ادامه پیام قبلی..
در مورد جریان تغییر نام ایران در زبان های اروپایی بد نیست، نظر وبلاگ شهربراز را هم در این جا بیاوریم:"
جریان تغییر نام ایران در زبانهای اروپایی از Persia به Iran در زمان رضا شاه هیچ ربطی به واقعیت تاریخی نام «ایران» ندارد. اینها که زبان مادریشان هم پارسی است برای رسیدن به هدف خود این بار به نوشتههای انگلیسی استناد میکنند که تا زمان رضا شاه نام کشور ما Persia بوده است و از روی عمد یا کمسوادی خودشان در زبان انگلیسی، میگویند Persia یعنی فارس. در پاسخ به این گونه بدخوانیها و بدفهمیها میتوانم به دو مقالهی بلند دکتر جلال خالقی مطلق و دکتر جلال متینی در ایرانشناسی اشاره کنم که نام ایران را در گذشت روزگاران از زمان باستان تا امروز بررسیدهاند. هم چنین در کتابهای جغرافی دوران اسلامی نیز به خوبی موضوع ایران و ایرانشهر و مرزهای آن نشان داده شده است که چند مورد آن را در جستار پیشین معرفی کردم.
سایت «خراسانزمین»
گروهی نیز پایگاهی اینترنتی ساختهاند به نام «خراسانزمین» که در آن هر دو این استدلالها و تحریفهای مانند آن دیده میشود. اگر بیشتر این گونه نویسندگان به تحریف و بدخوانی آثار تاریخی میپردازند موردی در این سایت دیدم که ندانستم از درک و سواد انگلیسی نویسنده شگفتزده و حیران شوم یا در توانایی بدخوانی و سوءاستفادهی او!
در سال ۱۹۸۹ م./ ۱۳۶۸ خ. مقالهای به زبان انگلیسی از استاد احسان یارشاطر در شمارهی پانزدهم مجلهی «میراث ایران» (که در امریکا چاپ میشود) منتشر شد دربارهی همان تغییر نام کشور ما در زبانهای اروپایی نامهای نوشت و خواست که این تغییر نام فراموش شود و نام رسمی کشور ما در زبانهای اروپایی همان Persia باشد زیرا این نام در زبانهای اروپایی پیشینهی تاریخی خیلی بلندتری و دیرینهتری دارد. نکتهی مهم دیگر در پیام استاد یارشاطر برخورد با کاربرد واژهی غلط Farsi به جای Persian در زبان ایرانیان مهاجر به غرب بود. عنوان این پیام در زبان انگلیسی چنین بود:
Persia or Iran, Persian or Farsi?
روشن است که این عنوان در زبان انگلیسی معنا دارد و منظور خود واژههای مزبور اند و در ترجمه باید گفت Persia یا Iran و Persian یا Farsi؟ نه این که اینها را ترجمه کنیم. زیرا در آن صورت عنوان بیمعنا خواهد شد یعنی: ایران یا ایران، فارسی یا فارسی؟ اما نویسندهی تحریفگر افغانستانی در ترجمهی خود چنین نوشته است: «کشور ما را فارس بناميد نه ايران، زبان ما Persian نام دارد نه Farsi» یعنی در بخش نخست از روی غرض Persia را به «فارس» ترجمه کرده اما در بخش دوم Persian و Farsi را به همان صورت نگه داشته است. وی تمام مقالهی استاد یارشاطر را با همین نگاه کژبینانه ترجمه کرده و همه جا از روی غرض Persia را به «فارس» برگردانده است و به خیال خود نشان داده است که ایرانیان برجستهای چون استاد یارشاطر هم کشورشان را «فارس» مینامند! این مترجم مغرض به این جمله دقت نکرده است:
برعکس، نام «ایران» هیچ یک از خاطرات بالا را در ذهن جهانیان زنده نمیسازد. در زبانهای دیگر، غیر از فارسی، «ایران» یک واژهء میانتهی بوده و نشاندهندهء کشوری است بدون گذشته یا بدون کدام فرهنگ خاص. .. اگر یونان، Egypt (مصر) یا چین از دیگران مطالبه میکردند که منبعد کشورهایشان را به ترتیب به نامهای هیلاس، مصر یا ژونگو یاد کنند، این کشورها افتخارات زیادی را از دست میدادند. نام «Egypt» بلافاصله خاطره دربارهء اهرام، خط هیروگلیف، لوحهها و دیگر آثار باارزش و پردرخشش تاریخی را در اذهان زنده میسازد، در حالی که خارج از کشورهای اسلامی، نام عربی «مصر» همان ارزشها را به یاد نمیآورد.
همین جمله نشان میدهد که منظور استاد یارشاطر واژهی Iran در زبانهای بیگانه است نه این که نام کشور ما ایران نیست.
انگار یک نفر به سخنرانی رییس جمهور مصر به زبان انگلیسی استناد کند که او خود را رییس جمهور کشور Egypt خوانده است. پس کشور او «مصر» نیست و خودش هم رییس جمهور «مصر» نیست!"( پایان سخنان شهربراز).
پژوهشگران ناسیونالیست افغان که از بی هویتی رنج می برند این گونه دست به تحریف نوشته های دیگران می زنند تا بلکه اندکی از عقده حقارت شان کاسته شود، اما گمان نمی کنم درد آن ها به این آسانی درمان پذیر باشد.
جالب این که افراد بیمار و جزم اندیش و عقده ایای همچون سلیمان راوش که در سخنان بی پایه زدن شهره آفاق اند حرف های احسان یار شاطر را تحریف می کنند یا شاید سواد انگلیسی شان ضعیف است. دانشنامه آریانا هم این ترجمه تحریف شده را نشر کرده است. جالب تر این که احسان یار شاطر در سخنانی که پس از این مقاله اش زده به صراحت تاکید می کند که در زبان فارسی، ایران در گذشته ها هم ایران نامیده می شده!.
قسمتی از سخنان احسان یار شاطر را که در وبسایت تاریخ ایرانی منتشر شده در این جا می آورم:"
در مورد ایران که آیا ایران گفته شود یا پرشیا، این یک اشتباهی بود که در دوره رضاشاه پیش آمد و دولت ایران از کشورهای خارجی خواست که کشور را ایران بخوانند چون در زبان فارسی، ما کشور ایران میگوییم. این اصولا ممکن بود عیبی نداشته باشد. فقط یک عیب بزرگ دارد و آن اینست که کلمه پرس در فرانسه یا پرشیا در انگلیسی یا Persian، پرزین در آلمانی یک تداعیهای مطلوبی دارد. شما وقتی در انگلیسی میگویید پرشیا عباراتی از قبیل Persian poetry، Persian Art، Persian empire و حتی Persian cat را به ذهن میآورد که همه غیر از Persian cat حکایت از یک جنبههایی از فرهنگ و تاریخ ایران میکند و همه تداعیهای مطلوبی است. حال آنکه ایران در نظر اروپاییها بعد از ملی شدن نفت در زمان دکتر مصدق که انگلیسیها نمیپسندیدند، و بعد از انقلاب ایران که آمریکاییها و اروپایی هیچ کدام نمیپسندند، یک قدری زنندگی پیدا کرده ولی البته این هم ممکن است موقت باشد و از بین برود".
با این همه، می توان گفت که به قول ایرانیها :" روی افرادی چون سلیمان راوش، روی نیست، سنگ پای قزوین است!". این همه دروغ و دغل، تحویل مردم می دهند اما بازهم کوتاه نمی آیند و شرمنده نمی شوند.
ادامه پیام قبلی..
در مورد جریان تغییر نام ایران در زبان های اروپایی بد نیست، نظر وبلاگ شهربراز را هم در این جا بیاوریم:"
جریان تغییر نام ایران در زبانهای اروپایی از Persia به Iran در زمان رضا شاه هیچ ربطی به واقعیت تاریخی نام «ایران» ندارد. اینها که زبان مادریشان هم پارسی است برای رسیدن به هدف خود این بار به نوشتههای انگلیسی استناد میکنند که تا زمان رضا شاه نام کشور ما Persia بوده است و از روی عمد یا کمسوادی خودشان در زبان انگلیسی، میگویند Persia یعنی فارس. در پاسخ به این گونه بدخوانیها و بدفهمیها میتوانم به دو مقالهی بلند دکتر جلال خالقی مطلق و دکتر جلال متینی در ایرانشناسی اشاره کنم که نام ایران را در گذشت روزگاران از زمان باستان تا امروز بررسیدهاند. هم چنین در کتابهای جغرافی دوران اسلامی نیز به خوبی موضوع ایران و ایرانشهر و مرزهای آن نشان داده شده است که چند مورد آن را در جستار پیشین معرفی کردم.
سایت «خراسانزمین»
گروهی نیز پایگاهی اینترنتی ساختهاند به نام «خراسانزمین» که در آن هر دو این استدلالها و تحریفهای مانند آن دیده میشود. اگر بیشتر این گونه نویسندگان به تحریف و بدخوانی آثار تاریخی میپردازند موردی در این سایت دیدم که ندانستم از درک و سواد انگلیسی نویسنده شگفتزده و حیران شوم یا در توانایی بدخوانی و سوءاستفادهی او!
در سال ۱۹۸۹ م./ ۱۳۶۸ خ. مقالهای به زبان انگلیسی از استاد احسان یارشاطر در شمارهی پانزدهم مجلهی «میراث ایران» (که در امریکا چاپ میشود) منتشر شد دربارهی همان تغییر نام کشور ما در زبانهای اروپایی نامهای نوشت و خواست که این تغییر نام فراموش شود و نام رسمی کشور ما در زبانهای اروپایی همان Persia باشد زیرا این نام در زبانهای اروپایی پیشینهی تاریخی خیلی بلندتری و دیرینهتری دارد. نکتهی مهم دیگر در پیام استاد یارشاطر برخورد با کاربرد واژهی غلط Farsi به جای Persian در زبان ایرانیان مهاجر به غرب بود. عنوان این پیام در زبان انگلیسی چنین بود:
Persia or Iran, Persian or Farsi?
روشن است که این عنوان در زبان انگلیسی معنا دارد و منظور خود واژههای مزبور اند و در ترجمه باید گفت Persia یا Iran و Persian یا Farsi؟ نه این که اینها را ترجمه کنیم. زیرا در آن صورت عنوان بیمعنا خواهد شد یعنی: ایران یا ایران، فارسی یا فارسی؟ اما نویسندهی تحریفگر افغانستانی در ترجمهی خود چنین نوشته است: «کشور ما را فارس بناميد نه ايران، زبان ما Persian نام دارد نه Farsi» یعنی در بخش نخست از روی غرض Persia را به «فارس» ترجمه کرده اما در بخش دوم Persian و Farsi را به همان صورت نگه داشته است. وی تمام مقالهی استاد یارشاطر را با همین نگاه کژبینانه ترجمه کرده و همه جا از روی غرض Persia را به «فارس» برگردانده است و به خیال خود نشان داده است که ایرانیان برجستهای چون استاد یارشاطر هم کشورشان را «فارس» مینامند! این مترجم مغرض به این جمله دقت نکرده است:
برعکس، نام «ایران» هیچ یک از خاطرات بالا را در ذهن جهانیان زنده نمیسازد. در زبانهای دیگر، غیر از فارسی، «ایران» یک واژهء میانتهی بوده و نشاندهندهء کشوری است بدون گذشته یا بدون کدام فرهنگ خاص. .. اگر یونان، Egypt (مصر) یا چین از دیگران مطالبه میکردند که منبعد کشورهایشان را به ترتیب به نامهای هیلاس، مصر یا ژونگو یاد کنند، این کشورها افتخارات زیادی را از دست میدادند. نام «Egypt» بلافاصله خاطره دربارهء اهرام، خط هیروگلیف، لوحهها و دیگر آثار باارزش و پردرخشش تاریخی را در اذهان زنده میسازد، در حالی که خارج از کشورهای اسلامی، نام عربی «مصر» همان ارزشها را به یاد نمیآورد.
همین جمله نشان میدهد که منظور استاد یارشاطر واژهی Iran در زبانهای بیگانه است نه این که نام کشور ما ایران نیست.
انگار یک نفر به سخنرانی رییس جمهور مصر به زبان انگلیسی استناد کند که او خود را رییس جمهور کشور Egypt خوانده است. پس کشور او «مصر» نیست و خودش هم رییس جمهور «مصر» نیست!"( پایان سخنان شهربراز).
پژوهشگران ناسیونالیست افغان که از بی هویتی رنج می برند این گونه دست به تحریف نوشته های دیگران می زنند تا بلکه اندکی از عقده حقارت شان کاسته شود، اما گمان نمی کنم درد آن ها به این آسانی درمان پذیر باشد.
جالب این که افراد بیمار و جزم اندیش و عقده ایای همچون سلیمان راوش که در سخنان بی پایه زدن شهره آفاق اند حرف های احسان یار شاطر را تحریف می کنند یا شاید سواد انگلیسی شان ضعیف است. دانشنامه آریانا هم این ترجمه تحریف شده را نشر کرده است. جالب تر این که احسان یار شاطر در سخنانی که پس از این مقاله اش زده به صراحت تاکید می کند که در زبان فارسی، ایران در گذشته ها هم ایران نامیده می شده!.
قسمتی از سخنان احسان یار شاطر را که در وبسایت تاریخ ایرانی منتشر شده در این جا می آورم:"
در مورد ایران که آیا ایران گفته شود یا پرشیا، این یک اشتباهی بود که در دوره رضاشاه پیش آمد و دولت ایران از کشورهای خارجی خواست که کشور را ایران بخوانند چون در زبان فارسی، ما کشور ایران میگوییم. این اصولا ممکن بود عیبی نداشته باشد. فقط یک عیب بزرگ دارد و آن اینست که کلمه پرس در فرانسه یا پرشیا در انگلیسی یا Persian، پرزین در آلمانی یک تداعیهای مطلوبی دارد. شما وقتی در انگلیسی میگویید پرشیا عباراتی از قبیل Persian poetry، Persian Art، Persian empire و حتی Persian cat را به ذهن میآورد که همه غیر از Persian cat حکایت از یک جنبههایی از فرهنگ و تاریخ ایران میکند و همه تداعیهای مطلوبی است. حال آنکه ایران در نظر اروپاییها بعد از ملی شدن نفت در زمان دکتر مصدق که انگلیسیها نمیپسندیدند، و بعد از انقلاب ایران که آمریکاییها و اروپایی هیچ کدام نمیپسندند، یک قدری زنندگی پیدا کرده ولی البته این هم ممکن است موقت باشد و از بین برود".
با این همه، می توان گفت که به قول ایرانیها :" روی افرادی چون سلیمان راوش، روی نیست، سنگ پای قزوین است!". این همه دروغ و دغل، تحویل مردم می دهند اما بازهم کوتاه نمی آیند و شرمنده نمی شوند.
آنلاین : http://http://shahrbaraz.blogs...