صفحه نخست > دیدگاه > پادشاه لافک و پلان گوزی وزیر

پادشاه لافک و پلان گوزی وزیر

ن . ترکستانی
پنج شنبه 11 آگوست 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

راویان اخبار و ناقلان آثار چنین حکایت کرده اند که در روزگاران قدیم در سرزمین های دور ، مردی به پادشاهی رسید که از حکومت داری هیچ نمی دانست و همه کار ها را به عهده وزیر خود سپرده و خود به نام پادشاه بود. از قضا او پادشاه سرزمینی شده بود که مردمان بس شجاع و جنگاوری داشت، ولی بسیار ساده دل و خوشباور بودند. هیچ پادشاهی به راحتی بر انها حکومت نکرده بود مگر اینکه، رگ خواب آنهارا یافته باشند! پادشاه که ازسابقه این مردم خبر داشت ، همواره در هراس بود که این مردم قیام نکنند ، رو به وزیر و همه کاره نظام خود نموده گفت: جناب وزیر با این مردم کله شق چکار کنیم که علیه ما شورش نکنند؟ وزیر فورا در جواب گفت ، اگر قبله عالم به او یک هفته مهلت دهد پلانی را پیشکش ذات همایونی خواهد نمود که با استفاده از آن بر این مردم نترس اما ساده دل به آسانی پادشاهان سلف حکومت خواهی نمود! پادشاه که نه حال و حوصله داشت و نه هم مغزش کار می کرد،فقط حرف زدن بلد بود، خطاب به وزیر گفت: هر حرامزادگی که بلد هستی به کار انداز تا از شر این مردم در امان باشیم .

خلاصه کلام، وزیر مکار، پس از یک هفته طرح چند ماده ای خود را خدمت شاه تقدیم کرد که وی از دیدن آن نزدیک بود شاخ درآورده به پاده رو آورد! چرا که در یک ماده آن آماده بود که "بعد از این تاریخ، گوز زدن در اماکن عمومی و خصوصی و حتی در خانه های شخصی ممنوع. هر کسی از این فرمان شاه سرپیچی کند به جریمه نقدی و زندان محکوم خواهد شد. مقدار جریمه و مدت زندان در صلاحیت قوای قضاییه که همان خود شاه می باشد ، خواهد بود." پادشاه خندید و گفت : ما فکر می کردیم وزیر ما چقدر باهوش است ، حال می پنداریم او هم احمقی بیش نیست! وزیر گفت: قربان ، اجازه دهید من پلان را اجرا کنم اگر کارگر نیافتاد بعدا می توانید از برادر بزرگترم که در توطیه از من استاد تر است استفاده کنید. پادشاه گفت باشد هر کاری می کن بکن، ولی کاری نکن که دو باره قدرت از دست مان برود و باز آواره شویم.

روز آدینه پس از مراسم معمول شهر، جارچیان مردم را سر چهار سوی شهر جمع نمودند تا فرمان حکومت جدید را بشنوند.وزیر بالای چهار پایه برآمده با آواز بلند فرمان پادشاهی را به این شرح به خوانش گرفت:
ماده اول: از این تاریخ به بعد مالیات سه برابر می شود و یک ساله مالیات برای کسری خزانه شاهی پیشکی گرفته می شود. درست است ؟ مردم با اکراه جواب دادند ، درست است. یکی به دیگری گفتند این که تازه نیست پادشاه قبلی هم همین برنامه را داشت.

ماده دوم: شب اول عروس به پاس خدمات شاهانه از آن ذات همایونی می باشد. درست است کسی چیزی نگفت، اما زیر لب همه گفتند این هم مثل پاد شاهان گذشته ها عیاش بوده.

ماده سوم : اموال منقول و غیر منقول اموات بی وارث و یا آنهایی که به دستور شاه کشته شده و یا کشته می شوند، به سرکار تعلق می گیرد. درست است ، باز کسی اعتراضی نداشت.

ماده چهارم: تمام مراسلات به زبان که قبله عالم صحبت می کند قابل اجراست، مراسلاتی که به زبانهای دیگر باشد به آن توجه نخواهد شد. درست است. بازهم کسی اعتراض نکرد. همه گفتند این تازه نیست چه کسی به حکومت نامه می نویسد تا قبول شود.

ماده پنجم: طبق فرمان شاهانه از این تاریخ به بعد گوز زدن چه در اماکن عمومی و چه در اماکن خصوصی و حتی تاریک خانه ها ممنوع است .درست است.

همه به وز وز کردن شروع کردند، یکی طرف دیگر نگاه کردند، تعدادی ناراحت شدند و تعدادی هم شاد شدند، زیر دل گفتند خوب پلانی است حالا وقت آن است که از رقبا انتقام بیگریم و به حکومت راپور دهیم که آنها در خانه های خود گوز زده اند.هنوز وزیر از سر چهار پایه پایین نشده بود که یک دعواجلاب با داد و فریاد گفت : جناب وزیر! فلانی بای گوز زد، خود به نشانه استشمام بوی بد بینی خود را با دست گرفت. تا این حرف از زبان او بیرون شد. سربازان شاه دویده بای پیرمرد را کشان کشان طرف زندان بردند. وزیر مکار خطاب به سربازان گفت : رهایش کنید ، شاید باد قبل از ختم فرمان صادر شده باشد، سربازان بای را رها کردند، بای زیر دل گفت ، به حسابت می رسم دعوا جلاب بی ناموس.

مردم با لب و لوچه کشال طرف خانه ها رفتند، در تمام بیت الخلا های شهر و حمام های عمومی و خصوصی و سر چهار راه ها ماموران مراقب گوز زدن مردم شدند. بازار رشوه و واسطه گرم شد. هر کسی باکسی دشمنی داشت اورا به نام گوزک به حکومت معرفی می کرد، حکومت هم با گرفتن جریمه و واسطه شدن چند نفر اورا رها می کرد. خلاصه این پلان چنان این مردم شجاع و جنگجو را درگیر خود ساخت که فکر قیام و سر کشی و اعتراض از آنها صلب شد. شاه و وزیر و دیگر ارگ نیشینان با خیال آسوده و آرام به عیش و نوش مشغول شدند. مردم کم کم راه فرار از قانوان را یافتند، مثلا به جای ده گوز ، اعتراف می کردند که دو گوز زده تا جریمه کمتر دهند. بعد به رفقای خود در خلوت می گفتند حکومت را بازی داده هشت گوز را مخفی کرده است.
تعدادی که در گذشته ها دم و دستگاهی داشتند و برای خود آدم حساب می شدند عقل خود را به کار انداخته با جمع کردن افراد مورد اعتماد خود، با خوردن لوبیا و نخود و ماش و عدس در زیر زمینی ها پارتی های شبانه و روزانه گوز برگزار می کردند ، هرکسی کوشش می کرد بیشتر و بلند تر گوز بزند. کار مردم گوز زدن و مقابله منفی با پلان گوزی شاه بود. شاه و اطرافیان به حماقت مردم خندیده دنبال احداث کاخ ها و جمع کردن ثروت های باد آورده بودند. هیچ کس تصور هم نمی کرد که هدف حکومت از این طرح مشغول ساختن مردم است. اگر کسی از این راز آگاه می شد فورا سربه نیست می شد تا دیگران بیدار نشوند.

خوب این یک حکایت قدیمی بود، ولی در کشور افسانه ای امروزما نیز و ضع با کمی تفاوت دست کم در بسیاری موارد شبیه همین پلان در حال اجرا شدن است. سلطان قبیله وطن ما نیز با آن همه پول های بی زبان جهانی که در این کشور سرازیر شد، قسمتی را به برادران ناراضی خود داد تا سلاح بخرند و قسمت دیگررا با رفقای خود به بانک های جهان ذخیره نمودند،ملت مظلوم را همچنان در فقر و گرسنگی نگهداشته اند، برای اینکه پارلمان نتواند به عنوان نمایندگان مردم و تنها مرجع قانونی ، رد پای حیف و میل ها ، تقلبات و کمکاری های دولت را پیدا کند . پلان دادگاه ویژه را روی دست گرفت تا پارلمان را که یگانه مجرای قانونی سوال کننده بود ، به خود مشغول سازد.

حال ، پارلمان افغانستان به جای ساختن قانون و بررسی کارکرد های دولت و نظام به غم جان خود مانده که چگونه با پلان دادگاه ویژه مقابله کند و شب وروز فکر شان در مجلس ، حتی در خانه های خود شان ، به دادگاه ویژه است. گاهی طبله نوازی می کنند، از رفتن به تعطیلات تابستانی مانده، از مسافرت و عیش و نوش مانده، شب و روز مراقب است تا دادگاه ویژه چوکی را از اینها گرفته به رقبای شان ندهد. همه چیز فراموش شده ، فقط حفظ چوکی پارلمان هدف شده، ارگ نیشینان خرم و دلشاد که طرح شان خوب جا افتاده به تقویت برادران ناراضی مشغولند تا با آوردن آنها تمام کار ها را یک سره کنند و به همه نشان دهند که قدرت مال جنوبی هاست ، چرا که هم فکر دارند و هم حامی خارجی.

واقعا جای تاسف است بیشتر از 200نفر در مجلس جمع شده ، در برابر پلان چهار نفر ارگ نشین به زانو در آمده اند، تمام مردم دنیا به بی مایگی این پارلمان می خندد، ولی خود مثل همان مردم ساده دل که با ایجاد پارتی های گوزی می خواستند عکس العمل نشان دهند، اینها نیز گاهی با مصوبات بی ضمانت به طرح روز گذرانی ارگ نیشینان کمک می کنند.در حالیکه کور هم می داند دلده شور است و هدف دادگاه ویژه کشتن زمان است تا برادران ناراضی خود شان را به ارگ برسانند. امید که اعضای محترم پارلمان ناراحت نشده باشد، اگر هم ناراحت شده باشند باید این پند را آویزه گوش خود سازند که مردم و تاریخ در قضاوت خود بسیار بی رحم و عادل اند.حال خود دانند که به طبله نوازی ادامه می دهند یا منظور سلطان قبیله را در می یابند که همان مشغول ساختن پارلمان است. دیده شود چه خواهد شد. والسلام

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • واقعا عالیست !
    پارلمان که اکثریت قاطع شان از گ...ک ها دستچین شده و تعدادی داوطلب جدید ( 62 نفر ) که ادعا دارند حریفان تقلب کرده و به قدرت و توانمندی انان نمیتوانند بگوزند ، به غم جان خود...
    اینجاست که به تدبیر فاروق وزیر آفرین باید گفت.. مرحبا فاروقا.. وردکا.. وزیرا .

  • کرزی خود ذزد و تقلبکار است که آ بروی افغانستان را برباد داد وتمام کسانیکه در حکومت به نحوی سهیم اند یا دزد وقاچاقبر اند یا خایین چه وکیل باشد چه وزیر چه قوامندان و والی ،چقدر این خایینین مردم فقیر و نادان ما را فریب میدهند و دار و ندار مردم را به تاراج میبرند ،شما خایینین که در دولت هستید با طالبان مزدور وحشی هیچ فرقی ندارید ،

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس