Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 74446

یتیم

8 جولای 2013, 14:30, توسط پرویز "بهمن"

Part 2
جریان ازبین رفتن نظام کمون اولیه افغان ها وتشکل طبقات هم ستیز جامعه فیودالی از قرون(13-14)م. بدین سو به گونه آشکار تبارزکرده، که نابرابری جدی ناشی ازین انکشافات نزد قبایل جداگانه پشتون از ویژه گی های روند مذکور است.

گسترش وجابجایی افغان ها درشرق افغانستان کنونی باحوادث دوره مغول وامیرتیمور پیوند می یابند، باین که مغول هابه تسخیرهندوستان نپرداخته اند، اما تاجناح راست رودسند وپنجاب غربی پیش رفتند وبه جنگ باهندوها پرداختند. این مناطق درطول قرون سیزدهم وابتدای قرن چهاردهم به میدان نبردهای طولانی میان فرمان روایان مغول وسلاطین دهلی مبدل گشته بود.([21]) به اثررخداهای استیلاگرانه فوق به منطقه بنیاد تمدن زراعتی دچارضعف وناتوانی گردید ودیگرنه توانست آبادی شهرها، رونق اقتصاد وتجارت رابه شیوه گذشته متوفرسازد. زمین های لامزروع به تصرف قبایل خانه بدوش ومالداروکوچی پشتون درآمد، آنها بااجازه یابی اجازه مالکان اصلی این زمین ها که اساساًتاجیکان بودند دست به تصرف بردند.

ایگورمیخائیلویچ ریسنرمی نویسد: "زمین های هموارتخلیه شده درقرون13-17 که اهالی بومی یعنی تاجیکان آنرادردامنه های شمال غربی کوه های سلیمان واقوام مختلف هندی درقسمت جنوب شرقی همین جبال کاملاً یاقسماً ترک نمودند به تدریج توسط افاغنه اشغال شدند.([22])

بررسی های حوادث خراسان می رسانند که مهاجرت های گسترده ترپشتون ها ازدامنه های کوه سلیمان مقارن به هجوم مغولان ولشکرکشی های امیرتیموربه جانب خراسان بیشترگردیده است. این واقعیت حکایت ازآن داردکه دراثرغارت گری وکشتارسپاه مغول اکثردهقانان وزمین داران خراسان به مثابه ستون فقرات جامعه ومشتغلین امورکشاورزی ازبین رفته اند ومناطق مسکونی وجایدادهای زراعتی ایشان بروی سکنه جدید خالی گردیده است. پشتون ها ازین زمین های خشکیده وبایرشده درابتداء بحیث چراگاه وبعدتربه شکل زمین های زراعتی ومسکونی خود استفاده کرده ودرآن ها متوطن شده اند.

پس ازنوشته های سیفی هروی در"تاریخ نامه هرات" نام پشتون ها بیشتردرآثارمورخان بعدی دیده شده، مخصوصاً زمانی که این طایفه ازکوه های سلیمان ونواحی آن کوچ های دسته جمعی رابه طرف هند وخراسان آغازکرده اند، ودرقسمت های جنوب خراسان وشمال شرق بلوچستان جابجا شده اند.

سلطان محمد بارکزایی در"تاریخ سلطانی" جابه جاشدن ابدالی هارادرمنازل هموارقندهار مربوط به قرن پانزدهم میلادی دانسته ونوشته است: "ابدالی ها پس ازگرفتن این ولایت برسرتقسیم زمین(ویش)جنجال ودعواکردند، تااین که عمرنام رابه پیشوایی خودانتخاب نمودند واختیارتوزیع زمین به خانواده هارابه اوتفویض نمودند. درجنگ های که بین صفویان ایران وکورگانیان هند برسرتصرف قندهارجریان یافت، ملک سدوخان پوپلزایی کلانتر شهر قندهار(1622)جانب هندوها راگرفت وباتسلط دوباره صفوی ها (1649) بر قندهار ملک سدو خان وقومش به هندپناه بردند وازسوی اورنگزیب درملتان برای شان جایگیر(زمین)داده شد. پنجاه سال بعد دولت خان ابدالی ازاخلاف ملک سدوخان به دست گرگین والی صفوی قندهارکشته شد وبخش اعظم ابدالیان رابه صحرای کرمان درایران تبعید نمود. درجنگ های خسروخان برادرزاده گرگین، عبدالله خان سدوزایی که نیزازنواسه های ملک سدوبود- ازملتان بازگشت ودرفراه به قوای ایرانی پیوست تابرضد میرویس خان بجنگد، اماباشکست ارتش ایران به هرات فرارکرد ورهبری ابدالی هاراعهده دارگردید.

پس ازآزادی قندهارتوسط قوای میرویس خان، هرات بدست ابدالی ها افتاد وهواخواهان ایران راازهرات اخراج نموده وافغان های بادیه نشین وکوچی اطراف سبزوار(شیندند) راصاحب ملک وماوای آنان ساختند. به قول بابرتاقرن شانزدهم طوایف افغان درمناطق جنوب شرق مستولی نبوده اند، چون سرزمین آنان بطورمجزاازنواحی تاجیک نشین، فرملی نشین وترک نشین معرفی شده است. راورتی ننگرهاررا بحیث یکی ازشش ناحیه یاسرزمینی که تاجیک ها درشمال سفید کوه(سپین غر)زیست دارند توصیف نموده وگفته است که درنه دره ننگرهار15 هزارخانواده تاجیک زنده گی دارند وشغل شان زمین داری است. درآنجاها تاجیک ها وجمعیت قلیلی ازافغان ها بودوباش دارند.([23])

فیض محمد کاتب هزاره درمعرفی فرقه ترکلانی ازطوایف افغان درباجورنوشته است:"...وپنج هزارنفرقوم صافی وسی وهفت هزاروپنج صد ازقوم تاجیک وپنج هزارازقوم شینوار ومجموع چهل وهفت هزاروپنج صد نفردرهردوکنارنهرباجاورمقام ومقردارند ودراطاعت انگلیس روز افتراق قومی بسرمی برند."([24]) به همین ترتیب فرقه بنوچی یابانوزایی راکه ازافاغنه گرانی هستند وشامل چندقبیله(پک، غرض زایی، منداخیل، وهسیبک)بوده که بافرقه های مروت، عیسی خیل، تاجیک، وزیری جمعاً295372 نفرنفوس رادردوکناررودتوچی تشکیل میدهند، نام می برد. حال پس ازگذشت چهارصدسال ازین نوشته بابر ترکیب قبیلوی درولایات ماورای سرحد افغانستان کنونی تغیرنیافته، امابه نفوذ اجتماعی یکی ازکلان ترین اقوام این ساحه یعنی تاجیک ها بحیث قوم عمده متوطن درین سرزمین ها(درماورای سرحد) پایان داده شده است.

جنگ های درازمدت تیموریان هندباصفویان ایران خودیکی دیگرازعوامل گسترش طوایف افغان درقلمرو خراسان شرقی وتملک قندهاربود. تیموریان ازافرادجنگ جوی اجیرافغان درجنگهای شان استفاده می کردند، وتعدادی ازخانواده قبایل ابدالی بااستفاده ازین موقعیت دراطراف شهرقندهارجابجا شدند، باینکه قندهارازمرکز سلطنت دهلی فاصله زیادی داشت، ازین سبب قندهاربیشتردرحوزه اقتدار صفویان ایران قرارگرفت، وصفویان درتقویت حالت وموقعیت اجتماعی واقتصادی افغان ها کمک بسزایی کرده اند. میرزابابردرسده شانزدهم زبان افغانی(پشتو)راازجمله زبان های می شماردکه درولایت کابل رواج داشت. همان طوری که ادریسی وعتبی ازمورخین عرب ورود پشتون هارابه هرات درقرن شانزدهم وبه کابل درقرن چهاردهم تائید نموده است.([25])

نخستین حرکت های اجتماعی وسیاسی که پس ازروستانشینی وجابجایی قبایل پشتون درجنوب خراسان صورت گرفت، توسط شخص روحانی بنام بایزد موسوم به "پیرروشان" بود. پیرروشان که مادرش ازشهرجالندهرپنجاب بود، درآنجا تولدیافت واین خانواده بایورش های کورگانیان بخصوص شخص بابربه هند به کانگرم مهاجرت کردند، اما بایزد مجدداً به هندبازگشت وخودمشکلات فراوان زنده گی راتجربه کرد. بایزددراصل خودش ازلحاظ قومی پشتون نبود، وبه قوم اورمری(برکی) تعلق داشت که ازسکنه محلی خراسان بودند، ودرکنارتاجیک ها وپشتون های مسکون عمدتاً درجنوب کشوربسرمی بردند وزبان مستقل گویشی خودراداشتند. این قوم تدریجاً زبان محلی خودرازدست داده وبیشتردرمیان جمعیت تاجیکان منحل گردیدند.

درجنبش روشانیان، زبان وادب پشتودرکنارادبیات پربارفارسی تحت شرایط معینی به تشکل ورشدخود آغازکرد،که نمونه آنرامی توان درتالیفات بایزد روشان وملادرویزه جلال آبادی مطالعه نمود. دردنباله این روند مکتب نظمی خوشحال خان ختک، حمید مومند، رحمن بابا، عبدالقادرخان ختک، کاظم خان شیدابه شعروادب پشتوواردشدند. گویند بایزد روشان ازنخستین کسانی بود که برای نگارش خط درزبان پشتو دست به ساختارالفبازد. کتاب "خیرالبیان" که عمدتاً به زبان پشتو نگاشته شده ازنخستین کتب درین زبان دانسته شده است، که پیرروشان درآن اهداف خودرابرشمرده است. آثاردیگربایزد روشان کتاب های چون "صراط المستقیم" به زبان فارسی وعربی، "مقصودالمومنین" به زبان عربی، "فخرالطالبین" به زبان فارسی دری وعربی و"حالنامه" به زبان فارسی دری می باشد.([26]) ازین روشایسته است که بایزد روشان راموسیس کتابت وادبیات درزبان پشتو خواند.

پیرروشان باورود به هند باخانواده مغولان هند وحکومت های محلی آنها به مخالفت برخاست، هرچند حرکت انقلابی پیرروشان منجربه کوتاه ساختن دست مغولان ازخراسان نگردید، اما ازاو بحیث یکی ازمبارزین جنبش های خراسان نام برده می شود. ادامه جنبش سیاسی بایزدروشان درمبارزه علیه مغولان هند، به عناصرتازه دم پشتون به رهبری حاجی میرویس خان هوتکی غلجایی انجامید، که منجربه استقلال قندهاروتصرف اصفهان وبرخی ازمناطق ایران(فارس) توسط سلسله هوتکیان افغان شد.

تاریخ "حافظ رحمت خانی" ملتانی که ازرهبران روهیله(لقبی که مردمان شمال هند به پتهان ها داده اند) ملتان بود، توسط پیرمعظم شاه تالیف گردیده وازنسخه قدیمی بنام "تواریخ افغانیه" که به زبان های فارسی وپشتو درآمیخته ودر سال 1766تکمیل گردیده، نوشته است: "یوسف زایی هادراول به نشکی، وغوریابه خیلها خصوصاً عشیره خلیل درترنگ و...سکونت داشتند، پس ازآنکه میرزاالغ بیک درکابل 700 نفرازملکان آنهارادرخیانت به قتل رسانید، آنها بسوی پشاوروکوهات کوچیدند...یوسف زایی هامناطق مذکورراازدهقان ها(دهگان ها- تاجیک ها) گرفتند و رئیس دهقان ها نزد کفارپناه برد."([27])

درگزارش مونت استوارت الفنستون آمده است که "دربین یوسف زایی هاتعدادفقیران یاهمسایه گان، نسبت به تعدادپشتون هابیشتراست. اینان مرکب اندازسواتی ها که پیش ازآمدن پشتون هادرآنجاسکونت داشتند. دهگانان، هندکی ها، کشمیری ها، هندوهاوحتی اعضای قبایل پشتون."([28])

درکتاب "تاریخ مرصع" تالیف افضل خان ختک ازمهاجرت قبایل ازکوه سلیمان به قندهاردرعصرشاهرخ والغ بیک وازآنجا به کابل وپشاوروجانشین شدن شان درینجاها بحث نموده ومی نگارد که مومندها وافریدی هابعدترازیوسف زایی ها(درعصربابر)درشمال پشاور جا به جا شدند. ازقرن پانزدهم به بعد قبایل پشتون دراطراف قندهارجاگزین شدند، ازآن جمله غلجائیان درشمال شهردرقسمت غزنی وعشایرابدالی درجنوب وغرب شهرسکونت اختیار نمودند؛ درحالی که هردوبه وادی حاصل خیزارغنداب نظردوخته بودند.([29])

به هرحال، قیام میرویس خان هوتکی در سال1709 در قندهار که به حمایت جناحی در حکومت صفوی در اصفهان، وحصول فتوای جهاد برضد گرگین خان حاکم آذری صفوی ایران درقندهار در هنگام سفر حج میرویس خان از سوی علمای حجاز، وهمکاری متنفذین اقوام( پشتون، تاجیک، هزاره، ازبک وبلوچ)([30]) بر علیه مظالم گرگین صورت گرفت، وحکومت محلی قندهارازگرگین خان حاکم صفوی سلب گردید. هرچنددر راس این حکومت در دوام سی وشش سال درچارچوب یک امارت محلی منزوی که با کشمکش ها وسوقیات نظامی حکام ایران وکورگانی های مغول تبارهندی درگیر بودند، به تعداد پنج تن از سران قبایل پشتون(میرویس خان1121-1130، میرعبدالله1130-1131، شاه محمود1131-1137، شاه اشرف1137-1142 وشاه حسین1142-1151)هجری قمری، به عنوان رئیس قبیله خود حکومت کردند، اما به دلیل اختلافات شدیدبا قبایل ابدالی(غلزایی ودرانی) وقرار گرفتن سران آنها درخدمت حکام صفوی ایران وکورگانی هند، نتوانست ساحه نفوذ خودرا گسترش دهد وعنوان "دولت قندهار" را کمایی کند، ودر دوام همچو حالتی باحمله سنگین نادر افشار درسال1738 ساقط گردید.

درسال1735/1148 نادرافشارخراسانی فرزند امام قلی سلطنت ایران رادر خراسان(مشهد) احراز نمود، وبساط اقتدار هوتکیان افغان را از ایران برچید، وحکمرانی ابدالیان بر هرات رابرانداخت. نادرشاه شهر "نادر آباد" درجنوب قندهاررا بناء نهاد وشهر قدیم قندهار راتصرف ومنهدم نمود. موصوف در سال1737/1150 مناطق شمالی خراسان راتاجنوب دریای آمو از بدخشان تابلخ ومیمنه به تصرف خود در آورد.([31] )

جستجو در کابل پرس