Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 74831

دانشگاه و پوهنتون در پارلمان افغانستان

23 جولای 2013, 12:48, توسط ارمان

به د و ستانى ها و دو زبانه ها و دو ادبها و دو فرهنگيهان و دومذهبان

اى شما مردمان ستان فغان فرياد, ناله وافغان, پشتون وپټان,
سى در صد شما ناقلين و محاجمين, ومهاجرين ازدورادور پشته کوه سيلمان درسرزمين شعرهاوادبيات زبان هندوايرانى پارسى فقط و فقط
فارسى گپ مى زنيد. آزادخان افغان و خانهاى ديگر يکسره ودوسره تان ازبرکت فرهنگ تورانى وايراني ويا ادبيات فارسى ونظم درى
ابزار فرهنگى (خواندن, نوشتن وحساب) را فراه گرفتند.
ولى نه فهميدند وياد نگرفتند: تعريف يادگرفتن ويا فهميدن دانش.
يادگرفتن ويا فهميدن دانش= کردار+ تغير
اين نظريه فراگيرى آموزشى واژه ها را يادگرفتن معنى نمى کنند: واژه ياب يا فرهنگ ويا "کتاب لغت" (ما خو همه به زبانها بغير از زبان مادرى خود ارزش قايل ايم; زن که مادر, خانم ودخترعلماى کرام مى باشند به گفته خود علماى کرام اصل نيست. بى بى هوا, بى بى مريم, بى بى خديجه ودختر گرامى اش فاطمه مادر زن , مادرم, مادر پدر و زن ودخترم اصلاصل اند. علماى کرام افغان ورهبران مرد شان اصل نيستند بدل اند وقابل بديل-
ولى در جام جم ويا در عجم در هند و در پارسه و دربلخ و در توران وهند در زير پاى مادر ويا پروارتى ومادرپورتا فردوس قرار دارد. اين تازيان سامى بود
که به زن ارزش نمى دادند.

بهمن فارسى براى برج " دلو" مى باشد واژه دلو عربى است و معنى آن مرد آبرسان ويا سقو ويا آبریز مى باشد. بهمن در ستاره شناسى نام صورت فلکى وماه يازده ام خوردشيدى که برابر است با21جنورى تا 20 فبورى مى باشد. همين بزرگان خرسان ايران زمين بودند که پيشوند ال را در پيش نام خود مانند خان گذاشتند وبه عربى نوشتند مانند "مک" کرزى که عرف ديپلوماتيک را پيروى نکرده و در جلسات ملى بين المللى به زبان انگليسى گپ مى زند. برپايه عرف ديپلوماتيک بايد دولتمردان بازبان رسمى ويا ملى کشورخود سخنرانى کنند. ولى مک کرزى ومک اشرف غنى ومک احدى وحتى مک عبداله به عوض زبان مادرى ويا زبان ملى خود از انگليسي بکار مى برند. واما آن نامى هاى با پسوند ميانوند و پيشوندهاى ال و ابن و بن خدمات شايانى به بشريت کردند: بن عربى وعبرى يعنى سامى مى باشد.
بهمن در فارسى پسانها برف کوچ شد.

که برف کوچ تفسير واژه بهمن است. برف وکوچ دو واژه زبان فارسى مى باشند.
بهمن مانند نامهاى ماه هاى فارسى ويا صورتهاى فلکى ويا حيوانى ستاره شناسى به گونه نمونه فروردين, ارديبهشت مهر مانند جشن مهرگان, اسفند (در افغانستان اسپند گفته مى شود)
سرود ابر بهمن کابل از شاعر بزرگوار قاریزاده ( کبوتر) به آواز ساربان نه تنها در کوى وبرزن کابل پژواک مى کرد بلکه به تمام هندوکوهان
مشک تازه می بارد ابر بهمن کابل
موج سبزه می کارد کوی و برزن کابل

پرشش: آيا مى دانيد که واژه پارسى و واژه پشتو چه معنى مى دهد
لطفن اين مطلب را بشوخى نگيرد: سوار به پشت اسپ
پشت+ وس ; Pusht hors

Hors در زبانهاى هندو اروپايى به اسپ گفته مى شد:

Ross und Reiter nennen
در آلمانى متل است: يعنى نام اسپ و سوار کار را برملا ساز: يعنى شفاف آشکار کن

پرویز "بهمن" بزرگوار

نگشت انتقاد من هميشه متوجه حاکمان پشتون است واين تعداد حاکمان شان نظر به پادشاه کشى ورييس جمهور کشى متواتر شان بسيار زياداست. سرنگونى شان ارمان من است ولى به هيچ صورتى مخاطب من مردم شريف وبا اعتماد ودوست شناس پشتون نيست.

صفتهاى حاکمان پشتون و يا “افغان”= جعل واقعیت, دروغ هاى پى درپى, نيرنگ , فريب, چال, بازى دادن, بى اعتماد و بى اعتبار, جهل و در جهل نگاشتن مردم شريف پشتون, قانون شکنى ,شادى بازى فرهنگى, تخريب , ويرانى, آوارکردن آبادى ها, کشت نفرت, جنگ انداختن بين ملتها, سوزاندن, تاخت وتاز, کشتن حيوانات, ريش کن جنگلها, کاريدن نباتات براى مواد, کاشت نباتات براى مواد مخدر, آزاردادن, زنستيزى, غارت زمينهاى غيرپشتون , خاک و وطنفروشى و نسل کشى پى در پى

تغيرنام افغانستان ضرور است
تا که نام افغان است ملک درفغان است
تا که افغانستان است نام اش بطلان است

جستجو در کابل پرس