان، درحادثه نهم سپتامبر درخواجه بهاء الدین دست داشتند؟

دو: چه کسانی به ابوحانی دستور داده بودند که با استاد سیاف درتماس شود؟

سه: همکاران داخلی تروریست ها درجبهه مقاومت کی ها بودند؟

اما قبل از حرکت هیأت تحقیقاتی به مصر، سازمان سیا اطلاع داد که حکومت مصر بنا به دلایل مجهول، درین باره حاضر به همکاری نیست.

عارف سروری می افزاید:

به منظور بازداشت مدیر مرکز المرصدالاعلامی الاسلامی با پلیس اسکاندیناوی درتماس شدیم. مدتی بعد پلیس لندن آقای یاسرالتوفیق السری را بازداشت کرد. هیأت پلیس لندن برای پیگیری شواهد و مدارک قضیه در سفارت افغانستان در پاریس حضوریافت. در جلسه ای که چند ساعت ادامه یافت، ما به حیث هیأت ویژه شاهد ومسئول، درمحکمه انگلیس شهادت دادیم. آنان پرسش های زیادی را درخصوص واقعه انفجار انتحاری درخواجه بهاء الدین مطرح کردند که به طور منظم از سوی ما جواب داده شد. هیأت انگلیسی بر ضرورت معاینه طبی بقایای اجساد تروریستان تاکید کردند و از سوی ما زمینه بررسی و معاینه طبی بقایای اجساد فراهم شد. آنان حتی بخشی از بقایای اجساد و استخوان های باقی مانده تروریستان را با خود به انگلستان بردند. آنان در مذاکره با ما مشخص کردند که به زودی برضد مدیر سازمان المرصد الاعلامی الاسلامی به خاطر سازماندهی توطئه ترور احمدشاه مسعود اعلام جرم خواهند کرد. اما دولت انگلیس به تمامی شواهد، نتایج تحقیقات ووعده های خویش پشت پا زد. انگلیس ها بعد از مدتی گزارش دادند که بنا به یک رشته مصلحت های سیاسی نمی توانیم علیه آقای یاسرالتوفیق السری اعلام جرم کنیم.

مقامات انگلیسی مظنون اصلی درقتل مسعود را به زودی رها کردند و شاید به این وسیله، از فروپاشی پاکستان به حیث مجری برنامه های انگلیسی در منطقه جلوگیری کردند. مقامات انگلیسی به طور خاص به احمد ولی مسعود ( برادرمسعود و سفیرسابق افغانستان درلندن) خاطرنشان کردند که حدود هجده کشور وسازمان جهانی در توطئه کشتن احمدشاه مسعود دست داشته اند. آنان به آقای ولی مسعود نیز گفته بودند که قضیه قتل مسعود بسیار جدی، گسترده و چند جانبه است که شما حتی فکرش را نمی توانید به مغزتان را بدهید. فقط می توانیم برای شما توضیح بدهیم که مصلحت های سیاسی برای ما اجازه نمی دهد که بیش ازین درباره عوامل قتل مسعود برای رسانه ها معلومات بدهیم. اما وقتی مقامات انگلیسی مدیرمرکز المرصد الاعلامی را از بند آزاد می کنند، چه معنایی جز این می تواند داشته باشد که انگلیس ها، یا شریک جرم اند یا مجری اصلی توطئه برضد رهبر نظامی مقاومت افغانستان که افسانه های جنگی وی تا امروز درج کارنامه های جنگ های آزادی بخش شده است؟!

به نظر می رسد که دسیسه قتل مسعود یک پروژه منطقه ای وجهانی بود. مسعود نه تنها درمحل های اقامتش مورد کشف و حمله قرار می گرفت، بل عملیه تعقیب سیار وی نیز به طور شبانه روزی انجام می گرفت. مثلا درسال های مقاومت برضد طالبان، هلیکوپترهایی که از پنجشیر به سوی ولایت بغلان به پرواز درمی آمدند، ناگهان در دره های کوچک، مارپیچی وعمیق مسیر راه از سوی میگ های شکاری طالبان مورد حمله قرار می گرفتند. درحالی که هلیکوپتر به حدی در ارتفاع پائین حرکت می کردکه از فضا به شکل یک دانه نخود به نظر می رسید. سوال این است که حرکت چرخبال به وسیله چه نوع رادار مورد شناسایی قرار می گرفت که به طورعاجل، میگ های شکاری از کابل به پرواز در می آمدند و دقیقاَ تشخیص می دادند که هلیکوپتر درکدام نقطه ای از عمق دره درحرکت است. کشف این گونه وضعیت پرواز، جز به وسیله سیستم های ماهواره ای امکان پذیرنیست. حتی یک بارمیگ شکاری بالای یک هلیکوپتر اکمالاتی جبهه مقاومت در بغلان حمله ورشد و پیلوت مجبور به نشست اضطراری دراراضی ناهموار شد. درنوبت بعدی وقتی مسعود در تخاراز یک هلیکوپتر بیرون پرید، ناگهان میگ شکاری مانند صاعقه جهید و طیاره را تخریب کرد. درسال 1999- 2000 حوادث مشابهی اتفاق افتاد که مسعود ازآن جان به سلامت برد. وی حتی ناگزیر می شد به پیلوت دستور دهد که درفاصله چهل متری تیغه های کوه پرواز کند. درجریان هلیکوپتر حامل مسعود حتی گاهی خطر خیلی جدی می شد وپیلوت در دره خیلاب بغلان می گفت که من صدای پیلوت طالبان را می شنوم که می گوید: من آنان را گم کردم.
مسعود نتیجه گرفت که اطلاعات کشفی بدون شک به وسیله دستگاه های ماهواره بین المللی دراختیارکشف هوایی طالبان قرار می گیرد. سرنخ کشف های ماهواره ای کجا می توانست باشد؟

این قضیه تا امروز افشا نشده است. درصورتی که اراده بین المللی ایجاب کند، بیرون کشیدن اطلاعات اسرار آمیز این عملیات ها از ذخایر ضبط شده دستگاه های بین المللی ماهواره کاملا امکان پذیر است. ( سروری)
درپیوند با این قضایا، پلیس فردی را در استرالیا به دام انداخت که کمره ( مورد استفاده تروریست ها درقتل مسعود) را دزدی کرده و با استفاده از لوگوی مخصوص آن، دراختیار سازمان القاعده قرار داده بود. فرد بازداشت شده ظاهرا از سوی حکومت فرانسه تحت بازجویی قرار گرفت؛ اما صورت بازجویی و اعترافات وی منتشر نشد. افراد دیگری نیز که درپلان قتل مسعود از لحاظ مالی و تخنیکی، سرقت پاسپورت ها و تبدیلی فوتو ها همکاری کرده بودند، مدتی را دربازداشت به سر بردند که پس از سپری شدن زمان، هریک از زندان رها شدند.
جمهوری اسلامی ایران، تاجکستان و ازبکستان نیز یک رشته اطلاعاتی را درین باره در اختیار ما قرار دادند.
وزیر امنیت تاجکستان گفت:

ما قبل از ترور احمدشاه مسعود شبکه های مرتبط با القاعده را در تاجکستان متلاشی کرده بودیم. زیرا ما مطلع بودیم که القاعده بعد از مرگ مسعود، نخست حکومت تاجکستان را سرنگون کرده و جنگ را از طریق سلسله کوه های مشترک میان چند کشور، به سراسر آسیای میانه گسترش دهند.

نکته مهم برای ما آن بود که سازمان سیا فاش کرد که احمد محمود رئیس سازمان استخبارات پاکستان درقتل مسعود دخالت داشت. در واشنگتن حینی که من و مارشال فهیم درخانه لوی درستیز ( رئیس ستاد ارتش امریکا)، حضور داشتیم، آقای پاول ولفوویتز معاون پیشین وزارت خارجه امریکا با اشاره به رئیس آی، اس، آی گفت:
این آدم احمق هرگز حاضر نشد که در تحقیقات پیرامون ترور احمدشاه مسعود با هیأت تحقیقاتی امریکا همکاری کند.

آقای ولفوویتز برنکته کلیدی انگشت گذاشته است.

پاکستان بی تردید از پلان قتل مسعود آگاهی داشت اما افشای آن را به سود خویش تلقی نمی کرد. احتراز پاکستان از همکاری در تحقیقات ترور مسعود، دقیقاَ برای این سوال پاسخ داده است که چرا انگلیس ها از فاش شدن راز ترور مسعود جلوگیری می کنند؟ افشای راز مرگ مسعود، به زیان انگلیس، پاکستان و ایران است. گشایش این گره، درسطح افکار عمومی مردم افغانستان و منطقه، هویت واهداف طراحان این عملیات را از پرده برون می اندازد. شکستن طلسم سکوت و ابهام، افغان ها را نسبت به اختلافات قومی و زبانی که به طور مصنوعی به وسیله انگلیس، ایران وپاکستان ایجاد شده، ( و پیوسته به آن دامن می زنند) به نتایج منطقی می رساند. بازی مرگبار سه کشور مذکوربرین قاعده استوار است که شکاف میان «شمال» و « جنوب» و«فارسی» و«پشتو» تا ابد درافغانستان ادامه یابد. افشای راز قتل مسعود، حساسیت های دروغین قومی و زبانی را باطل می کند. این همان چیزی است که انگلیس، پاکستان و ایران وقوع آن را به نفع سیاست های خویش تعبیر نمی کنند.

بدین ترتیب، انگلیس ها هدفمندانه به کشور های ذیدخل درتوطئه قتل مسعود دیکته می کنند که به هدف حفظ کینه و بی اعتمادی درافغانستان، از افشای راز مرگ مسعود جلوگیری صورت گیرد. علت امتناع مصر با هیأت تحقیقاتی در باره مرگ مسعود نیز، نتیجه فشار های انگلیس بود. مسعود با اروپا، انگلیس، پاکستان وایران سرسازگاری نداشت و کم کم نشانه های نزدیکی وی با امریکایی ها به مشاهده رسیده بود. هرچند در اصول، پلان ترور از سطح صلاحیت کشور های ایران و پاکستان فراتر بود، اما این کشور ها از آن مطلع بودندو برای حفظ منافع خویش، با انگلیس ها همسویی نشان دادند.

بعد از سرنگونی طالبان، لقب «قهرمان ملی افغانستان» به احمد شاه مسعود اعطا شد. رئیس جمهور حامد کرزی کمیسیون تحقیقاتی را به رهبری دکترعلی احمد جلالی به وجود آورد تا در زمینه کشف اسرار مرگ احمدشاه مسعود درسطح رسمی کار خود را به انجام برساند. هیأت اف، بی، آی امریکا نیز برای شرکت درین تحقیقات وارد کابل شدند. آنان مایل بودند کشف کنند که چه رابطه ای میان حوادث نهم و یازدهم سپتامبر وجود داشت؟ اما بعد از مدتی، کار کمیسیون متوقف شد و مأموریت آن به فراموشی سپرده شد. آقای جلالی تا هنوز توضیح نداده است که سرنوشت کمیسیون تحقیقاتی به کجا کشید؟

چرا رئیس جمهور افغانستان وکسان دیگری که سنگ همیاری و دفاع از مسعود را به سینه می زنند، درین باره لب از لب تکان نمی دهند؟

معامله گری های پنهان سیاسی میان کشور ها و جناح ها درین قضیه دخیل بوده است.

رئیس جمهور کرزی در برابر انصراف از پیگیری قضیه قتل مسعود، موفق شد که از انگلیس، پاکستان وایران امتیازات بزرگ سیاسی و مالی را به دست بیاورد. کارزار اتحاد منطقه ای اعلام ناشده به رهبری انگلیس، درمسیر ابقای حکومت فروپاشیده و فاقد قانون سالاری ایشان، نتیجه سکوت کرزی درپیگیری ترور قهرمان ملی افغانستان است.

گذشت ایام بر هیچ کسی رحم نمی کند. سال ها بعد از واقعه نهم سپتامبر، صحنه های غیرمنتظره ای از پس غبار تبلیغات رسانه ای قابل رؤیت اند. فصل پرخاش گری های کرزی برضد ایران و پاکستان که گاه تهدید حمله برپاکستان و گاه اتهام زنی بر ایران به خاطر کمک درتشکیل «جبهه ملی» را شعار می داد، به پایان رسید و جایش را به « رابطه برادرانه و خیلی صمیمی» با پاکستان و تجلیل از موقعیت « کشور دوست وبرادر، ایران» خالی کرد. این تصادفی نیست که یک سال قبل از پایان موعد ریاست جمهوری حامد کرزی، ائتلاف انگلیس، پاکستان و ایران دردفاع از ایشان تشکیل شد و سرمایه گذاری ها به منظور ابقای وی در قدرت، با صرف هزینه
های بزرگ انجام می گیرد.

رد پای فرعون

نقش ایران در ترور احمد شاه مسعود/ سرگفتار نویسنده

بخش اول: مهمان سرکش

بخش دوم: جلسه القاعده درقندهار

بخش سوم: به سوی هندوکش

بخش چهارم: مهمانان در کابل

بخش پنجم: نگاهی بر چلیپای شمشیر ها

بخش ششم: شناسنامه بن لادن

بخش هفتم: شتر به غمزه می افتد

بخش هشتم: گژدم عربی، سحاری امریکایی

بخش نهم: بازی موش و پشک


بخش دهم: عملیات نرم

بخش یازدهم: پیشمرگان عرب در پنجشیر- تخار

بخش دوازدهم: پردۀ اسرار

بخش سیزدهم: آخرین ملاقات

بخش چهاردهم: حالت فوق العاده

بخش پانزدهم: مرحله دوم تحقیقات

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • aghai mamon
    besyar aali .. mamnon az naweshta hai tarichi tan .mowafaq bashid

  • شما که برخی از رهبران طرفدار مسعود را انتقاد می کنید که لب از لب نمی گشایند و در مورد پرونده قتل مسعود حرفی نمی زنند؛ چرا خودت اطلاعاتی را که راجع به پرونده قتل مسعود به دست آورده سانسور می کنی؟ آیا شایسته یک روزنامه نگار هست که در موضوعی تا این اندازه مهم دست به خودسانسوری بزند؟
    به نظر من دو معضل اساسی ای که روشنفکران و روزنامه نگاران ما گرفتار آن ها هستند یکی: قوم گرایی و قبیله پرستی است و دومی :خودسانسوری است.
    اگر می خواهی رسالت خود را ادا کنی شجاعت به خرج بده و دست از خودسانسوری بردار.
    می گویند استاد خلیل الله خلیلی هنگامی که در بستر مرگ افتاده بود می گفت: من اگر بمیرم بخشی از تاریخ این سرزمین را با خود به گور خواهم برد.

    آقای مامون، نکند شما هم به درد محافظه کاری مبتلا شوید و هنگامی که کار از کار گذشته است حسرت این را بخورید که چرا چیزهایی را که می دانستم ننوشتم و حقایقی را که در اختیار داشتم به اطلاع مردم نرساندم؟

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس