Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 72080

ارزش سوق الجیشی ولایت بغلان، جای خالی، نقش فراموش شده و حقوق پایمال شده هزاره های اسماعیلی* در مسایل هزاره و روند سیاسی افغانستان

11 آپریل 2013, 17:42, توسط N.Sultan

بعد إز خوان دن پاره إز پاراگراف بالا به يادگفته أي معروف افتاده أم كه ميگويد :
صحبت ناجنس دوزخ را به فرياد آورد
نويسنده پاراگراف خفاش انه با دل تاريك و ذهن مُضحك , فرهنگ بيشتر إز بالا كردن دامن خود بنزد مردم را ندارند اين شكارچيان خانگي بفكر مشوش كردن أفكار مردم هستند ، بي خبر إز آن كه مردم بيشتر أزهر وقت آگاه وآگاه ترند وفريب همچون خود فروختگان امروزي را نخواهدخورد چنانكه رسول اكرم (( ص )) مي فرمايد
قالَ النَّبِيُّ ( ص ) : مَن غَشَّ فَليَسَ مِناَّ
حضرت رسول اكرم ص مي فرمايد : هركسي كه مردم را بفريبد از مانيست .
فريبد گر كسي خلقي خدا را - نكرده پيروي أو مصطفي را
نباشد از گروه أمت أو - خدا را نا اميد از رحمت او
به قول مصطفي نبود مسلمان - نباشد منكر حق أهل إيمان
فريب و كذب از روي جهالت - بسي اندازد إنسان در ضلالت
مسلمان در ميان خلق تفريق - نه اندازد مگر بأشد منافق
حديث مصطفي بأشد به تكرار - چنين شيطان كاذب را سزسزاوار
قال النبي ( ص ): هذا فراق بيني و ببينك
حضرت رسول اكرم ( ص ) مي فرمايد :
از وجود ماني از رآه باز ماني گمراهي بسيار سخت افسوس است كه رآه نداني و براه گمراهي روان باشي
(( مثنوي ))
در بياباني براه راست رو - پيروي از خضر بنما راهرو
گرنباشد پيركامل رهبرت - أولين منزل بماني چون خرت
تا نه بنمايد دليل و رهنها - چشم نا بينا روي خواهي كجا
ميروي رآه أندرين تاريك شب - بي شعاع شمع ره رفتن عجب
ساده دلرا در حقيقت مغز نيست - همچو حيوان اعتقادش نغز نيست
او نه بشناسد دليل و رهبري. - رآه مي جويد خري از أستري
اي برادر هم چنان أحمق مشو. - همچو أحمق أندرين ره دق مشو
جوي دائم عارفا رآه خدا. - عارف حق از خدا نبود جدا
باز ميدارد ترا از كفرو شك - هر حقيقت را نمايد يك به يك
اي دل ديوانه محو يار شو. - باده نوش خانه خمار شو
مطرب و ميخانه اي أنوار را. - عاشقم هر عاشق رخسار را
از وجود خويش خواهم پير را - بشنو از من ناله شبگير را
مرد عارف واقف از سّرخداست - سالك ره نيز باحق آشناست
از بد و هرنيك آگاهت كند - خلق عالم را شناسايت كند
در ميان نيك هر بفرق چيست - عارفان را ظاهر وباطن يكيست
مي شناسد آدم و حيوان كنون. - مؤمن از ملحد نداند باز چون
مي نمايد فرق باطل را زحق - در حقيقت دارد أو از حق سبق
داده ظاهر خلق إنسان را نشان. - فرق احمد را تو از بوجهل دان
هست شيطاني بسي آدم صفت - ليك كي گردد مراينها باورت
آنچه مي بيني به شكل آدمي. - جمله گاو و خر بود حيوان همي
در ميان كفرو إيمان فرق چيست. - عارف رآه حقيقت جوي كيست
هيچگاه از نيك واز بد دم مزن. - يا عُمر بأشد علي أندر بدن
رهبري نبود مرو هرسو شتاب - نوح در كشتي چرا ترسي زآب
پير كامل جو آگاهت كند. - حق و باطل را شناسايت كند
اهل ظاهر پُرزتلبيس ست وبس - باطن أو همچو إبليس ست وبس
چند گويم از مريد پير شان. - هست دجال و خري در هر زمان
جوي پير رآه أسرارت كنون. - واقف سر حقيقت نيست چون
از ضلالت تارهاند مر ترا. - زود در مقصد رساند مر ترا
واقف از أحوال چوني بيخبر - ميروم تا بر سر حرف دگر

جستجو در کابل پرس