صفحه نخست > دیدگاه > دوکانداران دین درفرهنگ ویس ناصری چه کسانی اند؟

دوکانداران دین درفرهنگ ویس ناصری چه کسانی اند؟

شبیر « کاکر»
پنج شنبه 25 نوامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ویس ناصری شب بیست وسوم نوفمرسال جاری ازبیننده ها معذرت خواست که بخاطر نبود تمویل کنندهء برنامه هایش مدتی خودرا ازچشم مردم پنهان میکند. اقای ویس ناصری اظهار داشت که وی درجستجوی یک کفیل مالی است که برنامه های اورا ازنظرمالی تمویل کند لذا تا پیدا شدن همچوکفیلی او مجبوراست که ازانظارغایب شود.
اقای ناصری این را نیزفرمودند که من زمانیکه دیشب برنامه ای پول جمع کردن یکی ازبرنامه سازان را مشاهده کردم دیدم که آن افتضاح بود لذا خودم مجبورم که درجستجوی یک کفیل شوم تا اینکه ازمردم ازطریق تلویویون پول جمع کنم

خدمت خواننده گان باید عرض کنم که در دنیای سرمایه داری غرب هیچ چیزی نمیتواند رایگان وبرای خدا باشد درمقابل هرثانیه وقت ودرمقابل هرچیزی باید پول پرداخت شود خصوصا تهیه وتقدیم برنامه های تلویزیونی همه به پول ومصرف نیاز دارد. اما اینکه تاحالا اقای ناصری ازمردم پول جمع نکرده است خانه ای شان آباد اما این سوال جای خودرا دارد که تاکنون پول مصارف برنامه های شانرا کی پرداخته است؟ آیا مرجع تمویل کننده مجهولی که تاکنون پول مصارف برنامه های محترم ویس ناصری را درخفا پرداخته کدام شروطی رانیز وضع کرده است ویانه؟ آیا این قهرمانن تراشی های که حتی تاسرحد دست زدن به مقاله های نویسنده ها می انجامد ازجمله شروط وضع شده همان کفیل محترم ویا مرجع تمویل کننده نمی باشد؟

چرا باید یک برنامه ساز بالای بیننده گان وتیلفون کننده ها سلیقه ای شخصی خودرا اعمال کند کسیکه به توصیف قهرمان ملی بپردازد وقت کافی داشته باشد وکسیکه ازدشمن وی تعریف کند لین اش قطع شود؟مگر این ژورنالیزم همان ژورنالیزم جمعیت ربانی نیست؟

بهرترتیب، نکته مهم این بود که جناب ویس ناصری به همان شکل که تیم نویسنده گان افغان جرمن انلاین را پاشان کرد حالا بجان برنامه سازان شبکهء جهانی آریانا افغانستان چسپیده است. کسی را دین فروش لقب داده است کس دیگری را رهبر وسالار فرهنگ وادبیات آن دیگری را خواهر دانشمند ومبارز وبی بدیل وغیره تا اینکه روزی فرابرسد که این خواهران دانشمند ومبارز وباخواهران دین فروش وافراطی ازبرکت این ترجیح دادن ها وتقبیح نمودنهای مقطعی به جان هم افتاده ویکی دیگری خودرا رسوا سازند.
ویس ناصری با تاکتیک های که از استادان گرانقدرش ربانی ومسعود یاد گرفته بخاطر نفاق افگنی میان یک جمع ازاصطلاحات و واژه های کمونستان عناصر لائیک استفاده میکند. یکی ازاصطلاحات واژه دکانداران دین ویا دین فروشان است
این واژه درقرون وسطا شامل پاپ ها وراهبان مسیحی میشد که بخاطر جلب منفعت سرمایه داران آیات خدا را تغیرداده وتعدادی را ازکتاب انجیل حذف می نمودند قرآن برای آنها ویل فرستاده وگفته است وای به آنانیکه دربدل ثمن قلیل ومتاع دنیا آیات خدارا فروختند.

آیا مردم نمی پرسند که تاکنون پول مصارف این استدیو را برای آقای ویس ناصری کی پرداخته است؟

اما درشرایط حاضر این دین فروشها ازنظرمخالفان جمهوری اسلامی ایران اطلاق به روحانیون مذهبی میشوند که هرازگاهی به صدور فتواهای رنگارنگ مبادرت می ورزند.
یا اینکه کسانی که بخاطر پول وسرمایه حلال خدا را حرام یا حرام را برمردم حلال میگردانند.درین صورت اگر خیلی عمیق وژرف به قضیه نظرانداخته شود یگانه کسی که میتواند دین فرروش باشد آقای برهان الدین ربانی استاد بزرگوار محترم ویس ناصری است که یک بار علیه جنرال دوستم فتوای کفر را صادر نموده وجهاد را برعلیه وی اعلان نمود وروز بعد درولایت مزارشریف از اومعذرت خواسته وفتوای خودرا پس گرفت.بگذریم ازاینکه اورا پسرخویش نیز خوانده بود ومقام اورا درفامیل خویش کمترازپسرانش جلال الدین ربانی صلاح الدین ندانسته بود. پس دین فروش حقیقی چه کسی است؟

اگربه روشهای مقلدانهء شخص ناصری صاحب نیز نظربیفگنیم ایشان نیز در دوستی ها ودشمنی هایش با اشخاص باهمان معیار جمعیتی خویش بامردم برخورد برکرده اند. یک روز استعفانامه نوشته است روزبعد به پاهای مسکینیارافتیده است یک روز جنبش طالبان را نیروی مقاومت ملی خوانده وروز بعد نیروهای جاهل وافراطی ولشکریان آی اس آی خطابشان کرده است.

صرف فرق میان ویس ناصری واتسادش درین است که استاد آیات قران را دستاویزساخته است واما ویس ناصری ضرورت های روز را. او به عربی سخن میزند ویس ناصری به آلمانی.

اما درنهایت هردو استاد وشاگرد یک روش را بخاطررسیدن به هدف پیش می برند وآن ایجاد نفاق واختلاف میان مردم است. حالا درظاهرامرخودرا با داکترفرید یونس وخانم سجیه یکجا ساخته وآنهارا علیه فضل غنی مجددی وخانم سیمین عمر استفاده میکند فردا با سیمین عمر ومجددی دست را یکی کرده علیه داکترفرید یونس وخانم سجیه کامرانی به دشمنی وعداوت خواهد پرداخت اما خودش درتمام حالت ها نقش ناظر را میگیرد و فقط دیگران را تحریک میکند تا علیه یکدیگر دشنام بدهند.

چناننچه که دربرنامهء خانم سجیه کامرانی با دکتوریونس آقای ناصری این مطلب را اظهار نمود که : با وجودیکه من باتمام نظریات محترم داکتر صاحب یونس موافق نمی باشم اما اورا بخاطر جرئت وشهامتش تحسین میکنم . بح بح ! چه انسان دارای وسعیت نظری !!!! ویس ناصری باکسی موافق نیست اما اورا تقدیرمیکند آیا این افسانه نیست . درحالیکه همه میدانند هدف ناصری صاحب چیزدیگری است که همانا استفاه جوئی از داکتریونس برضد کسان دیگر تا اورا خوب مسخره نماید اما فردا که نوبت به خودش میرسد دلیل ناصری صاحب این خواهد بود که من از اول گفته بودم که من با تمام نظریات داکترصاحب موافق نیستم. این رسم آئین جوانمردی درجمعیت اسلامی افغانستان است.
من چنانچه که درنامه ای سرگشاده ام خدمت اقای مسکینیار خاطرنشان ساخته ام اینجا نیزبخواننده گان ودست اندرکاران تلویزیون جهانی آریانا افغانستان وپیام افغان گوشزد میکنم که ازنزدیک شدن به این مار آستین خود داری ورزید. درغیرآن روزی فرا خواهد رسید که یکی دیگرتان را ازطریق تیلفونها دشنام بزنید اما ندانید که جنگ برسر چی است. هرکس با مار بازی کرده است عاقبت بس شوم درپی داشته است.

درآخر میخواهم مقاله ام با نوشته ای یک هموطن مبارز وانقلابی محترم م یونس که سال گذشته مقاله اش را درسایت مبارز دعوت به نشرسپرد به پایان برسانم. اومی نویسد:

"در جریان مصاحبه،(مصاحبه ویس ناصری درتلویزنون پیام افغان درمورد مسعود) خانم ملالی نظام با متانت كامل صحبت كرد و از خیانت احمد شاه مسعود به اتكای كتاب داكتر حسن شرق اظهاراتی نمود و از او منحیث قومندان پنجشیر )متكی به كتاب شرق( یاد كرد. لاكن ویس ناصری صحبت خانم نظام را بیشرمانه قلب ساخته و طوری آنرا دگرگون نموده كه گویا خانم نظام افكار فاشیستی داشته و از مردم پنجشیر خوشش نمی آید. طوریكه من سایر مضامین خانم نظام را در سایت های افغانستان آزاد ـ آزاد افغانستان، افغان جرمن آنلاین و دعوت خوانده ام كمترین تعصبی در نوشته هایش سراغ ندارم. برعكس خانم نظام همیش مبلغ وحدت ملی همه اقوام افغانستان بوده و درین راه جانفشانی میكند. این ویس ناصری است كه با حمایت از خائنین تاریخ و به رهنمائی اجانب به پخش ضدیت های قومی فعالیت هائی را براه انداخته است.

در سایت مبتذل خود در مورد آن مصاحبه و صحبت خانم نظام ( ملالی نظام )مطلب بی مفهومی را به عنوان آیا فاشیزم شاخ دارد یا دم، رویت داد كه در حقیقت سویه پائین خود را به نمایش گذاشت. ویس ناصری صرف به رویت این مطلب در سایت خود اكتفا نكرده بلكه آنرا به یك تعداد از هموطنان ما هم فرستاد كه دو تن از دوستانم شامل آن بود. ویس ناصری میخواهد كه خود را نزد ضیا مسعود و یا دیگر خاك فروشان شورای نظار محبوب و سر سپرده نشان دهد. گزارش وی سراپا غلط و پر از اتهامات بیجا بود. همه ویس ناصری را می شناسیم و به شخصیت لرزان و بی ثباتی وی آگاهیم.

ویس ناصری هر چقدر كه توان بخرچ دهد نمیتواند به شخصیت معنوی و مبارز خانم نظام صدمه وارد كند. گذشته سیاه ویس ناصری مبین همه واقعیت هاست. كسانی دیگر در بیرون از سرحدات افغانستان اند كه او را پیش انداخته و از خدمات ضد ملی وی سود میگیرند."

گالری عکس

فارغ ليسه مجاهد در پشاور واسلاميك ينورستي در اسلام آباد

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • کاکل صیب ! شهر مزارشریف مرکز ولایت بلخ است نه ولایت مزارشریف . ولایت بلخ امروز فکر میکنم در زمان مامد گل مومند بنام ولایت مزارشریف یاد میشد . دردانش جغرافیای سیاسی اوغانستان هم بیسواد هستید . میبخشید !

    دیگر اینکه بح بح غلط است باید به به مینوشتید ! باعرض احترام . ( چتو ، مثلیکه باز خنده تان گرفت چی بلا ؟ )

  • هموطنان ما به یقین امروز ، جمعه ۱۷ اكتوبرمصاحبۀ آقای ویس ناصری با محترم آقای عارف عباسی شخصیت برازنده و ملی افغان را شنیده باشند كه بیشتر به موضوعات عمل كرد گروهای خلق و پرچم و اتحاد دوبارۀ آنها چه ازطریق اعضای پارلمانی شان، چه از طریق اجتماع حزبی در گروه نام نهاد « جبهۀ ملی» و چه از فعالیت آنان در خارج ازافغانستان، از یكطرف وتاحدی از فعالیت تنظیم های جهادی و روسای آنان چه در عصر جهاد و چه در سال های ۱۹۹۲ ـ ۱۹۹۶ مباحثه صورت گرفت. البته همان طوری كه درین مباحثات معمول است، لین های تیلفون برای نظریات بینندگان و سوالات آنها باز گذاشته میشود، كه به اینجانب هم فرصتی میسر گشت كه در پروگرام برای چند دقیقه ای شركت نمایم.

    چون آقای ناصری ادعا نمودند كه آنهایی كه در قسمت از بین بردن حاكمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان به هر نحوی فعال بوده باشند، در تاریخ به مملكت خویش خیانت نموده اند. این قلم در فرصتی كه دست داد به این سوال پرداختم :

    پرسیدم كه آیا آنانی كه با دشمن معاهداتی را امضا نموده باشند كه با دلائل مستند و تاریخی منافی تمامیت ارضی بوده است، آیا از نظر ایشان خیانتكار شمرده میشوند یانه؟ باید گفت که برعلاوۀ قرارداد جبل سراج ، آقای ناصری همین قرار داد خنجان راهم بعد از كودتای شهنواز تنی و حكمتیار در دهۀ ۹۰ میلادی میداند، در حالیكه متاسفانه این قرار داد خود یكی از همان معاهدات سوال بر انگیز تاریخ است كه احمد شاه مسعود با روس ها امضا نموده است. این قرار داد كه به شهادت آقای حسن شرق، كه خود در عصر داود خان در رابطه با كمونیستان فعال بودو رول فعالی راهم در كودتای منحوس ثوربر عهده داشت، با شوروی سابق، امضا میگردد.

    آقای شرق مینویسد كه در زمان نجیب كه وی صدراعظم رژیم میباشد تصمیم گرفته میشود كه قسمت های شمال افغانستان زیر نام حكومت تاجكان، از قسمت جنوب آن جدا گشته و به زعامت احمد شاه مسعود، دولت دیگری تشكیل گردد (۱) كه به اساس آن معاهدۀ در پنجشیرتوسط جنرال شوروی، شهنواز تنی به حیث نماینده نجیب و احمدشاه مسعود به حیث قهرمان پنجشیر امضا میگردد. سوال من این بود كه با امضای این معاهده خیانتی صورت گرفته است یانه؟؟

    چون من از مدتی با تكلیف گلو و صرفه و حساسیت های فصلی سردچار هستم، البته كه صدای من و صرفه های پیهم سبب آزار آقای ناصری گردید و به عوض تشریح تاریخی ای موضوع مورد بحث، اول ادعا نمود كه من چرا خود را معرفی نكردم و بعد ادعا كرد كه لحن من بسیار عصبی و هیجانی است. د ر حالیكه بعد از عرض سلام و احترام آقای عباسی فوراً اسم مرا ذكر كردند که من هم تصدیق نمودم.

    باری باید تذكر دار كه بهر دلیل و هر دسیسه ای كه جناب ویس ناصری را به فعالیت فرهنگی و سیاسی اینجانب ارتباط می دهد، باید به وضاحت تصریح نمود كه پلان وی و اشخاصی كه در خفا به نامبرده در فعالیت هستند، فقط و فقط روی یك هدف خاص، تكراری و بی بنیاد برای شستشوی مغزی خوانندگان و بینندگان مذبوحانه در تلاش اند . اینست جواب و تبصره های آقای ویس ناصری بر تشریحات بر استناد بر مضمون حسن شرق و «تحریف » گفته های من به ارتباط به همان كوشش مربوحانۀ كه وی در پیچاندن اینجانب در لحاف بیمار و كثیف

    « فاشیرم » می نماید!

    با اینكه من در مصاحبه صریحاً ارتباط آقای حسن شرق را با گروپ پرچم در عصر داود خان و رول اورا در كودتای ثور بیان داشتم، آقای ویس ناصری با جرات اُدعا«!» نمودند كه گویا من طرف داكتر شرق را«!» گرفته ام!! در مورد سوال من بر قرار داد احمدشاه مسعود ، چون سالهاست كه از آقای ویس ناصری خواهش میگردد كه در قبال طرفداری از جنگ سالار مذكور و جنگ هایی كه وی ادعا مینماید، باید اقلاً با نقد بیطرفانه و با تكیه به حوادث واقعی ای ملت افغان، یكی از كتب ارزشمندی كه درین راستا به نشر رسیده است، بخاطر همان سر سپردگی و دفاع از كار روایی های قوماندان مذكور، شیر مردانه داخل میدان گردد و با دلائل مبرهن« نه با سفسطه سرائی های همیشگی» ، استناد موجهه و بالاخره بااستدلال صاف و روشن تاریخی ادعاهای همۀ این راپور ها و خاطرات شاهدان عینی ای خارجی و داخلی را از قهرمان رویایی خویش زدوده و دور نماید! در غیر آن لازم است كه هواخواهان قوماندان مذكور باید بدانند كه او صرف دشمن قوماندان مسعود است كه و یرا همیشه سر زبانها انداخته و بگفتۀ بزرگان، نادان دوستیست كه قهرمان خویش را متواتربرزمین میزند!!

    درین مصاحبه كه خوشبختانه DVD آن از طریق تلوزیون پیام افغان و سایت آزمون ملی منتشر خواهد گردید، بینندگان عزیز را یكبار دیگر به قضاوت سالم و وجدانی شان دعوت مینمایم تا ببینند كه من به استناد به آقای حسن شرق، به سلسلۀ معرفی طرفین قرار داد گفته ام : جنرال روسی از جانب اتحاد شوروی شهنواز تنی بحیث نمایندۀ حكومت نجیب و احمد شاه مسعود به حیث ( ۱) قهرمان پنجشیر.

    آقای ویس نا صری كه بدون شك و تردید، برعكس هزاران هموطن دیگر مثل ما كه با اجبار ترك وطن نموده و در جنجال ها و سرگردانی های مهاجرت مبتلا گردید یم، الحمد ولله با سرپرستی و پیشبرد اهداف گروه قهرمانان ویرانی شهر كابل، در آلمان به حیث نمایندۀ صادق آنان و مرحمت های چپ و راستشان، كاملا تربیت و عادت همان سازمانی هایی را كه در همین مصاحبه به ادغام شان باحكومت ربانی ـ مسعود صریحاً اقرارکرد، كسب نموده اند، برای كوچه بدل نمودن و فرار از جواب، برمن تهمت پنجشیری نامیدن قوماندان مسعود رانمود!

    لا حول والله قوت الا بالله!! وگر نه، ده در كجا و درخت ها در كجا!!

    من متن مضمون داكتر شرق را میخوانم وآقای ویس ناصری بر من « تهمت» میبندد كه من احمد شاه مسعود را پنجشیری خطاب نموده ام!! بنابران، به اساس همان تربیت حزبی، بدون اینكه به جواب قناعت بخش سوال بپردازد، شروع كرد به سفسطه سرایی برینكه خوب نیست مردم افغانستان را توهین نموده و از آنها به خاطر منصوب بودنشان به این قوم و آن قوم، مثلا پنجشیری، به زشتی یاد نماییم!

    آقای ناصری در خواب مگر به این آرزو برسند كه این قلم كوچكترین توهینی به هیچ فردی از ملت افغان ولو خائن ترین های آنها از قبیل ببرك و تركی ویا هر وطن فروش دیگری كه باشد، در مورد وابستگی آنها و یا ا قوام شریف آنها به یكی از مناطق افغانستان عزیز بنماید!! شما و گروپ پنهان و هویدای تان هرگز و هیچ وقت قادر نخواهید بو كه من و هموطنان افغانستان دوست و ملت دوست مانند مرا، در لحاف تفرقه اندازان بی هویت قومیكه جناب شما دو دهه جزء لایتجزای آنان شمرده میشد ید، بپیچانید.

    فراموش نكنیند قلم شما و سایت شما هر روز جامه بدل مینماید و گاهی به توصیف حكمتیار میپردازد و زمانی جمیعتی و مسعودی میگردد......همین اعضای شورای نظار را كه اخیراً از چپ و راست میكوبید، سال های متوالی فرمانروایان و حامیان و ولی نعمتان شما بودند. دران سالها به حكم تاریخ همین ها آنچه بر مردم خود رواداشتند، كافر ملحد را نداشت، بیاد بیاورید كه كابل را كی ویران نمود و ۶۵ هزار شهیدان پایتخت در زمان فرمان بری جناب شما به آنان چگونه مظلومانه بقتل رسیدند!! برای یكبار هم شده است فاجعۀ خانمان سوز « قتل عام افشار » را بیاد بیاورید !! شما كه با پر روئی اتهام« پنجشیری » گفتن را بر من میبند ید، آیا آن دختركان معصوم و زنان هزارۀ مارا كه باخشونت مورد قتل و تجاوز عساكر مسعود قرار گرفتند، گاهی در سایت آزمون ملی یاد نموده ائید؟؟ چون هزاره هستند یا علت دیگری دارد؟؟ شما آقای ناصری كه هنوز از خیر تخلص قومی آزاد نگشته ائید، بدانید كه ملت افغان در هر نقطۀ عالم میداند كه اعمالنامۀ آنانی كه جای پای مثبت و منفی ای در سرنوشت آنها داشته اند، در صفحات تاریخ چه قسم قلم خورده است!! مطمئن باشید كه آنها من و شما و دیگران را میشناسند!!

    همان طور كه در بالا ذكر گردید، شكی نیست كه از مدت زمانیست كه آقای ویس ناصری تلاش پیگیری در منصوب نمودن این جانب به قوم بازی، فاشیست سازی وبستن من به شئونیزم را آغاز نموده است. با اینكه همه مضامین مرا كه همیشه در راه شناسائی تاریخ واقعی ای سه دهۀ ملت افغانستان، حقوق بشر، علی الخصوص زن و طفل مظلوم و بی دفاع افغان، وحدت تمام اقوام شریف افغان كه به حكم قانون برابر هستند، ودر مجموع برای عدالت واقعی جامعۀ ازهم پاشیدۀ افغانستان به قید قلم در آمده است مطالعه مینماید، با اصرار و ابرام مذبوحانه ای میكوشد كه مرا تاپۀ شوئنیزم بزند. چرا ؟ چون دست هایی كه در خفا برای از بین بردن وحدت ملی و اتحاد تمام اقوام این خطۀ پاك در تلاش هستند، باید تاپه هایی را بر ملی گرایان و ملت دوستان بزنند كه همان شیرازۀ مقدس اتحاد مردمی ازهم بپاشد. جناب ناصری با وضاحت آشكارا، هفتۀ گذشته بعد از« تحریف » وتغیر نشر مضمون من بر وحدت ملی (۲) خط بطلان كشیده و اعلام نمود كه بر محتویات استدلال قانونی اینجانب در حمایه از وحدت گرابنهای ملی، مطابق به مواد قانون اساسی، الزاماً ( ۳ ) موافقت ندارند!! خدا کند خانۀ فرهنگ ایران در شهر ایسن درین عمل دخیل نباشد!!

    من الله توفیق!!

    **************************

    نوت :

    ۱ ـ متن قسنتی از مضمون داكتر شرق زیر عنوان « آغاز و انجام حكومت انتقا لی » :

    متاسفانه هنوز دو هفته از استعفای شفاهی منظور ناشده نگذشته بود كه با استفاده از تعلیق حكومت انتقالی، جنرال گروموف قوماندان اردوی نمبر ۴۰ شوروی با جنرال شهنواز« تنی»، وزیر دفاع با داشتن فرمان داكتر نجیب الله جهت تعمیل هدایت « گوربا چف» در براوردن خواسته های احمد شاه مسعود، عازم پنجشیر میشوند.

    آنچه كه بعدھا افشا گرديد نشان ميدھد كه در پنجشير بعد از ملاقات و مذاكره به رسمى شدن معاھده خنجان موافقه

    میشود كه ولايات بدخشان، تخار، كندز، سالنگ شمالى و جنوبى جمع پنجشير بحيث ايالت خود مختار تاجيكان تحت

    ادارۀ احمد شاه مسعود گذاشته شود.

    مقابلتاً احمد شاه مسعود متضمن امنيت شاھراه سا لنگ و حراست از قواى شوروى و سركوبى مخا لفين حكومت كابل

    درمنطقه تحت فرمان خويش مى شوند. معاھده را جنرال گروموف بحيث قوماندان اردوى شوروى در افغانستان، و

    احمد شاه مسعود به صفت قھرمان جبھه پنجشير به حضور داشت جنرال شھنواز تنى فرستاده و نمايندۀ خاص رئيس جمهورامضاء و تبادله مى كنند.

    ۲ـ لطفا مضمون اینجانب را تحت عنوان « وحدت ملی یگانه وسیلۀ استقرار سیاسی و صلح در افغانستان!!» در پورتال ملی ای افغانستان آزاد مطالعه بفرمائید.

    ۳ ـ مضمون تحریف شده و تصرف شدۀ اینجانب را در سایت آزمون ملی تحت عنوان« وحدت ملی و استعمال اصطلاح افغانستانی » با تبصرۀ آقای ویس ناصری در بالای مضمون میتوانید به دقت مطالعه نمایید

    • خانم نظام سلام ! نوشته های شما را گاه گاهی میخوانم . قابل یاد آوری میدانم خانم نظام که در کابل پرس? نوشتن منطق و استدلال میخواهد ، خواننده گان این سایت مردمان کنجکاو و آزادی اند که با تبلیغ ، دروغ و بهتان بدون ارایه سند و برهان قاطع و واضح ، محال است که گپ و سخن خود را به کرسی نشاند . شما در صحبت تیلفونی با آقای ناصری فرموده اید : (كه آیا آنانی كه با دشمن معاهداتی را امضا نموده باشند كه با دلایل مستند و تاریخی منافی تمامیت ارضی بوده است، آیا از نظر ایشان خیانتكار شمرده میشوند یا نه ؟ ) واقعأ پرسش منطقی ، انسانی و درخور تأمل بوده و باید آنانی که با دشمن معامله میکنند ، نکوهش و سرزنش شده به مردم و ملت خیانتکار و جنایتکار معرفی گردند . این معامله گر اگر مسعود باشد یا گلبدین ، تره کی باشد یا کارمل و حبیب الله کلکانی باشد یا عبدالرحمن ، باید نویسنده بیطرف و پابند به ارزشهای وطنی و منافع ملت بدون درنظر داشت گرایشها به قلم بنویسد و به زبان بگوید .

      خانم نظام ! چگونه امکان دارد دستخط نمودن سندی راکه گویا منافی تمامیت ارضی کشور بوده توسط مسعود به انجام رسیده وتا هنوز کسی نتوانسته آنرا ببیند و بخواند ، محکوم شود و جنایت کار معرفی گردد و دستخط کننده گان معاهده دیورند و گندمک بابا و هویت ساز باشند ؟ متوجه باشید که این بابا سازی های جبری هم خلاف تمام موازین و اصول قبول شده جامعه ملی است اگر ما خود را پرچم دار خواستهای ملی و باهمی ملی میدانیم ! نظریات و نوشته های آقای شرق و تنی تا زمانیکه اصل نسخه معاهده با دستخط مسعود به دید همگان و منتقدین داخلی و خارجی قرار نگرفته اتهام و دروغی بیش نیست . در یکی از مقالات خویش نوشته بودید که آقای قانونی به صورت هویدا و روشن به کمک مالی روسیه وکیل شده است ! نظر به کدام سند ، درکجا ، و چگونه ازین اسرار خبر دارید ؟ لطف نموده سندی که گویای این حقیقت باشد ، به دید مردم قرار دهید تا مانند کرزی بی آبرو و بی حیثیت شود . تاوقتیکه چنین سند و دسآویزی ندارید مانند یک زن نویسنده و رسالتمند نباید اتهام بندید که آیندۀ ناگوار دارد .

      خانم نظام ! جنگ ها دوجبهه دارند ، دفاع و تعرض ! آنانیکه دفاع میکنند برحق اند یا تعرض ؟ اگر تعرض حکمتیار به کابل نمی بود ، جنگی در نمی گرفت . طبعأ در جنگ حلوا تقسیم نمی شود و در قبال جنگ وحشت است ، ویرانی است ، بربادی است ، کشتن است ، بستن است ، خون است و اشک است . هیچ امکان ندارد که دامن مسعود از خون بی گناهی در جنگ های کابل عزیز رنگین نشده باشد وهمچنان هیچ امکان ندارد که دامن حکمتیار ، عبدالعلی ، دوستم ، سیاف و دیگر مجاهدین خشک و پاگیزه باشد . آیا این قضاوت که همۀ بار ملامت جنگها را بدوش مسعود بیاندازیم ، عادلانه و بیطرفانه خواهد بود ؟

      خانم نظام ! همین اکنون امارت به اصطلاح اسلامی طالبان و اوغان ریشتین بچیان عملأ خود مختاری دارند و دولت مزدور کرزی شما برایشان جزیه میپردازد . خواهیم دید که شما مانند یک زن وطن دوست ، برضد کرزی ، حکمتیار و طالبان چیزی خواهید نوشت یا تنها خاموشی میگزینید و شوونیزم دیگران را وطندوستانه به نقد خواهید نشست ! با عرض ادب نبیل مزاری

  • فاشيستان قبيله و اين شخص متعصب بنام كاكر را جه كزيده كه مانند سك ديوانه بالاى افراد نجيب مانند ويس ناصرى و يك عده از مدافعين وطن و شهدا ,دهن مياندازند.اين افغان ملتى فاشيست ماب به تمجيد فاشيستان قبيله برداخته و انسانهاى درست ولو بشتون هم باشند خوشش نميايد و در بى تو طعه و دسيسه و جعليات ميبرايد.اكر ويس ناصرى به لسان المانى هم صحبت ميكند اين هم يكى از كناهان او حساب شده است. اكر اين شخص ناكس و بست از ويس ناصرى به خوبى ياد كند ,بايد ويس ناصرى كريه كند.از نكاه بيفرهنكان قبيله همه جيز معكوس است.برو بيغيرت با كستانى را از خانه خود دور كن كه به روى دختركان تان تيزاب ميباشد.بعد حرف بزن و كاكل بازى كو.شادى باز.

  • خانم یا آقای نظام!

    در بخش نظرات به اظهارات شما سر خوردم خواستم آنرا تا آخر بخوانم ولی همینکه در سطور نخستین پی بردم که در مورد قضایای افغانستان و همچنان علم حقوق بسیار کمسواد هستید از خواندن بقیه نوشتهء شما صرفنظر کردم به دلایل ذیل:

    اول اینکه معاهدهء آتش بس فی مابین روسها و مسعود چند سال قبل از رویکار آمدن دولت نجیب صورت گرفته بود!!! و اینکه شما آنرا به دوران حسن شرق ربط میدهید حاکی از بیخبری شما از مسایل است!

    دوم اینکه شما خود میگویید که حکومت کابل تصمیم گرفت تا بخش هایی را برای تاجکان تحت رهبری مسعود واگذار کند...
    عزیز من آیا این گناه مسعود است یا از دولت که با چنین پالیسی ای متوسل میشود؟

    سوم اینکه معاهده فی مابین مسعود و روسها معاهده بر مبنای ترک جنگ و تسلیم شدن در عوض کدام امتیاز نبوده است بلکه معاهده آتش بس است آیا آتش یکساله میتواند سند خیانت کسی باشد؟ آنهم زمانی که پیشنهاد آتش بس از طرف روسها شده بود و مسعود نیز با توجه مشکلات مردم از لحاظ کشت و حاصلات و دریافت فرصت برای تقویه نیروهایش آنرا پذیرفت!

    چهارم اینکه آیا شما انسان معتقد به اسلام و پیامبر آن هستید اگرهستید دلیل دیگر اینکه پیامبر خدا محمد نیز با کفار معاهداتی چنین عقد کرده بودند! پس آنجا هم توبه نعوذبالله خیانتی در کار بود؟

    پنجم اینکه نمیدانم شما از علم حقوق و اجتماعیات و تاریخ چقدر توشه دارید؟ آیا آتش بس یکساله میتواند دلیل خیانت کسی باشد؟ آیا معنی آتش بس را میدانید؟ آیا میدانید که از زمان هبوط آدم در این کره خاکی تا بحال معاهده و قرار داد جز از زنده گی انسانها بوده است؟ آیا اینرا میدانید که این مواد یا شرایط معاهده است که به معاهده بار معنایی میدهد تا نفس خود معاهده؟ آیا شما واقعاً شمهء از علم حقوق میدانید؟
    عزیزم من در دفاع از مسعود نمیخواهم بنویسم ولی آیا این نفس معاهده ء آتش بس است که با عث میشود تا یک طرف یا طرفین معاهده را خیانتکار بخوانیم یا مواد و شرایط آن معاهده؟ آیا شما معاهده آتش را خوانده اید؟

    عزیزم بهتر است از سوالهایی که میتوانید با افزون معلومات خود خود به آنها پاسخ بیابید احتراز کنید. اینکار دو فایده دارد یکی اینکه به فهم و دانش شما افزوده میشود دوم اینکه باعث اتلاف وقت دیگران نمیگردید.

    خدا کند قهر نشده باشید! دنبال پشک ندوید بینی خودرا لمس کنید!

  • در نتيجه هر دو طرف حاضر به همکاری دوجانبه گرديده و طرف قوای ۴۰ شوروی نيز پذيرفته تمام احتياجات ، و ضروريات اوليه لوژستتيکی احمد شاه مسعود را آماده و احمد شاه متعهد گرديده راه سالنگ های شمالی وجنوبی را از وجود قومندان حزب اسلامی گلبدين بنام قومندان پاينده نيز پاکسازی نمايد و بر موارد ذيل قرار همکاری صورت گرفت [ ۱- گروه مسلح پنجشير کليه عمليات نظامي خودرا در سالنگ جنوبي و مناطق همجوار متصل شاهراه کابل – حيرتان به شمول استعمال هر گونه اسلحه در مناطقي که به دست قواي مسلح پنجشير قرار دارد، عليه مواضع قواي شوروي، قواي افغاني، محافظين سرحدي ( K.G.B) څارندوي متوقف سازد.
    ۲- گروه مسلح پنجشير مسئووليت حفظ خطوط مخابراتي بين تاجيکان و چاگاني را به دوش گرفته و مانع حمله، قطاع الطريقي و ساير اعمال خصمانه عليه قواي شوروي و افغاني گردد ويا به قوت های امنيتی پروان اطلاع داده و خود مصارف دفاع خود را هم زمان در يافت نمايند. ۳- طرف شوروي طبق موافقه دو جانبه مسئووليت تهيه و تدارکات ضروريات فوري و ساير مواد مورد احتياج را براي تقويه و نگهداري پنجشير و ساير مناطق متعلقه بر حسب وقت تعيين شده به دوش مي گيرد جانو مال شخص فرمانده مسعود حفظ ميگردد. ۴- به ساير گروه ها و دسته جات مسلح اجازه داده نخواهد شد تا درمناطق مربوطه داخل شده و عليه قواي شوروي و قواي افغاني دست به حملات تروريستي و تخريبي زده و پايپ لاين را منهدم نمايند.
    ۵- تبادله معلومات و مساعي مشترک در جهت پيدا کردن اتباع شوروي و افغاني که در منطقه مورد بحث مفقود شده اند صورت خواهد گرفت.
    ۶- در صورت خلق و اوج تشنج مشاوره لازم در مورد اجتناب عمليات جنگي و برقراري صلح در منطقه مورد نظر بين دو جانب به عمل خواهد آمد.
    ۷- ساحه اين پروتوکول در سرتاسر قلمرو سي کيلومتري در هر دو سمت خطوط مواصلت بين تاجيکان، چاگاني امتداد و اعتبار خواهد داشت. در ماوراي اين قلمرو قواي شوروي و قواي مسلح پنجشير حق دارند تا عملياتي به منظور امحاء گروه ها و قطعات مسلح مربوط به تنظيم هاي ديگربخصوص حزب اسلامی گلبدين که عمليات نظامي را عليه هر دو جانب متعاقدين متوقف نساخته است انجام مي دهند.
    ۸- پروتوکول حاضر از لحظه امضا و صحه گذاشتن آن مرعي الاجرا مي شود.
    * منبع معلومات: عمليات در افغانستان، دسامبر ۱۹۹۸م (اين سند به وسيلۀ جنرال گروموف، جنرال تني و احمد شاه مسعود امضا گرديد.)

    • اى برادر ازين نوع بروتوكول هاى تقلبى در دوكان قبيله و طنفروش زياد است.يكى از همين بروتوكول ها بته خزانه است كه دعوا دارن كه اصل است و قدامت تاريخى دارد.در حاليكه همه جعلى است .ببين مزاكره با طالبا ن جعلى برامد كسى از جانب اى اس اى فرستاده شد بنام ملا منصور امد همه را خر ساخت بولهارا كرفت نا بديد شد.كدام و قت بنام افريى هم يك جاسوس باكستانى امده بود دولت ان وقت را فريب داد . بروتو كول تجاوز روسها توسط تو سط دولت امين تركى امضا شده بود و تركى تقاضا كرده بود كه روسها به لباس افغانى وارد افغانستان شوند.اينكه ان ابر قدرت امد در برابر مدافعين سر سخت وطن اعم از تاجيك اوزبيك وهزاره تاب مقاومت نداشت و به ان ابر مرد بزرك قهرمان ملى كشور ما سر تعظيم فرو برد,كناه مسعود درجه است.بس كه دشمن وطنت را تر ك ميكند ديكر كشتن او جه مفهوم دارد.ابر مردان تاريخ عزت خود و حتى عزت دشمن خودرا هم ميدارند.اين هركه مانند فاحشه هاى فبيله نيست. افرين به ان ابر مرد بزرك , قدرت بزرك جهان به باى يك دلاور كمانكش در كوههاى هنوكش اوفتاد.كفت ميدانيم كه مرد هستى او فتاده را نميزنى,نزن ما ميبراييم و كشورت را رها ميكنيم.راستى كه هسج باور كردنى نيست .راستى مسعود قهرمان افسانوى است به حق كه در روى جهان به او احترام دارند و در بسيارى از كشورهاى جهان سرك ها باركها به نام ان مرد بزرك افسانوى نام كزارى شده است,به هزار ها كتاب در مورد ان بزكمرد نوشته شده است . در كشور خودش او خار جشم با كستانى و فاشيستان قبيله و ان افغان ملتى هاى طالب تبار كشور فروش ديورندى است .اينجا طوق زرين هميشه بركردن خر است.جرا كشور اساسش به تقلب دروغ و جعهل و جهل كزاشته شده است.خاين از كريبان صادق ميكيرد كه تو خيانت كردى و همه الا و بلا به كردن اومياندازد و او را محكوم ميكند بعد شكنجه كشتار و زندان را ما همه ديده ايم.اين قبيله ما بلا است كه از جانب خارج ها بر كردن اين ملت سوار است و به اين ملت بوست و استخوان مانده است و منوزهم نميكزارد.

    • آقای بایانی !

      من قبلا نیز پیامهای ضد ونقیض شمارا برای تان آشکارساختم اما شما هیچ جوابی ندادید که چرا اینطور پریشان حال استید شما یک روز به مردم پنجشیر دشنام نیزنید روز دیگر مقاومت مسعود را دربرابر طالبان مثال زدنی میخوانید وروز دیگر وی را قهرمان وروزدیگر جنایتکار میدانید بالاخره نمیدانید که کابل پرس? هم آرشیف دارد ومردم به پیامهای ضدونقیض شما پی می برند: لطفا به این یام تان توجه کنید:

      24 نوامبر 22:20, بوسيله ى jalaludinbaiany
      روشن دون صفت !
      احمق بنده از « دند » پروان ميباشم هيچ پنجشيری ، شتلی ، گلبهاری بدون اجازه از طريق سرک کهنه از قريه بايان ، ده ملايوسف تير شده نه ميتوانست . بچه های شيرک پنجشيری از سرويس پائين و در تنگی باغ ها کارش تمام بود . قندک پنچشيری راضی بود
      کدام پنچشيری نام دارد . سقأو پنچشيری ، نوکر پنچشيری ، تنها ۲۵۶ شيرک بچه پنچشير در بايان صاحب ريش و بروت شدند آزاد شدند . پيش پنچ ، پنچ وپيش صاحب پنج پنج هم پنج . تو از مردم پروان خبر داری بنده فعلأ در کابل ميباشم به بسم الله محمدی بگو يک [ شنگ ] از پيش [ دلاک ] مانده بيايد انرا او قطع کند که پالانش ميکنم . من از خاديست های بودم که قلندر ، جلندر ، مستان ، داکتر عبدالرحمن شورای نظار ماهوار [ معاش ميدادم ] اگر قبول نداری از عبدالله و ضابط ريگستانی معلومات کنيد
      اگر اضافه پيش رفتی داخل « دگروال دوست محمد شده » چيزی که تا حال نوشته ، گفته نه شده طی مقاله به همه سايت ها ارسال ميدارم . روشن بنده گاه گاه به دفتر کابل پرس سرزده بيا ببينم ارزش را داری يا از صابون کون های شورای نظار هستی !!
      راستی ريش بروت داری يا چطور چون بيست سال شده پنچشيری را نه گايدم .

      درجای دیگری شما آقای بایانی دربارهء مسعود اینچنین درفشانی کرده اید:

      "دوران سوم زندگی چریکی مسعود زمانی است که طالبان ظهور کرده و به سرعت همه افغانستان را بغیر از چند شهر شمالی از جمله پنجشیر به تصرف خود در می آورد. مسعود در این دوران نیز با شجاعت مثال زدنی در برابر طالبان ایستادگی کرد و چه بسا اتهامات و بدنامی هایی را که در دوران کوتاه تصدی اش بر وزارت دفاع با خود همراه ساخته بود به مدد مبارزات بی وقفه اش با طالبان تطهیر کرد. او سرانجام به طرز بسیار دردناک و ناجوانمردانه ای در همین دوران و درست دو روز قبل از حملات تروریستی یازده سپتامبر توسط دوعرب که خود را به شکل روزنامه نگار جا زده بودند ترور"

      امیدوارم که درجواب این سوال خودرا بقلم خودتان بیابم که شما چند رو دارید؟ روی تاجیکی روی پرچمی؟ روی اسلامی ویاچه؟

    • دوستان گرامی سلام!
      مطالعه بعضی نامه ها و نظریات به واقعیت تعجب آور و تکاندهنده میباشند.یکی از این نامه ها ،دشنام نامه جناب بایانی است.چگونه میتوان باور نمود که یک دیپلومات سابقه و سابقه دار و یک حقوقدان ما ،تجاوز جنسی بر پسران خرد سال را ، جزئی از افتخارات زندگی و بیوگرافی خویش قلمداد نماید؟
      چه طرز دید وحشیانه و غیر انسانی که اگر کسی لواطت با اطفال را و نگهداری آنها را تا " صاحب ریش و بروت شدن" را بخشی از کارنامه های افتخارآمیز خویش بداند.از یک شخص بیسواد و عوام چه گله کنیم.متجاوزین جنسی ،مخصوصآ بر اطفال باید مورد تعقیب عدلی قرار بگیرند.
      همچنان خدمت آقای روشن هم عرض شود که لطفآ در نوشته های خود از کمی نرمش کار بگیرند. بایانی از عارضه قلبی نیز شکایت دارند.نباید ایشان را اینقدر تحریک نمایند.
      ضمنآ خواهش من از همه عزیزان اینست که از ترویج دشنام و زورگویی در این سایت تا حد توان اجتناب گردد.ترویج فحش و دشنام به ضرر همه خواهد بود.
      روز تان خوش

    • مزاری صاحب سلام

      متاسفانه مدتی به علت گرفتاری نتوانستم به کابل پرس? سر بزنم و بحث ها را دنبال کنم. اما نقل قولی که از آقای بایانی آورده اید مرا متعجب ساخت. کسی که دیپلمات این ملک بوده است به تبع شغلش اندکی دنیا دیده شده و با مسایل از دید عقلانی تری بر خورد می کند. اما گویی آقای بایانی در سر پیری یاد دوران خوش جوانی و لچکی در قریهء شان افتاده است.

      من مطمئنم مردم بایان مردمی هستند شریف، اما همانند همه جای دنیا، در بایان نیز عدهء لچک بنا بر ادعای آقای بایانی وجود داشته است که گویی سرنوشت مردم نیز در دست آنها بوده است. این گونه آدمها در شرایط فقر فرهنگی و فقر اقتصادی رشد می کنند و دست به اعمال مجرمانه در همان محل تولد خود می زنند، و با آزار و اذیت مردم محله، خویش قوم، کمی که کلانتر شدند به رهگیری قریه جات همسایه و آزار اذیت رهگذران و مسافران پرداخته و در شرایط بحرانی مثل افغانستان طعمهء خاد می شوند. خاد در دورهء از همین لچک ها، برای ضربه زدن به مخالفین و مانع شدن آنها برای نزدیکی به کابل در شمالی استفاده می کرد. اینها نه در تشکیلات رسمی دولتی جای داشتند و نه در تشکیلات مجاهدین. من به خاطر دارم ملیشه ها از همین طبقه و یک عده جوانان بیکار و بی هدف تشکیل می شد، و دولت با دادن تفنگ و حمایت آنها، دست آنها را در ضربه زدن به مخالفین خود باز می گذاشت. اینها که لباس رسمی مامور دولت بر تن نداشتند و تابع کدام نظم خاصی هم نبودند، به نام مجاهد در مناطقی از شمالی جولان می دادند و مسافران را آزار و اذیت می کردند و به لاری ها نیز حمله می کردند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس