کشتار تورک های هزاره در پاکستان یک نسل کشی تمام عیار است!
13 جنوری 2013, 20:23, توسط یاری
اقای علی
نظر شما درست نیست. پاکستان نمی خواهد که هزاره ها را از کویته کوچ بدهد. بلکه برعکس نظر شما، سازمان استخباراتی پاکستان تلاش دارد که از کوچ هزاره ها به سوی استرالیا جلوگیری کند.
این قضیه کاملا دینی و مذهبی است. جنگ مذهبی در میان مسلمانان یک چیز جدید نیست بلکه از زمان خلفای راشدین تا امروز به شکلی از اشکال ادامه داشته است چون این نزاع ریشه در اختلافات قبایل عربستان در ان زمان داشت.
دولت پاکستان برای مقابله با هند و کنترول افغانستان به گروههای تندرو مذهبی نیاز دارد و از انها به عنوان وسیله ای برای پیشبرد اهداف سیاسی اش استفاده می کند اما این گروههای گاهی از کنترول خارج می شوند و اجنداهای غیر از اجنداهای اصلی را تعقیب می کنند که لشکر جنگوی یکی از انها است.
در مورد کشتار هزاره ها در کویته باید بگویم که این کشتار در عین حال که دردسر های کوچک را برای دولت پاکستان خلق می کند اما در اصل به نفع دولت است. چه قسم؟
این قسم:
در بلوچستان پاکستان مهمترین تهدید برای دولت پاکستان جدایی طلبی بلوچها است. اما در این جدایی طلبی بلوچها با پشتونها هیچ مشکلی ندارند. پشتون یک بخش عظیمی از جمعیت بلوچستان را تشکیل می دهند و چندان هم مخالف جدایی طلبی بلوچها نیستند. دولت پاکستان در تلاش است که جدایی طلبی بلوچها را با نزاع فرقه ای و مذهبی عوض کند تا بتواند اکثریت مطلق سنی های بلوچستان را به بهانه ی نزاع مذهبی متحد کند و لذا موضع جدایی طلبان را ضعیف کند. لذا، دولت پاکستان برای پیشبرد این هدف به جمعیت کوچک و انگشت نمای هزاره ها در بلوچستان نیاز دارد. بیرون شدن هزاره ها از بلوچستان عملا موضوع شیعه و سنی را رفع می کند و موضوع جدایی طلبی را عمده می کند. کشتار هزاره ها تا ان وقت برای دولت پاکستان ضرر ندارد که یک موضوع محلی بماند. اما اگر هزاره ها موفق شوند که این موضوع را اهمیت بین المللی و یا ملی بدهند در این صورت ضرر ان از فایده اش برای دولت پاکستان بیشتر می شود و مجبور می شود که ان را کنترول کند اگر ریشه کن نمی تواند. چون یادمان باشد که دولت پاکستان یک دولت ناکام است و توان کنترول کامل گروههای افراطی مذهبی را ندارد.
کشتار اخیر اما به نظر می رسد که به قضیه بعد ملی داده است و شیعیان سراسر پاکستان احساس خطر کرده اند و به دولت فشار می اورند. همچنان این کشتار، ضعف دولت پاکستان و خطر از هم پاشیدن درونی ان را بر ملا کرده است و لذا شکی نیست که پاکستان تلاش کند تا حدودی کشتار هزاره ها را مهار کند.
اما من فکر نمی کنم که دولت پاکستان قادر به کنترول کامل گروههای تروریست و فرقه گرا باشد. بلکه من باور دارم که دولت پاکستان عملا در مقابل این گروهها نا توان است و هر روز که می گذرد خطر از هم پاشیدن پاکستان جدی تر می شود. در صورت از هم پاشی پاکستان، باز هم تهدید برای هزاره ها بیشتر می شود نه کمتر.
من فکر می کنم که راه حل زودهنگامی برای این کشتار وجود ندارد و به احتمال زیاد هزاره های کویته مجبور خواهند بود با شرایط بسازند. انها می توانند با تشکیل گروههای مسلح در همراهی با بقیه شیعیان پاکستان، اعضای این گروههای تروریستی را شناسایی کرده و از بین ببرند. این تنها کار موثر است که انها می توانند در کنار فعالیت های بین المللی و سیاسی.
اقای علی
نظر شما درست نیست. پاکستان نمی خواهد که هزاره ها را از کویته کوچ بدهد. بلکه برعکس نظر شما، سازمان استخباراتی پاکستان تلاش دارد که از کوچ هزاره ها به سوی استرالیا جلوگیری کند.
این قضیه کاملا دینی و مذهبی است. جنگ مذهبی در میان مسلمانان یک چیز جدید نیست بلکه از زمان خلفای راشدین تا امروز به شکلی از اشکال ادامه داشته است چون این نزاع ریشه در اختلافات قبایل عربستان در ان زمان داشت.
دولت پاکستان برای مقابله با هند و کنترول افغانستان به گروههای تندرو مذهبی نیاز دارد و از انها به عنوان وسیله ای برای پیشبرد اهداف سیاسی اش استفاده می کند اما این گروههای گاهی از کنترول خارج می شوند و اجنداهای غیر از اجنداهای اصلی را تعقیب می کنند که لشکر جنگوی یکی از انها است.
در مورد کشتار هزاره ها در کویته باید بگویم که این کشتار در عین حال که دردسر های کوچک را برای دولت پاکستان خلق می کند اما در اصل به نفع دولت است. چه قسم؟
این قسم:
در بلوچستان پاکستان مهمترین تهدید برای دولت پاکستان جدایی طلبی بلوچها است. اما در این جدایی طلبی بلوچها با پشتونها هیچ مشکلی ندارند. پشتون یک بخش عظیمی از جمعیت بلوچستان را تشکیل می دهند و چندان هم مخالف جدایی طلبی بلوچها نیستند. دولت پاکستان در تلاش است که جدایی طلبی بلوچها را با نزاع فرقه ای و مذهبی عوض کند تا بتواند اکثریت مطلق سنی های بلوچستان را به بهانه ی نزاع مذهبی متحد کند و لذا موضع جدایی طلبان را ضعیف کند. لذا، دولت پاکستان برای پیشبرد این هدف به جمعیت کوچک و انگشت نمای هزاره ها در بلوچستان نیاز دارد. بیرون شدن هزاره ها از بلوچستان عملا موضوع شیعه و سنی را رفع می کند و موضوع جدایی طلبی را عمده می کند. کشتار هزاره ها تا ان وقت برای دولت پاکستان ضرر ندارد که یک موضوع محلی بماند. اما اگر هزاره ها موفق شوند که این موضوع را اهمیت بین المللی و یا ملی بدهند در این صورت ضرر ان از فایده اش برای دولت پاکستان بیشتر می شود و مجبور می شود که ان را کنترول کند اگر ریشه کن نمی تواند. چون یادمان باشد که دولت پاکستان یک دولت ناکام است و توان کنترول کامل گروههای افراطی مذهبی را ندارد.
کشتار اخیر اما به نظر می رسد که به قضیه بعد ملی داده است و شیعیان سراسر پاکستان احساس خطر کرده اند و به دولت فشار می اورند. همچنان این کشتار، ضعف دولت پاکستان و خطر از هم پاشیدن درونی ان را بر ملا کرده است و لذا شکی نیست که پاکستان تلاش کند تا حدودی کشتار هزاره ها را مهار کند.
اما من فکر نمی کنم که دولت پاکستان قادر به کنترول کامل گروههای تروریست و فرقه گرا باشد. بلکه من باور دارم که دولت پاکستان عملا در مقابل این گروهها نا توان است و هر روز که می گذرد خطر از هم پاشیدن پاکستان جدی تر می شود. در صورت از هم پاشی پاکستان، باز هم تهدید برای هزاره ها بیشتر می شود نه کمتر.
من فکر می کنم که راه حل زودهنگامی برای این کشتار وجود ندارد و به احتمال زیاد هزاره های کویته مجبور خواهند بود با شرایط بسازند. انها می توانند با تشکیل گروههای مسلح در همراهی با بقیه شیعیان پاکستان، اعضای این گروههای تروریستی را شناسایی کرده و از بین ببرند. این تنها کار موثر است که انها می توانند در کنار فعالیت های بین المللی و سیاسی.