صفحه نخست > دیدگاه > هزاره ها و ضرورت حفظ توازن قوأ

هزاره ها و ضرورت حفظ توازن قوأ

قاسم تیمور
سه شنبه 4 اكتبر 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

تئوری تفکیک قوأ از قدیمی ترین تئوری ها در عرصه روابط بین الملل است. این تئوری برای مدت طولانی و در ادوار مختلف تاریخی حاکم بر محیط بین المللی بوده و کشورها، سیاست خارجی، رفتار و روابط شان با یکدیگر را بر اساس همین تئوری تعریف و تنظیم می نمودند. موازنۀ قوأ به لحاظ تاریخی شامل سالهای 1698 – 1789 و 1814 – 1913 و 1945 – 1991 می شود. توازن قوأ اساساً برای پاسخگوی به این سوال اساسی که چگونه می توان ثبات و نظم را در عرصه بین المللی بوجود آورد و از جنگ و درگیری در محیط بین المللی جلو گیری نمود، مطرح شد . مکتب واقع گرای در عرصه بین الملل و نظریه پردازان واقع گرا یا ریالیست، که از نیکولو ماکیاولی شروع می شود و تا هابز، لاک، مورگنتا، ای. اچ. کار، رینولد نیبور و جرج کنان... ادامه می یابد، توازن قوأ در عرصه بین المللی را تنها راه تامین صلح و ثبات بین المللی میدانند و تاکید می کنند که بدلیل انارشیک بودن محیط بین الملل و فقدان لویاتان و قدرت برتر که حاکمیت مقبول و مشروع جهانی داشته باشد، توازن قوا تنها راه ایجاد ثبات بین المللی می باشد. به باور واقع گرایان فضای بین الملل انارشیک و محیط خود یاری Self Help است یعنی دولت ها در تلاش آن هستند تا با بیشتر کردن قدرت خود در عرصه های مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی، امنیت خود را خوبتر تامین کنند و خود ضامن بقاء و موجودیت خود باشند.
اما نظریه موازنه قوا چیست، در ساده ترین تعریف از توازن قوا، آن را عبارت از سیستمی که شامل بازیگران متعدد سیاسی «دولت ها» که در آن دولت یا گروهی از آنها به آن اندازه قوی نه شده اند که بتوانند به دیگر دولت ها حمله کنند، زیرا قدرت این گروه را گروه مخالف موازنه کرده است، بیان کرده اند. موازنه قدرت برای حفظ استقلال و حاکمیت دولت ها ضرورت دارد و جلوی توسعه طلبی و سیاسیتهای تجدید نظرطلبانه ای را که می تواند به بی نظمی و یا سلطه و تفوق یک دولت بر سایرین منجر شود می گیرد. بر اساس این تئوری، کشور ها اجازه نه خواهد داد که یک کشور به حدی قدرتمند شود که با حمله بر ساییر کشور ها نظم بین المللی را تهدید نماید. بر مبنای تئوری تفکیک قوأ، گرچه در محیط بین المللی قدرت به صورت مساوی بین کشور ها توزیع نمی شود، یعنی یکی از ویژگیهای این سیستم موجودیت قدرت های مختلف است و در این میان کشور های بزرگ و قدرت های مطرح نظام بین الملل مدعی سهمی بیشتر و بهینه سازی بهتر هستند، اما امکان تشکیل ائتلاف ها و اتحاد های نظامی، اقتصا دی و سیاسی به کشور های دیگر این فرصت را میسر می سازد تا با کسب قدرت بیشتر مورد تهدید قرار نه گرفته، حیات و موجودیت سیاسی شان را تضمین نمایند.

یکی از ویژگی ها مهم و اساسی تئوری توازن قوا، جلوگیری از قدرتمند شدن بیش از حد یک دولت و ضعیف شدن دیگری است. چون اگر در سیستمی که بر اساس موازنه قوأ شکل گرفته است، به هر دلیلی عناصر متشکله آن سیستم کارکرد وفنکشن های لازم و تعریف شده خود را انجام داده نه توانند، سیستم قادر به انجام وظایف و کارکرد های کلی خود نمی باشد، لهذا تمام سیستم با خطر مواجه می گردد.

تئوری توازن قوأ گرچه برای تبیین نظم و ثبات بین المللی مطرح شده است و راه کارهای را برای جلوگیری از جنگ و درگیری بین کشور ها در عرصه نظام بین الملل جستجو و پیشنهاد نموده است، ولی می توان وضعیت داخلی کشور ها را نیز بر مبنا همین رویکر تحلیل و ارزیابی نمود. کشور های توسعه نیافته و کشوهای که دارای شکاف های مختلف و عمیق قومی، زبانی، تعدد مذاهب و چندگانگی فرهنگی می باشند و به دلیل ضعف دولت مرکزی، کم و بیش حالت انارشیک وحرج و مرج نیز در آن حاکم باشد، شباهت های زیادی با نظام بین الملل بر اساس نظریه وقع گرای (فقدان نظم مرکزی) دارند.
در افغانستان با موجودیت اقوامی مختلف پشتون، تاجک، هزاره، ازبک و اقوامی دیگر که در قانون اساسی از آنها نام برده شده است، زبانهای دری، پشتو.. مذاهب مختلف سنی، شیعه که هر کدام به فرقه ها و شاخه های گوناگون تقسیم شده است و به دلیل حکومت استبدادی و سلطه تک قومی برای مدت زمان طولانی و عدم مشارکت اقوام دیگر و محروم سازی برنامه ریزی شده آنها در عرصه های مختلف سیاسی ، فرهنگی ، قتصادی و اجتماعی، ویژگی های چنین یک جامعه ای را می توان مشاهد نمود.

به لحاظ تاریخی تا حدودی مشخص و روشن است که قبضه قدرت در ابعاد مختلف آن توسط یک گروه قومی و ضعیف شدن گروهای دیگر همیشه برای هزاره ها فاجعه بار بوده است.اما اینکه کدام قوم این قدرت را به صورت انحصاری در دست داشته و دیگران ضعیف شده در این میان تفاوت چندان بین اقوام مشاهد نمی شود. داده های و حافظه تاریخی ما گواه روشن این واقعیت است. در حکومت های مطلقه موازنه به نقع یک قوم خاص به هم خورده بود هزاران نوع ظلم، بی عدالتی، قتل عام بر جامعه هزاره تحمیل شد ولی در دوران حکومت مجاهدین توازن قدرت به نفع قوم دیگری به هم خورد باز هم هزاره ها زیان دیدند. لذا برهم زدن موازنه قدرت بین اقوام افغانستان همیشه به ضرر هزاره ها بوده است. اما هر زمان اقوام مطرح افغانستان به نحوی سهمی از قدرت داشته اند، هزاره ها نیز مثل دیگر اقوام در وضعیت بهتری قرار داشته است. پس موازنه قدرت چهار قوم بزرگ افغانستان یک ضرورت برای هزاره ها می باشد. موازنه قدرت بین چهار قوم مطرح افغانستان به این مفهوم نیست که قدرت به صورت برابر و مساوی بین آنها توزیع شده باشد، بلکه منظور این است که هریک از آنها توانای آن را داشته باشند تا با ایجاد اتحاد وائتلاف با دیگری از خود، امنیت و منافع خود دفاع نمایند و مانع سلطه دیگری شوند.
با توجه به شرایط و واقعیت های افغانستان و موقعیت و و ضعیت هزاره ها در این کشور، این یک امر مسلم است که هزاره ها نمی تواند به عنوان یک قدرت مسلط تبدیل شود تا از آن طریق به مناقع شان دست یابند. این امر هم به لحاظ جمعیتی هم بدلیل موقعیت جئوپولیتیک و جغرافیای یک امر مشکل می باشد. پس حفظ موازنه قدرت بین اقوام و جلوگیری از ضعیف شدن هر یک به نفع دیگری منافع استراتژیک هزاره ها را در دراز مدت تامین خواهد کرد. براساس این تحلیل، ضرورت است نخبگان، رهبران و پالیسی سازان و جریان های سیاسی، فکری و اجتماعی جامعه هزاره در موضع گیریها و تصمیمات، نوشته ها و گفتار های شان نیم نگاهی به این امر داشته باشند. اما موازنه در نظام بین الملل همیشه توسط ایحاد اتحاد ها و تشکیل ائتلاف ها بوده است. لذا اتحاد ها و ائتلاف های سیاسی درون دولتی و داخلی نیز در توازن قوای داخلی نقش مهم و اساسی می تواند داشته باشد. ائتلاف ها همیشه برای منافع گروها بوده است، نه به دلیل ملاحظات هنجاری و اخلاقی و یا تنفر و عشق به یک دیگر. همانطوریکه رهبر شهید مزاری می گفت ما عاشق قیافه هیچ کس نیستیم و با هیچ کسی هم دشمنی نداریم و برای مردم خود حق می خواهیم.
اما آیا اساساً رهبران سیاسی هزاره معتقد به این اصل می باشند. ا آیا در ائتلاف ها که توسط رهبران سیاسی هزاره شکل می گیرد این اصل در آن لحاظ می گردد؟ متاسفانه که داده های موجود و واقعیت سیاسی و شرایط کنونی جامعه هزاره خلاف این امر را نشان میدهد. هر رهبر سیاسی و هر حزب و جریان بر سر قدرت و تاثیر گذار امروز جامعه هزاره منافع استراتژیک هزاره ها را یا درک نمی کند و در صورت فهم آن با بی توجهی آن را قربانی منافع شخصی خود و یا منافع مقطعی و کوتاه مدت می نمایند.
در این میان اما آقای محقق رهبر حزب وحدت مردم افغانستان رکورد دار می باشد. محقق که تصور می شد، بعد از شهید مزاری یک تکیه گاه و سنگر مطمئین برای هزاره ها در دفاع از منافع آنها با شد، اما متاسفانه حوادث روز گار و آزمون های سیاسی ده سال بعد از سقوط طالبان و حاکمیت نظام دموکراتیک خلاف این تصور را به اثبات رساند. محقق نه تنها که جای رهبر شهید بابه مزاری بزرگ را پر کرده توانست، بلکه نشان داد که او در عرصه سیاسی سخت متزلزل بی ثبات و در واقع فاقد بصیرت و بینای و یک ویژن سیاسی مشخص می باشد. او نه درک درست از ماهیت ، معادلات و ساختار قدرت در کشور دارد و نه هم چشم اندازی برای آینده هزاره ها ونه فهم از منافع آنها ترسیم کرده و نه هم خود را متعهد به آن میداند. بد تر از آن اینکه، محقق هیچ ارزش و بهای را هم برای افکار عمومی مردم هزاره قایل. محقق هزاره ها را مردم غیر قابل اعتماد و باور نه کردنی معرفی نموده است او صداقت که هزاره ها به آن مشهور بودند را زیر سوال برده است. محقق برخلاف افکار عمومی هزاره ها روزی با سیاف معامله می کند و آن را آشتی ملی عنوان می نماید، معامله ای که موفقیت آن می توانست برای هزاره ها زیان بار و فاجعه آمیز بوده باشد. چون اگر سیاف در پارلمان دور قبلی ریس قوه مقننه می شد در حالیکه قوه مجریه و قضائیه از قبل در اختیار یک قوم خاص بود، در آن صورت عملاً مونوپلایزه شن و انحصار قدرت صورت می گرفت و زمینه های استبداد قومی در کشورفراهم می شد. این ائتلاف گرچه برای این بود تا محقق به مقام معاونت پارلماین با حمایت سیاف و تیم ریس جمهور کرزی تکیه می زد، ولی این معاونت در صورت تحقق، یک امر مقطعی، موقتی و یک ساله بود و موازنه قدرت را به نقع یک قوم و به ضرر دیگران برهم می زد.
در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری محقق در حالیکه با داکتر عبدالله به توافق رسیده بود و قرار بود که یک جبهه مشترک و قدرتمند علیه ریس جمهور کرزی ایجاد نمایند و این امر می توانست قدرت را بین اقوام به نحوی موازنه نماید، اما یک شبه تغییر موضع داده و به دامن کرزی افتاد و در امر خدمت به تک قومی شدن قدرت با آقای خلیلی معاون ریس جمهوری مسابقه گذاشت و خانه به خانه در هزارجات و مناطق هزاره نشین برای کرزی کمپاین کرد. اما مثل ائتلاف های دیگر جناب محقق او این بار نیز با کرزی قطع رابطه کرد و در اجتماعی در میدان رهبر شهید در کابل رای خود را بر خلاف عرف معمول سیاسی و حقوقی از کرزی پس گرفت و او را ریس جمهور غیر مشروع خواند.

بعد از جنجال های انتخابات پارلمانی و زمانیکه ریس جمهور کرزی بر خلاف توقعات و انتظارات و برنامه های از قبل تعیین شده خود، در یافت که طرفداران او با شکست فاحش در انتخابات مواجه شده است و ترکیب پارلمان به لحاظ قومی هم طبق دلخواه او نمی باشد، به طور نمونه از ولایت غزنی تمام وکلای آن را نمایندگان از جامعه هزاره تشکیل میدهند بحث منافع ملی و مصلحت کشور را مطرح کرد و عنوان نمود که ملاحظات قومی باید در ترکیب پارلمان در نظر گرفته شود. به همین دلیل خواست از مجراهای غیر قانونی و تشکیل محکمه ویژه ترکیب پارلمان را مهندسی نماید. در مقابل این تصمیم ریس جمهور، پارلمان با تشکیل ائتلاف حمایت از قانون، برای دفاع از دموکراسی، آرای مردم و تعهد به اراده ملت، خواست از استقلال پارلمان و نهاد ها مستقل ملی دفاع نمایند. تشکیل ائتلاف با حدود 180 عضو پارلمان یک امر بی سابقه و در واقع به نفع گروهای قومی بود. یعنی مقاومت در برابر مداخلات غیر قانونی ریس جمهور و حکومت در تغییر اعضای پارلمان از یک طرف باعث تقویت فرایند دموکراسی می شد و از طرف دیگر برای اقوام دیگر یک فرصت برای کسب اعتماد و خود باوری بود تا جایگاه و شعاع وجودی خود را در کشور باور نمایند و از آمار های تقلبی و جعلی ترکیب جمعیت در کشور پرده بردارند. بعد از معرفی 9 نماینده جدید و حذف 9 نفر از نمایندگان قبلی پارلمان توسط کمیسیون انتخابات، در حالیکه ائتلاف حمایت از قانون همچنان برمواضع قبلی خود تاکید می نماید اما در این میان آقای محقق که خود عضوی از این ائتلاف بود و در تالار عمومی تعهد نمودند که در برابر تغییر در ترکیب پارلمان مقاومت خواهند نمود، شاید با یک معامله سیاسی باحکومت، تغییر موضع داده و با حضور در تالار عمومی مجلس نمایندگان ائتلاف حمایت از قانون را انتخار کنندگان سیاسی لقب داد.
محقق گرچه در توجیه موضع گیری اخیر خود در جمع از اطرافیانش آن را به منافع هزاره دانسته و عنوان نموده است که تنها یک وکیل هزاره حذف شده وبجای او هم یک ازبک وارد پارلمان شده است که از نگاه سیاسی با هزاره ها نظر واحد دارند، اما این توجیه باز هم نشانگر درک سطحی او از معادلات قدرت و بازیهای سیاسی است. حال فرض کنیم که هزاره ها در این میان بازنده نیست و تغییرات را باید پذیرفت، آیا چه ضمانت وجود دارد که در انتخابات های آینده با تشکیل محکمه و اتهام تقلب از حضور هزاره ها و نمایندگان از اقوام دیگر جلوگیری نه شود. این بار ریس کمیسیون انتخابات در مورد نمایندگان هزاره در برابر حکومت و ریس جمهوری مقاومت کرد حال فرض را بر این بگذاریم که در دور آینده ریس کمیسیون انتخابات کسی باشد که از تیم ریس جمهور باشد و از سیاست های او حمایت نماید. در آن صورت آیا هر تغییر که در ترکیب پارلمان در هر زمان و تحت هر شرایط بوجود بیاید قانونی و قابل قبول است. موضع گیری محقق متاسفانه که این فرضیه را ثابت می کند، او با قبول تغییر در ترکیب پارلمان در واقع مهر تایید به این فرضیه زد. پس می توان گفت که موضع گیریهای سیاسی، اتحاد ها وائتلاف های سیاسی رهبران هزاره خصوصاً آقای محقق همشه در راستای منافع شخصی و یا منافع مقطعی جامعه هزاره بوده و اصل موازنه قدرت بین اقوام که منافع استراتژیک جامعه هزاره در ذیل آن تامین می شود همیشه قربانی موضع گیری ها آنها بوده است.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • علی مزاری!
    تحلیل بسیار خوب بود. امید میرود که از بین مردمان هزاره یک مرد مثل استاد شهید بابه مزاری واری پیدا شود تا این ملت مظلوم از سردرگمی نجات پیداکند.
    محقق از سابق معامله گر بوده و حالا تا توان دارد معامله خواهد کرد البته به نفع خودش نه به نفع ملت هزاره. اگر استاد شهید زنده میبود اول او به حساب محقق میرسید.

    بهر حال خداوند درین مقطع زمانی خیر میلیت هزاره را پیش کند چرا که فقدان بی رهبری در جامعه هزاره سخت محسوس است.

    • مزاری در شمار خاینان و جانیان مردم افغانستان می آید. همانقدر که گلبدین و ربانی و سیاف و غیره خاین و جانی به حال ملت بیچاره ما بوده اند، مزاری نیز بوده و به همین صورت غیره سران و رهبران حزب وحدت. هزاره ها باید از باصطلاح رهبران خاین جهادی دوری جویند و کوشش کنند تا رهبران جدید با افکار و آرمان های پیشرو و سیکولر را در بین قوم خویش جستجو کنند همچنان باید بیاد داشته باشند که آزادی و بهروزی ملیت دلاور هزاره در گروه آزادی و بهروزی سایر اقوام و ملیت ها است بشمول پشتون ها. باید کوشش شود تا وحدت ملی بر پایه ارزش های شهروندی و دشمنی سخت با قوم گرایان و مذهبیون تاریک اندش ایجاد شود.

    • شگوفه جان. شما پشتون ها به هیچ آدابی پایبند نمیباشید. از طرفی به ما درس اخلاق میدهید و ما را ملیت برادر میخوانید اما جلو چشم شما پشتونهایتان مردم ما را قعلعام می کنند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس