صفحه نخست > حقوق بشر > آزادی بيان > در افغانستان آزادی بیان را سانسور بدرقه میکند !!!

در افغانستان آزادی بیان را سانسور بدرقه میکند !!!

پامیر
پنج شنبه 6 اكتبر 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

این اولین بار نیست که آزادی بیان در افغانستان توسط مشتی از ناکثان و دشمنان اندیشه ضربه میخورد. بارها خبرنگاران ما تهدید و تعقیب شده اند. دستگیری آقای "فیاض" ، " میرهزار " ، " قیام "، " کامبخش "... توسط دستگاه ماشینی امنیت و کشته شدن تعداد زیادی از خبرنگاران ما ( کشته شدن اجمل " نقشبندی "، سانگه " آماج "، سید حامد " نوری "، بانو ذکیه ، سلطان " منادی "، احمد امید " خپلواک " و... ) نشان میدهد که تا هنوز فرهنگ عقده گشایی ، قانون شکنی و ترور آزادی در کشور جریان دارد. حق آزادی بیان که در قانون اساسی ما بطور معلق منقوش شده است بیجا و بی معنی میباشد زیرا اساساً آزادی های که در قانون منحیث حق شناخته میشوند باید از طرف ارگانهای مربوطۀ دولتی تضمین شوند در غیر آن آوردن کلمۀ آزادی بدون مشخص ساختن نیروهای تضمینی دولتی، بی جا و بی بنیاد شناخته میشوند که در افغانستان چنین است.باید دولتمردان بهتر بگویم ( دولتزنان ) ما از این امر آگاه باشند که مقابله دربرابر خواست و اندیشۀ مردم بخصوص در عصر حاضر ناممکن و احمقانه خواهد بود.در جهان امروزی مطبوعات نقش فوق حکومتی را بازی میکند و اینکه در قدیم تقسیم بندی هرم قدرت ( هرم قدرت سیاسی) بشکل دلخواه و مستبدانه بود ( از بالا به پایین بود ) و همواره جهت انتقال اوامر از فوق بطرف ماتحت بود که در قسمت اخیر این هرم ، مردم ، خلق و ملت بیچاره و مظلوم قرار داشت، امروز اینگونه تقسیم بندی و راهبرد جوابده نیست و همه پی برده اند که بدون سهمگیری رسانه ها در تعالی جامعه راه دیگری وجود نخواهد داشت . امروز در راس تمام قدرتها عامل انگیزش مطبوعات و رسانه ها است. این مورد را در تمام نقاط جهان به استثنای افغانستان مشاهده کرده میتوانید.

نوبت کهنه فروشان در گذشت
نو فروشانیم، دگر بازار ماست

فضای مجازی ( انترنت ) در تمام جهان به جزء چند کشور ضد پیشرفت و دشمن آزادی ، باز است. در افغانستان هم در این اواخر انترنت ارزان و کم قیمت در بازارها عرضه می شوند که بعضاً از طرف موسسات غیردولتی ( خصوصی ) و بعضاً توسط دولت ( از کانال وزارت مخابرات - فایبر نوری ) بفروش میرسند. در فضای مجازی هیچکسی حق بازداشت و تفتیش کسی را ندارد زیرا کنترل فضاء از یکطرف ناممکن و از طرف دیگر سبب مصرف بیشتر و بازده کمتر حکومت میشود. ثالثاً در کشورهای پیشرفته حقوق ارتباطات و قانون ارتباطات وجود دارد که در آن ( از استفادۀ فضای مجازی هم تذکر شده است ) اما ما چه بگوییم ؟! آیا اگر کسی بخواهد که مقاله یا نظر کس دیگر را در جایی "لینک" کند ، قانون مطبوعات ما حکمی در مورد دارد ؟ آیا اگر کسی در این فضاء به دستگاه و یا آژانسی حمله ور شود ، قانون ما حکمی در مورد دارد ؟ حقوق ریانه ای و انترنتی بحثی است که ما شاید به آن 500 سال بعد برسیم.

یادآور شوم که این چندمین بار است که از طرف وزارت مخابرات و دستگاه های مخابراتی خصوصی بعضی پایگاه های انترنتی مخصوصاً "کابل پرس? " مسدود و سانسور میشوند. بازهم بدبختانه سایت آزاد ( کابل پرس ) از دیروز بدینسو از طرف شرکت مخابراتی اتصالات با همکاری وزارت مخابرات بالای مصرف کنندگان انترنتی شرکت اتصالات در ولایات شمال مسدود و غیرقابل مشاهده شده است.علت اینکه چرا این عمل انجام میشود شاید خفه کردن نوای آزادی در گلوی هر فرد آزاداندیش این سرزمین باشد. ما در عصری نیستم که در آن شاه حرف اول را میزد و رعیت همواره " گوسفند " تلقی میشد ، امروز روز آزادی و فردا روز ابدی ما خواهد بود .

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • ta waqhti in mojahedine bisawad dar arse syasat bashad wa dar karhaye dowlati dakhil bashad azadi dar afghanistan nakhahad amad

  • با تقدیم سلام خدمت همه دوستان گرامی و اقای پامپر! باید به عرض برسانم که آزادی بیان در کشور ما، نونهالی است کوچک اما در حال رشد البته در زمستان استبداد ،به شمول استبداد حکومتی – دولتی،استبداد دین و مذهب،استبداد بزرگان قومی و رهبران مذهبی،استبداد حاکم در فضای خانوادگی،استبداد مناسبات عقب افتاده ییکه حاکم در جامعه ما میباشد. اما باز هم از همت باورمندانی که معتقد اند آزادی بیان حق طبیعی افراد بوده و در ادامه یی آزادی عقاید وتفکرات با حفظ حرمت وکرامت انسانی قرار دارد، رشد قابل توجهی در بین روشنفکران و جوانان ما داشته است.

    البته همان قسمی که یک عده به خود اجازه بستن دهن و یا قلم دیگران را میدهند،یک عده دیگر نیز درک درستی از مفهوم آزادی بیان را ندارند.این عده فکر میکنند که اگر به کسی دشنام فامیلی هم بدهند، شامل آزادی بیان میگردد واین حق شان است.به یقین که چنین نمیباشد.گرچند تعین مرز آزادی بیان کار ساده نبوده و نمیباشد و تعین این مرز از توان من و شما خیلی بالاتر قرار دارد اما من خودم شخصآ معتقد هستم که کسی که ادعای آزادی بیان را مینماید و به این اصل باورمند میباشد باید خودش نیز تحمل شنیدن نظریات مردم در مورد خودش را داشته باشد.آزادی بیان آنکه هرگاهی با نظر کسی موافق نباشید حق داشته باشید "نه" بگوئید.اگر به چیزی باور نداشته باشید حق "نه" گفتن و " باور ندارم" را داشته باشید.من معتقد هستم که آموزش شناخت و استفاده ازحق ازادی بیان و آزادی اظهار عقاید، از ابتدائی ترین بخش های تربیتی بوده. این شناخت باید از دوران طفولیت در محیط خانواده گی وبعدآ در محیط مکتب نضج بگیردو به پختگی برسد.وسپس در جامعه وسعت یافته و نهادینه گردد.
    تا آنگاهی که یک عده ادعا کنند که این من یا ما هستیم که میدانیم و حق انتخاب و حق تعین را داریم .از دیگران بهتریم.و تو یا شما از ما اطاعت بیچون و چرا داشته و صرف سامع باشید،آزادی بیان وجود نداشته و رشد نمینماید.
    تا آنگاهی که کسی بگوید که نماینده خدا و یا الله در زمین بوده و نائب فلان امام میباشد و حق دارد تا انتخاب نماید و دیگران باید مطیع باشند ،آزادی بیان ،آزادی انتخاب و آزادی تفکر معنی و مفهومی ندارد.
    قابل یاد آوری میدانم که آزادی بیان حق طبیعی هر انسان است و تنها مربوط به روزنامه نگاران نمیگردد.با وجود آنکه آزادی بیان یک روزنامه نگار، آزادی بیان در همان جامعه را تمثیل مینماید.باز هم هر انسانی باید از این حق مستفید گردد و نه یک گروه و یا یک فرد یا یک صنف خاصی.ورنه یک دیکتاتور هم به آزادی بیان اعتقاد دارد منتها آنرا تنها حق خودش و یا همفکرانش میداند.
    آقای پامیر! شما یک انسان هستید و به خود تمام حقوق انسانی را قائل میباشید.البته من هم میگویم که این حق طبیعی شماست.من نیز مثل شما و بقیه نیز مانند من و شما انسان ها بوده و دارای کرامت انسانی میباشند.چون در یک جامعه ای که بر اساس ارزشهای دیموکراتیک شکل گرفته باشد، باید انسانها دارای حقوق انسانی خود باشند.پس شما و من نیز حقوق انسانی دیگران را ارزش داده و به آن احترام بگذاریم.البته که حدس میزنم که باور دارید.پس آزادی بیان من و شما بر اساس این ارزشها استوار باشند.دشنام دادن به ادرس این قوم و یا آن قوم جزء آزادی بیان نمیباشد.(قسمیکه یک عده به این موضوع عادت کرده اند.)این حق من و شما است تا افکار و اندیشه ها و عقاید و آرای دیگران را نقد کنیم.و آنهایی که افکار و اندیشه هایشان و یا اعمال شان مورد نقد من و یا شما و یا دیگران قرار میگیرد نیز حق دارند از خود دفاع نمایند.یعنی تمام این جریانات در چوکات حفظ کرامت انسانی و حقوق انسانی همگان باشد.همان ضرب المثل قدیمی را بخاطر میاوریم که میگفت : "با والدین خود آنچنان کنید که از فرزندان خود توقع دارید".که من آنرا کمی تغییر داده و چنین میگویم که با دیگران آنچنان کنید که از آنها توقع دارید.
    آقای پامیر! من، شما و خود را در اینجا مثال آوردم ، هدف من شرح نظرم بود .به هیچ وجه این سوء تفاهم نزد تان بوجود نیاید که گویا من شما را متهم به نقض حق آزادی بیان نموده باشم.برعکس از اینکه از آزادی بیان حمایت میکنید و مدعی عرضه پیام نو میباشید و در این عرصه تلاش میکنید به دیده قدر مینگرم.با در نظر داشت بخش های مثبت اندیشه و نوشته تان صرف اصطلاح " دولتزنان" تان برایم تازگی داشت .من شاید هدف تان را درست درک نکرده باشم .اما آرزو دارم که هدف تان تحقیر زنان و کمتر دانستن حقوق انسانی زنان از مردان نباشد. در غیر آن با ادعای " نو فروشی" در تضاد قرار خواهد گرفت.
    ضمنآ قابل یادآوری میدانم که در فهرست روزنامه نگارانی که قربانی مسلک خود شده اند از انهایی نام میتوان گرفت که وظیفه شان علت و انگیزه قتل شان شده باشد و نه روز نامه نگارانی که انگیزه قتل و یا مصدومیت شان دلایل دیگری داشته باشد.موفق باشید.

    • به جواب آقای "روشنضمیر"

      من کلاً نوشته های شما را خواندم ، درست گفتید که ما در مرحلۀ قرار داریم که آزادی بیان در آن نهالی است. اما میخواهم بگویم که تشخیص اینکه ما بگوییم چه تازه و نونهالی است و چه وقتش رسیده است، مسولیت ما نیست. من این گزارش را به بسیار زودی نوشتم که انترنت و ارتباطات را قطع نموده بودند و اساساً اگر اسم کسانیکه در راه آزادی بیان و آزادی اندیشه قربانی شدند را مینوشتم شاید کتابهای را بشکل PDF در این سایت میگذاشتم. من بعلتی اسامی کسانی را که در این راه قربانی شدن و کسانیکه خود فدای این جریانات پلید شده بودند را متذکر شدم که آنها را میشناختم و عملاً در یک فضا مصروف رفع مسولیت خویش بودیم.
      به جواب شما در مورد "دولتزنان" بگویم که هدف من از ذکر این کلمه توهین به این طبقه نبوده و اگر به اساس نگرش های فمینستی ببینید اصطلاح "دولتمرد" هم نشان خواهد داد که تفوق مرد نسبت به زن وجود دارد یعنی اینکه دولت ها همه مال مردانند. اگر دولتمردی که اینها میگویند و ما که نمیبینم این باشد، من برایش میگویم دولتزنی.
      سپاس از پیام شما.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس