Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 55229

ادامه سياستهای فاشيستی جمهوری اسلامی عليه پناهندگان افغانستانی؛ جمهوری اسلامی واقعا یک حکومت فاشیستی است

3 آپریل 2012, 00:08, توسط baqi samandar

باقی سمندر
حمل- فروردین سال ۱۳۹۱ خورشیدی
دوم آپریل سال ۲۰۱۲ میلادی

سخنی فشرده با خوانندګان ګرامی

سلام به خوانندګان ګرامی کابل پرس?

هنګامیکه من ګزارشی درمورد « ورود ممنوع » برای افغانهارا در تفریحګاه صفه اصفهان خواندم - مویهای جسمم براندام راست شدند وسرپایم را در ایران ودرکنار هموطنان مظلوم خود احساس نمودم . من هم باری کارګر بودم و درایران ودر شهر تهران کارمیکردم و درست بخاطر دارم که در فلز کاری خراسان و بعدن فرخی که در محل یا ګذری در پایان شهر بود ، کار میکردم و چندی هم درفلکه ها ایستاد شده ومشغول کار مزدی روزانه بودم . من صد ها خاطره از کارګران وزحمتکشان در تهران دارم وبرخی را در همین کابل پرس نیز نوشته ام . من با سراپایم درد هموطنان آواره و مهاجر خودرا درک مینمایم .
همچنان درد کارګران وزحمتکشان ایرانی را نیز دیده ام و درک مینمایم و چګونګی استثمار و بهره کشی را با ګوشت وپوست خود لمس کرده ام ومیدانم که کارګران و زحمتکشان فغان ستان با ایران دوش بدوش همدیګر در تولید نعمات مادی ومعنوی مصروف فروش نیروی کارشان و کار مزدی بوده اند .من میدانم که بعداز زمان کودتای بیست وششم سرطان۱۳۵۲ به اینسوبطور عام واز کودتای هفتم ثور۱۳۵۷ خورشیدی بطورخاص هزاران هموطنم در ایران مشغول فروش نیروی کارشان بودند و من برای یکسال و یاچند روز کم و یا زیاد در تهران با کارګران و زحمتکشان از هردو کشور یعنی از فغان ستان و ایران در کارخانه و در پارک شهر و درقهوه خانه علی اغا در فلکه مولوی و بسا جاهای دیګر نشست و برخاست داشته ام . درهمان زمان یعنی از زمان فاشیسم شاه و تا امروز حساب مردم ایران ازدولت های ایران جدا بود و می باشد .
در زمان شاه نیز دولت فاشیستی خواستار آن بود تا برای مردم ایران چنان ذهنیت بدهد که « افاغنه » یعنی« دزد ورهزن »و هموطنان هزاره ام را « بربری » میګفتند مرا ماه ها برخی بنام « عمر » صدا میزدند و برایم در خفا برخی دیګرمیګفتند که نام « عمر» مساوی به فحش ودشنام و ناسزا است .
اما سخن اینجاست که رژیم جمهوری اسلامی ایران با تلاشهای مذبوحانه و راسیستی اش میکوشد مردم ایران را برضد کارګران وزحمتکشان فغان ستان برانګیزد و ذهنیت ای ضد کارګری را دربین لایه ها واقشار فریب خورده و تحمیق شده ګسترش بدهد .
راسیست ها در افریقای جنوبی یا در رودزیا چه کردند ؟
در ایالات متحده امریکا نیز سګ هارا باسیاه پوست ها یکی دانسته وورود شان در بس ها وبسا فروشګاه ها ممنوع بود !
اما نه در افریقای جنوبی توانستند عمر راسیسم را پا پرجا نګهدارند ونه در امریکا و نه در المان و نه درجاپان و یا در اسپانیا ونه در چلی ونه در جای دیګر !
این ترفند های جمهوری اسلامی ایران هرګز نخواهد توانست صفوف نزدیک زحمتکشان وکارګران ایران و فغان ستان را برهم زند .
روزی که مردم ایران و فغانستان شاهد فروپاشی د رودیوار کاخ استبداد ودستګاه استبدادی باشند – انروز دور نیست و مردم ایران این هوشیاری را دارند که به دام های راسیستی نیافتند .
به نظر من بایست به قضیه همبستګی کمونیستهای کارګری ایران با زحمتکشان فغان ستان بسیار هوشیارانه برخورد نمود .
درجنبش کمونیستی – کارګری - سوسیالیستی – سوسیال دموکرات – دموکرات های ایران از زمان انقلاب اکتوبر تا حالا برخورد های متفاوت به شوروی دیده میشود .
در فغانستان بخاطر جنایت چند جنایت کارکه خود را تیکه دار اسلام میدانند – چنان جلوه دادند که ګویا همین اسلام است و انچه رهبران حزب« دموکراتیک خلق » انجام دادند –جلوه دادند که کمونیسم همین است !
حالا انکه میان اسلام و برداشت تیکه داران بنام دین فرق های بسیار ریز ودرشت وجود داشت و دارد و به همین ترتیب میان افکار کارل مارکس و رهبران حزب « دموکراتیک خلق » دریایی از فاصله وجود داشته ودارد .
درایران نیز به وضاحت دیدیم که حزب توده ایران و بخش از چریکها بنام چریکهای اکثریت از تجاوز شوروی در فغانستان دفاع کردند و در کنار رژیم ایران – شوروی قرار ګرفتند وهمانطوریکه در فغانستان ګروه افغان – شوروی مدافع شوروی بودند اما بجا نیست که فراموش نماییم که از آغاز کودتای بیست وششم سرطان ۱۳۵۲خورشیدی و کودتای هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی وتجاوز شوروی در ششم جدی ۱۳۵۸ شوروی سازمانها وګروه های که خود را کمونیست میدانستند و میدانند برضد کودتا ها و تجاوزات در فغان ستان بوده اند – که از انجمله حزب کمونیست کارګری ایران نیز میباشد .
اسناد ګتبی بسیاری زیادی وجود دارند که کمونیستهای ایران زمین هم ضد شوروی وتجاوز اش بوده اند و هم برضد رژیم کودتایی و هم برضد رژیم جمهوری اسلامی ایران .
دور از انصاف خواهد بود هرګاه حزب کمونیست کارګری ایران را با حزب توده یکی بدانیم .
نشرات وکتابهایی از احزاب و سازمانهای کمونیستی در ایران موجود اند که همه می رسانند که میان کمونیستهای ایران در مورد افغانستان وشوروی بحث های بسیار جدی ای وجود داشته است .
کتابهایی بنام
مارکسیسم ومساله شوروی – بولتن نظرات ومباحثات در بیشتر از پنحصد صفحه
مباحثه ای در باره سوسیال آمپریالیسم شوروی
بسوی سوسیالیسم
اندیشه وپیکار
بحران خلیج رویداد های کردستان عراق
و ده ها اثر دیګر از کمونیستهای ایرانی را بایست خواند و خواهیم دید که چه فرق هایی میان کمونیست ها و حزب توده وجود داشته است ودارد .
رشته این بحث سر دراز دارد و دراینجا فقط خلاصه مینمایم که :
برای من نه تنظیم ها واحزاب جهادی ممثل اسلام بوده اند و نه میتوانند باشند .
نه حزب« دموکراتیک خلق» نه شوروی ممثل کمونیسم بوده و نه میباشند .
حزب توده و حزب شوروی نیز بنام کمونیسم وبنام کارګران به کارګران و افکار کارل مارکس بسیار ضربه زدند و میزنند .
یک انسان که با تحقیق سر وکار دارد هرګز دردام احساسات نخواهند افتید و بخاطر طالبان و یا ګروه القاعده ویا تیکه داران اسلام- اسلام را با تیکه داران دین یکی نخواهد ګرفت .
به همین ترتیب میان تیوری و پراتیک شوروی و افکار ونظریات کارل مارکس بایست تفاوت را دید . حزب کمونیست کارګری ایران در این مورد کارهایی تیوریکی را اغاز نموده بود و نمیدانم که اکنون ګروه ها طرفدار منصور حکمت و یا مخالفین منصور حکمت چه مینویسند اما در هردو صورت هر دو نحوه تفکر میانه مشترک با رهبران حزب توده نداشته اند و ندارند .
میان کارګران و زحمتکشان فغان ستان و ایران دربوته پراتیک شناختی در سی سال اخیر بوجود آمده است که به مشکل میتوان این شناخت را نادیده ګرفت . اګر در جشن ای – در محفلی از ورود کارګران و زحمتکشان فغانستان ممانعت به عمل اوردند وبیاورند – این ګروه های راسیستی بوده اند حالانکه کارګران وزحمتکشان اواره و مهاجر فغا نستان و ایران هردو در پروسه تولید شانه به شانه همدیګر قرار داشته و دوستان و دشمنان مشترک دارند .
یار زنده و صحبت باقی

آنلاین : دامه سياستهای فاشيستی جمهوری اسلامی عليه پناهندگان افغانستانی؛ جمهوری اسلامی واقعا یک حکومت فاشیستی است

جستجو در کابل پرس