صفحه نخست > دیدگاه > قانونی، عبدالله، فهیم و سایر جنایتکاران شورای نظاری، مولودات خلف احمدشاه مسعود

قانونی، عبدالله، فهیم و سایر جنایتکاران شورای نظاری، مولودات خلف احمدشاه مسعود

اما به نظر من ماهیت از این هم واقعی تر مسعود را باید در خیانتها و تبهکاریهای بی پایان داکتر عبدالله، یونس قانونی، فهیم، ربانی، انور جگدلک، داود، ظاهر اغبر و دیگر عمال او دید. چگونه اینهمه اولاد جلاد پیشه و خاین میتوانند مادری نیکوصفت داشته باشند و برعکس؟
حارث م.
يكشنبه 11 آپریل 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

مقاله ای را در انترنت از آقای مهرالدین مشید تحت عنوان "قصر های شیرپور تا اجمیر" را خواندم که حکایت از دولت مافیایی میکرد و افراد مافیایی که چگونه از راه ها ی چپاولگری به قصرها وبا نکها وجا یدادها رسیده اند. اما در پراگرافی وی مسعود را از آلودگی وجنایات مبرا دانسته و بقیه تمامی مولوداتش راخاین، جانی، دزد وبیشرافت میداند!

میخواهم در جواب آقای مشیر به گوشه ای از جنایات مسعود پرداخته تا پوقانه ی پر با د مسعود ترقیده و افراد دیگر نکوشند با پف پف کردن بیهوده به هوا گلو پاره نمایند!!

مسعود با برادر اخوانی اش گلبدین در حضور اربابان پاکستانی و عرب شان

مسعود از همان روزیکه به مکتب اخوان پیوست به یک چهره حیله گر مکا ر، زشت و بشدت تروریست تبدیل میگردد.

وقتی کسی در کنار افرادی چون حبیب الرحمن، ربانی، گلبدین و.... ایستاد شود در حقیقت زیر رهبری حسن البنا، سید قطب، مولانا مودودی وغیره قرار میگیرد که درواقع پدران بنیادگرایی، افراطیت، تروریزم، ا لقاعده وطا لب میباشند.

در زمان حکومت داود خان، مسعود با گلبدین وچند فرد دیگرجهت نابودی کشور و راه اندازی جوی های خون به پاکستان رفت، آمو زش نظامی دید، حرکت هایی را بر ضد رژیم در لغمان و پنجشیر براه انداخت که سخت شکست خورد ه و دوباره به پاکستان گریخت. نا ف مسعود و گلبدین را ( (IsIبه خود و پدرش (CIA) چنان محکم بسته بود که تا دم مرگ هم نتوانستند از این حلقه ی غلامی رهایی یابند.

وقتی مسعود متوجه میشود که از طریق همکاری به سازمان های جاسوسی هم صاحب نا م وهم نان ونوایی میشود پس به ارتبا ط با یک سازمان جاسوسی بسنده نمیکند. وقتی در لیسه استقلال بود از طریق دوستی با یک استا د فرانسوی با سفارت فرانسه رابطه پیدا میکند چنانچه ما شاهد بودیم دولت فرانسه در دوران جنگ تا روز مرگش، کمک های مالی وتبلیغاتی فراوانی به نفع وی مینمود و امروز هم بازماندگان جانی مسعود چون عبداله و سایر شورای نظاری ها را با تمام وجود کمک میکند و برایشان فلم و نشریه و سایت بیرون میکشد.

ارتباط مسعود با سازمان جاسوسی شوروی KGB)) نیز بر کسی پوشیده نمانده و آن هم در زمان تحصیلش در پولیتخنیک وآشنایی با استا دان روسی ونیز از طریق پرچمی ها ی پنجشیری که با وی روابط فامیلی داشت با روسها رابطه ی مخفی و محکم بر قرارمینماید.

مسعود با جنرالان پرچمی طرح میریزند که نتیجه اش ویرانی کابل و کشته شدن دهها هزار انسان بیگناه بود

بر مبنای همین روابط وقتی در اوج جنگ های ضد روسی، مسعود با روسها به آتش بس شش ما هه دست میزند و راه اکمالاتی شاهراه سالنگ را بر روی کاروان های روسی باز میگذارد دیگر چهره ضد ملی وی برای همه روشن میگردد.ازاین رخ برتافتن وی آ ی اس آی وسیا دچا ر ترد ید شدند تامبادا دست پرورده شان در دامن روسها بیا فتد لذا توسط چارلی ویلسون وسپردن چک دو ملیون وهفتصد هزار دالری بطور مستقیم در نورستان ووعد ه کمک مالی و نظامی بیشتر از جمله موشک های استنگر مسعود را دلگرمی بخشیدند. مسعود ارتباط خود با دولت مزدور را به متولیان پاکستانی و امریکایی اطمینا ن داده بود که صرف جنبه اطلاعا تی دارد و به همکاری حزبی ها ی پنجشیر صورت میگیرد وبا زرنگی،آنان را اغفال نمود تا سر انجا م سر مسعود از آخور "ک گ بی" بدر آمد و با ایحا د پایگاه درکولاب تاجیکستان و حمایت بیدریغ نظامی ومالی روسها روابط پنهانی وی بخوبی آشکار گردیده و با عنا یت روسها تا آخرین دم حیات خود به جنگ های ویران کن داخلی ادامه میدهد.

جنرال حمیدگل، رئیس سابق آی اس آی در زیرنویس این عکس در سایتش مینویسد: مسعود در سال 1990 مخفیانه وارد پاکستان شد و خواهان دیدار با حمیدگل گردید

دون همتی مسعود زما نی شکوفه میکند که وقتی در پاکستان بود، با گرفتن کمک نظامی به نورستا ن رفته ولی به سبب سابقه ی بدی که زمان داود خان در پنجشیر از خو د بجا مانده بود از ترس مردم پنجشیر نمیتوانست وارد آن دره گردد؛ از متنفذ ین آنجا کمک خواست تا اینکه مدیر محمد صدیق خان، پسرش پهلوان احمد جا ن وما ما یش گلستان را به نورستان فرستا د و آنان مسعود را با خود به منطقه پنجشیر بردند. البته نطفه های مقا ومت و مبارزه مسلحانه در اکثر نقاط افغانستا ن از جمله در پنجشیر قبلا بسته شده بود. پهلوان احمد جان و نیز رفقای مجید کلکانی وداکتر فیض احمد هسته های مقاومت خویش را بوجود آورده بودند. اما مسعود با وصف آنکه بر سر دستر خوان محمد صدیق خان بزرگ شده بود بطور محیلانه و ناجوانمردانه ای پهلوان احمد جان را مخفیا نه وطی توطئه ای به شهادت میرسا ند وبعدا از طر فداران مجید و داکتر فیض احمد گرفته تا سایر وطن پرستان واقعی را یکی پی دیگری غافلگیرانه سر به نیست نموده طی تصفیه های خونینش، دره پنجشیر و اطراف آنرا کاملا به قبضه ی خود درمی آورد و راه را برای نقشه های شیطانی بعدی اش هموار میسازد. ناگفته نماند که مسعود این خون آشامی را از پدران بنیاد گرایش بخوبی آموخته بود که به غیر از خود باید تمامی افراد ملی و مترقی و حتی مردم عادی را که زیر قیادتش نیایند، مباح الدم شمرده نابود سازد.

مسعود با همجنس پاکستانی اش قاضی حسین احمد

چون مکتب بنیا د گرایی با بد خویی های فا شیستی اش دیگر حد ومرز نمیشناسد بنابران مسعود تنها دردوران متارکه با روسها درجنگ با رقیب دینی اش گلبدین بیشتر از 700 نفر از قومندان ها وسر گروپ های یکدیگر را به قتل رساندند و حا ل اینکه چه تعداد از مردم بیگناه با یک سوء ظن ویا کوچکترین همکاری با یکی از این باند ها سر به نیست شده باشند حکایت دلخراشی است که صد من کاغذ میخواهد. مردم ما میدانند که قربانگا ه مسعود "چا ه آهو" نام داشت و مسلخ برادر جنایت پیشه اش گلبدین بر علاوه زندان مخوف شمشتو بسیاری از قرا وقصبات کشور را به مراکز شکنجه و کشتار هموطنان ما تبدیل نموده بود.

زمانیکه عمر دولت دست نشانده نجیب به آخر رسیده بود، مسعود آمادگی میگیرد تا از رقبا پیشی گرفته وبه تنهایی قدرت را بچا بد؛ پس به طرح ملل متحد و"بینن سیوان" وقعی نگذاشته با سازش با جناح میهنفروشان پرچمی، درسال 1371وارد کابل گردیده و قسمت ها ی شمال شهر را به تصرف میاورد و در مقابل باند گلبدین از جنوب، و سیا ف و مزاری از غرب وارد کابل شدند. از اینجا سیاهترین مصیبت ها ی مردم کابل شروع میشود، جا ن وما ل وناموس مردم مورد دستبرد بیسابقه قرار میگیرد که کابوس آن دوره هنوز هم بر سینه ی مردم ما سنگینی میکند. چهره مسعود، گلبدین، مزاری، سیاف، دوستم، محسنی و غیره به عنوان پلید ترین و خاین ترین سفاکان تاریخ کشور برملا میشود.

قتل عا م افشار کا بل به قومانده مستقیم مسعود که درآن زمان به اصطلاح وزیر دفاع بود با همدستی رسول سیا ف صورت گرفت ودر اثر آن صد ها تن از باشندگان افشار ما شهید شده و صد ها تن زن و دختر و پسر صغیر مورد تجاوز قرار گرفتند.

مسعود یک تروریست تمام عیاربود. ترور های سیاسی ای که اووباندش در طو ل حیا ت ننگینش براه انداخته بود به یک تحقیق وارزیابی دقیق نیازمند است از آن جمله ترور گلستان، ماما وآقا جان برادر محمد صدیق خان پنجشیری به دستور مسعود در کابل صورت گرفت. همچنان قتل داکتر عبدالرحمان توسط جنرال قره بیگ بدستور فهیم انجام شد.

همچنان به همگان معلوم است که مسعود هزاران اسیر را در شمالی، عبدالملک در مزار، داود درکندز، و دوستم در قلعه جنگی ودشت لیلی در کا نتینر بشکل فجیع ودستجمعی از بین برده ویا زنده زیر خاک نمودند. طالبان نیز برای بار دوم در شما لی، یکاولنگ و مزار به قتل های دستجمعی دست زدند که خون آشامی شانرا هما نند برادران جها دی خویش به اثبات رسا نید.

رئیس استخبارات عربستان گلبدین و مسعود را نصیحت میکند!

سربه نیست شدن مسعود توسط دار و دسته خودش انجام گرفت. مسعود به اصرار امرالله صالح و قسیم فهیم حاضر به مصاحبه با دو خبرنگار میشود که دو هفته نزد رسول سیا ف بودند. حین مصاحبه مغز اقای مسعود ظاهرا با منفجر شدن کامره فلمبرداری ولی بنابر قولهایی توسط امرالله صالح متلاشی میسازد. یک خبرنگار جابجا به قتل میرسد ولی خبرنگار دومی که زنده بود بلافاصله تیر باران میشود تا واقعیت برای همیشه مکتوم بماند.

این بود مختصرا راجع به زندگی جنایت باروفاجعه آفرین مسعود. اما به نظر من ماهیت از این هم واقعی تر مسعود را باید در خیانتها و تبهکاریهای بی پایان داکتر عبدالله، یونس قانونی، فهیم، ربانی، انور جگدلک، داود، ظاهر اغبر و دیگر عمال او دید. چگونه اینهمه اولاد جلاد پیشه و خاین میتوانند مادری نیکوصفت داشته باشند و برعکس؟

آقای مهرالدین مشید چگونه ممکن است مسعود را به هیچ لوث ضد انسانی و ضدمردمی آ لوده ندید ولی مولوداتش و همدستانش از یکسر اینچنین خاین وجا نی ودزد وبیشرافت باشند؟

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • به گفته جناب نویسنده مسعود کسی بود که تمام استخبارات دنیا را به بازی گرفته بود .وفلسفه مسعود این چند کلمه بود دشمنی دشمن میشود دوست. به این اساس مسعود از تمام استخبارات دنیا بخاطر شکست دادن منافقین و بیگانگان نهایت استفاده را نمود .جای افتخار هست به همچون انسان این سرزمین که بخاطر منافع وطن کشور های خارجی را به بازی گرفت ،نه این که بخاطر منافع خارجی ها خود مورد استفاده قرار گرفت .

    • واقعا ً افتخار به این جنایتکار ملی که آی اس آی از این مفعول بر ضد داود خان و ک ج ب از او به خاطر گذشتاندن کاروانهای نظامی شان از تونل سالنگ استفاده کردند.

      و افتخار به شما که او را قهرمان تان خطاب میکنید !

  • خوب در افغانستان، از چپی ها گرفته تا مجاهدین و تا طالبان همه جنایت کردند؛ جای شک نیست، اما در زمان طالبان که من در قندز زندگی می کردم و هنوز تازه جوان شده بودم، همه ی مردم به مسعود ضرورت احساس می کردند. من خودم که چند ضربه ی شلاق طالبان را خورده بودم و یا بزرگان شهرهمه می خواستند تا مسعود دو باره به قندز بیایند. شاید باور نکنید، ولی این یک واقعیت بود. گاهی اگر دو انتخاب داشته باشی، میان بد و بدتر، انسان عاقل بد را انتخاب می کند نه بدتر. و مردم قندز هم همان حالت را داشتند. اما بعدن واقعن مسعود به یک شخصیت و رهبر دلیر، کسی که بر علیه پنجابی ها می جنگید، تبدیل شد. چون افراد مسعود همه افغان بود و از طالبان بیشتر پنجابی بود... و بعد مسایل قومی را که طالبان به خاطر منفعت شان بیشتر استفاده کردند، مردم مجبور شدند، دست به دامان مسعود بزنند. این از تجربه های خودم بود....
    ،

    • مردم شریف کندز حتما ً از جنایات مسعودوف و باند دزدان و جنایتکاران او در کابل آگاهی نداشتند و الی هرگز شوق یک جنایتکار و متجاوز به ناموس مردم را کسی نمیکند .

    • ما نمی گویم که طالبان مردم خوب بودن طالبان هم خاینن بودن و مسعود هم خاین وطن فروش بود
      نام ویرا قهرمان ملی نی بلکه خاین ملی بگذارن خوب خواهد بود

  • درست است بابر صاحب. شما راست می گویید که شوق جنایتکار کردن خودش جفاست. و ما هم از دست نیرو های دوستم و مسعود روزگار خوب نداشتیم. ما روز یک صدو بیست پرواز طیاره جت های دوستم را تجربه کردیم... و آن جنگ هم بین نیروهای مسعود و دوستم بود که از جنگ کابل کم نبود. ما چند بار از کندز به تخار پیاده رفتیم که در حدود 65 کیلومتر است. ولی زمان طالبان همه چیز فرق کرد. ظلمی را که طالبان بالای مردم کردند، همه را مجبور ساختند که دو باره به کفن کش سابق رو کنند. مانند چپی ها که مرگ به غرب و امپیریالیسم می گفتند و حال خود در ان جا زندگی می کنند و از پول آن خرج زندگی می کنند. (شاید بدانید که کمون های که در جرمنی و کشور های اسکندنویایی وجود دارد.) مردم هم راه دیگر نداشتند. مردم غریب بیچاره بودند. کسی دیگر نبود که آن ها را از شر طالبان خلاص کند. پس به نظر شما مردم چه می کردند. وقتی طالبان یک انسان را با خر و بار خر پیش روی چشم هایت آتش بزند. جرم آن شخص انتقال دو بوجی گندم از یک طرف خط جنگ به طرف دیگر خط بود. طالبان آن شخص را با خر و بارش برای عبرت به دیگران یکجا آتش زدند... ولی با آن هم به نظر شما احترام دارم... چرا که هر کس در افغانستان از جریانی ظلم دیده...

  • سلام بر همه !با احترام به آزادی بیان وبینشهای بیان آزادی ، می نگارم که: مسعود منحیث یک فرزند خراسانی واز تخمه ی رادمردان وداد آفرینان زمانش ، بخاطر رهایی سرزمینش از چنگال بیگانه ها واعمال فاشیزم قبیله وی رزمید ودراین رزمگاه با خایینان ایدیولوژی زده چپ وراست دلیرانه تصفیه حساب کرد ودرنبرد هیچکس را نمی توان یافت که یگان اشتباه نکرده باشد وکسی بدون اشتباه است که یا مرده باشد ویا مانند مرده ها خسبیده باشد. مبارزین بخواهی ویا نی دربعضی اوقات دچار گسستگی خواهند شد که مسعود قهرمان هم بدون شک انسان بود ودشمن داشت ودوست هم!
    اما اینکه شخصی بنام حارث می اید وبعداز یک دهه شهادت این رادمرد خراسان جفنگ ومهملات می سراید، هویداست که این نفر یا طالب قبیله گراست ویا ایدیولوژی زده ای تندرو ساما ویا خلقی امینی ودشمن اندیشه وتفکر انسانی ! تعجب بر نفر دیگر بنام بابر دارم که، لاک قبیله اش را رها کرده بنام بابر این شخصیت دانا وبا فرهنگ شاهنشاهی هندوستان خود را جا زده از بی عرزه گی که نام بابر از ایشان می شرمد، در باره مسعود نظر میدهد وخودرا می آسودت ! تا مرد سخن نگفته باشد ... عیب وهنرش نهفته باشد..راستی که سعدی شیرین کلام چه زیبا بیان کرده است ؛نبشته بالا پراز عقده های دیرین وشکست خورده ای هلاهلی است که ، با دروغهای شاخدار وپیوند چند فوتوی اوایل جهاد ومبارزه علیه تجاوز ردیف بندی شده واز دلایل قناعت آور کاملن عاری است وجای خجالتی برای تویسنده میباشد ویکبار هم این اقا وجدانش را نیز قاضی نساخت وخود را در جای یک ساعته ای مسعود قرار میداد وتوانش را بیان میکرد که چه میکرد وچگونه با حریفان که پابند آمیرانشان نبودند وبا هیولای نادانی وسلاحی که بر دست داشتند کسی را نمی شناختند وبه کسی هم تن در نمی دادند، چه بر خورد می نمود؟ مسعود در برابر تجاوز مبارزه کرد ودر مقابل خواستهای فاشیستی گلبدیت ایستاد ودر برابر باند طالب - القاعده وپاکستانیها سر سختانه مقاومت نمود وبالاخره جان شیرینش را فدای آزادی ودموکراسی که ولو نیمبند است کرد؛ امروز بیان آزادی وسربلندی ملیتهای ستمکشیده ورنجور خراسان ، مرهون خون پاک این شهیدان است وهزاران شهید خفته در پلگون فاشیستهای خلقی وطالبی ! هزاره ، اوزبیک ، تاجیک وپشتونیکه فریب این گدیان نو از خواب بیدار شده را میخورند، از خود بیگانگانی بیش نیستند؛ حادثه افشار ویا سایر رویدادهایکه گذشت ، ظالمانه بودند ودوجانبه، محکوم است ، اما چاق سازی این مطلب دراین شرایط روپوشیست که فاشیزم بر جنایات روزمره وانحصار قدرت قبیلوی وراکت پرانیهای کل بیدین وطالبان تروریست وکرزی فاشیست ، قالب بندی میکند واذهان عامه را خدشه دار ! امید است که به این یاوه سرایان باور نداشته باشید وبا عوعو .... راه کاروان بند نمی گردد ومسعود یک شخصیت جهانی است وقبیله گرایان براین محبوبیت فرزند خراسان زمین رشک می برند واز ترور وانتحار هم تبارانشان رنج !
    به سخن شاعر که تازه سروده است ، مطلبم را به پایان می رسانم: قبیله چه باشد که شاهی کند...به هرجا رود او تباهی کند. ما همه شاهد تبهکاریهای قبیله هستیم وهزار بار دیگرانرا متهم سازیم ، چیزیکه اعیان است ، چه حاجت به بیان است.. از کرزی گرفته تا خرم وگلبدین وعمر واوغان ملت وغیره امتحان خود را داده اند؛ ویرانی ، انتحار وجان گرفتن و بربادی چیزی دیگر دست آورد ندارند. تاریخ براین جاهلان سکلیده است وجباری های عبد رحمانی دراین زمان کارگر نیست . همه خود را شناخته اند وقبیله را هم خوب می شناسند به فضل خدا ! نیرنگها بی رنگ شده اند وکور وکر توان دیدن وشنیدن را ندارند، جز اینکه تسلیم دانش وبینش وتحول وتغییر شوند. یاهو!

  • راستى اين نوشته از تعصب كور و سخت زهر اكين شما سر جشمه كرفته اثرى از واقعيت دران نيست.مسعود ان ابر مرد تاريخ در بهلوى ديكر جوانان وطن ان ابر قدرت را به زانو در اورد.دالخورها و تروريستان عربى و عجمى راكه اين خاك را بامال كرده بودند هم جواب دندان شكن داد.انانيراكه خودت نام بردى داكتر عبدالله عزيز دوستم ربانى قانونى فهيم همه عزيز ترين انسانهاى ما اند .تو جه كاره هستى كه بالاى اين رهبران عزيزالفدر حرفهاى كم وبيش برانى .اين افراد را كسى رهبرتعين نكرده بود اين مردم انهارا بركزيده بودند.رجع به داود ديوانه برايت عرض كنم كه او ووديكر اجداد او هم توسط كشت وخون قدرت را بدست كرفته بودند .دولت مشروع نبود ,هركسى حق دارد كه در براندازى دولت نا مشروع قدم بردارد.دولت خواز بدر داود ديوانه نبود,كه ديوانه كرى ميكردند.براى ديوانه كرى جاى ديكرى تعين شده است.بلا خره توسط فاشيستى او قوم وقبيله خودش سر به نيست شد .بس مسعود و ديكران جا كناه دارند.همه جنكها در بين قبيله است ديكران از شرف و عزت خود دفاع كرده اند.وكرنه زنهاى مردم را باكستان ميبرند وميفروشند.

  • راستى بعد ازينكه مسعود روسها را مجبور به ترك افغانستان كرد و روسها هم به او تسليم شدند.مسعود كدام دولت نبود تنها يك انسان بود كه از جانب دولت فاشيستى قبيلوى امين تركى و متحدين انها به اعدام محكو م بود.همه روزه دولت باروسها يكجا بر عليه ان بزركمرد بلان ميسنجيدند تصميم كشتن او را داشتند. روسها كه مردم جنكديده و در جنك سك را خورده بودند ,به لياقت شهامت ,درايت ان بزرك مرد اعتراف و تسليم شدند.انسانهاى مرد به باخت خود هم اعتراف ميكند,بس ديكر شليطه كى به درد نميخورد .هر جه بود درميان خداو راستى خودرا معلوم ميكردى .انسانهاى بزرك منش عزت دشمن را هم نكهميدارد.او فتاده را كسى نميزند كه فاشيست هاى ديورند ازين فرهنك جنك حتى نشنيده اند .همين نجيب را همين فاشيست ها جقدر نا مردانه و غير اسلامى و غير انسانى ,كشتند و جسد بى جان را به دار اويختند انهم به هزار بى عزتى .ببينيد هزاره هم اين كارا كرده ميتوانست ,نكرد.همين طور اوزبيك و تاجيك اين بى عزتى را نكرد.راجع به دوستى فرانسه نوشته ايد.فرانسوى ها مردان ازاده و شجاع را احترم ميكزارند.يك خواهش دارم كه فرانسه را با باكستان در يك رديف نياوريد. بااينكار نشان ميدهيد كه سخت انسان بست و بى ماهيت هستيد.اينكه در دوره مكتب كدام اوستاد در وجود مسعود قهرمان يك قوه خارق العاده را درك كرده به او احترام ميكرد ,اين ازاده كى و ازاد انديشى فرانسوى هارا نشان ميدهد.اينكه مريض كونه تابه هاى از جند سازمان استخباراتى را زدى ,شباهت به ان دارد كه در كام امين توسط همين شواهد كادب به صدها هزار نفر را كشتند.اين كار تنها در كله بى مغز خودت ميتواند امكان داشته باشد وبس.به دروغ و جعل و تو هين نميشود كه بزركمردان تاريخ را لكه دار ساخت بلكه انهارا شيرين و محبوبتر از قبل در ازهان مردم ميسازد.دل خانه ايست كانجا نتوان به زور جاكرد.درست است فاشيستان قبيله با باكستانى ها يكجا به يك صدا همهروزه برعليه رهبران غير بشتون وطن ما تبليغات دارند .از داخل وخارج كه مسكينيار و خطاب هردو افغانملتى هستند وبه نحوى از انها در تفرقه اندازى ميان اقوام نقش دارند.همه روزه همين جند نام به زبان انها است طوطى وار تكرا ميكنند.بعضا به اقوام غير بشتون تو هين هم روا ميدارند.بابر عزيز يك خواهش به ما درزاتى كسى كار نداشته باش.تو همه را مفعول ميبينى .ايينه خودرا كوم كرده يي.

  • مسعود یکنفر خدمتگار به وطن ومجاهد اصلی بود .واین همه که درباره احمدشاه مسعود گفته شده دروغ است .واین همه یک توطعه دشمنان افغانستان است که میخواهند یک عرج ومرج را بین مردم افغانستان بیندازند ((روح احمدشاه مسعود شادباد ))

    آنلاین : Mod

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس