Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 56149

مرا با مُرید کاری نیست، آن‌ چه دارم با شیخ دارم

16 آپریل 2012, 19:27, توسط حسن تيموری ( غزنوی)

اولندش جنابعالی که اعراب و اسلام را برای بشريت و در زمره آن افغانستان ، مانند زهر ، کشنده و زشت تشخيص فرموده ايد؛ اما چون هنوز مزاج تان از حد کودکی نگذشته است و به آثار و نتايج آثار ديگران ( البته ايرانيان) اتکا داريد و از سفره شجاع الدين شفا و علی دشتی و .... لقمه های آماده و تيار را نوش جان ميفرماييد، دچار يک خبط تاريخی ديگر می شويد و خيال می کنيد؛ شمس تبريزی و مولوی و شيخ و مريد عرفان، يک مبحث خارج اسلام ويا ضد اسلام است؛ نخير؛ شيخ و مريد هم همان اسلام است، منتها اسلام آميخته با رمز و راز و گنگ و پيچيده در زرورق !
شما هردو برادر چون تظاهر به بلخی بودن ميکنيد ؛ انگار مولوی را که زاده ء بلخ است ؛ از اسلام خارج کرده ايد !
تا بانک افتخارات (!) تان به زعم خود تان چاق و چله باشد!
درين آوان که کشور از سوی چهل و اند کشور اداره ميشود؛ و همين ديروز نفس هموطنان تان ۴۸ ساعت بند آمده بود ؛ خوردن نان مفت سوسيال و کنياک آلمانی ، اين خاصيت خوب را دارد که آدم ، خويشتن را مرکز کره زمين ميداند و همه چيز را بدست فراموشی می سپارد ؛ و يک مقوله انتزاعی و بيدردانه « امتياز دری بر فارسی» را در رسانه ها علم ميکند ؛ دروغ و دغل ميبافد و از بلخ و بخارا ميلافد و با سماجتی ديوانه وار ايرانيان را « پارسيان » مينامد!
يکی از معجزات خوردن نان مفت آن است که اعضای ريز و درشت « خاد» يکشبه خوابيدند و سحرگهان « نويسنده و محقق و عالم و غيب دان» از بستر برخاستند !
از آنجا که گلب الدين و برهان الدين و سياف و شرکاء را کسی محاکمه نکرد و حق ۶۵ هزار کشته ی کابل را از حلقوم شان بدر نکشيد ، طبيعی است که خاديست های محترم اينک چيزی هم از ملت « طلبکار » شده اند !

از مختصات نوشته های شبه تحقيقی يکی آن است که نويسنده حقارت مآب، دوستان خو درا القاب « فاضل و فرهيخته » ميدهد و ديگران را « بيخرد !» ميخواند؛ اين آقای شاعر فرهيخته يعنی جناب پرتو نادری ، چه خاصيتی دارد که « فرهيخته » است، مزيت ايشان اين است که بر جفنگيات رازق رويين ، مهر تاييد زده است!
اين پرتو نادری شاعر، همان است در برابر معلم عطا، والی بلخ ، دولا و دو قات شده بود ، توگويی که پدر يا پدرکلان اوست!

از جمله همين « شاعران فرهيخته!» يکی کاظم کاظمی است که بی پروا بر دستان ولی فقيه ، حاکم خونخوار رژيم ايران ، بوسه می افشاند و نوکری ولی فقيه را برايش « افتخار» ميداند و يک بيوه زن بينوا ، خانم برادر داکتر نجيب الله فقيد ، از شدت حواس پرتی، مقاله چرند اين جاسوس سرشناس را برای نشر به يکی ازسايت ها ی انترنتی ميفرستد!

آقای راوش ، بسيار ميدان را شغالی و خواننده را ساده لوح انگاشته است که ادعا ميکند، از داخل افغانستان بيش از ۸۰(؟) ايمل پشتيبانی دريافت کرده، آن هم در ايامی که کابل در دود و آتش می سوخت!

جستجو در کابل پرس