Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 12172

سپيده دم هندوکش

9 مارچ 2008, 04:09

غروب باميان

ای تيره گی خامش شبهای باميان

کاهسته از کناره آرام اسمان
با نرمی و شکيب

لغزيده مکشی

يک پرده سياه برين مرز باستان

کانسو غروب تيغ کشيدست از نيام

از تير های مهر

در واپسين نفس

بر پنبه های ابر چکيدست خون شام

چشم شفق چوکاسه خون است يا شراب

يا اخگری به دامن گردون ز آفتاب

يا چون نگين سرخ

برمخمل کبود

يا اتشيکه خرمن هستی کند خراب

آهسته از کرانه مشرق شب سياه

سرميکشد چو پيکر عفريت از گناه

وانسوی آفتاب

از پشت کوهها

برباميان - ميفگند آخرين نگاه

با نغمه لطيف نسيم شبانگهی

يک راز ناشنوده است همرهی

شايد ز زير خاک

شهزاده شهيد

از دل کشيده حسرت تاج شهنشهی

در وادی بتان نه گلی هست و نی ملی

نه عاشقی - نه تار ربابی نه بلبلی

نی ساقی جنون زده

نی مست بی سری

نی داغ لاله يی نه شکنهای سنبلی

آشوبگاه غلغمه خاموش و بی صدا

نی نقش کاروان و نه هنگامه درا

نی دخت چنگ زن درکوشک امير

نی ورد عابدی به نيايشگه خدا

مرغی به پای هيکل ساکب نواگر است

گويی ز بيزبانی بودا پيامبر است

کين زورق سپهر

اين کشتي حيات

بر موجهای غارت و وحشت شناور است

لايق

Kabuli sent this poem

جستجو در کابل پرس