Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 56321

تحریم اخذ تذکرۀ الکترونیکی با قید اجباری ملیت افغان

18 آپریل 2012, 12:23, توسط ارمان

پيرامون واژه هاى "افغان" و" فغان" هر کشور نظر داده است زياد گفته شده است و و کمتر درمورد معنى واژه سخن درميان است سید جمال الدین اسد آبادى ويا افغانى ریشه و معنی کلمه "افغان" را در فصل اول کتاب خود زير عنوان "تتمة البيان في تاريخ الأفغان (" بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان") روشن ساخت. بقول اين تاريخ نگار گذشته ايران واقوام افغان (اقوام پشتون) "افغان" و" فغان" فریاد و ناله , زارى شیون و واویلا و شکايت, داد و نالشت معنى مى دهد . کتابسید جمال الدین افغانى پس ازمرگ اش درزمان عبدالرحمان خان درسال 1901 در مصر چاپ شد و ترجمه پشتو بعد توسط "فرهنگستان پشتو" در کویته، پاکستان در سال 1979 منتشر شد .
الافغانى که الکابلى هم تخلص کرده
در فصل اول کتاب خود زير عنوا ن"تتمة البيان في تاريخ الأفغان (" بيانات متعاقب پيرامون تاريخ افغانان") مى نگارد :
"فارسيان به پشتونها "افغان" و هنديان "پتان" مى ناميدند. و دلیل آن بود، زمانی که " بخت نصر" آنها را دستگیر مى کردند" فریاد و ناله مى کشيدند. فارسیوان معمولی آنها را "اوغان" مى ناميدند، ،برخی از قبایل پشتون که در قندهار زندگی می کنند وخود شان را "پشتون" و یا "پشتان" مى ناميدند، ... و افغان که در خوست کرم و باجور زندگی می کنند، خود را "پختو" و "پختان" مى ناميدند، ("تتمة البيان في تاريخ الأفغان چاپ مصر ,1901 , ص1901
کتاب "تتمة البيان في تاريخ الأفغان" به زبان عربى اکنون در انترنت به گونه ديجتال قابل دريافت است

اکنون چند فرد ازديوان شمس تبريزى مولانا جلاالدين بلخى:

افغان و خون دیده بین صد پیرهن بدریده بین
خون جگر پیچیده بین بر گردن و روی و قفا

غم جمله را نالان کند تا مرد و زن افغان کند
که داد ده ما را ز غم کو گشت در ظلم اژدها

آن باد هوا را بین ز افسون لب شیرین
با نای در افغان شد تا باد چنین بادا

چون تو آیی جزو جزوم جمله دستک می زنند
چون تو رفتی جمله افتادند در افغان چرا

بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت
افغان که گشت بی گه ترسم ز خیربادت

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

چون دوش اگر امشب نایی و ببندی لب
صد شور کنیم ای جان نکنیم فغان تنها

تن ار کرد فغانی ز غم سود و زیانی
تست آنک دمیدن نه ز سرناست خدایا

چون تو آیی جزو جزوم جمله دستک می زنند
چون تو رفتی جمله افتادند در افغان چرا

هزار نعره ز بالای آسمان آمد
تو تن زنی و نجویی که این فغان ز کجا

مبر وظیفه رحمت که در فنا افتم
فغان برآورم آن جا که داد داد مرا

هم دلم افغان کنان گوید که راه من زدند
هم دل من راه عیاران ابله می زند

به آرزو تغير نام افغانستان

جستجو در کابل پرس