صفحه نخست > دیدگاه > يكه تازی در دو كشور

يكه تازی در دو كشور

نويسنده: عزيز نوری
پنج شنبه 2 آگوست 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

به يقين مي توان گفت فعاليت هيچ يك از سازمانهاي اطلاعاتي و جاسوسي دنيا در افغانستان، وسعت و گستردگي سازمان اطلاعات و امنيت پاكستان ( ISI ) را نداشته است. نزديك به سه دهه جنگ در اين كشور، به اين سازمان امكان داد تا مرزهاي تشكيل دولت (طالبان) در افغانستان پيش برود. اما امروز با تغيير وضعيت، به نظر مي رسد نقش، جايگاه و شيوه عمل اين سازمان در اين كشور دچار تغيير و تحول شگرفي شده باشد.

(( پاكستان داراي شش سازمان اطلاعاتي و امنيتي مي باشد: اف. آي. اي ، ان. سي . دي ،آي .بي ، آي . اس. آي ، دي. اي. اس، پي آر . و ام .اي . در اين ميان سازمان آي اس آي به دليل استقلال نقش بيشتري داشته و در تحولات معطوف به افغانستان هم مهم ترين سازمان اطلاعاتي پاكستان مي باشد.)) اين سازمان در سال 1948تاسيس شد كه در ابتدا رهبري آن را غير نظاميان در اختيار داشتند ولي كمي بعد رهبري اين سازمان در اختيار نظاميان قرار گرفت. در زمان رژيم نظامي ژنرال (( ضياالحق)) كه مخالفين را تحت فشار و پيگرد شديد قرار داده بود، آي. اس . آي، اهميت فوق العاده اي يافت.

اين سازمان در طول سالهاي دهه 80 ميلادي با CIA روابط نزديكي برقرار كرد تا بتواند از يك سو مجاهدين افغاني را كه اكثرا در پاكستان بودند، سازماندهي و تجهيز كرده و براي مقابله با نيروهاي اتحاد جماهير شوروي در افغانستان و دولت كمونيستي كابل اعزام كند و از سوي ديگر كانال دريافت كمكهاي آمريكا و ديگر كشورهاي غربي و تقسيم آن بين مجاهدين افغان باشد. در اين سالها و خصوصا (( در رژيم نظامي ژنرال ضياءالحق بدنه اصلي ISI كه در افغانستان فعاليت مي كردند را افسران بنياد گراي اسلامي و اكثرا پشتون تشكيل مي دادند. بسياري از اين افسران در دوره نخست وزيري نواز شريف از كار بركنار شدند.))

بعد از تصرف كابل و شروع جنگهاي داخلي در سال 1992 توسط مجاهدين، (( چهره هاي مورد حمايت ISI چون گلبدين حكمتيار نتوانستند قدرت را بدست گيرند. برهان الدين رباني كه در كابل دولتي تشكيل داده بود، روابطش با ايران، هند و روسيه روز بروز گسترش مي يافت كه باعث نگراني شديد اسلام آباد شده بود.)) بدنبال آن سازمان اطلاعات و امنيت پاكستان با همكاري ژنرال بابر و با حمايت جمعيت علماي اسلام پاكستان( يكي از احزاب بنياد گراي پاكستان) توانست طالبان را تاسيس و اين گروه را تا تاسيس امارت اسلامي مورد نظرشان همراهي نمايد.

بعد از شكست طالبان در سال 2001 ميلادي و تشكيل دولت مردمي، پاكستان در يك دو راهي انتخاب سخت قرار گرفت. با حمله نظامي آمريكا و متحدينش در افغانستان، پاكستان از يك سو براي حفظ موازنه خود در برابر دشمن قدرتمند خود يعني هند و نيز به عنوان متحد تاريخي آمريكا در منطقه،‌ ناچار بود از سياست جنگجويانه آمريكا در افغانستان و عزم اين كشور براي نابودي طالبان كه ساخته خودش بود،‌ حمايت كند و از ديگر سو بنا به مصلحتهاي ملي ناچار بود طالبان را كاملا از بين نبرد.

پاكستان و افغانستان بيش از 2500 كيلومتر مرز مشترك دارند. در دو سوي مرز و در هر دو كشور، تعداد كثيري از مردم قوم پشتون زندگي مي كنند كه فارغ از مرز بندي سياسي، در طول تاريخ آزادانه به هر دو سو حركت كرده اند. پشتونها در ايالتهاي مرزي وزيرستان شمالي و جنوبي پاكستان اكثريت را داشته و در ايالت بلوچستان به مقدار زيادي زندگي مي كنند. از اين رو اين كشور هرگونه تغيير و تحول در ساختار قوم پشتون در افغانستان را به دقت زير نظر دارد چه آنكه تاثير مستقيمي بر پشتونهاي پاكستان خواهد گذاشت.

از سوي ديگر فلسفه وجودي دولت پاكستان در سال 1947 بر مبناي تاسيس محلي براي مسلمانان شبه قاره هند تعريف شده بود. دولتهاي پاكستان همواره از اين پتانسيل براي مقابله با هند بر سر مساله جامو و كشمير استفاده كرده است. بر اين اساس احزاب بنياد گراي قدرتمندي چون جماعت اسلامي پاكستان و جمعيت علماي اسلام پاكستان بوجود آمدند كه تا سطوح بالاي سياسي هم نفوذ پيدا كردند. اين احزاب بنياد گرا داراي شبكه هاي وسيع آموزشي و قدرت بسيج كنندگي فراوان خصوصا در مناطق پشتون نشين مي باشند. تربيت طالبان از بين مهاجران افغاني پشتون، يك نمونه از آن بود. در پي فشارهاي فزاينده آمريكا بر پاكستان مبني بر قطع حمايت از بنياد گرايان طالب، دولت اسلام آباد دست به اقداماتي براي محدود كردن ريشه هاي اجتماعي و حمايتي آنها در پاكستان زد كه با واكنش شديد مجامع بنياد گراي پاكستاني مواجه شد.

از اين رو پاكستان به خوبي مي داند كه دولت غرب گراي حامد كرزي هيچگاه مورد حمايت جامعه اسلامي بنياد گراي پاكستان نخواهد بود و هر گونه فشار به طالبان مي تواند اين احزاب تند رو را تشويق كند كه به يك جهاد مقدس عليه دولت افغانستان دست بزند،‌ كار ي كه واكنش شديد آمريكا به عنوان اصلي ترين حامي دولت كابل را به دنبال خواهد داشت. از سويي در اين صورت اين احزاب مي توانند حتي براي دولت اسلام آباد هم چالشهاي جدي ايجاد كنند. از اين رهگذر برخي از تحليگران مسائل سياسي معتقدند پاكستان با ميانجيگري آمريكا حامد كرزي را تشويق مي كند تا طالبان ميانه رو را در بدنه دولت وارد سازد.
بر اين مبنا اگر ما سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي خارجي را در افغانستان مصداق استراتژيها و راهبردهاي دولتهاي آنها در اين كشور بدانيم، ISI هم خواهد كوشيد تا ضمن همكاري با سازمان اطلاعات و امنيت آمريكا(CIA) ، كاملا ابتكار عمل را از دست نداده و با جنگ جويان طالب هم رابطه نيم بندش را حفظ كند.

از سوي ديگر جايگاه ISI در افغانستان در حال تغيير و تحول شگرفي است. در طول سالهاي دهه 80 و نبرد مجاهدين با دولت كمونيستي كابل و ارتش شوروي در افغانستان، ISI به عنوان چشمان سيا عمل مي كرد. اين سازمان علاوه بر همكاري نزديك با مجاهدين، هزاران جاسوس در افغانستان داشت در حاليكه سيا تنها به عرضه سلاح و پول از كانال ISI اقدام مي كرد و خود شناختي بسيار كور از افغانستان داشت. دهه 90ميلادي و پيروزي آمريكا در جنگ سرد، باعث قطع حضور سيا در افغانستان بود و اين باعث شد كه ISI با آزادي هر چه تمام تر به كارهاي اطلاعاتي در افغانستان بپردازد و طالبان را بوجود بياورد. اين در حالي بود كه سيا همچنان كوركورانه اطلاعات آي اس آي را مي پذيرفت. به گفته يك مقام آمريكايي (( هيچ كس حاضر نيست تپذيرد ما آمريكايي ها صحنه را اداره نمي كنيم. زيرا ما كاره اي نيستيم.))

اما امروزه نزديك به پنج سال است كه سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا از جمله سيا به شدت در افغانستان كار مي كند و مسلما در خصوص مسائل اطلاعاتي آشنايي بسياري يافته است. از اين رو وابستگي اين سازمان به اطلاعات آي اس آي كمتر از گذشته گرديده است. اگر در كنار اين مساله تقويت سازمان امنيت ملي افغانستان را هم اضافه كنيم‌، به اين نتيجه مي رسيم كه آي اس آي در حال از دست دادن نقش برتر اطلاعاتي خود در افغانستان است. افغانستان در دوران حكومتهاي كمونيستي بعد از كودتاي ثور 1357 و با كمك كا. گ. ب شوروي سازمان مخوف اطلاعاتي با نام اختصاري (( خاد )) را تشكيل داد كه در زمينه مسائل اطلاعاتي و سركوبهاي داخلي توانايي بسياري داشت. (( اين سازمان از همان سالهاي اوليه قدرت گيري خزب دموكراتيك خلق افغانستان تحت نظر كا. گ. ب از بدنه دولت جدا شده و مستقيما اقدام مي كرد. به نوعي كه در بركناري حفيظ الله امين و روي كار آمدن ببرك كارمل و بعدتر دكتر نجيب الله آخرين رئيس جمهوري از حزب دموكراتيك خلق افغانستان نقش به سزايي داشت.)) از اين رو گمان مي رود كه سازمان امنيت ملي افغانستان، ‌توانسته باشد در اين پنج سال به ترميم خود پرداخته و فعاليتهاي آي اس آي را با كندي مواجه كند. البته نبايد از ذات سيال سيستمهاي امنيتي غافل بود و اينكه اين سازمان شايد با شيوه ها و روشهاي جديد تر وارد شود.

اين در حالي است كه در افغانستان قبل از يازده سپتامبر بسياري از سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي دخيل درافغانستان چون آمريكا، پاكستان ، روسيه ، هند به اين اجماع رسيده بودند كه بايد براي نابودي طالبان با هم همكاري كنند اما در افغانستان بعد از يازده سپتامبر سرويسهاي اطلاعاتي خارجي گرچه در بسياري مسائل با هم همكاري اطلاعاتي مي كنند (مانند نابودي القاعده و طالبان ولي نه به صورت كامل) ولي با توجه به ذات متفاوت اهداف و استراتژيهاي دولتهاي متبوعشان هر يك راه خود را رفته اند.
پاكستان بعد از تشكيل خود، هيچگاه رابطه دوستانه اي با دولتهاي افغانستان نداشته است. و از اين كشور در افكار عمومي افغانها نفرت زيادي وجود دارد. در سالهاي اخير حامد كرزي بارها به عناصر داخلي كه با سرويسهاي امنيتي خارجي همكاري دارند هشدار داده است كه قسمت اعظم حمله وي متوجه عناصر پاكستاني است . اين زمزمه ها در ماهها و روزهاي اخير شدت بيشتري يافته است كه حتي به برخي از مسئولين بلند پايه دولتي هم رسيده است. حال اين پرسش مطرح مي شود كه اين اقدامات آيا مي تواند نشان مثبتي از ثبات در دولت افغانستان، قدرت گيري سازمانهاي امنيتي اين كشور و محدود كردن سرويسهاي اطلاعاتي كشورهاي ديگر باشد. اقداماتي كه بدون آن استقلال و امنيت در افغانستان قطعا به راحتي ميسير نخواهد شد؟


ـ Federal Investingation Autthority

ـ Narcotics division Control

ـ Intelligence Burenu

ـ Directorate of Inter –Serics

ـ Directorate of Inter- Service Public Relation

ـ Military Inteligence

ـ كاركرد سازمانها ي امنيتي ـ اطلاعاتي آمريكا، روسيه ، پاكستان و هند در بحران افغانستان. مهدي نجف زاده ـ كتاب آسيا. انتشارات ابرار معاصر تهران. بهمن 83. صفحه 140

ـ احمد رشيد ـ پاكستان و طالبان ـ مجموعه مقالات با نام افغانستان ـ طالبان و سياستهاي جهاني ـ‌ به كوشش ويليام ميلي. انتشارات ترانه مشهد ـ سال 79ـ صفحه 128.29

ـ همان . صفحه 128

ـ سازمانها ي امنيتي ـ اطلاعاتي آمريكا، روسيه ، پاكستان و هند در بحران افغانستان ـ همان. صفحه 153

ـ افغانستان در قرن بيست. ظاهر طنين. انتشارات عرفان. چاپ تهران

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • مطلبی را در رابطه با گروگان گرفتن 23 تبعه کوریای جنوبی توسط طالبان در وبلاگ عشق و آزادی مطالعه نمایید.

    آنلاین : او را برای این بزرگ نکرده بودیم که بکشندش!

    • هفتهء قبل یکی از استادانم که یکی از مضامین سیاسی را تدریس میکند و انگلیس است، با اشاره به موضوع یازدهم سپتامبر گفت:
      "... بعضاً از انجنیر های امریکائی این سوال را مطرح کرده اند که چطور امکان دارد که بدون سنجش قبلی و فقط با اثابت هوا پیما، برج های دوقلو کاملاً به شکل عمودی فروریزند و اندک ترین خسارت را به ساختمان های مجاور خود وارد آورند؟!..."

      بله! بد ست آوردن منابع زیرزمینی دنیا به هر قیمتی که باشد...!

      هنگامیکه وجدان بمیرد... انسان بد ترین موجود جهان میشود...

      اما این کوریائی ها نیز در صورتیکه آوازهء تبلیغ مسیحیت از جانب آنها درست باشد، کاری خوبی نمیکنند... (http://fr.youtube.com/watch?v=...). هنگامیکه از ما یک آئین آسمانی سودی ندید پس دیگری چی خواهد دید...؟!

      کامگار باشید!

    • نوری گرامی!

      این مقالهء تان را چند روز قبل در روزنامهء اعتماد چاپ تهران خواندم.واقعاً دلگرم شدم. مقالهء منطقی و خوب نوشته اید. برایتان آرزوی موفقیت دارم.

      نوت: آقای میرهزار محترم!

      نشر نظرات بعد از تأیید طرح پسندیده ای است. از هرج و مرج جلوگیری می کند و مانع بسیاری از کژ فهمی ها می شود.

    • هشدار ! خطر! وحشت! فاشیزم!هزارها بیدار باشید! وحیدالله سباوون گفته است که شهرکها کوچی در شمال و جنوب هندوکش برپا میشود. "جنوب هندوکش" کجاست؟ برپایی شهرک کوچی ها در هزاره جات دسیسه وحشتناک است که اجرای آن به معنای احیا دوران عبدالرحمان است. بهر قیمت و بهر بها باید از اجرای آن جلوگیری نمود. فاشیزم پشتون در چپن کرزی از نو احیا میشود. تسلیم خیانت تاریخی خواهد بود.

    • به واقيعت که ما جور شدني نيستيم!ما همه بيمار هستيم وآن هم ويروس بي درمان تفرقه!

  • به نق از بی بی سی، دوم ماه اگست 2007

    دولت افغانستان درنظر دارد ۱۲ شهرک رهایشی برای اسکان کوچی ها (عشایر) در مناطق و ولایات مختلف کشور احداث کند.
    وحیدالله سباوون مشاوررئیس جمهور افغانستان در امور اقوام و قبایل در یک کنفرانس خبری در کابل گفت که این شهرکها ظرفیت پذیرش دهها هزار خانواده کوچی را خواهد داشت.

    دولت افغانستان در حالی از طرح ساختن شهرکهای رهایشی (مسکونی) برای اسکان اقوام کوچی خبر می دهد که اخیراً درگیریهایی میان کوچیها و ساکنان محلی در ولایت وردک روی داد که چندین کشته برجای گذاشت.

    کارشناسان معتقدند که تنها راه حل مشکل مزمن کوچی ها، فراهم کردن شرایط برای اسکان دائمی آنها است.

    وحید الله سباوون، مشاور حامد کرزی و رئیس کمیسیون دولتی رسیدگی به مشکل کوچی ها، می گوید به فرمان رئیس جمهور و با توافق پارلمان افغانستان، در نظر است در آغاز، ۱۲ شهرک رهایشی مجهز به مراکز درمانی و آموزشی، برای کوچی ها احداث شود.

    به گفته آقای سباوون، این شهرکها، دارای محوطه هایی برای نگهداری دامهای خانواده های کوچی نیز خواهد بود.

    شهرکهای جدید اسکان کوچی ها، قرار است در مناطقی واقع در شمال و جنوب هندوکش ساخته شود.

    آقای سباوون افزود این شهرک ها که ظرفیت پذیرش دهها هزار خانواه کوچی را خواهد داشت از بودجه دولت افغانستان، توسط وزارت توسعه شهری ساخته می شود.

    او گفت خانه های رهایشی در این شهرکها، به صورت اقساط در اختیار خانواده های کوچی که مایل به اسکان گزیدن در این شهرکها باشند قرار خواهد گرفت.

    این مقام افغان روشن نکرد که برای ساختن چنین شهرک ها چه مقدار پول نیاز است و این پول از چه منبعی تامین خواهد شد.

    زمان آغاز ساخت شهرکهای رهایشی کوچی ها نیز هنوز اعلام نشده است.

    ظرف سه سال اخیر درگیری ها بر سر تصاحب زمین و چراگاهها میان اقوام کوچی و ساکنان محلی در افغانستان شدت یافته است.

    درگيریهای شديدی که اخیرا ميان کوچيان و ساکنان محلی روی داد، در کنار تلفات جانی خسارت های مالی فراوانی نيز برجای گذاشت.

  • اما فعلا نسبت به آی ایس آی، استخبارات ایران "واواک" دست بالاتری در افغانستان دارد و در هر کنج کشور ما و مخصوصا در پست های کلیدی فراوان جاسوسانش را دارد.

    مطبوعات ما دربست در خدمت واواک قرار گرفته و متاسفانه سیاست فرهنگی رژیم ایران در کشور ما حکم میچلاند.

    • بلی، به خاطر همین جاسوسان ایران است که طالبان به وجود آمده و سبب اشغال کشور توسط امریکا شده اند. به خاطر همین جاسوسان ایران است که مجبور هستیم جرگه های امن منطقوی به مصرف هزاران دالر دایر کنیم تا جلو حملهء جاسوسان ایران به افغانستان را بگیریم. به خاطر همین جاسوسان ایران است که خارجی ها را در مملکت ما گروگان میگیرند، خبرنگاران را سرمیبرند، به مکاتب حمله میکنند، قاضی ها را میکشند، در مناطق مزدحم شهر بمگذاری میکنند، با تعلیم و آزادی زنان دشمنی میکنند. به خاطر همین حاسوسان ایران است که متحصصین و کارمندان راهسازی و انجنیران خارجی را که برای اعمار مجدد افغانستان تلاش منیکنند، به قتل میرسانند و.... ؟!

      بلی، واواک بیشتر از ای اس ای فعال است. جاسوسان واواک همهء کسانی اند که از سیاست های قومی، یک جانبه و مزدورمنشانهء دولت انتقاد میکنند. جاسوس های ایران تمامی کسانی اند که حتی یک حرف به زبان فارسی می نویسند و از زبان فارسی دفاع میکنند. هرکسی حتی یک گام برای پیشرفت زبان فارسی و حفظ زبان از دستبرد زبان های دیگر دفاع کند، جاسوس ایران است. هرکسی که به دفاع از زبان فارسی در برابر پشتو سازی آن دفاع کند جاسوس ایران است.

      وطندار!

      زمان این بچه ترسانی ها گذشته است. وقتی نیمی از قبایل پشتون درخدمت آی اس آی به ویرانی کشور ما کمر بسته و خدمتگذاری میکنند و ازین راه نفع قومی خود را تامین میکنند و هرگز هم نمیشرمند و آنرا ننگ نمیدانند، پس فارسی زبان ها هم دیگر اینقدر احمق نیستند که ازین تپ تپ ها بترسند. فارسی زبان ماست و ما با قیمت جان خود ازان دفاع میکنیم. ما برحق هستیم چرا که از فرهنگ خود و از هویت خود دفاع میکنیم. جاسوس خوانده شدن، و آن هم از سوی کسانی که میخواهند، برای مخفی نگهداشتن و کم اهمیت جلوه دادن ویرانگری و مزدوری مزدوران آی اس آی به فارسی زبان ها تهمت ببندد، ارزش پوچک ارزن را هم ندارد. این حرف ها کهنه شده.

      فارسی زبان برای حفظ هویت خود حق دارد هرآنچه برای حفظ هویتش کمک کند استفاده کند و هرگز هم تن به غلامی این و آن نمیدهد.

    • آقای عیار بیمورد بسیار قهر شدی. کی گفته که زبان شیرین فارسی را رشد نباید داد؟؟ حتما رشدش بده تا میتوانی. اما جاسوس ایران شدن با رشد دادن زبان فارسی ربطی ندارد.

      مگر نمی‌شنوی و اسناد در دست نیست که همین اکنون ایران فراوان به طالبان کمک میرساند؟ مگر پیاپی سلاحهای ساخت ایران از طالبان بدست نمیرسد؟

      اصلا وقتی کشور به مرکز مافیا مبدل شده و دروازه هایش بسوی همه کس باز است، واواک چه مشکلی در مداخله و مزدور پروری دارد؟ سالها بیش از دو میلیون هموطن ما در ایران زندگی داشتند که بسیار حساب شده برای همین روز از بین شان سربازگیری کرده و لشکر جاسوسانش را آماده کرده است، مگر برای کدام روز همه را بسیج کرده بود؟

      وقتی ایران در رده های بالای قدرت کسانی مثل محقق و اسماعیل و قانونی و کاظمی و خلیلی دیگران را داشته باشد، برایش این جاسوسی ها چه مشکلی دارد؟

      براساس شعار "اسلام مرز ندارد" و "صدور انقلاب اسلامی" هم اگر شده ایران میکوشد که افغانستان را در کلک خود بچرخاند و اینکار را حداقل در ساحه فرهنگی امروز به خوبی انجام میدهد. نمونه خوبش همین تلویزیون "طلوع" است. مهره های فرهنگی‌اش در طلوع به حدی زیرکانه کار میکنند که تصورش مشکل است.

      این سفیران فرهنگی ایران تنها کلمات ایرانی صادر نمیکنند، اگر در همین حد میبود هیچ مشکلی نبود و میشد نامش را "رشد زبان فارسی" نام نهاد. اما آنها در پشت این کلمات، سیاست و فاشیزم ولایت فقیه و تروریزم دولتی خود را صادر میکنند. تروریزم و فاشیزمی که چندین دهه است ملت ایران را چنان در خفقان و جو ترور و زورگویی و بند و زندان کشانیده که مثالش را در کمتر کشوری میتوان سراغ نمود.

      اگر آی اس آی تنها جبهه نظامی را در افغانستان در اختیار دارد، واواک جبهه خطرناکتر که همانا جبهه فرهنگی باشد را در دست دارد که اگر بوسیله این جبهه کشور را اشغال کرد، دیگر برای قرنها از آن خلاصی نخواهیم داشت. اما پیروزی جبهه نظامی محدود میباشد و همانگونه که تسلط روسها را شکستیم قابل شکستانده شدن است.

      ایران سالها "حزب وحدت" و رهبران بی‌غیرتش را در دامانش پرورانده که در جبهه نظامی برایش کارآیی داشته، اما حالا کار گسترده‌ای را برای جبهه فرهنگ آغاز کرده.

      گام اولش در جبهه فرهنگ بیرون دادن فلم هایی نظیر "سفر قندهار" و "ساعت 5 عصر" و غیره بود که بوسیله آن افغانها را در سطح دنیا به مثابه مردم وحشی، بدور از تمدن، بی‌غیرت، تاریک اندیش، کثیف و .... معرفی نمود و چنان به این فلم رنگ غربی پسند دارد که جوایزی را نیز ربود. تعدادی بیسواد و ساده دل، این فلم ها را کارهایی در خدمت مردم افغانستان دانستند ولی دید شوونیستی و ضد افغانی فلمسازان را در پشت آن دیده نتوانستند و چند افغان بی‌غیرت و فروخته شده هم در آنها نقش بازی کردند. در این کار واواکی مشهور محسن مخملباف نقش بازی کرد، اما کار های بعدی را عمدتا به نوکران افغانی اش سپرده است.

    • عیار مینویسد:

      “وقتی نیمی از قبایل پشتون درخدمت آی اس آی به ویرانی کشور ما کمر بسته و خدمتگذاری میکنند و ازین راه نفع قومی خود را تامین میکنند و هرگز هم نمیشرمند و آنرا ننگ نمیدانند، پس فارسی زبان ها هم دیگر اینقدر احمق نیستند که ازین تپ تپ ها بترسند. فارسی زبان ماست و ما با قیمت جان خود ازان دفاع میکنیم. ما برحق هستیم چرا که از فرهنگ خود و از هویت خود دفاع میکنیم.”

      از کلمات چنین فهمیدم که اگر تعدادی از پشتونها خود را به آی اس آی فروختند خودت به فارسی زبانان حق میدهی که خود را به واواک و FSB و IM6 و موساد و دیگران وابسته باشند.

      شاید بنابر همین منطق بود که جبهه ملی به کمک واواک و اف اس بی پایه گذاری شد و زمانی دولت فاسد آقای ربانی هم با اسرائیل مناسبات دوستانه ولی مخفیانه را برقرا ساخته بود.

      البته ریش تمامی رهبران نامحترم قیادی و جهادی در جاسوسی به این و آن دستگاه استخباراتی سفید شده و حالا هم از این وابستگی ها به واواک ماواک چه باکی دارند‍‍!!

      شما هم میشود در راه رشد زبان فارسی، با واواک طرح دوستی بریزید‍!!!!

    • آقای محترم دهن تانرا وقتی باز میکنید سنجیده باز کنید ، نمیدانم که آی اس آی چه ارتباط با قوم پشتون دارد. یکی از دشمن های سرسخت آی اس ای داکتر نجیب الله شهید بود حال دیگر گفته نمیتوانیید که نجیب الله از تاجکان سرسخت بوده و در عین حال برهان الدین ربانی که یک تاجک فاشیزم است از نوکران دست اول آی اس آی بوده و این چیز است که هرگز آنرا انکار کرده نمیتوانید.

    • عيار؟ يا اغيار؟ آيا کافي نيست همين ايراني که سنکش را به سينه ميکوبي حالا وحشيتر نسبت به همان دال خور، جرمن،اينکليس ،روس،فرانسوي، هالندي ، بلجيمي ترا که برادر همزبان او هم مذهب او هم کلتور او پاسبان منافع ملي او در خانه اي خود هستي !!!به کدام بيرحمي از خاک خود ميراند! اين تو هستي که سنک او را به سينه ميکوبي . به يک ايراني تا هدف داشته باشد بي تفاوت است هم نوکرت خود را خطاب ميکند وهم غم شريک ولي وقتي ضرورت نداشت !برايت اصلا ارزش يک توت را هم قايل نيست!ولوکه با هزاران مهر تاجک بودن به پيشاني به او مراجعه کنيد! کافر به اين قسم رويه نميکند! شلاق دشنام وحقير ساختن که يک کپ عادي است تا اندازه که عروسي هايي همين برادران رابا زنان ايراني حرام اعلان کردند واولادشان را حرامي ناميدند! خوش هستيد که مينويسيد !ولي.......؟__ تا ما به يک ديکر به نام افغان نرسيم اين ايراني و پاکستاني و تاجکستاني مايان را از اين هم مجبورتر بدبختتر بي اتفاقتر بيبيند!

    • ولا همی ما و شما اگه جای ایران باشیم هم همی کاراره خاد کدیم... وقتی که امریکا ممالک عربی را بر ضد ایران تجهیز به پیشرفته ترین سلاح ها میکنه و درد و دشمن اصلئ شانرا که اسرائیل است برایشان دوا و دوست معرفی کده و طیاره های اف 22 و سلاح کیمیاوی و اتومی میته.... خی دولت اخوندی دست روی دست گذاشته و دُعا و تاویز کنند؟

      بسیاری وقتا بسیار زیاد ساده میشیم... و دید احمقانه و کور کور انه کدام مشکل ره حل نمیکنه....

    • هموطن، بلی!
      چنین است حقایق تلخی که باید چشید. کشور من و تو مرجع و ماوایی ندارد که همه ملت و همه اقوام به آن تکیه کنند و آنرا حامی منافع خود بدانند، ازینروست که هردست دیگری را که به دوستی شان دراز شود میگیرند. پاکستان هم مداخله میکند ایران هم، هند هم سعودی هم، روس هم چین هم، انگلیس هم و امریکاهم.

      شماتنها جبههء ملی را مثال می آورید. مگر درین کشور سازمانی سراغ دارید که در دام و زنجیر کدام سازمان استخباراتی خارجی گرفتار نباشد؟

      وقتی کشور دارای یک نظام ملی قابل اعتماد و پذیرش مردم نباشد و وقتی این نظام پشتیبانی مردم را نداشته باشد، روشن است که سرنوشت مردم و کشور به کجا خواهد کشید.

      نظام از سوی مردم پذیرفته نمیشود. یعنی نظام حامی منافع مردم نیست. پس مردم برای تامین منافع خود تن به اتحاد با خارجی ها میدهند. این یک اصل انکار ناپذیر در سراسر دنیا است....

      مسالهء جاسوس خواندن ها و مزدور خواندن ها دیگر از مود افتیده است. کسی به آن ارزش قایل نیست. به همین سبب است که گفتم نیمی و حتی بیشتر از نیم پشتون های افغانستان درخدمت استراتیژی پاکستان در افغانستان مصروف خدمت هستند. مگر طالبان چیزی جز پروژهء پاکستان برای به کنترول در آوردن افغانستان بود؟ مگر همه روشنفکران پشتون حتی تا آمدن امریکا به افغانستان از طالبان حمایت نمیکردند؟؟؟ چرا؟

      این حرف در مورد سایر اقوام نیز صادق میتواند باشد. هیچکس پروای اینرا ندارد که پول از کجا می آید. این حرف که پول بیگانه را نباید گرفت دیریست سکهء ناچل شده. کشوری که در سی سال آخر همه اش را درگدایی و پول کمک و اعانهء خارجی ها گذشتانده، چگونه میتواند از گرفتن پول های دیگر و به بهانه های دیگر جلوگیری کند؟

      همهء ملت من و تو به گدایانی تبدیل شده اند کابینه اش کاری جز گدایی ندارد...

      هرگاه منافع اقوام، کتله ها و گروه های اجتماعی تامین نشود آنها هرقانونی را (هروقت بتوانند) زیر پا میگذارند تا به هدف و منافع خود دست یابند. این یک حقیقت مسلم جهانی است.

      دولت مرکزی افغانستان توانایی و مشروعیت ممانعت ازین وضع را ندارد. بنا بران افراد و کتله های مختلف مردم با نظرداشت منافع شخصی یا گروهی خود متحدین داخلی وخارجی دست و پا میکنند. این یک چیز طبیعی است. اگر نمیخواهیم مردم ما به کام و دام خارجی ها بیفتند، باید دولتی تشکیل دهیم که دران اصل عدالت اجتماعی رعایت شود و مرجع شکایات و آمال مردم دولت شان باشد.

      گفته ای پیش کسان یارک ما هرجایی است

      تو مرو جای دگر، تا نروم جای دگر...

      چنین است حقیقت تلخی که با آن روبرو هستیم....

    • آقای محمود!

      بیاییداحساسات را یکسو بگذاریم و عاقلانه مسایل را ببینیم. من نگفتم که مزدوری بد است یا خوب. مزدرو مزدور است و مدمداخله مداخله- چه از سوی ایران باشد و چه از پاکستان یا هرکشور دیگر. مزدور هم پشتونش مردود است هم تاجکش، هم ازبکش هم هزهزااریش. ترجیح یک مداخله برمداخلهء دیگر، ترجیح یک سازمان جاسوسی مداخله گر بر دیگرش هرگز نمیتواند مبنای وطنپرستانه داشته باشد. سخن نویسندهء مضمون برسر اسخبارات پاکستان است. شمابروید مضمون دیگر بنویسید و استخبارات ایران را معرفی بدارید و ابعاد و اهداف آنرا در افغانستان برملا کنید. اما وقتی استخبارات پاکستان را براستخبارات ایران ترجیح میدهند، شما خود بگویید که معنی آن چیست؟ هیچ دلیل دیگری ندارد که ما یک استخبارات مداخله گر خارجی را بردیگرش ترجیح بدهیم مگر این که یا خود از عمال آن بوده باشیم ویا روی کشش های قومی و تباری از یکی در برابر دیگری به دفاع برخاسته باشیم. که این کارها هرنامی داشته باشد، نام وظنپرستی و ملی بودن را نمیتواند برآن گذاشت.

      وقتی من میگویم نیمی از و حتی بیشتر ازنیمی از پشتون ها از استخبارات پاکستان حساب میبرند، دلیل روشن و انکار پذیر درین زمینه وجود دارد. طالبان کی ها هستند جز استخبارات پاکستان؟ مگر بیش از نیمی از پشتون ها از همین طالبان دفاع نمیکردندو همین حالا هم نمیکنند؟ چرا دفاع میکنند؟ وچرا هرگز هم توجهی به این نکته ندارند و یا اگر هم داشته باشند نادیده میگیرند که طالبان عمال پاکستان اند؟

      حالا اگر شما کسانی را میشناسید که درخدمت ایران باشد، بفرمایید کی ها هستند و چگونه به ایران خدمت میکنند و کدامیک از منافع ایران را نگهداری میکنند؟

      مثلاً اسماعیل خان یا محقق و غیره چگونه به ایران خدمت میکنند؟

      از برنامه های تلویزیون طلوع شکایت دارید. گفته میتوانید که کدام پروگرام و چگونه در خدمت ایران است؟

      حرف من این بود و این است که هرکشوری در کشور دیگر به خصوص در کشور همسایهء خویش منافعی دارد و برای تامین آن کوشش و تلاش میکند. این یک امر طبیعی و یک اصل پذیرفته شدهء بین المللی است که در شرایط صلح و درشرایطی که کشور های طرف معامله دارای نظام های با ثبات سیاسی اند این منافع از راه های قانونی و مذاکرات حل میشود. درصورتی یکی از کشور ها با بحران و بی ثباتی رویرو گردید، همسایه ها و سایر قدرت های ذینفع از راه های دیگری به تامین منافع خود میپردازند. تقابل منافع کشور های مختلف به رقابت میان آنها می انجامد. استفاده از اختلافات درونی (درز های درونی) چه به صورت قومی باشد یا حزبی و گروهی، یکی از عرصه هاییست که زمینهء مداخلهء خارجی ها میشود.

      کشور ما که از اقوام، احزاب، گروه های مذهبی و اجتماعی رنگارنگی ساخته شده است، در نبود یک حزب ویا تشکل سیاسی نیرومند به ناچار دستخوش مداخلات میگردد.

      احزاب، اقوام و نیرو های دیگر سیاسی و حتی اشخاص تا زمانی که یک دولت مورد اعتماد و نیرومند در کشور ایجادنشود، روابط خودرا با خارجی ها قطع نمیکنند. چرا که کشور از گروه ها تشکیل شده و این گروه ها (قومی یا حزبی) هیچگونه اعتمادی بریکدیگر ندارند.

      زمانی که طالبان هنوز ها با هزار تار به ای اس ای بسته باشد، کدام گروه از رقیبان طالب اینقدر احمق میشود که رابطهء خود را با ایران قطع کند. زمانی که دولت جناب کرزی در دست فاشیست های افغان ملتی افتاده باشد و فاشیست ها هم روابط گرم با انگلیس داشته باشند آیا میشود رقبای افغان ملت را مانع شد که با کشور دیگری تار ندوانند و یا تار های موجود را استحکام نبخشند؟

      حتی احتمال این هم وجود دارد که گروه های مختلف داخلی به تبدیل و تعویض متحدین خود هم بپردازند یا برعکس خارجی هادر صدد متحدین (مزدوران) تازه در داخل کشور برآیند. اگر ایران به طالبان کمک کند یا کرده باشد، کدام عمل ناممکن نمیتواند به حساب اید. سیاست دوست دایم و دشمن دایم ندارد.

      ما فقط یک راه داریم و آن این که دولتی بسازیم که مورد اعتماد همهء مردم باشد. این دولت زمانی متیواند تشکیل شود که متشکل از همهء مردم باشد. تمام مردم دران نمایندگی داشته باشند. این دولت نزد ملت پاسخگو باشد. ورنه دنبالهء مزدور شدن ها و مداخلات همچنان ادامه خواهد یافت و هیچکس را نمیتوان ملامت کرد. هرکس، هرقوم و هرگروه سیاسی حق دارد وهرگز هم به خود تردیدراه نخواهد داد که برای تامین "حق" خویش به هروسیله یی دست بزند. گرفتن کمک از خارجی ها برای حصول حق ازدست رفته همیشه صورت گرفته و همیشه وجود خواهد داشت. پذیرش حضور امریکا در افغانستان خود بزرگترین مثال این ادعا است.

      هموطن!

      من هیچ قومی را مزدور بالفطره نمیدانم. اما هرگز هم انکار نمیکنم وقتی منافع گروه های اجتماعی درخطر بیفتد، نه تنها در گرفتن حق خود از اتحاد با هرکسی (حتی شیطان رجیم) روی نمیکردانند، بلکه این حق مسلم شان است.

      بیایید کشور خود را فضایی بسازیم که دران همه بدون ترس ازیکدیگر بتوانیم زندگی کنیم. اگر چنین نباشد، هریکی از ترس دیگری به دامن کسی پناه میبرد.

    • من اصلا باور ندارم که عيار آقا طرفدار يک صلح پايه دار در افغنستان باشد!اينها دشمني خاص به برادران پشتون دارد که در هرجا يا مستقيم يا غير مستقم نمايان ميشود!يکبار طالب خطاب ميکند باري کوچي خطاب ميکند باز افغان ملتي ميفرمايد به هرقسم مطلب او توهين کردن به پشتونها است!اينها کوچي را اولاد اين خاک نمينامند ولي سخن از دموکراسي ميزنند اينهاتمامي پشتونها را وابسته بهISIميدانند وحتي کمي هم خجل نميشوندکه امروز تمامي قرباني را همين پشتون ميدهد چه از دست طالب سياه چه ازدست امريکايي چه از دست ايران وچه از دست شوروايي نظار واتحاد شمال!همين طالب لهين از شمال مصلح نميشود؟ اين آقا ميفرمايند که دولتي ميخواهد که در آن تمامي اقشار مشتمل باشد! حتما شما خوب ديده ميتوانيد زيرا تمامي صفحات را مقاله اي دشمني هايي خودت پر کرده،که امروز در همين دولت نام نهاد کرزي کي نيست!؟ معيار ومقدار هر قوم رادر کابينه اي آقا کرزي از من بهتر خودت ميداني و ميتوانيد حساب هم کنيد بدون معاونين محترم!! قاتلين به استفاده ازنام قوم حضور ندارند؟ خداوند همه مارا هدايت نيکي کند توانايي اينرا بدهد که حق بکويم بدون در نظر داشت قوم قبيله زبان وهرنوع فرقهايي نژادي وسمتي!با احترام.

  • بله اقای نوری ای اس ای بوی تخریب می دهد و هر کس در افقانستان به این اگاه است و حتی نقش ان در بین مقامات بلند کشوری و لشکری شما به ای اس ای و کا گ ب وسیاواشاره کردید ولی نقش ایران وسازمان های جاسوسی و اطلاعاتی ان مثل ساواک را در افقانستان روشن نکردید من کتابی با نام (خاطرات ارتشبد حسین فردوست )ریس اداره مرکزی اطلاعات شاهنشامی ایران نخواندم که واقعا نقش ایرانی ها را روشن می سازد در بخشی از این کتاب تاریخ سیاسی کشور را بهتر و زیبا تر از هر مورخ افقانی به روایت ساواک و با تمام جزییات شرح داده است

    • لعنت و نفرین به همه سازمانهای جاسوسی بیگانه که در افغانستان فعالیت دارند اما از همه بیشتر لعنت و نفرین به ای اس ای پاکستان که تمام عناصر فاشیست در دولت افغانستان از پستان ان شیر خورده و به نمکدان میهن ما میشاشند . همه می بینند و میدانند که مهره های پاکستان در کلیدی ترین مواضع قدرت در افغانستان نصب شده اند وهنوز در جهت پیاده کردن منشور فاشیستی دوهمه سقاوی توطیه های خاینانه ای درراه است . اگر هزاره ها / تاجیک ها و ازبیکها از خواب خرگوشی بیدار نشوند یا به عناصر خاین و ساز شکار خود اعتماد نمایند هزینه ی گرانی خواهند پرداخت .

  • آقای گرامی عیار صاحب :
    گل گفتی ودر سفتی
    واقیعت تلخ است اما انرا باید گفت
    امروز حتی طفل تاجک و هزاره و ازبک وحدت ملی با ترور و وحشت را نمی پذیرد
    همه هشیار اند

    • همه هوشيار اند! از تفرقه انداختن سواد آموختن بهتر است!عيار پور صاحب!

    • Why should we blame ISI it is known they are our enemies we have to blame those criminals who are under the name of Taleb or Mujahid carry on thier distruction killing innocent afghans burning the schools destroying the budah statue and many more crimes in our country

      I do remember during USA attach in Kandahr the son of Mullah Omar was wounded and he was begging the doctor to save his son life but just look how many sons and daughters of our people dies every day by Taleban even they are making human shield from the civilians they do not care about others but for his son even he cried to save the life of him is that Afghan ?we all know who is mullah omar he is just a blind,uneducated and cruel man who proved to ISI and panjabies very trusted dog and he lives with his family in protection of ISI in Quetta but he sends killers,sucide bombers to kill our innocent people, as human being I am not happy any one to be killed but since I know Taleban they are worser then porks for us and every single Afghan will be happy about it because what they have done when they were on power before 2001 does any one can say about those dark days no government no reputation for afghans nothing only kabul city was full of panjabies and criminal arabs our beauuitifull city kabul had only the papulaton of less then 300,000 because they wanted to remove afghans and bring panjabies and criminal arabs
      so be aware of these ugly guys by the name of Taleban and we have to be united against those who are working for ISI

      Wasalam

      Nesar Ahmad Ludin from Gandahara

    • من یک ایرانیم و از ایران این مطالب رامیخوانم
      واقعا برای شما عزیزان متاسفم.ایا شما واقعا ایران را دشمن خود میدانید.ما ایرانیان در زمان طالبان و حتی الان هموطنان شما را در کشور خود پناه دادیم میلیون ها دلار صرف مبارزه با طالبان کردیم میلیاردها دلار برای جلوگیری از ورود مواد مخدر از کشور شما به کشورمان خرج کردیم صدها درمانگاه و مدرسه بعد از اشغال افغانستان در انجا تاسیس کردیم متاسفانه شما خیلی زود تحت جنگ روانی غرب قرار گرفته اید شما به جای اینکه امریکا و متحدانش را که در زمان جنگ با شوروی طالبان را به وجود اوردند و ان را تجهیز کردند و اکنون هم از ان حمایت میکنند محکوم کنید ایران را محکوم میکنید ما خواهان افغانستانی اباد و پیشرفته هستیم وگرنه افغانستان برای ما چه سودی دارد که ما بخواهیم به جاسوسی در ان بپردازیم.بد نیست که بدانید ما با امریکا و کشورهای بزرگ اروپایی مبارزه میکنیم وجاسوس هایمان را در انجا میگذاریم نه در افغانستان

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس