صفحه نخست > دیدگاه > محاکمه جنایت کاران جهادی بوسیله جنایت کاران طالبی امکان پذیر است:

محاکمه جنایت کاران جهادی بوسیله جنایت کاران طالبی امکان پذیر است:

حفیظ بشارت
پنج شنبه 15 دسامبر 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

دولت دست نشانده حامد کرزی در دست همان ناقضین حقوق بشر و جنایت کاران جهادی است ورژیم فعلی ترکیبی از جنگسالاران و جنایت کاران جهادی میباشد. جنایت کاران جهادی با همکاری اشغالگران آمپریالیستی قانون عفو سرتاسری را تهیه وترتیب نمودند وبه پارلمانی که اکثرشان جنگ سالاران است ارسال نموده وبا تصویب اکثریت آرا از پارلمانی نمایشی رژیم خود را معاف از هرگونه تعقیب و محکومیت نموده اند. درنهایت قانون عفو عمومی از سوی جنگسالاران و جنایت کاران تهیه وترتیب، و بوسیله ای جنایت کاران از پارلمان نمایشی رژیم تصویب گردید

مدافعان حقوق بشر در افغانستان دهمین هفته حقوق بشر را پس از شکست گروه وحشی طالبان از افغانستان به مناسبت فرارسیدن روز جهانی حقوق بشر بابرگزاری تظاهرات مسالمت آمیز ، کنفرانس ها ، نمایش های تیاتر و غیره برنامه های حقوق بشری خواستار به محاکمه کشانیدن مجرمین وجنایت کاران جنگی وناقضین حقوق بشر خلقی وپرچمی ، جهادی وطالبی شدند ، که در سه دهه آخیر مرتکب جنایت علیه بشریت گردیده اند. فعالان حقوق بشر و بازماندگان قربانیان سه دهه جنایت در افغانستان دولت دست نشانده کرزی را متهم به حمایت آشکار از جنایت کاران مرتجع جهادی کرده و هشدار داده اند تازمانیکه به خواست آنان از سوی حکومت وملل متحد ونیروهای اشغالگر آمپریالیستی رسیدگی لازم صورت نگیرد به اعتراضات شان ادامه خواهند داد.

چنانچه تجربه ها ثابت کرده که این تظاهرات ها براهداف شوم آمپریالیستی تاثیر نخواهد گذاشت زیرا عدم محاکمه مجرمان و جنایت کاران از سوی سازمان ملل متحد و کشور های اشغالگر در افغانستان همان اهداف و پلان های دراز مدت اشغالگران است. زیرا همکاری جنگسالاران جهادی از همان آوان سرنگون ساختن رژیم طالبان با اشغالگران و تااکنون یکی از دلایلی است که کشور های اشغالگر ودر راس ان آمپریالیزم آمریکا برای محاکمه جنایت کاران اقدامی نکرده است. بنآ این واقعیت را نیاید نادیده گرفت که موفقیت اشغالگران در افغانستان همان همکاری جنایت کاران است اگر همکاری جنایت کاران با اشغالگران از همان ابتدا نمیبود اشغالگران خارجی قادر به شکست هرچه زود تر طالبان نبود وهیچ وقت بدون همکاری جنایت کاران به اهداف خویش نایل نمگیردیدند. در سال های آخر طوریکه مشاهده میگردد نیروهای کشور های آمپریالیستی در سرکوپ طالبان نیز ناکام بوده اند وقدرت یافتن نیروهای تندرو طالبان وادامه فعالیت های تخریبکارانه شان روز تا روز وضعیت را بحرانی ساخته است.

هفته حقوق بشر طوریکه از اسمش پیدا است از سوی سازمان ملل متحد و سازمان دیده بان خقوق بشر بنام هفته حقوق بشر نام گذاری گردیده است گرچند این هفته تاحال نمایشی بوده وتاحال در حد شعار برگزار میگردد و هیچ وقت کار های عملی و اصلی با بازماندگان و قربانیان انجام نپذیرفته است و در آینده نیز نخواهد پذیرفت. زیرا همه ادارات حقوق بشری وجامعه مدنی مستقل نمیباشند و هیچگاه دارای استقلالیت کامل نخواهد شد دلیل اش همان اهداف کشور های قدرت مند است ، بگذریم!
این هفته یعنی هفته حقوق بشر همه ساله درعده از کشور های جهان و مخصوصآ کشور های جنگ زده بابرنامه های مختلف چون تظاهرات ، کنفرانس ها و نمایش های هنری مانند تیاتر ونمایشگاه های عکس و.... به خاطر همدردی با بازماندگان و قربانیان جنگ برگذار میگردد. که بعد از سقوط رژیم طالبان و اشغال افغانستان از سوی اشغالگران آمپریالیستی همه ساله تجلیل میگردد افغانستان یکی از کشور های جهان است که دارای بشترین جنایت کار میباشد اما هیچ یک از جنایت کاران و مجرمان جنگی محاکمه نگردیده اند و نخواهند شد زیرا محاکمه جنایت کاران به نفع هیچ یک از کشور های اشغالگر آمپریالیستی نمیباشد بنآ همه جنایت کاران افغانی و جنگسالاران جهادی و طالبی سرمایه های آمپریالیزم در افغانستان محسوب میگردد. در صورتیکه منافع غرب به این خاینان و جنایت کاران تاریخ وابسته باشد نیاز نیست محاکمه شوند. ضرب المثل است : میگن داشته باش به کار آید! یقینآ به کار خواهد آمد همین واقعیت است.
طوریکه در جریان هستید در سه دهه آخر جنایت های بزرگ علیه بشریت افغانستان از سوی گروه ها و دولت های مختلف در افغانستان صورت گرفته است. که یکی از جنایت های بزرگ علیه بشریت در جهان به شمار میرود گرچند جنایت ها از زمام داری حکومت های شاهی شیونیزم و پشتونیزم عبدالرحمن آغاز وتااکنون ادامه داشته، آما فجیع ترین جنایت ها از دهه شست همزمان با انقلاب خلق وپرچم واشغال کشور از سوی سوسیال آمپریالیزم شوروی آغاز و تا اکنون ادامه داشته، که بیشترین جنایات در دوران ریاست جمهوری برهاندین ربانی و وتحت فرمان ربانی واحمد شاه مسعود بعد از سقوط حکومت دست نشانده سوسیال آمپریالیزم شوروی (نجیب) در کابل صورت گرفته است. جنایت های مرتجعین جهادی و جنگسالاران افغان در جهان بی نظیر بوده که در نتیجه آن میلیون ها انسان را به کام مرگ فرستاد وبه زنان و دختران تجاوز کردند، سینه های زنان را بریدند، دست به نسل کشی زده و تصفیه های قومی نژادی را براه انداختن، هزاران طفل را یتیم ساختن، شهر کابل کاملآ ویران گردید، تمام سرمایه های ملی و فرهنگی کشور را نابود کردند ، میلیون ها انسان آواره و بیخانمان گردیدند که در سرتاسر جهان پراگنده شده اند و ..............

از تمام جنایات، مخصوصآ جنایت های جنگسالاران جهادی اسناد و شواهدی زیادی وجود دارد که در پایتخت کشور دهها سند و شواهد مبنی بر قتل عام و کشتار دسته جمعی وجود دارد. تنها از حادثه تجاوز بالای افشار کابل که از سوی حکومت ربانی و مسعود و تیم جنایت کارش وساییر جهادی ها صورت گرفته است دهها سند و شواهد دقیق وجود دارد. در این حادثه صد ها انسان بیگناه ملکی در روز اول تجاور دولت ربانی وشورای نزار بطور وحشیانه کشته شده اند وبه تعداد هزار ها انسانی دیگر اسیر شده وباخود برده اند. بنا به گذارش ها بیشتر از 600 تن تا اکنون مفقود الاثر هستند که به احتمال زیاد بصورت دسته جمعی قتل عام گردیده اند. این جنایت تحت فرمان مستقیم چون ربانی، مسعود، سیاف، قانونی، عبدالله وغیره جنایت کاران صورت گرفته بود.
سوال اینجا است که آیا کسی قادر به ادعا وشکایت علیه جنایت کاران خواهد بود؟ به یقین جواب منفی است.
در حقیقت هیچ خانواده داغدیده وقرباینان حادثه قادر به اعتراض و شکایت نمی باشند. هرگاه یکی از بازماندگان وقایع وجنایت افشار تصمیم به اعتراض و شکایت بیگیرند متعاقبآ از سوی همین جنایت کاران ازبین خواهد رفت. شکایت برعلیه جنایت کاران و مجرمان جهادی به معنی شکایت علیه رژیم و دولت دست نشانده امپریالیزم است. بنآ شکایت علیه مقامات بلند پایه دولتی از معاونت ریاست جمهوری گرفته تا وزیران ووالیان کاری ساده ی نیست. زیرا همه جنگسالاران جهادی وجنایت کاران جنگی همانند گذشته جنایت کار و مجرم هستند. از نیروی نظامی محلی برخوردار هستند وحمایت نظامی تمام ارتش کشور های اشغالگر و ارتش دولت دست نشانده امپریالیزم را باخود دارند.
بنا به گذارش های متعدد، این جنایت کاران دارای قدرت های نظامی محلی و زندان های خصوصی مخفی میباشند، بنآ در شرایط کنونی نه اینکه دست شان از قدرت گرفته نشده بلکه به کمک باداران بیشتر صاحب قدرت گردیده اند. فساد اداری ، آدم ربایی ، دزدی ، همه وهمه بیشتر توسط افراد همین جنایت کاران صورت میگیرد زیرا در دوران زمام داری مجاهدین وجنایت کاران این جنایت ها بیشتر صورت میگرفته است.
گروه وحشی طالبان از دیگر جنایت کاران و جنگ سالاران عمده جهادی محسوب میگردد، که هزار ها انسان بیگناه را در مناطق مختلف به قتل رسانیده اند. اشغالگران پس از اینکه ملاضعیف را بازداشت کردند از وی مواظبت و نگهداری نموده اند، نگهداری نمودن از ملا ضعیف که یکی از جنایت کاران بزرگ طالبی است خود نشانه حمایت اشغالگران از جنگسالاران و جنایت کاران است. بنآ تمام خواست های بازماندگان و قربانیان و محاکمه جنایت کاران بصورت یک خواب و رویا باقی خواهد ماند و صدا های اعتراضی قربانیان و بازماندگان در گلوی شان خفه خواهد شد وبه هدفی که دارند هیچ وقت نخواهند رسید وهیچ ارگانی از رژیم کنونی وکشور های اشغالگر به حقوق پایمال شده قربانیان توجه نخواهد کرد.

علاوتآ نیروهای اشغالگر خود بارها مرتکب جنایت شده اند، بمباردمان های هوای بالای منازل مسکونی، عملیات های شبانه، کشتار مردم بیگناه در مراسیم های عروسی ودهها مورد نقض حقوق بشر بار ها از سوی نیروهای اشغالگر آمپریالیستی صورت گرفته است بیشترین قربانیان جنایات را زنان و کودکان تشکیل میدهند، که در مدت ده سال صدها شهروند ملکی به قتل رسیده اند، یکی از نمونه هایش تجاوز نیروهای آلمانی در کندز است که حدود 300 نفر از شهروندان بیگناه و ملکی کشور را به قتل رسانیده اند.

از سوی دیگر دولت دست نشانده حامد کرزی در دست همان ناقضین حقوق بشر و جنایت کاران جهادی است ورژیم فعلی ترکیبی از جنگسالاران و جنایت کاران جهادی میباشد. جنایت کاران جهادی با همکاری اشغالگران آمپریالیستی قانون عفو سرتاسری را تهیه وترتیب نمودند وبه پارلمانی که اکثرشان جنگ سالاران است ارسال نموده وبا تصویب اکثریت آرا از پارلمانی نمایشی رژیم خود را معاف از هرگونه تعقیب و محکومیت نموده اند. درنهایت قانون عفو عمومی از سوی جنگسالاران و جنایت کاران تهیه وترتیب، و بوسیله ای جنایت کاران از پارلمان نمایشی رژیم تصویب گردید. بنآ همه سازمان های حقوق بشری و جامعه مدنی نقش خود را در تصویب این قانون بازی کرده اند زیرا همه نهاد های حقوق بشری وکیمسیون نامستقل خقوق بشر اداره حقوق بشر ملل متحد همه و همه تحت فرمان کشور های اشغالگر یعنی شریک های جرمی جنایت کاران مرتجع قرار دارد این ادارات حقوق بشری انجویزم آمپریالیستی است که بوسیله اشغالگران تمویل میگردد وبسته های دالری را از سوی اشغالگران دریافت میکنند. بنآ هیچ اداره مستقلی وجود ندارد که به خواست های بازماندگان و قربانیان سه ده جنایت در افغانستان توجه کند وتارژیم کنونی وحمایت اشغالگران است هیچ وقت این امر تحقق نخواهد یافت وهیچ جنایت کاری محکمه نخواهد شد.

گرچند محاکمه جنایت کاران وجنگ سالاران وظیفه دیوان عالی بین المللی است که در لاهه کشور هالند قرار دارد که دیوان عالی بین المللی برای محاکمه جنایت کاران جنگی و جنایت علیه بشریت تاسیس شده، اما متاسفانه جنایت کاران افغانی واجد شرایط محاکمه در این دیوان نمیباشند، بنآ جنایت کاران وجنگ سالاران جهادی را محاکمه بکنند و فیصله محکمه را عملی بکنند و ان محکمه جنایت کاران بوسیله ی جنایت کاران است. در گذشته همه جنایت کاران بوسیله ای جنایت کار دیگر محکمه شده است. مثلآ تره کی بوسله ای امین، امین بوسیله ای ببرک و بادارانش، نجیب وبرادرش، مزاری، مسعود، ربانی، گل اغا شیرزی بوسیله ای طالبان در دادگاه ترور و وحشت محکمه شده اند. در نهایت عمل انتحاری از سوی جنایت کاران طالبی و القاعده تنها راهی برای محاکمه جنایت کاران وجنگ سالاران میباشد. هرگاه این جنایت کاران به امر بادار توجه نکنند بوسیله ای تربیه شده هایش از میان برداشته خواهد شد.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • wa peshtar az een edame mazari

    magar chi sood , damanaye jenayat edama darad , har ki ba qodrat merasad chon marze wojod nadarad tabdel ba jani meshawad, hatta shoma khodetan ham dar mahdodaye tawane tan jenayat kar da yeed shayad ba gona haye mokhtalefe aan, az jomla akhlaqi ejtemaye ya az een gona ha

    ok

    • aghai ba estelah nawesanda !! az maqala wa bardasht shuma az awzaah awghanistan qesme malom mesha ke shuma hazara tabar hasted . magar che shud ke qatel 60 % hazara ha wa tabeed 500000 hazara ha ra ba pakistan emroz / quita tawasot Abdulrahman khan ra ba Masoud wa rabani barabar mekonid ?? man nezad parast dida bodam ama mesl tu ta hanoz na .. aya medanid ke fajeetarin jenayat ra wahdati pish az hama shoro kardand wa jenayat kardand ! agar az negah dawlat dari wa qanon jahani nazar andazim dawalat rabani ra 120 keshwar ba rasmiat shenakhta bod wa haq defa khod ra mashro dasht , hale megzarim ke che nawa hokmoat bod . aya az khod porsidi ke wahdati ha barai che dar kabul sangar kanda bodand ? aya barai che shurai hamahangi ra ba Golbdeni ha wa dostomi ha sakhtand? ba rai che wa che kardand ? aya fekr mekonid ke wahdanti / shafi dewana , golbedni / zardad wa dostomi ha ba rahm tar az afrad rabani bodand? modern tar bodand ? tarich khobtar dar rawesh inssani dashtand ? ke nashtand . brodar awal tabar khod ra kenar begzar badan maqala benwis . shuma hama awghan ha ware / pashtun ha fekr mekonid ke har chez ke khod naweshted dorest hast ke dorest nist balke ba khod tamaskhor mekonid .

  • باقی سمندر
    قوس سال ۱۳۹۰ خورشیدی
    دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

    سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?

    من چند لحظه ای پیش مقاله ای را در همین ستون از هموطن درد دیده ام بنام مستعارحفیظ بشارت به خوانش ګرفتم که لب و لباب اش را در پایان باهم میخوانیم :

    « دیوان عالی بین المللی برای محاکمه جنایت کاران جنگی و جنایت علیه بشریت تاسیس گردیده است ، اما متاسفانه جنایت کاران افغانی واجد شرایط محاکمه در این دیوان نمیباشند ، بنآ تنها یک راه وجود دارد ، تا جنایت کاران وجنگ سالاران جهادی را محاکمه بکنند و فیصله محکمه را عملی بکنند ، و ان محکمه جنایت کاران بوسیله ی جنایت کاران است ، عمل انتحاری از سوی جنایت کاران طالبی و القاعده ی تنها راهی برای محاکمه جنایت کاران وجنگ سالاران است ، که نمونه اش محکمه احمدشاه مسعود در سال 2001 و محکمه برهان الدین ربانی در سال 2011 در دادگاه تروریستان طالبی است صورت گرفت ، امیدوارم روزی برسد تا همه این جنایت کاران جهادی به سرنوشت شوم شان دچار شوند ، تا تاریخ معاصر افغانستان شاهد دوباره چنین جنایت کاران نباشند ، »

    وطندار که نام مستعارت حفیظ بشارت است ونویسنده مقاله میباشی !
    در متن نوشته ات یکنوع انفعال وتسلیم طلبی ملی وطبقاتی را میتوان دید وخواند .
    جنایت کاران از هرګروه وقماشی که میباشند ۰ جنایت کار اند وبرمردم جنایت نموده اند ـ پس با جنایت طالبی و انتحاروخود کشی یا قتل عام در روز عاشورا یا قتل های زنجیره ای نمی توان راه حل را جستجو نمود .طالبان درمورد کشتن احمد شاه مسعود یا برهان الدین ربانی وسایرین بازهم پیوسته به ګذشته مرتکب جنایت شدند و قاتلین بایست شناسایی ګردند و به محکمه کشانیده شوند .امروزبه ادامه صد ها سال پیش علم حقوق وبخشهای ګسترده علم حقوق وحقوق مدنی ومبارزه برضد انواع جنایت وجود دارد و زمان محاکمات فردی و انتقام جویی های فردی وخود سرانه به دوران صدها سال پیش تعلق دارد . یک شاګرد مبتدی علم حقوق بشما مشوره دیګری در مورد نظریه شما خواهد داد. عدالت به معنی تداوم جنایت یا تعویض جنایت کاران نیست !
    بایست مردم از پایان تا بالا از سطح افقی تا عمودی در شهر ودر ده سازماندهی ګردند و همه انسانهایی که جز خانواده شهد ا و بازماندګان شان میباشند و میباشیم - در یک مبارزه طولانی و روشنګری دوامدار از یک کمیت پراګنده به یک کمیت منسجم و کیفیت بهتر از امروز ارتقا خواهند یافت و سرانجام محاکمه در داخل افغانستان دایر خواهد شد و هرکه متهم است وباشد در جایګاه متهم در محکمه قرار خواهد ګرفت و محکمه درمورد وموارد حکم نهایی خود را صادر خواهد نمود .
    همین تجربه چند روز پیش در مصر را بخاطر بیاوریم . مګرحسنی مبارک را در چارپایی به میز محکمه نکشانیدند ؟
    مګر همه اعضای دولت مصر بعد از جنایت اشکار شان که در میدان آزادی یا تحریرمرتکب شده بودند ، به محکمه کشیده نشدند و استعفای دسته جمعی ندادند ؟
    مګر جنرال پینوچت را در چلی به میز محکمه نکشانیدند ؟
    وطندار دردمند من !
    جنایت کار هیچګاه مجری عدالت نبوده وشده نمیتواند - طالبان وشرکا خود شان جنایت کاران اند و بایست به جرم جنایات روز مره شان مورد بازخواست ومحکمه قرار ګیرند .
    شنیده ام که :
    همین روز ها یک جنایت کار دوران حفیظ الله امین را درشهر مونیخ - المان ګرفتار نموده اند- پس جنایت در هر جایی که باشد - بایست افشا ګردد و به میز محکمه کشانیده شود . نمونه های از زرداد در انګلستان و جنرال ای جنایت کار وشناخته شده در هالند نیز وجود دارد -
    وطندار دردمند
    مبارزه ملی- دموکراتیک مردم افغانستان بایست سازماندهی ګردد و بایست برضد هر جنایت کار از هر قماشی که باشد مبارزه پیګیر و دوامدار به پیش برده شود و انکه متهم به جنایت است - حق داشته باشد تا برای خود خویشتن وکیل مدافع بګیرد و محکمه جنایت کاران به مبحث ای تبدیل شود که درسهایی تاریخی را بتواند جمع بندی نماید تا دیګر در افغانستان ودنیاهمچو جنایات فردی و جمعی بوجود نیاید .
    عدالت انتقالی را در افریقای جنوبی مد نظر بګیرید !
    عدالت انتقالی را در کامبوج مد نظر بګیرید و به مثابه یک انسان دو راندیش از افتیدن به دام طالبان و آی - اس - آی وحزب اسلامی ګلبدین خود داری نمایید .
    اګر بینی که نا بینا وچاه است
    ګر خاموشی بنشینی ګناه است
    چنین است اندرز سعدی شیرازی بما وشما
    وطندار تان
    باقی سمندر

    آنلاین : درمورد محاکمه جنایت کاران

    • باقی جان سمندول سلام:
      واقعاً هم که جنایت کار جنایت کار است چه ترکی و امین، چه ببرک و کشتمند، چه طالب و گلبدین و چه احمد شاه مسعود و ربانی و چه خلیلی ومحقق و چه دوستم ...
      ویک خوش خبری دادید که یک جنایت کار دوران امین را در مونشن دستگیر نموده اند چه می شود اگر به خاطر شاد نمودن دل باز مانده های قربانین آن دوره اسمی ازین جلاد بگیرید؟

    • آقای باقی سمندر :
      با درود سلام ،
      کهن سالی یکی از دلایل عمده است ، که انسان را از هر نگاه ضعیف میسازد ، وباعث ناتوانی های جسمی ، روحی وفکری میگردد ، ضعف روحی و فکری یکی از دلایل اساسی بر ناتوانی برداشت از موضوعات و مقالات است، که برداشت شما از مقاله ، انفعال و تسلیم طلبی ملی وطبقاتی است ، بنآ توصیه مینمایم ، تا مقالات را بافکر ارام و نورمال مطالعه کنید و انچه که واقعیت است ، برداشت کنید و بعد ابراز نظر بفرمایید ،
      ثانیآ چرا اسم نویسنده برای شما بسیار مهم است ، که در هر پیام و نظرتان از اسم نویسنده یاد میکنید ، حال فکر کنید اسم واقعی نویسنده است ، یا مستعار ، چه فرقی میکند ، ثانیآ از کجا میدانید ، که نویسنده با اسم مستعار مینویسد ، اگر اسم واقعی نویسنده باشد چه ؟ عدم شناخت و نداشتن معلومات از نویسنده ، اظهار نظرکردن کاری درستی نیست ،
      شخص نویسنده دیدگا اش را راجع به موضوعات مختلف پیرامون جامعه افغانستان مینویسد ، که موضوع حقوق بشر یکی از موضوعات مهم در افغانستان است ، این یک مسله عادی نیست ، جنایات افغانستان را کسی فراموش کرده نمیتواند ، بالخصوص واقعه افشار و قتل عام مردم ملکی از سوی طالبان ،
      گرچند جنایت کاران همه در یک ردیف قرار دارند ، هیچ فرقی بین مزاری ، دوستم ، مسعود ، ربانی ، سیاف ، گلبدین ، ملا عمر ، خلیلی ، محقق ، ...... نیست ، اماحادثه افشار یک جنایت آشکار ، طرحریزی شده و پلان شده از سوی ربانی و تیم جنایت کارش بوده ، بنآ هر نویسنده که بخواهد راجع به جنایت علیه بشریت در افغانستان بنویسد ، مجبور است ، اسم از افشار برده و عاملین جنایت را نیز نام بیگیرد ،
      موفق باشی باقی سمندر

    • كجاى اين نوشته مزخرف تو به نوشته يك نويسنده ميماند.شرم است كه تو خودرا نويسنده جا زده يي.از يكطرف جزا براى يك عده كه جرم شان ثابت نشده ميخواهى و تهمت ميبندى و از طرف ديكر از جنايت و كشتار طالب استقبال ميكنى.برانكه جرم بالايش ثابت نشده و تو او را جنايتكار خطاب ميكنى اين خود خيانت و وبا حقوق بشر مغايرت دارد.من كه نويسنده نيستم ولى اين نوشته ضد و نقيض است و انكه اين مردارى را نوشته از صحت روانى بر خوردار نيست.تو باقى سيمندر را در جايش بكزار او صدبار از تو بهتر نوشته است.خودرا ميستايي و به يك شخص خوب تجاوز ميكنى.برو ك و ز ك .

    • سمنکانی یا سمنگانی :
      هنوز اسم خود را نمیتوانی بنویسی ! انتقاد را ازکجا یاد گرفتی ،
      من نویسنده نیستم ، فقط یک ادم بیسواد هستم ، حال چیزی را که نوشتم واقعیت است ،
      پشتبانی کردن یا عکس العمل نشان دادن از جنایت کاران به معنی شریک جرم است ، هرشخصی که از جنایت کاران دفاع کند ، خود شخص جنایت کار است و جنایت میکند ! حتمآ در آدم ربایی ها وهمچو مسایل دست داری ، در قسمت جرم جنایت کاران : چه کسی قادر است جرم جنایت کاران را ثابت بسازد ، تو وامسال تو !
      چیزی را که نمیدانی ، اظهار نظر مکن !
      اینجا جنایت دیگه جنایت کار را مشاهده کنید ، در سه دهه جنایت کاران مرد جنایت کردند ، وحال یک جنایت کار زن جنایت میکند ، باز به جواب ام ننویسی ، که جرم شان ثابت نشده ، !!! اگر از این خبر هم چیزی نفهمیدی ، برو پیش ملا یک کمی سواد یاد بیگیر !
      http://www.bokhdinews.af/local...آدم-ربایی-توسط-افراد-قوماندان-کفتر

    • ى جاغوری:
      Aghai mohtaram . esme Abdul ali Mazari kamsaye baz yadet raft dar list jenayat karan maslaki ke ejaaza tajawoz wa mekh kobi ra ba Shafi dewana dada bod !!

    • اول معزرت ميخواهم كه من از يك كشور عربى مينويسم,اينجا همه كيبورد ها عربى هستند.اى حفيظ جان ب بس مثله حل است تو كنهى ندارى.من هم با تو كدام بدر كشى ندارم.حفيظ جان بيسواد جه كه به جهار با روان هم باشد اينطور نمينويسد.
      انتقاد را از كجا ياد كرفتى...
      حال جيزىراكه نوشته ام واقعيت...
      بشتيبانى كردن يا عكس العمل نشان دادن از جنايت كاران به معنى شريك جرم است...بعد از بيام محترم باقى كمى به هوش امدى.
      علم غيب هم دارى ميدانى كه من در ادم ربايي ها دست دارم اين هم از جمله همان واقعيت هاى است كه كشف كرده يي و به ان افتخار ميكنى...
      كدام جنايت كار زن را هم كشف كرده يي...
      از محترم مزارى صاحب تمنادارم كه درين باره اظهار نظر كند.

  • اين برادر ما راه ملالى جويا را تعقيب ميكند و يكى از جوكره هاى ان عالم ناخوان است.كمى نا وقت از خواب بيدار شده است.اكر يك خاين و جنايت كار باشد اقاى حفيظ ب ان خودت هستى.كور و يا كر خو نبودى كه بارلمان كشور درين باره مصوبه صادر كرد.اكر در خواب بودى از يكان ادم كه نشه نباشد ببرس.اينكه بوتل را در اغوش در كاباره نشته بودى اصلا خيانت بزرك را خودت كردى.در كشور جنك بود,مرد و نامرد انجا در ميدان بود,اى اسي اى با تمام شدت نفاق ميافكند و قتل و كشتار را باعث ميشد.تصاميم با شتاب كرفته ميشد هرلحظه اى اس اى بازى را تغير ميداد.همه را كيج كرده بود.او نامرد دران وقت تو جرا بر عليه ظالم و انراكه حق نبود بر نخواستى و مبارزه نكردى,امروز خيبنه بعد از عيد را در ك و ن خود بزن.حالا عقب جند تا شهيد جفيدن و باد كرم خارج كردن دردى را دوا نميكند.اينكه به طالب امتياز قايل شدى و جنايات طالب را توجيه كردى بسيار كار مزخرفى كردى.ايا ان اطفال را كه طالب كشت جنايت كار جنكى بودند؟

    • ن . ب جان:
      درد ته به قراری بخو. تره بسیار زور داده که کسی خواهان محاکمه ادم کشا شوه. و نویسته گر مقاله هم از دست یک جنایت کار پیش دیگه جنایت کار پناه میبره. مه فقط می فامم که راه ملالی از راه نویشته گر مقاله جدا است . چرا که ملالی همیشه خواهان محاکمه جنایت کارای جهادی در محاکم بین المللی شده نه در نزد طالبا. ولی راه تو راه آدم کشای جهادی یکی است و می ترسی که فردا تو هم در قطار دزدان سرگدنه به دار زده نشوی

    • شبرجان شما خود در داربازى تخصص و علاقه شايان داريد,تشنه بخون,ازبدر بدر خونريز و خونخوار و خود كرك در لباس ميش.
      راستى يك عده لاشخورها حاضر اند با اجساد و انانيراكه خود كشته اند تجارت كنند.
      اكر طالب به كفته شما عدالت براى شما مياورد بس تو سك كجا هستى و جرا ميجفى.

  • باقی سمندر
    جمعه- ۲۵ قوس/آذر
    سال ۱۳۹۰خورشیدی
    شانزدهم دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

    ( بخش نخست )
    سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
    سلام به اقای حفیظ بشارت

    آقای حفیظ بشارت !
    شما نګاشته اید که :
    « آقای باقی سمندر
    با درود سلام ،
    کهن سالی یکی از دلایل عمده است ، که انسان را از هر نگاه ضعیف میسازد ، وباعث ناتوانی های جسمی ، روحی وفکری میگردد ، ضعف روحی و فکری یکی از دلایل اساسی بر ناتوانی برداشت از موضوعات و مقالات است، که برداشت شما از مقاله ، انفعال و تسلیم طلبی ملی وطبقاتی است ، بنآ توصیه مینمایم ، تا مقالات را بافکر ارام و نورمال مطالعه کنید و انچه که واقعیت است ، برداشت کنید و بعد ابراز نظر بفرمایید ، ،
    اقای حفیظ بشارت !
    اګر خودت در مورد مسایل شخصی میان خود ودوستانت اظهار نظر نموده باشی و تصادفن بخش ها ویا کل نظریه خودت یانظریه ګروه و یا دسته هم فکر تان در بیرون از حلقه فکری ونظری تان به نمایش ګذاشته شود – من خواهم ګفت که :
    تاهنوز صبر مینمایم و می بینم که این نظریات بربنیاد چه دلایلی استوار است و بعداز تحقیق در مورد آن ابراز نظر خواهم کرد اما وقتی نظریه ات را خود منتشر ساخته ای انهم بنام مستعار یا اصلی ؟ پس نظریه ات را نتنها من بلکه بسا از علاقمندان مسایل اجتماعی و سیاسی فغان ستان بخوانش ګرفته و درمورد اظهار بیان نموده اند .
    می ګزریم از اینکه پسا مدرنیست ها درمورد نویسنده ومتن و ساختار شکنی ها چه نظریه هایی دارند ومن نمی خواهم تمام متن نوشته خودت را که به جوان بودن اذعان مینمایی – مورد اغماض قرار بدهم .
    منهم از انجاییکه در همان جامعه فغانستان به دنیا امده ام و درمورد تاریخ وحوادث ناګوار پنجاه سال اخیر افغانستان از نزدیک شاهد مستقیم وغیر مستقیم رویدادهای داخلی وخارجی در منطقه بوده ام – مانند هر شهروند دیګر فغانستان به خود حق ابراز نظر میدهم . این حق من – نافی حق شما نیست و حق شما نیز نمیتواند نافی حق من ویا از دیګران باشد .
    بحث اصلی درمورد نحوه تفکروبرداشت وتحلیل خود شماست – تفکر وتحلیلی که به نظر من بازتاب دهنده انفعال سیاسی – تسلیم طلبی طبقاتی وملی میباشد .
    وقتی از جنایت وجنایت کاران در افغانستان سخن زده میشود – میتواند این لست جنایت کاران بسیار طولانی وبلند باشد – از زمان امروز وهمین دقیقه تا زمان ایکه تاریخ مکتوب وجود دارد – درغیر ان به سنګ نوشته ها و اثار باستانی نیز مراجعه مینمایند .
    نخست بایست دانست که :
    جنایت وجنایات واشکال کوناګون جنایت ازخود تعریف وتعریف ها دارد و دربسا از اثار حقوقی تعریف هایی حقوقی درمورد اشکال جنایت کاران نیزوجود دارد . امروز کریمنال لوژی به یک علم بسیار جالب تبدیل شده است و نتنها ګفتار وکردار- وکالبد شکافی فرد وکلمه را مورد دقت قرار میدهد بلکه حتی ډی – ان – ای را نیزدرنظر میداشته باشد .
    هدف از مبارزه برضد جنایت وجنایت کار اګر تحقق عدالت نباشد وبه شیوه عادلانه وانسانی به پیش برده نشود و با تکیه با اسلوب جنایت کارانه ګویا برضد جنایت ګام ګذاشته ګردد – این خود تداوم جنایت به شکل دیګر خواهد ګردید -
    هر انسانی که برضد جنایت مبارزه میکند – اګر همچو انسانی برضد جنایت و برای اعاده وتحقق بخشیدن وتامین عدالت مبارزه نکند – خواهی نخواهی جنایت کاران به شکل دیګرجنایت را تداوم میبخشند .ادامه جنایت وتایید نمودن جنایت چه میتواند باشد مګر شریک جنایت وجنایت کار بودن ؟
    مجرم یا شریک جرم بودن دو مقوله مختلف حقوقی اند ودوبرخورد مختلف حقوقی را ایجاب مینمایند .
    تایید جنایت وشستن دستان جنایت کاران را با آب تطهیر اګر از روی بی تجربه ګی وجوانی باشد- میتوان در مورد آن با سعه صدر و دل فراخ برخورد نمود و به شکل دیګر روشنګری را ادامه داد – اما وقتی جوانی مینویسد که :
    .،،
    کهن سالی یکی از دلایل عمده است ، که انسان را از هر نگاه ضعیف میسازد ، وباعث ناتوانی های جسمی ، روحی وفکری میگردد ، ضعف روحی و فکری یکی از دلایل اساسی بر ناتوانی برداشت از موضوعات و مقالات است، ،
    من به توصیه جوان با تامل ودقت باردیګر می اندیشم و خاطر نشان مینمایم که کهن سالی من و هر انسان کهن سال دیګر در فرازونشیب روزګار اندوخته هایی وتجاربی را پشت سر دارد که برای شما جوان ها میتواند برای سالها درپاره موارد ممکن مضر نباشد اګر در مفیدیت اش شک دارید.
    توجه نمایید !
    یک جوان و یا چند جوان وعده از جوانان وکودکان رادرکارخانه تولید جنګ وکشت وکشتار بنام؛؛ جهاد فی سبیل الله ؛؛ مورد شست وشوی مغزی قرار داده وفریب میدهند و چشمانشان را سرمه مینمایند و میګویند بم ها را درکمرتان بسته نما یید و در وقت انفجار بم ها در منطقه پل یک پیسه ګی یا مراد خانی در کابل یا در محله های در قندهار یا مزار شریف در روز عاشورا با صدای بلند بګویید – ؛؛ الله واکبر – الله واکبر والله واکبر؛؛بعدن به وسیله اشعه ماورای بنفش یا اشعه قرمزو یا امواج برقی از راه دور منفجر میګردند و پارچه پارچه میشوند وبرایشان ګفته شده است که شما بعدن به شکل مستقیم در بهشت میروید واحتیاج ندارید از پل صراط بګزرید ومنتظر قیامت باشید !
    در انجا دربهشت درخت ها وجوی های روان و دختران باکره با پیکر ها لولو مرجان ګونه و حور وغلمان با بالشت های پرنیان و برای همیش در انتظارتان است و« هم فیها خالدون » در بهشت برین میمانید –
    برای جوانانی ګفته میشود که :
    کلید رفتن به سوی دروازه بهشت بوسیله کشتن احمد شاه مسعود درخواجه بها الدین میسر میګردد زیرا احمد شاه مسعود در مقابل طالبان سر تسلیم خم نګرده است و امارت اسلامی ملا محمد عمروسایر اخند های دیوبندی وسلفی وی را باغی ویاغی میخواند ورضوان در وازه بهشت را بدون داشتن شفر ورمز و ګذرنامه بازمینماید و هیچ نوع عدالت در ان دنیا وبعد ازمرګ نیز بکار نیست مثلی که در این دنیا عدالت پامال است !
    در انجا نه ګذرنامه کاغذی ونه الکترونیک بکار است – با کشتن احمد شاه مسعود جهاد به پیروزی میرسد و قاتلین و طراحان قتل به شکل مستقیم به سوی پهشت برده میشوند !
    به جوان ای کفته میشود که :
    احمد شاه مسعود «در حادثه افشار و یا چند اول با برهان الدین ربانی و دوستان شان نقش داشته اند» وشاهد هم اقای حفیظ بشارت است !
    جوان یا فرد مسن هی میدان وطی میدان و خارهای مغیلان از افریقا تاخواجه بها الدین میرسد ووقتی در بدخشان رسید خود را بعد از طی تشریفات مهمانی ها واب ونمک خوردن ها وضیافت ها ودرنمکدان افغانستانی ادرارنمودن منفجر میګرداند و درهمین حادثه هم احمد شاه مسعود از بین می رودوکشته می شود و هم فرد خود کش و یا انتحاری کشته میشود

    آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

  • باقی سمندر
    جمعه- ۲۵ قوس/آذر
    سال ۱۳۹۰خورشیدی
    شانزدهم دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

    سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
    سلام به اقای حفیظ بشارت

    بخش دو- پیوسته به بخش پیشتر

    به جوان ای کفته میشود که :
    احمد شاه مسعود «در حادثه افشار و یا چند اول با برهان الدین ربانی و دوستان شان نقش داشته اند» وشاهد هم اقای حفیظ بشارت است !
    جوان یا فرد مسن هی میدان وطی میدان و خارهای مغیلان از افریقا تاخواجه بها الدین میرسد ووقتی در بدخشان رسید خود را بعد از طی تشریفات مهمانی ها واب ونمک خوردن ها وضیافت ها ودرنمکدان افغانستانی ادرارنمودن منفجر میګرداند و درهمین حادثه هم احمد شاه مسعود از بین می رودوکشته می شود و هم فرد خود کش و یا انتحاری کشته میشود .
    حال برایم بنویس وجواب بده !
    جسم یا جان کدام زن – مرد – پیر یا جوان همان فرد انتحار کننده را از چند اول یا افشار نانګچی یا افشار تیپه بخاطر تحقق عدالت وبازخواست نمودن حق شهدای چند اول یا افشار بسوی خواجه بهاالدین فرستاده بود ؟
    دیده شد که فرد انتحار کننده از افریقا به سوی بدخشان بابرنامه فرستاده شده بود و اینکه پاسپورت اش از بلژیک بود یا از فرانسه – مانند اسم مستعار یا غیر مستعار قابل بحث است اما در جای خودش.
    احمد شاه مسعود را ده سال بیش از امروز در خواجه بهاالدین کشتند اما سوال اینجاست که درهمان حادثه چند انسان کشته شدند – که یکی شان احمد شاه مسعود بود و دیګری هم فردی که زیر پوشش خبر نګار امده بود –
    به نظر یک مسلمان عادی کدام یکی شهید شده وراهی بهشت ګشته است ؟
    به نظر شما اقای حفیظ بشارت !
    قاتل احمدشاه مسعود حق بجانب بوده است و این نتیجه منطقی نوشته ومقاله وطرز تفکر شماست – از اینرو مینویسم که انفعال سیاسی و تسلیم طلبی ملی و طبقاتی در نوشته تان مسیر حرکی تان را به نمایش می ګزارد .
    ایا خبرنګارمراکشی برای تحقق بخشیدن عدالت و حقوق بشر در افغانستان رفته بود و خود واحمد شاه مسعود را کشت ؟
    ایا بعد از آن عدالت موردلخواه شما برقرارګردید ؟
    اګر کشتن احمدشاه مسعود بهانه ای برای انتقام جویی بخاطر حوادث دلخراش افشار و چند اول و صد ها حوادث دیګر بوده باشد – پس به نظر شما ګویا عدالت را یک خبرنګارافریقایی در بدخشان برقرار ساخت وبه قیمت جان خودش اما تاهنوز مساله چند اول و افشار روی زبان شماست !
    قتل عام در مزار شریف یا در دند شمالی بوسیله طالبان را چه ګونه توجیه مینمایید – انفجار یګانه تندیس جهانی بودا را دربامیان ؟
    همه جنایات روزمره طالبان را از سنګسار و محاکمات صحرایی تا بدار آویختن ها را چه ګونه توجیه مینمایید ؟
    تاچه وقت طالبان به این جنایت شان ادامه بدهند و شما تاچه وقت تیوری پرداز جنایات شان می باشید ؟
    مګر ازسال ۱۹۹۴ و از کویته تاحال طالبان با کشتن وقتل و قتال توانسته اند ګامی بسوی عدالت بګزارند ؟
    مګر با اعدام نمودن دکتور نجیب الله وبرادرش در چهارراهی آریانا- طالبان توانستند عدالت را برقرار سازند ؟
    مګر با اعدام نمودن یک زن در استادیوم ورزشی توانستند عدالت را قرار سازند ؟
    من میتوانم صد ها نمونه بیاورم ولی بخاطر ګوتاهی کلام این بحث را درهمین جا بسنده مینمایم و در اینده بازهم درمورد خواهم نوشت .
    از اینرو دیده میشود که – هدف اصلی درجای دیګری نهفته است ونه تحقق عدالت مطرح است و نه حقوق بشر.
    سخن درمورد قدرت سیاسی است و ګرفتن قدرت سیاسی بوسیله تفنګ ها .
    طالبان یخن سفید و سیاه دل وتاریخ زده نیز قدرت سیاسی شان را از میله تفنګ هایشان بیرون کشیده اند ومی کشند .
    همانطوریکه نورمحمد تره کی میګفت که قدرت سیاسی را از میله تانګ اسلم وطن جار کشیدند و تانک شان را دربرابر ارګ ووزارت دفاع افغانستان به نمایش ګذاشته بود .
    طالبان هم جنک طولانی نموده اند ومینمایند – طالبان هم شهر ها را از طریق دهات محاصره نموده اند ومینمایندولی تحت رهبری آي – اس – آی – و هدایت ام آی شش و استخبارات منطقه و کمک ارتجاع داخلی ومنطقه وجهانی و با مانیفست وبرنامه ارتجاعی وتامغز استخوان سیاه .
    نه تفنګ ونه قدرت سیاسی و نه جنګ طولانی و نه محاصره شهر ها از طریق دهات را که از سال ۱۹۹۴ تا حال در اثر مشی جنایت کارانه طالبان وشرکا وجنایت کاران یخن سفید ادامه یافته است – هیچ یګ شان مورد تایید من نبوده نیست ونخواهد بود . برای من توده های تفنګ بدست طالب وتحت رهبری خط فکری وتشکیلاتی تامغز استخوان سیاه وارتجاعی طالبیسم که مکتب میسوزانند ومعلم میکشند ودختران وزنان را سنګسار مینمایند – توده های طالبی تا مغز استخوان سیاه وارتجاعی اند ومن ګرچه کهن سالم بازهم میتوانم بر خلاف جریان سیل و منجلاب و لجنزار شنا کنم و لو از فرق سر تا شصت پایم را ګویا به لجن بیالایند .
    من برایشما در چند جمله بیان میدارم .
    من نیزمانند شما باری درسن وسال جوانی قرارداشتم وکلید حل مشکلات افغانستان را در کتاب ها و متون وتجارب افغانستان وسایر کشور ها جستجو مینمودم ـ
    بخاطر دارم که باری در یکی از مقاله های ولادیمیر ایلیچ اولیانوف لنین خوانده بودم که :
    « در زیروپشت هر کلمه حقوقی – سیاسی – اجتماعی- اقتصادی – منافع طبقاتی نهفته است – کسی که این را درک ننماید سفیه خواهد بود » ( البته این برداشت من از ګفته لنین است ونه نقل از قول کلمه به کلمه لنین )
    پس من از خودت می پرسم که طالبان به نمایندګی منافع کدام لایه ها وبخش های از جامعه می جنګند وتا حال برای منافع کی ها در افغانستان جنګیده اند و میجنګند و دوستان منطقه ای وبین المللی شان کی ها اند و دارای چه برنامه درازمدت و کوتاه مدت سیاسی – اقتصادی – فرهنګی واجتماعی اند؟
    برای امروز وفردای افغانستان چه میخواهند ؟
    ایا با تګرارنمودن جنایت وتداوم بخشیدن به جنایت میتوان عدالت را برقرار ساخت ؟
    اقای حفیظ بشارت !
    وقتی خودت از بشر بودن وحقوق بشر سخن میګویی بایست بخاطر بسپاری که بشر وحق وحقوق مفاهیم تعریف شده ای ملی- منطقه ای وبین المللی اند ونمیتوان فردی را بدون داشتن دلایل وشواهد مستند مجرم شناخت ومتهم نمود و در ګوشه ای به فیصله رسید که باید شخصی یا اشخاصی کشته شوند ؟
    وقتی از حق بشر سخن میګویی – مګر احمد شاه مسعود یا برهان الدین ربانی جز جامعه بشری فغان ستان نبودند ودارای حق و حقوق به نظر شما نبودند و بایست حق زندګی نمودن شان توسط جنایت کاران صلب میګردید ؟
    از حق سخن ګفتن و برای تحقق حق رزمیدن کار اسان نیست و با احساسات و انتقام جویی نمیتوان برای تحقق عدالت رزمید !
    روانشیسم به نزد من مانند ماکیاولیسم مردود است – و هیچ حرکت انتقام جویانه هرګز نخواهد توانست با اشاعه دادن وتداوم بخشیدن ظلم وجنایت بر ضد ظلم وستم واستبداد وجنایت و استعمار وبهره کشی نقطه پایان بګذارد.
    اقای حفیظ بشارت !
    از نګاه حقوقی این حق مسلم خودت و هر انسان داغدیده وهر انسان شرافتمند است که برای مستند سازی جنایات در افغانستان به شکل عام و درمورد جنایات که بخصوص در چهل سال اخیر درافغانستان یکی بدنبال دیګر به شکل پیوسته رخداده و ادامه یافته است – کارفردی وجمعی نماید و جنایت- جنایت کار وجنایت کاران- دلایل وانګیزه های ګوناګون جنایت را شناسایی نمایند و برای تحقق بخشیدن به عدالت و عدالت اجتماعی مبارزه پیګیر نمایند و این درصورتی ممکن است که داور و قاضی خود قاضی عادل باشد و جنایت را دلیل وبرهان ای برضد جنایت نداند – در غیر آن جنایت به مثابه قانون تثبیت خواهد ګردید و در سال های بعدی شخصی یا فردی پیدا خواهد شد تا شخص حفیظ بشارت را به جرم دفاع وتوجیه جنایت مورد ملامت و توهین وتحقیر قرار بدهد وحتی شریک جرم بداند و دراینصورت حفیظ بشارت در خواهد یافت که مرتکب خطا و اشتباه شده است وهمین خطای انفعال سیاسی و کرنش ملی وطبقاتی به نتایج بسیاری بدی خواهد رسید.
    اقای حفیظ بشارت !
    یکبار به تارنمای استقلال سری بزنید وببینید که چګونه از جنایت کاران وقاتلین و طالبان دفاع کردند و عکس من را با لنګی ودستار و ریش و عبا وقبای برهان الدین ربانی دستکاری نمودند !
    یکبار به تارنمای افغانستان آزاد –ازاد افغانستان نګاه نمایید و بیشتر از بیست دشنام نامه را در مورد من بخوانید .
    یکبار به تارنماهای دیګر که از نګاه فګری به خط فکری شما نزدیک اند – نکاهی نمایید – خواهید دید ګه چګونه برای دفاع از جنایات طالبان برآمده اند و با هزاران دشنام میخواهند مرا از سر راه طالبان و آی – اس – ای و ام ای شش و حزب اسلامی حکمت یار دور نمایند !
    اګر من مانند شما جوان میبودم - به یقین که در برابرکنش های شان واکنش هم مانند نشان میدادم- اما کهن سالی وموی سپید را به مفت بدست نیاورده ام و من میتوانستم مقاله شما را بخوانم وباخاموشی از کنارش بګزرم اما خود را در برابرشما مسوول میدانم .
    من به ګفته شما :
    ګرچه کهن سال میباشم وبه نظر شما
    ؛؛کهن سالی یکی از دلایل عمده است ، که انسان را از هر نگاه ضعیف میسازد ، وباعث ناتوانی های جسمی ، روحی وفکری میگردد ، ضعف روحی و فکری یکی از دلایل اساسی بر ناتوانی برداشت از موضوعات و مقالات است، ؛
    اما من برایتان مینویسم که با وجود کهن سالی و کبر سن ام تاهنوز هیچ نیروی مادی ومعنوی نتوانسته است اراده خلل ناپذیر من را برای تحقق استقلال افغانستان – تامین آزادی – برابری- حاکمیت مردم - دیموکراسی وعدالت اجتماعی خدشه دار بسازدونخواهد ساخت – چند روز وصباحی اګرزنده بمانم در خط عدالت خواهی وآزادګی و استقلال خواهی خواهد بود ونه در خط کرنش طلبی دربرابر مستبد و زورګو وظالم ولواز همر قماشی که باشد .
    دراینجا من ګفته خودشما را به مثابه آیینه در برابر چشمان شما قرار میدهم ولطفن با دقت بخوانید : ،
    من توصیه نه مینمایم ، بل پیشنهاد مینمایم :
    ؛؛
    مقالات را بافکر ارام و نورمال مطالعه کنید و انچه که واقعیت است ، برداشت کنید و بعد ابراز نظر بفرمایید ،؛

    فشرده اینکه :
    طالبان جنایت کاران اند نه مجری عدالت زمینی یا آسمانی .
    من هرنوع محکمه فردی ۰ خصوصی – و ګروهی وصحرایی را به هرشکل ای که باشد تاحال رد نموده ام ودر آینده نیز رد خواهم کرد .
    احمد شاه مسعود را در خواجه بهاالدین کشتند و تاحال قاتلان یخن سفید اش اشک تمساح می ریزند و روزی فراخواهد رسید که راز این رمز ګشوده ګردد.
    برهان الدین ربانی را نیز کشتند و قاتلین اصلی وطراحان قتل های زنجیره ای در فغانستان ومنطقه به ګشت وګزار وکشت وکشتار ادامه میدهند – بایست این راز ګشوده ګردد وطراحان اصلی قتل شناسایی ګردند وبه میز محاکمه کشانیده شوند .
    در پایان یاد شهدای ګرامی را درچند اول – افشار و همه شهداو قربانیان جنګ های
    سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۱ درکابل را یک باردیګر ګرامی میدارم و همچنان یا د همه شهدای چهل سال اخیر به ویژّ ه یادشهدای بعد از کودتای بیست وششم سرطان ۱۳۵۲ و هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی را .
    بهترین دفاع و یادکرد از شهدا مستند سازی جنایت وجنایت کاران است- باید درمورد همه جنایات اسناد دیداری – شنیداری – نوشتاری جمع آوری ګردد و جامعه افغانستان بایست برضد جنایت وجنایت کاران از نګاه تاریخی نه بزرګ و درشت بګوید. درغیر ان با توجیه جنایت – جنایت ادامه خواهد یافت .
    تسلیم طلبی ملی وطبقاتی وانفعال سیاسی راه حل نیست . برضد هرنوع کرنش دربرابرجنایت بایست مبارزه نمود.
    من کهن سالم اما هزاران انسان جوان در فغانستان وجود دارند که خود کشی وقتل های فردی وزنجیره ای را راه حل برای تامین عدالت نمیدانند .
    این همه جوانان مایه امید واری من اند نه چند جوان وپیر ای که جنایت را با جنایت – میخواهند جواب بدهند.
    یار زنده وصحبت باقی

    آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

    • آغای بشارت
      رژیم های استبدادی و قبیلوی در طی دونیم قرن گذشته بدترین ظلم ،استبداد و اعمال ضد انسانی را به حق مردم ستمدیده ما روا داشتند که متاسفانه شاهان و حکام مستبد به پای محکمه مردمی کشانیده نشده و به جزای اعمال خود نرسیده اند۰
      جنایات سه ده اخیرواقعآبیسابقه بود زیرسه رژیم استبدادی و آدمکش باوجود اختلافات شان همه باهم درآدمکشی وجنایت و پامالی حقوق انسانی وجهه مشترک داشتند اگررژیم جنایت پیشه خلق و پرچم صدها هزار انسان متعهد ووطندوست را در کشتارهای دستجمعی سربریده و با بمباردمانهای مگ های روسی ملیون ها انسان را بی خانه و آواره ساختند ،برادران جهادی شان زیر نام جهاد هزاران انسان آگاه و بیگناه را و ۶۵۰۰۰همشهریان کابل را به توب بستند که جنایات افشار نمونه ای از کارنامه های ننگین انها بوده و یاد آن ضمیر انسان را آزار میدهد۰آمدن طلبای کرام و اسلام ناب آنها بغیر از جنایت ،انسان کشی و تباهی پیام دیگری نیاورد که قتل عامهای مزار٬بامیان و شمالی نمونه هایی از آن است۰
      اگر ترکی خاین را شاگرد وفادارش به سزای اعمالش رسانید به نفع مردم بود٬اگر امین جلاد را بادران روسی اش مسموم کردند ٬اگر نجیب جلاد توسط هم قبیلیهای خود دارزده شد٬اگر مسعود توسط برادران مجاهدش پارچه پارچه شد و اگر ربانی توسط نمایندگان صلحجو اش به جهنم فرستاده شد نمی باید از واقعت منکر شد که همه آنها به سزای اعمال خود رسیده و قتل آنها باعث خورسندی ملیون ها انسان ستمدیده گردید۰
      آغای بشارت از سمندر خان مگر چه توقعی داری ٬سمندر خان چهل روز در عزای ربانی خان سیاه پوشید و ناله وویلاه کرد و از قرار معلوم که حالاهم به عزای سالانه آن شبها را باناله صبح میکند۰

    • نظر به كفته روستايي ارجمند هر جناياتيكه شده همه به نفع مردم بوده.امين تركى را با بالشت خفك كرد به نفع مردم بو زيرا يك كلوله را مصرف نكرد.بازهم روسها امين را نابود به نفع مردم بود زيرا امين كفته كه از 16 ليمون يك ليمون براى ساختن سوسياليزم كافيست.با قمهبد درد بخور نيستند.
      نجيب را طالب كشت باز به مفاد مردم تمام شد يك دو نان خور اضافى كم شد.طالب را امريكا زده كشيد باز به مفاد مردمتمام شد زيرا خاطر يك باو كجالو جند نفر با يك زن مجبور نيست برود و بول سرويس جند نفر جند ميشود؟ بس همين امريكا به نفع اين مردم است .خداكند كه صد بايكاه بسازد و لى مشت محكم بردهن همسايه هاى مزخرف و تباه كن ما است.
      زنده باد امريكا
      مرك بر با كستان,ايران و عربستان.
      زنده باد قواى مسلح كشور ما.

    • باقی سمندول جان :
      مثلیکه قتل مزاری ، مسعود ، ربانی و ساییر جنایت کاران برایت بسیار غم انگیزبوده است ، حتمآ جنایت کاران باقی مانده نان چرپ برایت داده که این قدر خود را حق به جانب گرفته و مطالب حمایه کننده از جنایت کاران ارایه میکنی ، و شهید و شهید بازی درآوری ، معلوم نیست ، که مشاور امنیت ملی برایت چه داده ، امید است ، نان همرای مواد مخدر یکجا کرده نداده باشد ،

    • aqaye samandar ra salam taqdeem ast

      shoma ke asle ellat wa malol ra behtar az degar ha medaneed, pas na bayad zood qazawat koneed, hama qazayaye jang haye bad az soqote komoneest ha yak kawesh wa barrasiye be tarafana kar darad , hama jenayat kardand wa heech kas qabele bakhshesh neest , magar anche moheem ast haqayeqe tarekhi ast ke bayad ba amanat dariye kamel ba nasel haye badi enteqaL shawad, dar tamamiye jang ha dar har koja faqat mardome adi ast ke mazlomana koshta meshawand , wa yak gape degar ham eenke aya aslan jang gahe majaz ast ya ne, agar majaz ast chi waqt wa agar nest chegona meshwad zorgoyane zalem ra bar sare jaye shan neshand , wa shoma bozorg mard andesha medaneed ke een hama masayel ra nameshawad ba maqalat ba bar rasi gereft , anche lazem ast ejade yak ya chand markaze tahqeqatiye qazayaye 40 sale akheer afghanistan ast ta bashad ke een gereye koor agar kame goshoda shawad . bebakhsheed ke por harfi kardam

      ok

    • دوست عزیز اندخویی :
      حضور نیروهای آمپریالیستی آمریکایی هیچ وقت به نفع کشور ومردمان کشور نیست ، بنآ هیچگاه از حضور اشغالگران در کشور ابراز خرسندی نکنید ، زیرا اشغالگران هدف های شوم ومشخص خود را دارد ، وهیچ وقت به نفع ملت افغانستان نیست ،
      استفاده کردن زنده باد( امریکا) از زبان یک افغان بسیار بد است ، بنآ اگر میگفتی زنده باد سگ های وحشی افغانستان ، به ندرت بهتربود تا این ،
      آمریکایی ها هیچ وقت به نفع ملت و مملکت ما نیست ، در ضمن دستان کشور های همسایه باید و باید از سوی ملت افغانستان کوتا گردد ، نه اشغالگران !
      زنده باد مردم افغانستان ،
      مرگ بر اشغالگران آمپریالیستی آمریکایی و همسایه های ارتجاعی

    • ن ا ف اكر يك نفر بيطرفانه و منصفاه و جامع وعلمى نوشته همين برادر ما باقى سمندر است.افرين باقى عزيز.بنويس بلاخره ما ازتو يك جيزى مياموزيم. عقب نوشته هاى جند حسود بنام ن ا ف و ش ك ا ف نكرد.

    • دوست ارجمند ك و ن درود بر شما!
      نكفتى كه اكر امريكا نميامد تو طالب كه قواى با كستان,و خربولهاى عربستانى در عقبش بودند,جطور ميتوانستى شكست بدهى و از كشور برانى .امريكا طالب را كه دشمن فرد فرد ماست زده سقوط داد.انها درين جنك هم بسيار عزيزان خودرا از دست داده اند.خودت طوطى وار حرف اى اس اى و طالب را تكرار ميكنى. اكر تكليف نميشود واضح بساز كه جطور حضور نيرو هاى خارجى درين شرايط حساس كه براى ما هيج جيز نمانده به نفع ما نيست.
      درست به نفع با كستان نيست,به نفع ايران نيست.ميدانى قواى امريكا در عربستان سعودى موجود است,در بسيارى از كشورهاى بيشرفته مانند المان موجود است.وقتيكه امريكا ميكويد كه ما جند هزار عسكر خودرا از المان خارج ميكنيم,المان فورى متاثر ميشود كه جرا؟درين شهرما مردم مصروف كار هستند و خيلى المانى بيكار ميشود.
      ما را با كستان و ايران هردو تباه وبرباد كردند و هم نيست و نابود ميكنند.شايد تو اقاى ك و ن كدام با كستانى و طالب تبار باشى در ترياك و قاجاق ان زندكى بر كيفى داشتى و هم ميترسى كه امريكا كوكنار تانرا نابود نكند.

  • باقی سمندر
    قوس / اذر سال ۱۳۹۰ خورشیدی
    دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی
    ( بخش نخست )

    سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس? !
    سلام به هموطنان عزیز!
    روستایی ګرامی – اندخویی عزیز – و- ن ج ف عزیز- ودوست ګرامی که بارسم خط اروپایی مطلب ومنظور شان را بزبان پارسی افاده وبیان نموده اند !
    من خودم را ناګزیر میدانم تا جملات ای چند پیرامون افکار ارایه شده شما درمورد یاد داشتهایم که درهمین ستون درکابل پرس منتشر شده بود ، بنویسم تا ممکن سر سخن برای تبادل افکار و روشنګری در جامعه جنګ زده و عقب مانده وعقب نکهداشته شده فغان ستان اندکی باز تر ګردد.
    نخست به پرسش و طرح عزیزی می پردازم که با حروف لاتین مطلب خود شان را بیان داشته وچنین نوشته اند :
    gape degar ham eenke aya aslan jang gahe majaz ast ya ne, agar majaz ast chi waqt wa agar nest chegona meshwad zorgoyane zalem ra bar sare jaye shan neshand
    درنوشته زبرین میخوانیم که :
    « ګپ دګرهم اینکه آیا اصلن جنګ ګاهی مجاز است یا نه ، اګر مجاز است چه وقت و اګر مجاز نیست چګونه میشود زورګویان ظالم را سر جایشان نشاند ؟ »
    سخن عمومی وعام درمورد جنګ :
    در مورد جنګ نظریات ګوناګونی وجود دارد – در اروپا وامریکا انسانهایی که خود را پسیفست یا غیر فعال میدانند – مخالف جنګ وهر نوع جنک اند ـ کارل فان اوس ینسکی یکی از نظریه پردازان پسیفیست بود .
    مهاتما ګاندی نیز طرفدار پاسیفیسم بود و بعد از جنک دوم جهانی دیدیم که استقلال رسمی هند توام با تجزیه سرزمین هندوستان به پاکستان شرقی وغربی عملی شد .
    در اروپا و امریکا همین امروز نیز ده ها نظریه پر داز برضد جنګ وجود دارد که در این مختصر نمیشود در باره آن نوشت .
    نظریه دیګر در مورد جنک اینست که :
    جنګ ادامه سیاست است – به شکل دیګر ، سیاست نیز بیان فشرده اقتصاد است . افکار چپ – کمونیستها – سوسیالیست ها – سوسیال دموکرات ها – انارشیستها هریک نګاههای خاص تری درمورد جنک ها دارند که نمیتوانم به شکل فشرده دراین جا تذکر بدهم .
    کارل مارکس و فرید ریش انګلس هم طرفدار مبارزه طبقاتی بودند و مبارزه طبقاتی در جایی هم به جنګ طبقاتی منجر شد که نمونه بارز آن کمون پاریس است . انها مبارزه طبقاتی را تا دیکتا توری پرولتاریا بعد از شکست کمون پاریس تیوری تیزه نمودند .نمونه دیګر جنګ برضد جنګ در پیترز بورک در سال ۱۹۱۷ میلادی دربحبوحه جنګ اول جهانی بود که منتج به انقلاب اکتوبرګردید وبه قول جان رید انقلاب اکتوبر در ده روز دنیا را لرزانید .
    در زمان پیش از دوران سرمایه داری یعنی در دوران برده ګی و دوران فیودالی جنګ های شدیدی در اروپا وآسیا ودنیا وجود داشته است ازجنګهای دهقانی در المان تا جنګهای صلیبی درفلسطین وسوریه وده ها جنګ دیګرمیتوان نام برد .
    دردوران سرمایه داری پیش انحصاری در امریکا - اروپا و اسیا وافریقا نیز جنګهای زیادی وجود داشته است که من نمیخواهم به هریک از انها بپردازم .
    انترناسیونال اول و مانیفست حزب کمونیست درسال ۱۸۴۸ میلادی اعلان نمود که :
    « بعد از کمون اولیه تاریخ کلیه جوامعی که وجود داشته است ، تاریخ مبارزه طبقاتی است »
    از اینرو مبارزه طبقاتی توام با جنګ وبدون جنګ بوده است.
    درزمان سرمایه داری انحصاری یا امپریالیسم یا حاکمیت سرمایه ما لی جهان را به دوبخش ارزیابی نموده اند – جهان ایکه به وسیله ستمګران واستثمارګران زیر حاکمیت قرار دارد و جهان ایکه در آن ستم کشان زنده ګی مینمایند .
    در جهان سرمایه داری دو جنګ اول ودوم جهانی را جنګ امپریالیستی میخوانند و لنین درسال ۱۹۱۶ میلادی اعلان نمود که « امیریالیسم یعنی جنګ » کتاب لنین بنام « امپریالیسم به مثابه عالیترین شکل سرمایه داری» در دوران جنګ اول جهانی در سال ۱۹۱۶میلادی نوشته شده است .
    کشورهای امپریالیستی در همه کشورهای مستعمره ونیمه مستعمره جنګ را تحمیل نموده اند ومینمایند . عامل اصلی جنګ درجهان امروزی نظام وسیستم امپریالیستی است اما یګانه عامل نیست ـ نظام فراقومی وفرا ملی وچند ملیتی سرمایه داری جهانی که درګروه های ( هفت – هشت صنعتی واینک در ګروه بیست ) تمرکز یافته اند – در اګثر جنګها منافع طبقاتی خود را جستجو مینمایند و یادګرفته اند تا چګونه بنام قوم – دین –مذهب – زبان وسمت و قبیله جنګ ها را براه بیاندازند و به وسیله ایادی خود جنګ هارا زیر کنترول داشته باشند واګر از کنترول شان خارج ګردید – خود بنام ها و بهانه های ګوناګون وارد کارزار میګردند – نمونه های – عراق – یوګوسلاویا - افغانستان – عراق و لیبیا تازه ترین نمونه های درقرن بیست ویکم زیر نام «مداخله انسا ن ګرایانه » وفیصله های شورای امنیت ملل متحد را میتوان به شکل جداګانه مورد بحث قرارداد وسخن درمورد کشور های « پسا منازعه ‎» نیاز به بررسی جدی دارد .
    جنګ هارا تاهنوز به دودسته وګته ګوری جمع بندی نموده اند ـ
    جنګ های امپریالیستی یا غیر عادلانه
    جنګ های ضد امپریالیستی یا جنک های عادلانه
    دراین مورد تیوری های زیادی در دنیا وجود دارد – نمونه های جنک پارتیزانی - چریکی – که نمونه های انرا درنوشته های ارنستو چه ګوارا میبینیم – رژه دوبره نیز از این جنګهای چریکی بنام موتور کوچک یاد مینماید که موتور بزرګ را براه می اندازد و نامش را لوکوموتیف میداند .
    میتوان نشانه های زیادی تحلیل ازجنګ های های شهری و جنګ های روستایی و تعمیم جنګ های شهری ودهاتی را در شش اثر نظامی ماوتسه تونګ – واثار جنرال جیاب – له دوان – هوچی مینه و سایر متفکران انقلابی کشورهای مستعمره ونیمه مستعمره دید ،
    بسیار فشرده بنویسم که جنګ ها درقرن بیست ویک - یک شکل از اشکال مبارزه و آخرین شکل انتخابی و اجباری مبارزه ایست که توسط کشورهای ګروه بیست بالای مردم دنیا تحمیل ګردیده و میګردد.دراینمورد میتوان زیاد نوشت .
    تجزیه وتحلیل این جنګ ها نیاز به بررسی جداګانه دارد .
    جنګ های نیابتی یکی از اشکال جنګ ها است که درقرن بیست ویک به پیش برده میشود ونمونه های زیادی از این را میتوان به بررسی ګرفت .
    این بود بخش از دیدګاه های که در اروپا و امریکا وکشورهای سرمایه داری وکشورهای عقب مانده یا رو به رشد مطرح اند و امروز کشورهای هشت صنعتی را کشورهای شمال و سایر کشورهای دیګر را شامل کشورهای جنوب میدانند .
    کشورهای شمال بسوی جهانی شدن وجهانی ساختن بازنجیر تانک ها و صفیر ګلوله های هوایی وزمینی کلوبالیسم و نیو لیبرالیسم روی استخوان ها وګوشت وپوست مردم دنیا درحالت مارش وپیش روی اند .
    پس این جنګ امپریالیستها جنګی دیګری را در برابرخود فرا خوانده است این جنګ دوم که واکنش ایست دربرابر جنګ ګروه اولی – درهر کشور بایست به شکل جداګانه مورد ارزیابی قرار ګیرد . تحلیل مشخص از اوضاع مشخص جز از اجزای ضروری درک وشناخت از جنګ ها است .
    جنک هایی که توسط مافیای بین المللی وګروه های مافیایی منطقوی براه انداخته شده است ومیشود خود نیاز به تحقیق جداګانه دارد .
    این بود فشرده نظر من درمورد جنګ واشکال جنګ .
    فراموش ننماییم که نظریه دیګر ی نیز درمورد جهان وجهان بینی وجود دارد و تعریف این نظریه دیګرکه توسط نظریه پردازان نخبه ای اسلام مکتبی ارایه میګردد هم قابل ارزیابی جداګانه است .
    از دیدګاه اسلام مکتبی یا اسلامیسم و یا اسلام سیاسی در کشورهای عربی وغیر عربی و نظریه پردازان طالبیسم – دیوبندیسم – سلفیسم – پان اسلامیسم جهان موجود دارای دوبخش است – جهان اسلام وجهان کفر .
    جهان اسلام را دار الاسلام میګویند و جهان غیراسلامی را دار الحرب .
    این دیدګاه ها که درافغانستان نیز طرفدارانی دارد – جنګ را درجهان اسلام برضد کفار جهاد وقتال میدانند ومیخوانند و برای توجیه نظریه خود به احکام قران کریم و احادیث بخاری و مسلم و بیشتربه نظریه پیشوایان سلف تکیه مینمایند و جنګ را از دیدګاه خود مطرح مینمایند ونموده اند – که یک بخش مورد نظر این بحث همین موضوع برخی از انسانهای است که خود را مترقی میدانند و دفاع از طالبان وحزب اسلامیست می نمایند و من در مورد این دسته بندی فکری نظریه ای دیګری دارم وتاحال افکارم را درهمین بخشهای کابل پرس بیان نموده ام وبازهم خواهم نوشت .
    درمورد اینکه شما نوشته اید :
    « anche lazem ast ejade yak ya chand markaze tahqeqatiye qazayaye 40 sale akheer afghanistan ast ta bashad ke een gereye koor agar kame goshoda shawad«
    « آنچه لازم است ایجاد یک یا چند مرکز تحقیقات قضایای ۴۰ سال اخیر افغانستان است تا باشد که این ګره کور اګر کمی ګشاده شود »
    من با این نظر شما موافق ام وامیدوارم جوانانی در هرګوشه دنیا به شکل داوطلبانه بخواهند دراین مورد خود را نامزد نمایند تا تحقیقات ګسترده ادامه یابد. تا جاییکه من میدانم بخش های از دانشجویان دانشګده جامعه شناسی افغانستان تحقیقاتی در مورد کوشه های از جنګهای سال های ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۱ را انجام داده اند و نتایج تحقیقات شان در پنجصد و چند صفحه تهییه ګردیده وویرایش نیز ګردیده است وممکن در آینده منتشر ګردد – این بخش آغاز کار تحقیقاتی اکادمیک درمورد تاریخ شفاهی ده سال اخیر است .
    همچنان بنیادی دراین مورد کارهایی انجام داده و هر روز بخشهای از تحقیقات شان در روزنامه هشت صبح در شش ولایت افغانستان بیرون داده میشود ومنتشرمیګردد .
    البته بایست بنویسم که بخشهایی ازمستند سازی جنګ های ده سال اخیر نیز تاجایی که من میدانم – صورت ګرفته است واینکه چه وقت اسناد در سطح افغانستان ومنطقه وجهان منتشر خواهند ګردید – بستګی به دست اندرکاران تحقیقات وبررسی ها دارد ومن دراین مورد زیاد ګفته نمیتوانم – هرزمانیکه اسناد ارایه ګردید – ارزو دارم تا مورد ارزیابی ونقد همه جانبه قرار بګیرند و طرح ها وپیشنها های در مورد اجرای عدالت و عدالت انتقالی نیز ارایه ګردد ویک ګره از هزاران ګره راهی بسوی بازګشایی بیابد .
    تاجاییکه بخاطر دارم هفته نامه روزګاران در زمانیکه شاد روان داد نورانی جز فعالین هفته نامه روز ګاران بود- نیز درهر هفته زیر عنوان « کابلیان با خون مینویسند » مطالبی منتشرکرده است و بهمین ترتیب کتابها ونشراتی تاهنوز به شکل مکتوب نیز وجود دارند که یادداشتهایی را درخود نهفته دارند وبخاطر دارم که دوشیزه ای بنام « سرخیل » یادداشتهای جنګ های روزانه کابل را نیز نوشته بود و من با بسا از انسانهایی درکابل وولایات برخورده ام که خاطرات جګرخراشی از جنګهای بعد از کودتاهای بیست وشش سرطان وهفتم ثور و تجاوز شوروی و ایجاد احزاب اسلامی در پشاور وایران وقم تا حال دارند .
    اسناد دیداری – شنیداری و نوشتاری کم نیستند اما انچه تاهنوز وجود ندارد همانا مرکز تحقیقاتی است که شما بدان اشاره نموده اید . به امید بنیاد ګزاری همچو بنیادی تحقیقاتی واکادمیک چشم براه میباشم و انچه از من ساخته است بدرقه راه جوانان شیفته حق وعدالت خواهم کرد .

    پایان بخش نخست

    آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

  • جناب بشارت :
    من منحیث خواننده کابل پرس? لازم دیدم اظهار نظر بکنم،
    تنها راه محاکمه جنایت کاران جهادی بوسیله ی جنایت کاران طالبی امکان پذیر است ، در واقع همین واقعیت است ، زیرا صد ها هزار ارتش دموکراسی یافته جهان در افغانستان توانایی بر محاکمه جنایت کاران را در خود نمیدیدن ، بنآ خود را بی شرمانه خب گرفته اند ، مثلیکه هیچ جنایتی در افغانستان بوقوع نپیوسته ، بعد ازاشغال کشور توسط نیروهای خارجی و سقوط رژیم طالبان مردم افغانستان به شدت منتظر محاکمه جنایت کاران خلقی ، پرچمی ، جهادی و طالبی بودند ، اما هیچ اتفاق نیافتاد !
    کشور های غربی به خاطر ترس شکست ازافغانستان ، از جنایت کاران استفاده کردن و آنها را در چوکی های بلند به قدرت گماشتند ، ودکمه شان را به دست خود گرفته مثل ماشین های کنترلی همیشه کنترل و مطابق خواست خویش به حرکت میاوردند ، هرگاه یکی از جنگسالار ها به اربابش تن نمیداد ، مستقمیآ زنگ هشدار محاکمه جنایت کاران را به صدا در میاوردن ، تا متوجه خود باشند ،وبصورت واضح تر زیاد کنتوک نزنید، اگرنه دادگاه لاهه است ، حال تان را میگیریم ،
    حال در قسمت طالبان برداشت من این است !
    طالبان مي توانند هر وقت كه منافع ارباب شان اقتضا نمايد، بچرخند. در اينده محال نيست كه طالبان دوستان نزديك همين جنگ سالاران گردند. زیرا طالبان از خود مدیریت و برنامه ندارند ، ومطابق خواست اربابش قدم بر میدارند ، و جنایت میکنند ،
    ودر آخر به گفته روستایی عزیز جنایت کاران جهادی مانند مزاری ، مسعود ، ربانی به شمول نجیب .....توسط طالبان محاکمه و کشته شده اند ، یقینآ میلیون ها انسان خوش شده اند ، در این شکی نیست ، زیرا جنایت افشار و جنایت بوسله ی طالبان به حد تکان دهنده است ، که انسان از اظهار نظرش عاجز میماند ،

  • باقی سمندر
    قوس / اذر سال ۱۳۹۰ خورشیدی
    دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی
    بخش دوم

    سلام به خوانندګان ارجمند در کابل پرس?
    شما تا اینجا را دربخش نخست بخوانش ګرفته اید :

    اسناد دیداری – شنیداری و نوشتاری کم نیستند اما انچه تاهنوز وجود ندارد همانا مرکز تحقیقاتی است که شما بدان اشاره نموده اید . به امید بنیاد ګزاری همچو بنیادی تحقیقاتی واکادمیک چشم براه میباشم و انچه از من ساخته است بدرقه راه جوانان شیفته حق وعدالت خواهم کرد .
    تا اینجا برای شما واینک چند جمله ای هم در مورد نظریه هموطنم روستایی ګرامی !
    روستایی نوشته است که « اگر ترکی خاین را شاگرد وفادارش به سزای اعمالش رسانید به نفع مردم بود٬اگر امین جلاد را باداران روسی اش مسموم کردند ٬اگر نجیب جلاد توسط هم قبیلیهای خود دارزده شد٬اگر مسعود توسط برادران مجاهدش پارچه پارچه شد و اگر ربانی توسط نمایندگان صلحجو اش به جهنم فرستاده شد نمی باید از واقعیت منکر شد که همه آنها به سزای اعمال خود رسیده و قتل آنها باعث خورسندی ملیون ها انسان ستمدیده گردید۰ »
    این بخشها را بایست شګافت تا آقا یا خانم روستایی متوجه ګردد که چه ګونه داوری مینماید ؟
    یک- روستایی نوشت که :« اگر ترکی خاین را شاگرد وفادارش به سزای اعمالش رسانید به نفع مردم بود»
    ایا این نفع ونقص را چګونه ارزیابی مینمایید ؟
    حفیظ الله امین بربنیاد این نظریه روستایی به معنی روستایی کلمه به نفع مردم ! تره کی راکشته است وکشتن به مثابه راه حل معضلات درون حزبی و نفع مردم ارزیابی میګرددو اګر فردا ها بازهم دراحزابی رفقای حزبی خود را بکشند و درمحکمه غیابی حکم اعدام رفقای خودرا دایر نمایند – این عملکرد ها را روستایی ګرامی ما تایید مینماید . با مرګ وکشتن تره کی مشکل ای به مشکلات افغانستان اضافه ګردید که نیازبه بحث جداګانه دارد . اینکه پنج تابوت از ارګ بیرون شد وبرای چند روزی شهر جلال آباد تړون شهرنام کذاشته شد – باشد برای بحث های دیګر،
    ګلاب زوی ووطن جار و دوستانش به دامن پوزانوف در سفارت شوروی رفتند و فردای همان روزها حفیظ الله امین شعار« عدالت مصونیت و قانونیت » را بیرون داد و رنګ تاکسی ها را زرد ساخت و دوازده هزار زندانی سیاسی رانیز در زندانها تیرباران کرد ولست افراد کشته شده را به در ودیوار وزارت داخله آویزان کردو بسا ګپ ها ی دیګر و اینها همه نظر به ګفته اقای روستایی « به نفع مردم بود » هنوز کجا بود ؟ پیامد این کشته شدن تره کی همانا پرده های سیاه و اعلانات رادیو یی و سرانجام ششم جدی سال ۱۳۵۸ ولشکر کشی شوروی زیر نام دفاع از انترناسیونالیسم پرولتاری و دفاع از سرحدات شوروی و بعدن به اریکه قدرت رسانیدن ببرک کارمل واسدالله سروری و رفقایش بود .
    دو- آنچه آقای روستایی مینویسد که « امین جلاد را باداران روسی اش مسموم کردند » این « باعث خورسندی ملیون ها انسان ستمدیده گردید۰ »
    اما اقای روستایی فراموش کرده است که کشتن وزهر دادن حفیظ الله امین منتج به این ګردید که افغانستان به شکل رسمی وعلنی مستعمره شوروی ګردید و از سال ۱۹۸۰ میلادی تا فروری ۱۹۸۹ میلادی جنګ های نیابتی ادامه یافت وبیشتر از یک ونیم ملیون انسان جامعه افغانستان شهیدګردید و بیشتر از پنج ملیون انسان اواره شدوهزاران زن بیوه ګردید وهزاران کودک نیز یتیم وهزاران دیګر نیز معیوب ومعلول و شیرازه سیاسی – فرهنګی- اقتصادی و اجتماعی افغانستان از هم پاشید و ملیونها ملیون افغانی به افغانستان خساره وتاوان رسید و جنک نیابتی میان پاکت های وارسا وناتو وکشورهای همسایه دور ونزدیک در افغانستان در بستر جنګ سرد به شکل خونین ادامه یافت.
    البته وطندارم روستایی است و من هم در روستا بدنیا امده ام و تاوقتی که به مثابه روستایی بیاندیشیم سطح وافق دید ما کوتاه خواهد بود .
    به همین ترتییب آقا یا خانم روستایی مینویسد که :
    سه - « اگر نجیب جلاد توسط هم قبیلیهای خود دارزده شد٬اگر مسعود توسط برادران مجاهدش پارچه پارچه شد و اگر ربانی توسط نمایندگان صلحجو اش به جهنم فرستاده شد نمی باید از واقعت منکر شد که همه آنها به سزای اعمال خود رسیده و قتل آنها باعث خورسندی ملیون ها انسان ستمدیده گردید۰ »
    به این می ګویند تحلیل جامعه شناسانه روستایی مشربان !
    آیا مردم افغانستان بعد از همه این کشتار ها واقعن خرسند اند ؟
    ایا کدام قانون کدام حق وکدام حقوق به طالبان وجنایت کاران یخن سفید شان درپشت پرده ها این اجازه را داده است که داکتر نجیب وبرادرش را که در خانه ملل متحد پناهنده شده بود ند – به دار بزنند ؟
    اګر فردا یکی از پناهندګان را از هر حزب وګروهی که باشد – در کدام کشور اروپایی به دار بزنند چه خواهد شد ؟
    دراروپا نمیتوانند واجازه ندارند یک موش را شکنجه بدهند چه رسد به اینکه به دار بزنند ؟
    شکنجه دادن یک پشک جرم است . تطبیقات لابراتواری بالای موش هاو یا خرګوش ها جرم است اما درافغانستان که لا براتوار اندیشه ها وجنګ ها و ابزار های کوناګون فکری و عملی شده است – به دار زدن ها و کشتار ها نتنها جرم نیست بلکه انسانی با تفکر روستایی اش مینویسدکه « نمی باید از واقعیت منکر شد که همه آنها به سزای اعمال خود رسیده و قتل آنها باعث خورسندی ملیون ها انسان ستمدیده گردید۰ »
    آقای روستایی !
    درجرمنی عده بیشماری درزمان حاکمیت هیتلر می ګفتند :
    هیل هیتلر ! یعنی هیتلر مقدس !
    بیشتر از پنجاه ملیون انسان درجنګ دوم جهانی قربانی فاشیسم ګردیدند وتا امروز نقد از فاشیسم ومبارزه برضد افکار فاشیستی ادامه دارد اما شما روستا زاده افغانستانی نا دانسته مدافع فاشیسم شده اید و از فاشیسم دفاع مینمایید .
    هنوز خیلی وقت دارید تا به افګار خود بازنګری انتقادی نمایید ومن پیشنهاد مینمایم که هرلحظه ای که برضد افکار خانمانسوز موضع بګیرید- مانند من مورد لعن وطعن وفحش ودشنام ها وناسزا های ګوناګون قرار خواهید ګرفت اما با وجدان آرام زندګی خواهید نمود.
    سخنی با نون – جیم – فی !
    , ن ج ف چنین نوشته اند :
    باقی سمندول جان: «
    مثلیکه قتل مزاری ، مسعود ، ربانی و ساییر جنایت کاران برایت بسیار غم انگیزبوده است ، حتمآ جنایت کاران باقی مانده نان چرپ برایت داده که این قدر خود را حق به جانب گرفته و مطالب حمایه کننده از جنایت کاران ارایه میکنی ، و شهید و شهید بازی درآوری ، معلوم نیست ، که مشاور امنیت ملی برایت چه داده ، امید است ، نان همرای مواد مخدر یکجا کرده نداده باشد ، »
    نجف جان قندول !
    راست می نویسی قتل مزاری برایم بسیارغم انګیز بودواست ودیدی که مزاری در بالای تمام وعده های طالبان اطمینان واعتماد کرد و ګلبدین هم که متحد مزاری بود چهار اسیاب رابرای طالبان رها کرد ومزاری برای مزاکره به سوی طالبان رفت ولی وی را در طیاره کشتند و جسد اش را در غزنی انداختند !
    این برای شما مایه خشنودی است که یک انسان هزاره کشته شد- یک انسان شیعه کشته شد- یک مخالف قومی وفکری ومذهبی ات کشته شد و شریعت طالبی و حاکمیت آی – اس ای برقرارګردید اما برای من غم انګیر است که هزاران قول وقرار را طالبان زیر پا ګردند و کینه قومی ومذهبی چشمان شان را کور کرده است اما طالبان دیدندکه دوست داران عبدالعلی مزاری جسد پرخون وی را از غزنی تا مزارشریف به شانه های خویش بردند ومزاری را نام ونشان شهید وقهرمانی بخشیدند و قوای پراکنده طرفدار مزاری را بسیج کردند . اکنون درشهر کابل در منطقه پل سوخته بزرګترین مجسمه وتندیس مزاری را بر پا کرده اند و جاده ای رابنام مزاری ساخته اند – مذهب شیعه نتنها در قانون اساسی افغانستان رسمیت داده شد بلکه بزرګترین مساجد و عبادت ګاه هارا درافغانستان مردم طرفدار مذهب شیعه ساخته اند و در پارلمان افغانستان هم بیشتر از پنجاه نماینده دارند .
    تیورسین های راسیسم قومی و پاک سازی قومی ومذهبی از خود بپرسند که :
    ایا با کشتن عبدالعلی مزاری مردم هزاره را تضعیف کردند یا قوی ترساختند ؟
    ایا رقابت های منطقوی تضعیف شد یا قوی ؟
    درمورد احمدشاه مسعود و برهان ربانی نیز دیدیم که طرفداران احمدشاه مسعود بارها نیرومند تر از انوقت ګردید و ازبرهان الدین ربانی هم چنان .
    اینګ اګر کدام انسان سیاسی بازهم فریب طالبان وحزب اسلامی را میخورد و صابون طالبی بجان اش بیشتر ازګذشته کار مینمایند – بایست بخاطر بسپارد که :
    طالبان احمدشاه مسعود را که هم مجاهد بود وهم طرفدار اخوان المسلمین - توسط اعضای اخوان المسلمین مراکشی کشتند – به شما هرګز ترحم نخواهند کرد . مطمین باشید اکر به هر زبان سخن بګویید وبه هرامام و مذهب اقتدا نمایید بازهم طالبان وحزب اسلامی از شما به عنوان وسیله و ابزارواسباب استفاده خواهد کرد ودر اخیر نمیدانم که نام تان راچه خواهد ماند ؟
    مګر طالبان بابرهان الدین ربانی جلساتی نداشتند ؟
    مګر برهان الدین ربانی درخانه یک مرد مومن ومسلمان و مولوی در یفتل بدخشان بدنیا نیامده بود و درس در فاکولته شرعیات والازهر نخوانده بود و موسس وبنیان ګزار جمعیت اسلامی افغانستا ن نبود و باور سخت به اسلام نداشت ؟
    وقتی طالبان همچو انسانی را کشتند – به هیچ یک از انسانهایی که کویا بنام تاکتیک از طالبان حمایه میکنند – رحم نخواهند کرد .
    طالبان به تندیس سنګی بودا در بامیان ترحم نګردند ۰ از اینرو فکر خام وخیال واهی خواهد بود که اګر کدام مکتب خوانده بنام های ګوناګون از طالب وحزب اسلامی دفاع نماید و فردا به دار زده خواهد شد و من بازعم عزا دار خواهم بود .
    یاززنده و صحبت باقی .

    آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

    • خدا خانه ات را خراب کند باقی سمندر با اینهمه چرند نویسی وخدا خانه انکشور را که تو در ان پناهنده هستی وسوسیال خور شده یی را خراب کند که نان مفت برایت میدهد وتو از بیکاری اینهمه چرند نویسی میکنی. او موجود! کاه بخو و ادم شو!

    • دوست ارجمند باقی سمندر! این پیام رذیلانه و دزدانه زیر نام نبیل مزاری از من حقیر فقیر نیست .

      تو ای چادری پوش بی حیا و بی و غیرت ، اگر کمی همت و شهامت داری لااقل از ک.. دیگران استفاده نکن . به گونه ایزکی و بی نام پیام بگذار ، نجس بی غیرت !

    • يكان انتحارى اينجا هم بيداميشود.من فكر كردم كه اين انسان عزيزالقدر مزارى صاحب را كدام بشه كزيد كه 180 درجه تغير جهت داد.

    • باقی خان
      مثلیکه از چرندیات زیاد حالا رشته کلام را هم از دست داده ای ٫آیا روستایی بودن ننگ است٬آیا آنهایی که درروستا زندگی می کنند دانش و فهم شان کمتر از شهر نشینان است ٬آیا مگر در تمام کشورهای کم رشد که اکثریت نفوس در روستاها زندگی نمی کنند به نظرشما این اکثریت نا فهم تر از همشهریان دیگرشان هستند؟
      باقی خان ما همه میدانیم که تو دریکی از شهر های بزرگ آلمان زندگی میکنی اما باور بکن که من تمام شهرهای بزرگ دنیا را به اندازه یک سنگ کوهستان شمالی برابر نمیکنم و من افتخار دارم که روستایی از کوهستان زمین شمالی هستم۰
      شما همیشه مسایل راوارونه جلوه داده و آنگاه از دیدگاه ناقص خود به آن استدلال می کنید۰ببین در مورد قتل امین جلاد توسط روسها شما استدلال میکنید که گویا روسها به افغانستان آمدند تا گویا امین را بکشند ٫روسها به آمدن به افغانستان سالها طرح ها و پلان گذاری نموده بودند و بلاخره به هدف نهایی خود رسیدند و در جریان تجاوز یک مزدور خود را که امین جلاد بود نیز درین جریان به قتل رساندند تو فکر نمیکنی که قتل این آدمکش برای هزاران مادران و پدران داغدیده که فرزندانشان توسط قومندان انقلاب؟؟ قتل عام شده بود آرامش روحی نداد۰
      شما از بدار زدن نجیب شکایت دارید و می خواهید که وی گویا باید محکمه میشد٫محکمه توسط کی ؟اگر طالبان وی را به سزای اعمالش نمی رساندند شاید امروزاو وزیر خارجه و یا داخله ویا لآقل مانند رفقای دیگرش چون تنی ٬گلابزوی٬علومی و۰۰۰عضو پارلمان میبود ودر سند بخششی جنایتکاران و جنگساران او هم دستخط میکرد
      مثلیکه که شما با زندگی طولانی تان در اروپا فکر میکنید که افغانستان هم اروپاست٬شما همیشه استدلال میکنید که اینها باید محکمه قانونی شوند نمیدانم شما از کدام قانون یاد میکنید۰برادر عزیز از سقوط حکومت هیتلری ۷۰ سال میگذرد اما هر سال شما میشنوید که در یکی نقاط دنیا فلان شخص را که وابسته به رژیم فاشستی بود دستگیر نموده و به محکمه فرستادند ،حالا شما بفرمایید که در مدت دهسال و یا بیست سال اخیر چند قاتل و جنایتکار افغانستانی را دستگیر و یا به محکمه کشانیده اند۰شما همیشه در قتل خاینین و جنایتکاران به سوگواری نشسته وبه اصطلاح از حقوق مدنی این جنایتکاران دفاع میکنید ،آیا یک روز هم از هزاران انسانهای بیگناه که توسط این ویا تحت رهبری این جانیان قتل عام شدند یادی کردی۰شاید هم بخاطریکه اکثریت آنها چون مثل من روستایی بودند شما برایشان ارزشی قایل نیستی اما ۶۵۰۰۰کابلی و هزاران انسانهای زحمتکش افشار ٬سیلو و دهمزنگ خو شهری بودند لآقل از خون آنها دفاع کن۰
      تو با بیشرمی عام و تام و بدون کدام شناخت ازمن وبدون سند مرا متهم به طرفداری از قاشیسم کردی درین موردمن برایتان جوابی نمیدهم فقط به این گفته بس میکنم که هرکس دیگران به آیینه خود تماشاه میکند ۰چنین اتهامی از طرف شخصی مثل تو بسیار خجالت آور است۰

    • دوست ارجمند روستایی ! بعد از تقدیم احترام و ادب میخواستم یک نکته را خدمت شما به عرض برسانم اینکه ، برخورد عاقلانه انسان خردمند و منطقی در آن است که بدون در نظر داشت شرایط حاکم ، حکم بر قانونی بودن سزای بخشش و جزا نماید . در غیر صورت چگونه توانیم داد از بیداد را نظر به تقاضای زمان داوری نمائیم . بلی تره کی ، امین ، نجیب ، مزاری ، مسعود ، ربانی و و همه و همه از کارکرد و اعمال خود باید در پیشگاه قضا و مردم پاسخ میدادند ، که اینک این داوری خوب یا زشت در مقابل شان محال به نظر می رسد .

      بلی امروز در اوغانستان قانون نیست با شما کاملأ همنوا هستم ، پس بیآید همه آنانی را که فقط به ادعای چند نفری که خود در قضایا شامل اند ، تاپه جنایت کار و جنگ سالار زا بالای شان کوبیده اند و یا برابر ذوق و سلیقه شخصی شان شخصیت و کردار شان نیست را انتحار نمائیم ، ترور نمائیم و از صحنه سیاست کنار شان زنیم . آیا برخورد منطقی ، انسانی ، قانونی و مردمی همین حکم را میکند که بدون حکم قضاء ، بدون شاهد ، بدون اسناد و بودن صورت دعوا فقط با ترور و انتحار بتوانیم گویا قانون مردمی را پیاده نمائیم ؟ ما نمی توانیم با برخورد جنگلی برضد قانون جنگل مبارزه کنیم .

      دوست ارجمند روستایی ! تجاوز شوروی ، پاکستان و اینک چندین کشور گویا دموکراسی فروش ، علت و معلول هایی دارد که باید آنرا فرا گرفت ، تحلیل کرد و به بررسی گرفت . آنگاست که میتوانیم به این یا آن طرف درگیر در قضیه جنگ ، نام جنایت کار و وطنفروش را گذاریم . شاید شما درد هایی دارید که فقط با ازبین رفتن یک یا دو کفتار جنگلی دل خوش نموده و ازبین رفتن این آدمخوران را نوید جانبخشی به دیگر جنگلیان میدانید . اما این طور نیست ، در حقیقت بخاطریکه دیگر گزند کفتارها به کسی نرسد باید لانه ، قبیله و محل بود وباش شان را با رویکرد مشخص و همه جانبه ازبین برد تا دیگر جنگلیان آرام شوند و دیگر زو زوی کفتارها نشنوند . امروز یکی را کشتید فردا دیگرش از لانه سرمیکشد ، آنگاه چی می کنید ؟ چگونه فکر میکنید باید آنرا هم کشت ؟ تا بکی کشتار ؟ اگر برای شما این کشته شده گان جنایت کارند و کشته شدن شانرا به فال نیک می گیرید ، هزاران دیگرند که برعکس شما ، ایشانرا رهبر و پیشوا میدانند و کمر قصور و قصاص از شهادت بزرگ ، قهرمان و رهبر شانرا بسته اند . آیا لکه های خون را با خون شستن و پاک کردن کار و عمل خردمندانه است ؟

      معقول و منطقی آنست که صبر و حوصله داشته باشیم تا جنگ پایان یابد . خواهید پرسید تا کی ؟ بلی ، پاسخ همین است که : تا وقت گل نی . امروز عملأ جنگ فزیکی در سرزمین ما شعله ور است ، در حالت جنگ جاری با ترور و انتحار نمی توانیم و امکان هم ندارد که قانونیت را در وطن خویش پیاده نموده و دلهای غمدیده گان را خوش بسازیم . شاید همین دلها خوش نشوند و دوباره غمدیده تر شوند . شما از کجا خواهید دانست که همه خوش شده اند ؟ در حالت جنگ جاری ، داوری نمودن گویا جنایت کاران خطاست . اینکه چرا جنگ خاموش نشده و پایان نمی یابد پرسش جداگانه است !

  • باقی سمندر
    قوس سال ۱۳۹۰ خورشیدی
    دسامبر سال ۲۰۱۱دمیلادی

    سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
    سلام به شخصی که به دروغ و ریا خود را نبیل مزاری جا زده است
    سلام به نبیل مزاری اصلی
    نبیل مزاری دروغین چهره اصلی خود را نشان داده وبرایم نوشته است که :
    « او موجود! کاه بخو و ادم شو

    نبیل مزاری درو غین تصور مینماید که ادم شدن به کاه خوردن و در طویله زیستن میسر میګردد !
    موجودی را که سالها کاه خورانده اند ،مرا نیز به طویله شان دعوت میکند - همچو موجودی بایست بداند که من نه تنها طویله اوژیاس را پاک خواهم کرد بلکه مزارع ایراکه در آن راسیسم و فاشیسم را پرورش میدهند - مورد آماج خود قرارداده ام ونمی ګزارم تا برای همچومزارع راسیسم و فاشیسم آب برسد وتلاش مینمایم تا همچو مزارع خشک شوند وریشه هایشان از بی ابی به خاک پوده تبدیل ګردند و باز همچو مزارع را پای بیل خواهم کردوقلبه خواهم نمود ودران ګل ګلاب ونرګس و سنبل ونسترن خواهم کشت .
    اګر همین حالا وضع پناهګزینان در آبهای غرق شده در اندونیزیا را بخوانی - خواهی دید که از فغان ستان یا سرزمین فغان وناله وزجه چرا ملیونها انسان فرار مینمایند ؟
    از ګرسنه ګی یا از بوی وتعفن طویله ای که میګویند « کاه بخوو آدم شو » ؟
    ادم نمانهای هوادار راسیسم را کاه میخورانند مغز شویی میکنند و هر روزه به قربانګاه میبرند و سلاخی میکنند
    ونامش را میګزارند - طالبانیسم و شرکا؟
    من برای ساختن جامعه انسانی ګام ګذاشته ام و پیرو پیشوا و خداوندګار بلخ ګفته بود
    ز دیوو دد ملولم انسانم آرزوست
    آنچه می یافت نشود - آنم ارزوست
    من در میان نامه ها و پیغام ها به سراغ کلام انسان ها میګردم تا صدایم وفریادم را با فریادشان یګی نمایم و با فریاد بلند بیخ وبن بنیاد طویله را از اساس عوض نماییم وکاه خورها - شفتل خورها و رشقه خور ها ودرشته خور ها را که در تعفن ګاه طویله شان خواب کنجاره میبنند - وچرت میزنند که شاید ادم شدن به لباس- نکتایی یا تیلفون همراه یا لب تاپ ارتباط داشته باشد - از خواب غفلت بیدار نماییم و جامعه انسانی بسازیم .
    کارل مارکس ګه دشمن انواع راسیسم بود میګفت
    اګر سجایای انسانی زاده محیط است - بایست محیط را انسانی ساخت .البته این ګفته کوتاه وی از کاپیتال است وهمو درتزهای درباره فویرباخ ګفته بود که
    محیط اجتماعی تعیین کننده شعور انسان است . محیط اجتماعی که ای شعورفردی را چنان تعیین کرده که کاه بخورد و نشخوار نماید که ادم میشود - همچو محیط و همچو موجود اګر خود را اهلی شده میداند - بازهم نیاز دارد تا محیط اش انسانی ګردد و دراین راه من تنها نیستم .
    همه راسیست ها ومدافعین شان بایست بدانندکه در سده بیست ویکم صدای مانرا خاموش کردن ممکن نیست - زمان به توپ پراندن ها - قین وفانه ها - غل وزنجیر ها و یا از کله منار ساختن ها ګذشت ومن انچه مینویسم دردورنج ملیونها ملیون انسان روی زمین ماست
    نبیل مزاری اصلی میداند که
    مارکس ګفته بود
    فلاسفه میخواهند دنیا را تعبیر و تفسیر نمایند - حالانکه صحبت در مورد تغییر دنیا است
    اری نبیل مزاری اصلی میداند که به کرامت انسان توهین ننماید و چون کرامت هر انسان ازتعرض مصون است وباید باشد -
    از اینرو سپاسګزارم که نبیل عزیز اصلی صف خودش را با صراحت از« ادم کاه خور» جدا ساخته است و به این میکویند شجاعت مدنی
    در مورد اینکه من در کدام کشور پناهنده ام - یک دنیا سخن دارم
    از خود بپرسید ګه چرا فغان ستان چنان پنداشته میشود که زمامداران اش طویله خویان ای باشند که « ادم ها را کاه » بخورانند و انسانها از تعفن طویله ای کاه خور ها فرار نمایند ؟
    من وقتی پا به مسجد ومدرسه ومکتب ګذاشتم - هنوز حامدکرزی چشم بدنیا نګشوده بود ووقتی من با به صحنه سیاست ګذاشته بودم حامدکرزی در پشت کانتین مکتب سید جمال الدین افغانی شور نخود میخورد و زمانی من از افغانستان تبعید شدم – مینوییسم وقتی که تبعید شدم -« بابای «شما « ادم کاه خور « محمد ظاهر شاه پادشاه تان بود و حامد کرزی در پشت کانتین مکتب محمود طرزی در دارالامان بازی ګوشی مینمود. از اینرو مطمین باشید که تاحال نه شاه نه رییس جمهور و نه اعوان وانصارش ونه فرد اول ریاست حمهوری نتوانسته من رابه آخور کاه خورها را بکشانند - از دیګران چه بنویسم ؟
    درمورد حکمت یار وملا عمر که زیاد نوشته ام و درمورد استادشان کخ در طویله ها بیده ودرشته پخش میکنند یعنی ای – اس – وام آی شش هم کم ننوشته ام .
    هرګاه شرایط جامعه فغان ستان انسانی ګردد وانسانها دعوت به کاه خوردن نشوند و یا در طویله یا کرد های رشقه به زنجیر بسته نشوند - آنوقت باز نبیل مزاری دروغین خواهد فهمید که باقی سمندردر کدام کشور پناهنده است ؟
    در کوه های یمګان یا البرز ؟
    یا در میان انجمن انسانها وشاید نبیل مزاری اصلی در آنجا شعری از واصف باختری رابرای همه زمزمه نماید یا از ناصر خسرو چکامه ای را برای ما بخواند
    نبیل مزاری دروغین
    پیشنهاد مینمایم
    کاه نخور
    با کاه خوردن ادم نمیشوی
    بانام مستعار ننویس
    از نام دیګران سو استفاده نکن
    درطویله می پنداشتی که باقی سمندر - عرعر طویله سرایان را با زبان ګویای نبیل عزیزی نمیتواند فرق نماید و این خام خواندن طویله خویان است .
    کاه خوردن را بس کن
    آدم شدن با کاه خوردن ممکن نیست
    بایست بند ناف خود را نخست از افکار راسیستی و طالبیسم ببری ومانیفست طالب وحزب اسلامی را نقد نمایی - بعدن یګ ګام بسوی بیرون شدن از طویله میګذاری و اګر نه چهار نعل به در ودیوار طویله پس لګدی زدن - تعفن راسیسم را بیشتر خواهد ساخت واین به سود تان نیست
    نبیل مزاری دروغین
    همین قدر بس است یا اینکه برایت افسار وپچاری و میخ طویله را بیجا بسته اند و فکر میکنی که با کاه خوردن ادم میشوی ؟
    یک قمچین دیګریا چطور ؟
    من موجودات ایرکه در طویله زندګی داشتند - صبحانه افسار وپچاری شان را میګرفتم ودر آخور دیګر در پیتو بسته میکردم و خودم راش بیل را میګرفتم وطویله را پاک میکردم و تاپاله و تپی طویله را به یک تکری و سبد بزرګ انداخته و روی شانه هایم انداخته و دربام هموار میګردم تاخشک شوند وبعد از خشک شدن انهارا دوباره در یک جوال می انداختم و در هیزم خانه برای سوختاندن ذخیره میکردیم و زمستان ها در تنور میسوختاندیم و هم تابه خانه ما ګرم میشد و هم نان را در تنور پخته میکردیم .
    طویله- طویله بود وحیوانات پیچاره در طویله بی ازار بودند و هیچ نوع راسیست نبودند و هرکدام ازحیوانات در طویله - با همدیګر در یک طویله به ارامی بسر می بردند ـ من در همین فصل زمستان سال برای شان کاه را با بیده ( رشقه خشک شده وتاو داده وچوتی کرده ) درشته میسا ختم و روز دوبار برایشان در آب خور سنګی نزدیک چاه مسجد جامع ما آب می دادم ـ
    یګان دفعه که بی سری میکردند – برای حیوانات می ګفتم « اوش – هوش – اوش – سمال – سمال اوش –هوش » – باز آرام میشدند
    نبیل مزاری دروغین
    از نام دیګران سو استفاده نکن و بنام یکی از طویله نشینان نام بنویس - تا من خوبتر به دادت برسم

    یکبار کتاب ای بنام کلیله ( Animal Farm یا قلعه یا طویله حیوانات از اورل را بخوان
    ودمنه را بخوان یا ممکن از عبید زاکانی چند صفحه بخوان وببین که حتی میان کاه خوردن ونانخوردن چه حد فاصله وجود دارد ؟ .
    نوبت خواندن در باره بلقیس و سلیمان و داستان هد هد هم خواهد رسید تا اینکه اماده خواندن منطق الطیر شوی و برای درک نمودن فرید الدین عطار اماده ګردی وبدانی که سیمرغ چه پروازی دارد؟
    با کاه خوردن آدم نمیشوی
    کتاب بخوان
    نخستین کلمه ای که برای پیامبر اسلام در غار کوه کفته شد میدانی چیست ؟
    اقرا ً
    اقرا ُ
    بخوان
    بخوان و بدان که
    ن ُ القلم وسیسطرون ُ
    چه معنی دارد و بدانکه
    خداوند هیچ قومی را تغییر نمیدهند تا که خود قوم برای تغیر خود حرکت نکند
    به نزدخداوند مسلمانان بهترین همانا پرهیزکاران است نه خود کشان و دیګر کشان وزور ګویاڼ

    خداوند مسلمانان ادم را خلیفه الله به روز زمین میخواند یعنی نایب خدا .خداوند ادم را نایب خود در روی زمین میداند و اشرف مخلوقات میداند ولی تو برایش تاهنوز « کاه تجویز میکنی تا بخورد و ادم شود- حالانکه برای مسلمان کشتن نفس یک انسان مساوی به کشتن بشر است و در دین زور نیست و لکم دینک ولی الدین مطرخ است !
    البته افرادی که در طویله میخواهند آدم شوند وکاه بخورند – چه دانم که تاچه وقت خواهند دانست که کشتن یعنی چه ؟
    این ظلم به خودت است
    نترس خداوند مسلمانان درکتاب - کتاب خود - قران - ګفته است که :
    لیس لا انسان الی ماسعی ُ
    یعنی ګسی که سعی وکوشش نمیکند انسان نیست
    کوشش کن تا ترک عادت نمایی و ازکاه خوردن بپرهیز و کتاب بخوان
    یک غوزه خار و یک توته نوشادر هندی را برای روز مبادا یت در بالای لخک دروازه طویله نکهداشته ام که امید وارم برای بار دیګر ضرورت نباشد
    یار زنده وصحبت باقی

    آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

    • دوست ارجمندم سمندر ! با بی ادبان ، ادبی و منطقی سخن داشتن در توان شماست . آفرین و مرحبا به این سلامت اندیشه !! من حقیر در خود تا هنوز چنین برده باری خردمندانه با بی خردان را سراغ نمی بینم .

      آنهایی که توانایی خواندن ندارند و ارزش معنوی آنرا نمی دانند ، چرا ابلهانه پیام می گذارند و آنهم زیر نام مستعار متعلق به فردی که به نویسنده و شخصیت مطرح مانند باقی سمندر ، سخت احترام داشته و این دوستداری و احترامش مانند آفتاب روشن و هویداست ؟

      آقای نبیل مزاری دروغین ، یک کمی ادب و احترام متقابل از نوشته های آقای سمندر بیآموزید تا در جمع آدمیان آئید ، اگر در خود توانایی خواندنش را می بینید !!

    • باقی سمندر
      قوس /آذر سال ۱۳۹۰ خورشیدی
      دسامبرسال ۲۰۱۱ میلادی

      سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
      سلام به آقای نبیل مزاری ګرامی

      ازحسن نیت شما درموردم سپاسګزارم ـ بباور وپندار من ، هرپیغام ای که در کابل پرس از جانب هر انسان که نوشته میګردد - تصادفی نوشته نمی ګردد و نویسنده در هر سطحی که قرار دارد میخواهد افکار واندیشه اش را بیان دارد. سی سال جنګ درافغانستان شیرازه اقتصاد - سیاست - فرهنګ ونظام ارزشی جامعه را پاشانیده است . ما اګر دقیق متوجه ګردیم متوجه میشویم که درعرصه جامعه افغانستان نبرد بس خشن و قهری میان دو نظام مطرح است و درکابل پرس نیز بازتاب می یابد ،
      نظام اینده نګر برپایه حقوق شهروندی - استقلال - ازادی - برابری - دیموکراسی وعدالت اجتماعی
      نظام رجعت ګرا و ارتجاعی که به ګذشته میخواهد برګردد.
      به نظر من درهمه نوشته ها به شکل آشکار ویا نهان میتوان بازتاب دو طرز تفکر را دید .
      عده ای که برپایه تفکر طالبیسم می اندیشند - در فغانستان سروکله را میبرند - سنګسار مینمایند و مکتب ومعلم وکتاب میسوزانند ومیخواهند فغان ستان را به دوران سنګ برګردانند - که این خواب است وخیال و محال !
      از انجاییکه نوده های این شاخچه و نحله فکری در جنګلزار دهشت پرور ش و تربیت سیاسی یافته است - با بکاربردن افکار دهشت افګنانه میخواهند راه خود را هموار سازند تا به زعم شان امنیت ګورستان را در فغان ستان برقرار ګردانند .
      من مخالف سرسخت امنیت ګورستان می باشم وهمیشه مورد لعن وطعن قرارګرفته ام وخواهم ګرفت .
      دری زبان مادری من است . اګر شاګرد دبستان زبان مادری من بکوشد با استفاده از نیش زبان عفت کلام را مراعات ننماید - من خود را ناګزیر میدانم تابرایش یاد بدهم که پهنه زبان دری بسیار فراخ است و با فراخی و سعه صدر بایست از یکسو برای تحقق بخشیدن عدالت مبارزه نمود واز سوی دیګر در مبارزه برضد بی عدالتی ها خود مرتکب بی عدالتی وبی انصافی نګردید.
      امیدوارم بتوانم ګامی ولو بسیار کوچک درراه تحقق استقلال -عدالت - آزادی - برابری ودیموکراسی بردارم.
      یارزنده وصحبت باقی

      آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

  • باقی سمندر
    قوس سال ۱۳۹۰ خورشیدی
    دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

    سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
    سلام به اقای روستایی

    آقای روستایی میدانم که بازهم بسیار برآشفته شده ونوشته اید که :
    «
    باقی خان
    مثلیکه از چرندیات زیاد حالا رشته کلام را هم از دست داده ای ٫آیا روستایی بودن ننگ است٬آیا آنهایی که درروستا زندگی می کنند دانش و فهم شان کمتر از شهر نشینان است ٬آیا مگر در تمام کشورهای کم رشد که اکثریت نفوس در روستاها زندگی نمی کنند به نظرشما این اکثریت نا فهم تر از همشهریان دیگرشان هستند؟ »
    اقای روستایی !
    برای من روستایی بودن به هیچ صورت نه ننګ است ونه شرم . بخوانید که برایشما چه نوشته ام :
    «
    البته وطندارم روستایی است و من هم در روستا بدنیا امده ام و تاوقتی که به مثابه روستایی بیاندیشیم سطح وافق دید ما کوتاه خواهد بود »
    متوجه شدیدکه من نه چرندیات نوشته ام ونه خسته شده ام ونه سخن از شرم داشتن از روستایی بودن خود دارم . من فرزند روستا ام – پدر ومادرم وجد واجدادم فرزندان روستا هابوده اند و به همین خاطر نوشتم که :
    « و تاوقتی که به مثابه روستایی بیاندیشیم سطح وافق دید ما کوتاه
    خواهد بود »
    من به وجود پدر ومادر روستایی ام نمی شرمم – به وجود برادر روستایی ام مانندخودت نمی شرمم اما آزرده نشو و بیاندیش که سطح دید یک روستازاده مانند من وتو وهزاران انسان من وتو باعث شده است که سالها در چنګال اسارت شهر نشینان لندنی و ماسکوی و واشنګتونی و پاریسی و برلینی باشیم .
    این فرایند دیدګاه روستایی ما میباشد که دیګران به کره مریخ میخواهند ګام بګزارند وما تاهنوز درکجا قرار داریم ؟
    مګر مردم افغانستان تاحال تاوان مبارزه برضد شاه امان الله واستقلال افغانستان را نمی پردازند ؟
    مګر مردم ما از سال ۱۹۲۹ به اینسو به معنی اصلی کلمه از آزادی بویی برده اند ؟
    اګر ما بتوانیم درک نماییم که شرایط اجتماعی شهر وده بس بغرنج است و یکی از تضاد هایی که بایست دردوران دیموکراتیزه شدن حیات اجتماعی شاید در طی پنجاه سال بعد شروع به حل شدن نماید – همانا تضاد شهر وده است .
    روستاهای فغانستان چه بلاهایی را کشیدند ؟
    چند هزارروستایی ما به احزاب هفت ګانه وهشت ګانه پیوستند و اعتبار واعتمادکردن و چند هزار روستایی ما از ګذشته ها تاحال بخاک خون کشیده شدند ومیشوند ؟
    چند هزار روستایی ما خدمتګارلشکر هشتم شوروی شدند ؟
    چرا ؟
    برای اینکه ما هنوز اندیشه روستایی داریم ! این برای شما بسیار سخت تمام میشود ومن اګر در یکی از کشورهای اروپا یا المان زندګی مینمایم – درهمیبن جا هم انسان های روستایی نسبت به شهری نوع دګری می اندیشند .
    من آرزو دارم که روستایی بودن خودت ومن را نه دلیل برافتخار ما بدانید ونه مایه شرم
    اقای روستایی !
    مادرم بمن می ګفت که وقتی که من را بدنیا می آورد – نوبت اش در خانه شریکی بود تا همان روز دربالای تنور داغ نان پخته نماید .
    من میدانم که زندګی در روستا یعنی چه و من هرګز آرزو ندارم که من برای همیش اسیر شهریها باشم . این برایم بانقد از زندګی وتفکر روستایی ام میسر شده است ونه اینکه از شهر ګریزان و در ده سرګردان باشم .
    اقای روستایی خودت نوشته ای که :

    «تو با بیشرمی عام و تام و بدون کدام شناخت ازمن وبدون سند مرا متهم به طرفداری از فاشیسم کردی درین موردمن برایتان جوابی نمیدهم فقط به این گفته بس میکنم که هرکس دیگران به آیینه خود تماشاه میکند ۰چنین اتهامی از طرف شخصی مثل تو بسیار خجالت آور است «
    یکبار دیګر نظر من را بخوان و بیاندیش که چه نوشته ام :
    «
    بیشتر از پنجاه ملیون انسان درجنګ دوم جهانی قربانی فاشیسم ګردیدند وتا امروز نقد از فاشیسم ومبارزه برضد افکار فاشیستی ادامه دارد اما شما روستا زاده افغانستانی نا دانسته مدافع فاشیسم شده اید و از فاشیسم دفاع مینمایید
    هنوز خیلی وقت دارید تا به افګار خود بازنګری انتقادی نمایید ومن پیشنهاد مینمایم که هرلحظه ای که برضد افکار خانمانسوز موضع بګیرید- مانند من مورد لعن وطعن وفحش ودشنام ها وناسزا های ګوناګون قرار خواهید ګرفت اما با وجدان آرام زندګی خواهید نمود »
    متوجه ګردیدید که من نوشته بودم که :
    « اما شما روستا زاده افغانستانی نا دانسته مدافع فاشیسم شده اید و از فاشیسم دفاع مینمایید «
    حالا نوشته خود را که در نخستین پیغام خویش نوشته بودید - بخوانید :
    «اگر ترکی خاین را شاگرد وفادارش به سزای اعمالش رسانید به نفع مردم بود٬اگر امین جلاد را باداران روسی اش مسموم کردند ٬اگر نجیب جلاد توسط هم قبیلیهای خود دارزده شد٬اگر مسعود توسط برادران مجاهدش پارچه پارچه شد و اگر ربانی توسط نمایندگان صلحجو اش به جهنم فرستاده شد نمی باید از واقعیت منکر شد که همه آنها به سزای اعمال خود رسیده و قتل آنها باعث خورسندی ملیون ها انسان ستمدیده گردید »
    درمتن بالایی دفاع مستقیم وصریح ازحفیظ الله امین سوسیال فاشیست دریک لحظه معین کشتن نورمحمد تره کی – دفاع از باداران روسی امین جلاد – دفاع از قاتلین داکتر نجیب وبرادرش – دفاع از قاتلین – احمدشاه مسعود – دفاع از قاتلین برهان الدین ربانی صورت ګرفته است . بخاطر بسپارید که شما درکشتن همه کسانیکه خوشحال اید ومینویسید که « قتل آنها باعث خورسندی ملیون ها انسان ستمدیده گردید » وخود شما یکی از ملیونها انسان میباشید که احساس خورسندی نموده اید –
    به نظر من همه قتل های نامبرده با اسلوب وشیوه های فاشیستی اجرا شده است وهر انتی فاشیست ویا ضد فاشیست می باید خط فاصل خود را از ګفتار وکردار فاشیست ها روشن سازد حتی :
    اګر روستایی وروستا زاده مانند من باشد یا شهری مانند مدعیان شهر وند بودن .
    دراینحا کدام تشریفات نداریم واینکه آزرده شده اید – بازهم از من بخوانید که نوشته ام :
    اما شما روستا زاده افغانستانی نا دانسته مدافع فاشیسم شده اید و از فاشیسم دفاع مینمایید . «
    هنوز خیلی وقت دارید تا به افګار خود بازنګری انتقادی نمایید ومن پیشنهاد مینمایم که هرلحظه ای که برضد افکار خانمانسوز موضع بګیرید- مانند من مورد لعن وطعن وفحش ودشنام ها وناسزا های ګوناګون قرار خواهید ګرفت اما با وجدان آرام زندګی خواهید نمود«
    من هنوز باور دارم که شما نادانسته مدافع فاشیسم شده اید ومیان نوشته من یعنی نادانسته خواند ن و برداشت شما که امروز نوشته اید :

    «تو با بیشرمی عام و تام و بدون کدام شناخت ازمن وبدون سند مرا متهم به طرفداری از فاشیسم کردی درین موردمن برایتان جوابی نمیدهم فقط به این گفته بس میکنم که هرکس دیگران به آیینه خود تماشاه میکند ۰چنین اتهامی از طرف شخصی مثل تو بسیار خجالت آور است «
    من در ایینه خود – خود را می بینم نه هیچ فرد دیګری را ومن هرګز مدافع مستقیم ویا غیرمستقیم فاشیسم وراسیسم نمی ګردم وهدفم هم اینست که ارزو دارم روستایی ګرامی مانند شما خط فاصل خود را روشن ګرداند .
    اقای روستایی !
    شما درنوشته اولی خویش به دفاع از طالبان برخواسته اید و پا درجای پای حفیظ بشارت میګزارید واین خودش بخاطریست که شما تاهنوز از کشتارها خورسند میګردید ومن هم روستازاده ام واګر درهرګوشه دنیا زندګی نمایم – بیست ودو سال زندګی ام را در روستای افغانستان ګذشتانده ام و بنیاد افکارم در روستا ګذاشته شده است و من تاحال تاوان بسیار زیاد بخاطر همین پرداخته ام .
    بیست ودو سال در روستا زندګی داشتن و چهل سال باجیب خالی به ګرد دنیا آواره بودن مرا به همین درک کنونی ام رسانیده است ومیدانم که صد ها انسان نادانسته به دفاع از فاشیسم برخواسته اند وفقط چند تن محدود تاهنوز افتخار مینمایند که از نژاد برتر « اریایی » اند !
    آقای روستایی !
    من نسبت به شما شاید کوچه به ګوچه وباغ بباغ تاک به تاک ودرخت به درخت و دره به دره شمالی رادوست داشته باشم وشاید چند روز پیش در شمالی بادوستان روستایی ام بوده باشم وشنیده باشم که چګونه میګ ها شمالی را بمبارد کرده و فرزندان شمالی را بخاک وخون کشانید وچګونه بی پنجاه ودو شمالی را با بم های پنحصد کیلویی کوبید وچګونه درجنګ های تنظیمی مردم شمالی قربان شدند وچکونه طالبان با طرح زمین سوخته شمالی را بخاک وخون برابرساختند . من در شمالی دیدم وشنیدم که مردم میګفتندکه طالبان ګوسپندان شان را در محراب ومنبر مساجد شان بسته بودند و پشګل ها یا پشقل های ګوسپندان را برایم نشان میدادند .
    من در سال ۲۰۰۱ در سفارت شوروی سابقه در منطقه علا الدین کابل رفتم و برای ماه ها با بیست وپنج هزار خانواده شمالی در آنجا دید وباز دید داشتم و ګپ های ازظلم وستم واستبدا د طالبان شنیدم که تاحالا خوابم را پریشان میسازد .
    من هم روستا زاده ام اما باتفکروشیوه تفکر روستایی تاحال بسیار تاوان داده ام ـ
    شهری ها نسبت به ما روستایی ها از مزایای بسیاری برخوردار بوده اند ومیباشند – من میکوشم شهروند شوم و با زندګی شهری خودم را آشنا بسازم – شما اختیار دارید که چه نوع می اندیشید !

    آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

  • به جواب همایون فیاض که از طریق فیسبوک کامنت نوشته اند :
    دوست عزیز :
    من هدفم قوم تاجیک نبوده ، من هدفم مردم عزیز تاجیک نیست ، شما نباید مردم تاجیک را فقط به دو یا چند جنایت کار خلاصه کنید ، مقاله من هدفش همه جنایت کاران است ، از جنایت کاران پشتون گرفته تا هزاره و ساییرین ،
    عبدالرحمن یکی از جنایت کاران بزرگ بوده مانند جنایت کاران جهادی وطالبی جنایت کرده و حالا نیست ، در قسمت جنایت وی همه مینوسند و من هم خواهیم نوشت ،
    اما در قسمت جنایات افشار: همه قاتلین و جنایت کاران افشار زنده هستند ، تنها ربانی و مسعود که به جزای شان رسیده اند ، متباقی جنایت کاران هنوز هم جنایت میکنند ، هنوز هم از قدرت جنایت بهره مند میباشند.
    وقتیکه ما نتوانیم جنایت کاران زنده را محاکمه کنیم ، پس چیطور توقع داری ، که جنایت کار مرده را محاکمه کنیم ، عبدالرحمن صد ها سال پیش جنایت کرده ، اما جنایت افشار هنوز دو دهه نشده است ، همینطور جنایت های بزرگ توسط سگ های ارتجاعی عربی و حیوانات تربیه شده آمپریالیزم (طالبان ) در مزار شریف ، بامیان ، شمالی ...........
    مقاله ی را که من زیر نام "محاکمه جنایت کاران جهادی بوسیله جنایت کاران طالبی امکان پذیر است"، نوشته بودم ، هدف از مقاله تنها و تنها مسعود ، وربانی نیست. این مقاله شامل همه جنایت کاران میشود ، نه تنها قهرمانان شما و حکومت پوشالی ، بلکه همه جنایت کاران وجنگسالاران افغانستان ، من فقط به صورت نمونه این اسم ها را ذکر کردم. نجیب ومزاری نیز شامل این پروسه میگردید ، که متاسفانه اسمامی شان در آن زمان به ذهنم نرسید تا اضافه میکردم.
    حال برداشت شما مانند برداشت باقی سمندر ضعیف است ، از مقاله ان چیزی که باید برداشت کنید ، نکردید. به آن جنبه قومی دادید یا انفعال و تسلیم طلبی ، در حالیکه هیچ از قوم نام برده نشده است.
    اسم بردن در مقاله از یک جنایت کار بزرگ و شهید قهرمان شما به اندازه به شما و باقی سمندر گران تمام شده ، که توان تحملش را از دست داده چرندیات مینویسید. درحالیکه همین قهرمان شما صد ها زن را بیوه ساخته ، صد ها کودک را یتیم.
    منحیث یک انسان هیج فکر میکنید ، که آیا دیگران حق دارند ، هرچیزی بخواهند خطاب کنند. آیا هیچ میدانید ، که کشته شدن جنایت کاران از خلق وپرچم گرفته تا جهادی و طالبی همه وهمه به نفع ملت افغانستان است ، آیا میدانید که میلیون ها انسان ستمدیده افغانستان از این حادثات خرسند هستند .
    قهرمانی را که میلیون ها انسان یک جنایت کار مینامد ، ولی رژیم دست نشانده امپریالیزم وی را منحیث یک قهرمان جنایت کار بالای مردم افغانستان تحمیل کرد. کدام عملش یک عمل قهرمانانه بوده. شما بگویید ؟ شما از دید یک انسان آگاه قهرمان خود را نگاه کنید. آیا واقعآ او یک قهرمان بوده است ؟ آیا وی لیاقت این اسم زیبا را دارا است ؟
    اگر از دید میلیون ها انسان نگاه کنید! یقینآ نیست.
    قهرمان به کسی حطاب میگردد که دستش به جنایت و انسان کشی و ریختن خون انسان های بیگنا الوده نباشد ، جنایت کاری را که شما قهرمان خطاب میکنید. میلیون ها انسان از اقوام نه تنها پشتون ، هزاره ، ازبک جنایت کار مینامند ، بلکه میلیون ها انسان شریف تاجیک نیز به عنوان یک جنایت کار میشناسند ،

    • باقی سمندر
      قوس/آذر سال ۱۳۹۰ خورشیدی
      دسامبرسال ۲۰۱۱ میلادی

      قتاوکشتار وجنایت راهی بسوی عدالت نمی برد !

      سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
      سلام به حفیظ بشارت

      خوانندګان ارجمند !
      حفیظ بشارت بازهم دسته ګلی به آب داد که چنین است :
      « آیا هیچ میدانید ، که کشته شدن جنایت کاران از خلق وپرچم گرفته تا جهادی و طالبی همه وهمه به نفع ملت افغانستان است ، آیا میدانید که میلیون ها انسان ستمدیده افغانستان از این حادثات خرسند هستند . »
      مایه تعجب اینست که حفیظ بشارت مبارزه برضد جنایت کاران را کماکان در کشتن میبیند و اظهار خورسندی مینماید .
      همه میدانیم که پیش ازاینکه از دامان مادر به دنیا بیاییم ومتولد ګردیم - در بطن مادر همه خون نوش وخون خور بوده ایم وباخون ودرمیان خریطه خون دربطن مادر پیش از زادن برورش یافته ایم - دراین خون خوری وخون نوشی ما کدام انتخاب ای نداشته ایم . چنان بوده است وهفت ملیارد انسان که امروز در دنیا زندګی مینمایند همه به اجبار در بطن مادر نه ماه وچند روزی یا کمتر خون مادر رانوش جان کرده اند!
      اما وقتی پا به دنیا ګذاشته ای - بازهم درد زایمان را مادران ما کشیده است و تااینکه خون مادر برای ما به شیر مادر تبدیل شده واز پستان مادر شیرش را مکیده ایم نه خون اش را ومادر بما سخن ګفتن و روی دو پا راه رفتن را یاد داده است وتلاش ورزیده است تا شخصیت ما پیش از زایمان وبعد از آن شکل بکیرد وساخته شود .
      اینک که هرکدام درسن وسالی شباب یا کهن سالی ویا سراشیب مرګ قرارداریم -بازهم از ریختن خون وکشتار لذت ببریم ؟
      اقای خفیظ بشارت تا هنوز فکر مینماید که همه بشریت در دوران پیش از زایمان قرارداشته ودر بطن مادر قراردارد که مینویسد :
      « آیا میدانید که میلیون ها انسان ستمدیده افغانستان از این حادثات خرسند هستند .«
      اقای بشارت !
      مبارزه ملی - دموکراتیک به قتل وکشتار وجنایات رنګارنګ میخواهد پایان بخشد و هیچ نوع خرسندی ای در کشتار روزمره که درطی سال ها ی متمادی و این سی سال اخیر که روز بروز تګرارمیګردد - وجود ندارد !
      ماذوخیست ها و سادیست ها ممکن خرسند باشند ونه انهاییکه تا جایی از سلامت روحی برخوردارند!
      قتل وجنایت و ادامه جنایت راهی بسوی عدالت نمی برد !
      یارزنده و صحبت باقی !

      آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

  • جبهۀ مردمى خواهان محکمۀ علنى خائنين و مجرمين جنگى شد
    by اباسين زهير on Dec 18, 2011 - 17:06
    کابل(پژواک ٢٧قوس ٩٠): جبهۀ مردمى پيوست به اعلام موجوديت اش ،خواهان محکمۀ علنى خائنين و مجرمين جنگى از سوى دولت شد.
    شاه محمود پوپل رئيس اين جبهه امروز درکابل به خبرنگاران گفت که درترکيب اين جبهه، پنج حزب ، شوراهاى ١٧ قريه و شمار سران قومى شامل اند.
    قرارگفتۀ نامبرده درساختار اين جبهه ،حزب صلح ملى اسلامى ،حزب اقوام صلح،حزب فلاح مردم افغانستان،حزب همبستگى مردم افغانستان وحزب اسلامى ملى افغانستان شامل اين اند.
    پوپل گفت ،گرچه تاکنون گرو ه ها و افراد مختلف محکمۀ مجرمين جنگى راتقاضا نموده ،اما تاکنون؛ کس به چنين کار مبادرت نورزيده است.
    موصوف افزود: (( ما تلاش ميورزيم تا اين خواسته را جامۀ عمل بپوشانيم.))
    پوپل ميگويد که تقاضاى ديگر جبهۀ متذکره از حکومت اين است ، تا درموردکمکهاى که از سوى جامعۀ جهانى با افغانستان صورت گرفته به ملت حساب دهد و کسيکه دراين عرصه خيانت ورزيده ،محاکمه گردد.
    قرارگفته نامبرده، تحکيم وحدت ملى و رعايت اصول اسلامى وحقوق بشر نيز از اهداف اين جبهه است و از حکومت مى خواهد تا زمينهاى غصب شده را دوباره از چنگال غاصبين مسترد نمايد.
    عبدالمنان عطايى زاده يکتن از سران قومى نورستان در اين جلسه و عضو جبهۀ متذکره به آژانس خبرى پژواک گفت که اين جبهه به منظور تامين امنيت و صلح پايدار درکشور تلاش به خرج ميدهد.
    شايان ذکر است، که درترکيب ايتلاف تغيير و اميد و جبهه ملى افغانستان نيز شمار احزاب شامل اند و درحال حاضر فعاليت دارند.

    آنلاین : جبهۀ مردمى خواهان محکمۀ علنى خائنين و مجرمين جنگى شد

  • یک فرد افغان که به کشتار هزاران انسان در زمان حکومت حزب دموکراتیک خلق در کابل متهم است، در یکی از شهرهای آلمان روزنامه فروشی می کند و این قضیه از سوی ادارات مربوطه این کشور تحت تحقیق قرار دارد.

    مجله هفتگی «فوکوس» در گزارشی تحت عنوان «جلاد کابل» نوشته است که این فرد 60 ساله به قتل هزاران انسان متهم است و شاهدان به او لقب «شیطان در وجود انسان» را داده اند. او در زمان حاکمیت داکتر نجیب الله، رییس بخش استنطاق اداره استخبارات افغانستان بوده است و مسوولیت تحقیق از مخالفان حکومت آن زمان را به عهده داشته است. همزمان، همه زندان ها و مراکز استنطاق و شکنجه، تحت کنترول این فرد بوده است.

    «فوکوس» در گزارش اش افزوده است، براساس اسنادی که اداره جنایی ایالت بایرن آلمان در این رابطه جمع آوری کرده است، این فرد افغان متهم است که در قتل دست کم 30 هزار انسان دست داشته است و مقتولان نیز شامل زنان، مردان و حتا کودکان می شوند. گفته شده است که شماری از این افراد، حتا زنده به گور شده اند.
    اینجا بخوانید ،
    http://afghanpaper.com/nbody.p...

    جنایت کاران جهادی و طالبی در کابل جنایت میکنند، چه کسی این جنایت کاران را به دام خواهند انداخت ، آیا واقعآ منتظر جنایت کاران طالب بود ! اگر جنایت کاران طالبی جنایت کاران جهادی را محاکمه بکنند ، پس چه کسی جنایت کاران طالبی را محاکمه بکنند ، نویسنده محترم در این مورد چه نظر دارد؟

  • باقی سمندر
    ۲۸ قوس / آذر سال ۱۳۹۰ خورشیدی
    ۱۹ دسامبرسال ۲۰۱۱ میلادی

    سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
    سلام به هموطن ایکه خبری از فوکس را دراین ستون با خوانندګان کابل پرس درمیان ګذاشته اند .
    وطندار !
    امیدوارم محکمه فرد مورد نظر در شهر مونیخ یا مونشن بتواند بسیاری از ګره هارا بګشاید وافشا سازد و راهی هموارګردد برای تحقق بخشیدن دادخواهی و راهی ګردد برای برګزاری محاکمات قانونی وحقوقی درسطح ملی وبین المللی . من دراین مورد دریک تبصره کوتاه درهمین ستون اشاره ای نموده ام ومنتظر میباشیم تا داده ها واسناد بیرون داده شوند .
    محکمه ګوچکترین تا بزرګترین جنایت کاران درافغانستان هم ممکن است وهم نا ممکن !
    ممکن بخاطریست که تعداد انسانهایی که داغدار اند به ملیونها انسان میرسند و بایست مطمین بود که جنایت کاران از هرنوع وهر قماش بایست درپشت میز محکمه کشانیده شوند و اسنادوداده ها همه جمع اوری ګردند و یک مرکز تحقیقاتی غیر دولتی متشکل از افراد نخبه حقوق داد و متضررین و انسانهای شاکی ایجاد ګردد که من دراینمورد نظر یک هموطنم راتاییدکرده ویاد داشتهایی نګاشه ام
    متاسفانه برای برخی انسانها محکمه قانونی درسطح افغانستان مطرح نیست و کشتن افراد نشانی شده را در جریان قتل های زنجیره ای راه حل میدانند وچشم به تامین عدالت طالبی بسته اند و طالبان را به مثابه بدیل والترناتیف مطرح میسازند که دراین مورد هم نظریاتم را بیان ګرده ام .
    عده ای نا امید اند و باور بخود ومردم بر ایشان بسیار ضعیف شده است - اما حاضرند برضد جنایت کاران تلاش های خود را به شکل کند یا تند ادامه بدهند .
    من طرفدار محاکمه همه جنایت کاران با مستند سازی برای تامین عدالت وعدالت انتقالی میباشم .
    صدای ایکه در کابل بلند شده است و در جبهه مردمی تبلور یافته است - یکی از راه های قانونی ومدنیست که به نظرم بایست مورد حمایت قرارګیرند و راه حل طالبی یا کشتارها وقتل های زنجیره ای سدګردد.من خبر جبهه مردمی را درهمین ستون منتشر ګردانیده ام .
    فراموش ننماییم که درپشت دروازه های بسته ای سیاست افغانستان هم زدوبندهایی وجود دارد که شمارا بخواندن خبر تازه از خبرګزاری پژواک عوت مینمایم .

    : گفتگوها ميان امريکا و طالبان، به مرحلۀ نهايى رسيده است
    by جاوېد هميم کاکړ on Dec 19, 2011 - 15:51
    کابل (پژواک، ٢٨قوس ٩٠): آژانس خبرى رويترز بريتانوى، در يک گزارش تازۀ خود به حوالۀ منابع امريکايى ادعا کرده است که مذاکرات ميان طالبان مسلح و ايالات متحدۀ امريکا، به مرحلۀ مهم نهايى رسيده است.
    رويترز در اين گزارش که روزگذشته انتشار يافت، به حوالۀ منابع امريکايى نگاشته است که اين مذاکرات، طى ده ماه گذشته جريان داشت و اکنون به يک مرحلۀ نهايت مهم رسيده است.
    منبع افزوده است که گفتگوهاى متذکره ميان امريکا و نمايندگان ملاعمر، در قطر و جرمنى صورت گرفته است.
    در گزارش آمده است که مقامات امريکايى، وارد مرحلۀ دوم اين مذاکرات شده و دراين مرحله، با افزايش فضاى اعتماد برهمديگر، بحث صورت خواهد گرفت.
    به اساس ادعاى گزارش رايترز، مقامات امريکايى برايش گفته اند که جهت ايجاد فضاى اعتماد، امريکا در اين مورد غور ميکند که بنديان طالبان از گوانتانامو رها شوند.
    در راپور، از نقل مقامات امريکايى نگاشته شده است که در اين مذاکرات، شرايط قبل از وقت براى طالبان گذاشته نشده و در بحثهاى يادشده، اين نيز برملا خواهد شد که طالبان درکجا و چه وقت با حکومت افغانستان به ميز گفتگوها حاضر ميشوند
    طالبان مسلح، هميشه چنين مذاکراتى را رد کرده؛ اما مقامات امريکايى نظريات مختلف را در اين عرصه ابراز نموده اند.
    مارک گروسمان نمايندۀ خاص امريکا براى افغانستان و پاکستان، چند روز قبل در يک مصاحبۀ اختصاصى به آژانس خبرى پژواک گفته بود که آنها به سطح پائين و ابتدايى، با طالبان مسلح روابط برقرار نموده؛ اما در مورد، جزئيات بيشتر ارائه نکرده بود.
    نامبرده افزوده بود که هدف از روابط اين بود تا طالبان مسلح، ترغيب شوند که به زعامت حکومت افغانستان، بخشى از روند صلح محسوب شوند.
    نمايندۀ ويژه امريکا در پاسخ به اين پرسش که آيا طالبان مسلح، براى گفتگوهاى صلح به ميز مذاکره حاضر خواهند شد؟ گفت: ((من اميد وارم که چنين شود.))
    گروسمان دراشاره به اظهارات گذشتۀ خانم کلنتن وزير امورخارجه گفت: آنانيکه به پروسۀ صلح ميپوندند، بايد با القاعده روابط شان را قطع نمايند، از خشونت دست بکشند، به قانون اساسى افغانستان ارج بگذارند، و به حقوق بشر و زنان نيز احترام کنند.
    وى افزود: ((براى گفتگوهاى يادشده، شرايطى وجود دارد. طالبان نيز موقف خود را دارند؛ اما اگر مذاکرات هرنوع باشد، ما به رهبرى حکومت افغانستان از اين پروسه حمايت ميکنيم.))
    شايعات مذاکره با طالبان مسلح، اخيراً درحالى افزايش يافته است که قطر، هفتۀ گذشته به گشايش دفترسياسى طالبان درکشورش، موافقت نمود.
    اگر چه حکومت افغانستان، در نخست به اين کار مخالفت شديد نشان داد و سفيرش را از قطر احضار نمود؛ اما يک روز بعد به رياست حامد کرزى، در نشست سران جهادى و شخصيتهاى ملى، اين طرح پيشکش شد که براى طالبان در ترکيه و يا عربستان سعودى، دفتر افتتاح گردد.
    همچنان رئيس جمهور حامدکرزى، روزگذشته طى مصاحبه با سى ِان ِان گفت که حکومتش، از گشايش دفتر سياسى طالبان در قطر استقبال مى نمايد؛ جاييکه مقامات افغان و ديگران، بتوانند با آنها در مورد راه حل هاى سياسى پيرامون جنگ جارى گفتگو نمايند.
    قراراظهارات نامبرده، اگر در مورد گشايش دفتر سياسى، طالبان خود فيصله نمايند؛ اين بدين معنى است که آنها پيرامون مذاکرات صلح مخالفت ندارند.
    مذاکرات صلح به منظور پايان بخشيدن جنگ جارى، زمانى بطى گرديد که استاد برهان الدين ربانى رئيس شوراى عالى صلح به تاريخ ٢٧سنبله، طى يک حملۀ انتحارى در منزلش در کابل کشته شد.
    بعد از کشته شدن وى، رئيس جمهورحامد کرزى مذاکرات صلح با طالبان مسلح را به تعويق انداخت و افزود که آنها آدرس مشخص براى صلح ندارند.
    محمدحسن حقيار مُبصر مسايل سياسى، گزارش رايترز را حقيقى ميداند و ميگويد که دراين اواخر، چندين بار بين طالبان و امريکا مذاکرات مخفى صورت گرفته است.
    نامبرده در جواب به اين سوال که حکومت افغانستان، چرا از اين گفتگوها در حاشيه قرار دارد؟ به پژواک گفت: ((حکومت آگاه است؛ اما در مذاکرات برايش سهم داده نشده است.))
    حقيار، عامل اين کار را شرايط طالبان وانمود کرد و افزود که طالبان، در مورد گفتگوها با امريکا شرايطى را وضع نموده اند، که حکومت افغانستان بايد در آن اشتراک نورزد.
    به گفتۀ مذکور، طالبان به اين باوراند که حکومت افغانستان، خط مشى مشخصى ندارد و آنها صلاحيت آن را نيز ندارد.
    نامبرده علاوه کرد که خارجيها به طور اخص امريکا، به اين باور است که برخى حلقات در حکومت، با مذاکره مخالفت دارند و گفتگوهاى صلح را به ضرر خود ميدانند.
    فضل الرحمن اوريا تحليلگر سياسى ديگر گفت که حکومت افغان، از گروه هاى مختلف تشکيل شده و به طور حقيقى نمى خواهدکه پروسۀ صلح موفق گردد.
    نامبرده افزود: ((حکومت افغانستان، بايد تاپايان پروسۀ صلح با طالبان، کنار گذاشته شود و گفتگوهاى مستقيم امريکا با طالبان، روند صلح را تسريع خواهد بخشيد.))

    آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

    • aqaye samandar ra salam taqdeem ast

      mamnoon az tawzehate amozendaye tan

      sabz wa poorbar bashed

      ok

    • باقی سمندر
      قوس/آذر ۱۳۹۰ خورشیدی
      دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی
      سلام به خوانندګان ارجمند در کابل پرس?
      سلام به انسان ایکه با حروف لاتین وزبان دری - پارسی پیغامشان را نوشته اند
      جوان
      قابل ای ندارد - جای ممنون بودن نیست - من ادای مسوولیت نموده ام
      خدا نګهدار شما باد

      آنلاین : سلام به شما

  • انسان هادرطول تاریخ بشریت توسط این ناقضین حقوق بشر مورد هرگونه ظلم وتعدی قرارگرفته اند. گاهی بنام غنیمت گرفتن ، گاهی بنام توسعه اسلام ، گاهی بنام جهاد که تمام اینها با تفاوت کلمه یک مفهوم را میرسانند . بشریت را مورد ظلم وبیداد قرارداده اند . اگراین انسانهای غول وبی خرد به قدرت خداوندایمان داشته باشند چرا نمیگذارند تا کفار را که خداوند خلق کرده خوداو مورد عتاب ویا بخشش قراردهد. این مردم های نا انسان اعمال طالبان را نکوهش میکنند . آیا خودشان عمل بدتر ازطالبان را اجرا نمیکردند ونمیکنند؟. ازراه های دور راکت های کوررا برمرکزتجمع مردم شلیک نمیکردند؟ افراد بی گناه را سرنمی بریدند ؟وازهمه مهمتر با یکجا شدن وپیوند با غرب تمام بدبختی هارا برمردم تعمیل نکردند؟ همین دوستان تاریخی شان قرآن شریف را با مراسم خاصی درمحضر عام نه سوختاندند؟ تابکی فریب ! تابکی تذویر! تابکی بنام دفاع ازاسلام خون مردم را مکیدن؟

  • مردم افغانستان خوب میدانند که اخوانی ها که معمولاً به نام اخوان الشیاطین معروف اند ازابتدای آزادی افغانستان الی اکنون با استفاده ازنام مذهب درمعامله وطن وهموطن خود ازهیچگونه جنایت وشرارت دریغ نکرده اند. چنانچه درتبانی با بیش از 47کشور کمر بربادی وویرانی وطن خودرا بسته کرده وتا نایل شدن به این آرمان نامقدس جنگیدند به هزارها مردم را به نام جهادبرعلیه وطن شان تحریک نمودند تا اینکه برای این غداران وشرارت پیشه گان زمینه چور وچپاول را مهیا ساختند که به خون مردم تجارت کردند وهنوزهم ادامه دارد . جالب اینکه : سیاف میگوید که (چهارنفر دزد را درچهار دروازه کابل به دار بزنید ) سرکرده دزدان این گپ را میگوید . ازاعمال زشت وغیرانسانی خود نمی گوید مانند ضرب المثل عامیانه ای که گفته اند (هندو مسلمان را میگوید پیر تره .....) یک کمی شرم داشته باشید.

  • قراریکه نظریات نویسنده های این سایت را مطالعه نمودم دریافتم که زیادترشان شکار منافقین ملی و انگلیس مآب شده اند . چرا نمی گوئید که دزد تاجک وپشتون یکی اند . وطنفروش پشتون ، تاجک ، ازبک ،هزاره وسایرملیت ها باهم یکی اند. اینکه جنایات صورت گرفته در زمان قدرت ربانی بادپکه تایوانی باجنایت کور ملاعمر ازلحاظ کمیت وکیفیت چه تفاوت دارد . همه اینها جنایت اند . اگر بخاطر تصاحب بلاک صالح محمد زیری زن وفرزندش سربریده شدند ویا بخاطر نگاه کردن عفت خود دخترجوانی ازمنزل پنجم مکرویان ازدست جنایت کاران ربانی خودرا بزیرانداخت وسایرجنایات دیگر با انتحارنمودن افراد کورملاعمر چه فرق دارد هردو درانظارمردم جنایت اند. ولی روشنفکران باید دید وسیع وهمه جانبه داشته باشند نه اینکه تخم نفاق را مانند انگلیسها دربین مردم بکارند وآب را درآسیاب دشمن بریزند. موفق باشید

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس