Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 55806

در پاسخ به نامۀ بی ادبانۀ سید خُبَیب سادات به اینجانب عزیز یاسین

12 آپریل 2012, 14:32, توسط baqi samandar

باقی سمندر
حمل / فروردین سال ۱۳۹۱ خورشیدی
اپریل سال ۲۰۱۲ میلادی

سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
سلام به اقایون عزیز یاسین و قران یار و همه انهاییکه در این ستون تبصره هایی نوشته اند .
من همه تبصره ها را درهمین ستون بخوانش ګرفتم . نظر من برای عزیز یاسین واز وی برای من به اثر نوشته ها ونظریات ما درهمین کابل پرس روشن است و به همین ترتیب نظر قران یار به من و نظر من به قران یار درطی نوشته های در همین کابل پرس روشن است .
دراین جا باصراحت بایست بنویسم که من به همین نامهای مستعار اشنایم و در جستجوی شناختن افراد حقوقی واصلی ای نیستم که کی ها – کی هستند – من میخواهم بدانم که چه مینویسند و با هم دیګر تبادل افکار نموده ایم و بازهم این تبادل افکار ادامه خواهد یافت .
درباره بار ارزشی دید ګاه ها زیاد تبادل افکار نموده ایم و همیشه دیده میشود که اهمیت بحث ها زیر تاثیر باراخلاقی و دشنامهای متقابل قرار ګرفته و فضای بحث سالم مکدر تر میګردد وګردیده است .
من این بحث را از اغاز درهمین ستون خوانده ام و شکی ندارم که هم عزیز یاسین و هم قران یار و هم سادات ممکن ګاهګاهی نوشته های مرا خوانده باشند و دراین مورد من همین حالا و دراینجا بحثی را نمیخواهم ادامه بدهم . من میخواهم به چند اشاره که در حاشیه بران اشاره شده است – نظرم را ارایه بدارم .
دریک جا از زبان کسی بنام عزیزجرات اتهامی نقل قول ګردیده است و اتهام به شاد روان عبدالمجید یکی از اساس ګذاران سازمان آزادیبخش افغانستان ( ساما ) بسته شده است و این اتهام را پاسخی خواهم نوشت .
در چند جایی دیګر هم اقای قران یار و هم آقای عزیز نسین از من نام برده اند و دراین باره میخواهم نظرم را بیان دارم تا برای خوانندګان سو تفاهم سیاسی یا اخلاقی رخ ندهد .
توجه شما را به چند جمله خواهانم :
یک – اقای قران یار چنین نقل قول ای نموده اند .
« دربارهء بی ریش بودن ولواط خدمت شما از قول عزیز جرأت سردبیر سایت آریایی چیزی را چه خودم در محفل عروسی از زبان وی شنیده ام نقل قول کنم:
عزیز جرأت سال ګذشته درشهر یوتبوری سویدن دریک عروسی تشریف فرما شده بود، دریک میز نانخوری درجمع یارانش سخن بطرف سیاست کشانیده شد وایشان چنین فرمودند:
درجمع سازمان مائوویستی سازمان ساما برهبری مجید کلکانی برای جذب جوانان از لواطت بوسیلهء یک آلهء فشار کار میګرفت. بعنی اینکه اعضای کلان سال سازمان کوشش میکردند تا جوانان ساده دل ودرعین حال خوشرو را به سازمان دعوت کنند ودرصورت امکان بالای وی تجاوز جنسی نموده واز عملیهء تجاوز جنسی یک فوتو نیز بګیرند. هر وقت که چوانان تعرض شده از اوامر سازمان بخواهد سرپیچی نماید فوتوها را برایش کشیده وتهدید کنان براییش بګوید که رسوایی را قبول میکنی یا اطاعت از سازمان را
آقای جرأت ګفت:
یکی از اشخاصی که جوانان زیادی را ګمراه کرده و بالای شان تجاوز جنسی نموده قاضی موسی هستی است که حالا با جرأت تمام دربرابر هرکسی که بخواهد می نویسد ولی هیچکسی دربرابرش نمی ایستد زیرا بسییاری ها نزد وی سرخم تشریف دارند
من از جنګهای قلمی آقای باقی سمندر با یک تعداد از سامایی هایکه نمیخواهند ازپرده نام مستعار بیرون برایند وهمچنان عزیز یاسین همین برداشت زا کرده ام که تعداد زیادی از بی دین ها وبیخدایان مایوویست نزد یک دیګرشان سرخم وخجالت زده اند که جرأت معرفی خودشان را ندارند «
درمتن بالایی چند اتهامی سیاسی واخلاقی را بایست با صراحت مردود دانست .
یک – ساما نه دربرنامه اش ونه در اساسنامه و نه در برګ های وصفی تشکیلاتی اش هیچګاه خودرا یک سازمان ماوویستی نه ګفته و چنین اتهامی برساما فقط از جانب عناصر معلوم الحال ای براه انداخته شده است که نتنها مجید بلکه بسا یاران اش را در زندانها ودرمیادین جنګ به زیر شکنجه ها کشتند و سامایی ها به اسطوره مقاومت تبدیل شدند و نبردشان را درزندان و بیرون از زندان در زیر آتش متقاطع دشمنان رنګارنګ ادامه دادند . من شناختی که از برخی از رزمندګان سامایی داشتم – با صراحت و قبول مسسولیت مینویسم که مبارزه سامایی ها یک ګوشه ای از تاریخ مبارزات ملی – دموکراتیک مردم فغان ستان است که بایست دقیق تر درک ګردد .
مجید و کارنامه های درخشنده اش زیاد تراز این است که در یک جمله ویا یک ستون در باره اش بنویسم و اګر اقای عزیز جرات – واقعن جرات دارد – در سایت نژاد پرستی ای که نام اریایی دارد و درالمان و دنیا قصه اریا بازی را کسی باور ندارد – دراین مورد اتهامات اش بنویسد تا دیده شود که ساما چکونه تشکیلی بوده است ؟.
دو – اتهام اخلاقی ای که به مجید ویارانش نسبت میدهند و از لواطت سخن ګفته است – این موضوع را بایست دانست که :
در یک تشکل سیاسی – جلب و جذب افراد به ګرد یک برنامه ومرامنامه و با شناخت دقیق افراد صورت ګرفته است ومیګیرد نه بر پایه ګویا « لواطت » کاری ها .
از نګاه اخلاقی مجید دارای چنان اوصاف نیک انسانی بود که سالها در فغان ستان زندګی کرد و تا روز ګرفتاری اش مورد حمایت مردم خویش قرار داشت و همیشه میګفت سلاح مردان از نامردان ګرفته میشود . مردانګی ومردی وجوان مردی از مقوله هایی اند که در ادبیات مشرق زمین و به ویژه فغانستان بایست درست تر شناختانده شوند. عیار بودن در سرزمین ما دارای معیار های دیکری است و بایست با این معیار ها آشنا شد .
مجید دارای اندیشه وارمان آزادیخواهانه – استقلال طلبانه – عدالت طلبانه ودموکراتیک بود و برضد کودتای هفتم ثو وکودتاچیان ر و برضد تجاوز شوروی وتجاوزګران رزمید و در برپایی قیام مردم کابل در سوم حوت سال ۱۳۵۸ خورشیدی درکابل نقش برازنده داشت و چند روز بعد ګرفتار شد و جاودانه ګشت .
دشمنان تاریخی مجید به مجید اتهام می بندند و اګر عزیز جرات- جرات اخلاقی داشته باشد همان نظرش را خودش بنویسد تا همګان درموردش اظهار نظر نمایند وحساب اش را به کف دست وی و همګران اش یک بار دیګر بګذارند.
درمتن بالای جمله ای جالبی نوشته شده است که باهم میخوانیم :
« :
یکی از اشخاصی که جوانان زیادی را ګمراه کرده و بالای شان تجاوز جنسی نموده قاضی موسی هستی است که حالا با جرأت تمام دربرابر هرکسی که بخواهد می نویسد ولی هیچکسی دربرابرش نمی ایستد زیرا بسییاری ها نزد وی سرخم تشریف دارند
من از جنګهای قلمی آقای باقی سمندر با یک تعداد از سامایی هایکه نمیخواهند ازپرده نام مستعار بیرون برایند وهمچنان عزیز یاسین همین برداشت زا کرده ام که تعداد زیادی از بی دین ها وبیخدایان مایوویست نزد یک دیګرشان سرخم وخجالت زده اند که جرأت معرفی خودشان را ندارند «
فکر مینمایم که قاضی موسی هستی خودش میتواند در مورد این اتهامی که به وی داده شده است – پاسخ بنویسد .
انچه درمورد من درجمله بالا مستتر است – چون قاضی موسی هستی درمورد من بسیارنوشته است و من به پاسخ وی به جز یک مقاله دیګر نه نوشته ام ګویا به نزد وی سرخمی دارم – این ادعای اخلاقی بسیار خنده آوراست . نه من به نزدانسانی سرخمی دارم ونه مجید داشت و نه این شیوه مبارزه سیاسی می باشد .مجید سرفراز زندګی کرد و جاودانه شد . دوستان مجید همه با افتخار دربین مردم خود زندکی کرده اند ومیکنند و به این اتهامات می خندند . من مینویسم که : هنوز مرا ( باقی سمندر) درست نشناخته اید و الی همچو اتهامی را مطرح نمی کردید !
من درپاسخ قاضی موسی هستی یک مقاله کوتاه در ګفتمان نوشتم و برایم بحث درهمانجا ودرهمان سطح مطرح بود ونه کم وزیاد .
من شنیده ام که قاضی موسی از مریضی که عاید حالش کردیده اندکی نګران است ، من برایش سلامتی ارزو دارم تا بازهم درمورد من هرچه دل تنګ اش میخواهد بنویسد ومن کماکان نخواهم نوشت .
اقای قران یار درجایی دیګر درهمین ستون نوشته است که :
« اګر این شیوه واین اسلحه موثر نبوده پس چرا شما از آن تا کنون استفاده نموده واستفاده می نمائید وتوسط آن اشخاص حقیقی وحقوقی نظیر استاد سادات را به زعم خودتان به چالش می کشید؟
زمانیکه شما این شیوه را برای خالی کردن عقده های تان موثر میدانید وبراشخاص حقیقی وحقوقی خودتان نظیر باقی سمندر که سالها باشما همکاسه بوده است به بدترین شکل حمله میکنید، درصورت شناسایی هویت من با من چه خواهید کرد؟ »
اقای قران یار !
عزیز یاسین درمورد من از رکیک ترین واژه ها استفاده کرده است و خواهد کرد ودرهمین جا نشان میدهم که چه نوشته است اما بخاطر شما می سپارم که :
ازکجا میدانید که من با ایشان هم کاسه بوده ام ؟ این اندکی ذهنی ګرایی است .
برای شما خاطرنشان میسازم که :
افرادی که به خدا وقران و پیامبراسلام و اعتقادات دینی ومذهبی مردم تاخت وتاز نمایند و از قران سوزی حمایت کنند – من با همچو افراد هیچګاه همکاسه نبوده ام ونخواهم بود .
من برای همچو افرادی به مثابه یک مخالف فکری خواهم نګریست و کوشش خواهم کرد تا درفغانستان دین امر خصوصی افراد ګردد و رسمن دین از دولت جدا باشد و دراین مورد زیاد نوشته ام و درهمین کابل پرس شما تاحال نظریات مرا به خوانش ګرفته اید .
من نه تیکه دار دین میباشم و نه در دین ستیزی با کسی شرکت مینمایم . این است نظر من .
اقای عزیز یاسین نوشته اند که :
« شما و رهبران متدین شما به جز دشنام و ناسزا حرف دیگری برای گفتن ندارید من اینرا خوب میدانم ولی به شما اطمینان میدم که من دنبال شما را رها نخواهم کرد زیرا میخواهم همه گان و به خصوص آنهایی که مانند باقی سمندر در یک حالت ترس و خوف از شما و در یک حالت از خود بیگانه گی مطلق به سر میبرند و این ترس و جبن وازخود بیگانه گی خود را در لفافهء به اصطلاح احترام به فرهنگ و دین توده ها پنهان مینمایند، بدانند که شما خیلی نا آگه و ناتوان هستید و توانایی رویارویی با استلالهای آهنین کمونیستها و ماتر یالیستهای رادیکال را ندارید و میخواهم به نسل جوان کشور نشان بدهم که این جن باوران چقدر زبون و نادان خرافاتی هستند و نیز میخواهم به همه باقی سمندرها نشان بدهم که از تملق وآستان بوسی جن باوران جز حقارت وزبونی وذلالت هیچ چیزی نصیب شان نخواهد شد.پس باید هرچه زود تر به خود آمده و به صف پیکار حق علیه باطل و نبر خرد مندان علیه جن باوران نادان پیوسته و مسؤولیت وجدانی خود را در برابر انسان و انسانیت اداء نمایند و افتخار جاودانی را کمایی کنند »
اقای عزیز یاسین بایست بدانند که :
من نه از کسی ترس دارم ونه کسی از من می ترسد . من نظر خود را بیان داشته ام و اینکه در این ستون دوبار بمن تاخت وتاز نموده ای – این نشان از معرفت و فرهنګ ات دارد .
من برایت مینویسم که خودت از « پیکار حق علیه باطل » نوشته ای . فراموش نکن که این پیکار حق علیه باطل یک مقوله دینی یا یک د یفنی سیون دینی یا دی فنیشن دینی است .
حق چیست ؟
باطل چیست ؟
دراین مورد دیدګاه پیروان ادیان مختلف ګوناګون است و اینکه خودت ازمولفه دینی استفاده مینمایی و در جستجوی حق میباشی و برباطل خط بطلان میخواهی بکشی – من برایت دید وسیع تر ارزو دارم تا حق را بشناسی .
بنام حق مینویسم
یار زنده و صحبت باقی .

آنلاین : سخنی با عزیز یاسین و قران یار

جستجو در کابل پرس