راستى هم زياد ديده شده كه در يك جاى بشتونها زياد است دران جا ينفر و از يك قوم ديكراست فرضا تا جيك, اين كتله بشتون ما نند حيوان انسانيت و شرافت را فراموش ميكنند. هيج نوع ادابى را مرا عات نميكنند.
بر عكس يك بشتون جند تا جيك انجا عزت بشتون حفظ شده با او هم به احترام و صميمانه بر خورد شده.همين بين هم كفته شده كه ما بايد كارى نكنيم كه او خود را تنها احساس كند و ما را بر عليه خود بداند و عقده بكيرد... همه كفتند كه نى اين كار بد است.
جند نفر هزاره در يكجا بودند يك تا جيك هم دربين انها همه با دوستى هر هزاره ميكوشيد كه او اين احساس را نكند كه او اتنهاست و ما بين هم هميشه توجه بطرف ان شخص ميكردند و همه با او صميمى بودند.
بيست نفر اوز بيك و دو بشتون هميشه اوز بيك ميخواست با بشتون بشتو صحبت كند و همه با صميميت با انها صحبت ميكردند و بعضا خواندنهاى بشتو را ميكزاشتند.
در ديره هاى بشتونها همه بيرها از دروغ ,تقلب دزدى,غارت و بستن ,كشتن و كريختن در با كستان و كريز از قانون قصه ها ميكنند. خيانت , تقلب ,نفرت و نفاق و بد بينى با اقوام برادر در خون زرق ميشود. بدر جنايت كار طفل از حرام تغزيه ميكند. كو كنار و ترياك دشمن بشريت است. اين كشت و قاجاق خودش جنايت است . اولاد انها هم جنايت را ديده و در فاميل جنايت كلان شده و از جنايت برورش يافته. او بايد جنايت بنكد ما نند نان وارى . بعد اكر عرصه تنك شد نزد هم تبارش در كشور دشمن ما با كستان بكريزد. به صد ها هزار قاتل همه در با كستان كريختند. همه از قوم بشتون.
راستى هم زياد ديده شده كه در يك جاى بشتونها زياد است دران جا ينفر و از يك قوم ديكراست فرضا تا جيك, اين كتله بشتون ما نند حيوان انسانيت و شرافت را فراموش ميكنند. هيج نوع ادابى را مرا عات نميكنند.
بر عكس يك بشتون جند تا جيك انجا عزت بشتون حفظ شده با او هم به احترام و صميمانه بر خورد شده.همين بين هم كفته شده كه ما بايد كارى نكنيم كه او خود را تنها احساس كند و ما را بر عليه خود بداند و عقده بكيرد... همه كفتند كه نى اين كار بد است.
جند نفر هزاره در يكجا بودند يك تا جيك هم دربين انها همه با دوستى هر هزاره ميكوشيد كه او اين احساس را نكند كه او اتنهاست و ما بين هم هميشه توجه بطرف ان شخص ميكردند و همه با او صميمى بودند.
بيست نفر اوز بيك و دو بشتون هميشه اوز بيك ميخواست با بشتون بشتو صحبت كند و همه با صميميت با انها صحبت ميكردند و بعضا خواندنهاى بشتو را ميكزاشتند.
در ديره هاى بشتونها همه بيرها از دروغ ,تقلب دزدى,غارت و بستن ,كشتن و كريختن در با كستان و كريز از قانون قصه ها ميكنند. خيانت , تقلب ,نفرت و نفاق و بد بينى با اقوام برادر در خون زرق ميشود. بدر جنايت كار طفل از حرام تغزيه ميكند. كو كنار و ترياك دشمن بشريت است. اين كشت و قاجاق خودش جنايت است . اولاد انها هم جنايت را ديده و در فاميل جنايت كلان شده و از جنايت برورش يافته. او بايد جنايت بنكد ما نند نان وارى . بعد اكر عرصه تنك شد نزد هم تبارش در كشور دشمن ما با كستان بكريزد. به صد ها هزار قاتل همه در با كستان كريختند. همه از قوم بشتون.