صدای گلبدین صدای آی اس آی است، آی اس آی از همان زمانیکه روسها در افغانستان تجاوز کردند تا ایندم سعی و تلاش مذبوحانه داشته تا قوم نادان پشتون را در مقابل همه ملیت های باهم برادر و حتی اقلیت های ساکن در افغانستان در یک چلینج و مقابله مستمرمتصادم داشته باشد ، تا ازیکسو این قوم که خودش را بزرگترین کتله در افغانستان میداند در مقابل حریفها و دشمنان مختلف و با ملیت های جداگانه رو به رو قرار بگیرند تا زمینه اضمحلال و دشمنی وسیعی را با همه اقشار جامعه افغانی میسر آورند و قشر پشتون را ضربات مرگبار وارد بیاورند و از جانب دیگر رو و سمت مبارزه آنها را از پاکستان به سوی افغانستان بگرداند زیرا سالها داعیه پشتونستان مستقل و شعار دا پختونستان زمونژ گوش پاکستان را کر و خواب راحت را برای پاکستان کابوس ساخته بود- یکزمانی سردمداران پشتون در افغانستان فقط با شعار کاذب و من درآوردی خود ارادیت و استقلال برای باشندگان آن سوی خط دیورند گلو هایشان را پاره میکردند و ولی بعد ها پا ها را بیشتر از گلیم شان دراز کرده وبعد از کودتای 26 سرطان و در زعامت داود خان الحاق آن سوی خط دیورند و پیوند آن با اینسوی خط دیورند را در اجندای مبارزه خود گرفتند و این چیزی بود که اعصاب پاکستان و ای اس آی را در هم میشکست چون امریکایی ها با این پروسه مخالف بودند و افغانستان را در محور شوروی سابق وابسته میدیدند به همین ملحوظ داود خان در زمان ریاست جمهوری اش خواست برای دلخوشی امریکا و رقابت با پاکستان از روسها قطع علایق کند و به دامن عربها و غربیها و کشور ثروتمند ایران که در همسایگی افغانستان موقعیت داشت چنگ زد ولی فرجام آنرا چنان که همه شاهدیم دیدیم و چه روزگاری در افغانستان پدید آمد که تا به امروز از کشور و مردم ما قربانی میگیرد و نه پاکستان از اجیری و نادانی قوم پشتون باز ایستاد و نه پشتونها متاسفانه هوشیار و بیدار شده سرعقل آمدند و نه امریکا علایق استراتیژیک خویش را از پاکستان منقطع کرد و حتی پاکستان را در مقابل توطئه های روسها و هندی ها با آزمایش انفجاربمب هستوی بیشتر از پیش تثبیت کرد و پشتوانه بخشید واین بخاطر جلوگیری از منافع امریکا در جنوب آسیا امر حتمی محسوب میگردید- بهر صورت با ورود طالبان در عرصه قدرت در افغانستان و حادثه 11 سپتامبر 2001 بهانه امریکا برای ورود بخاک افغانستان و عراق متحقق گردید و به کرسی نشاندن حامد کرزی که شاخه ای از گروه طالبان میانه رو و یا به عباره دیگر طالبان نکتایی پوش بود با تبانی پاکستان تسجیل گردید و این انتخاب برای مختل نشدن منافع استراتیژیک پاکستان امر حتمی شمرده میشد- با ورورد کرزی در صحنه سیاست افغانستان ازیکسو مردم افغانستان غافلگیر شدند و ازجانب دیگر زمینه یکه تازیهای پشتونها بوسیله جنایات گروه های طالبان و گلبدین به بهانه حضور نیروهای خارجی درافغانستان ابعاد دیگری به خود گرفت و پاکستان علنا در مداخله خود به خاک افغانستان یک لحظه ای هم تعلل روا نداشت- باید متذکر شد که این امریکا و نیروهای ناتو در افغانستان با تبانی و زمینه سازی پاکستان داخل خطه افغانستان گردیدند و از همه تحرکات و مداخلات پاکستان وقوف کامل داشتند و میدیدند که سنگر های داغ علیه خود نیروهای امریکایی و ناتو نیز از داخل پاکستان رهبری میگردد و فرزندان شان هر روز نابود میشوند ولی با کمال شگفتی بایست یاد آوری کرد که این خود برنامه های اغفال گیرانه وسیاست سخت دلانه خود امریکا و شرکایش بود تا از یکسو زمینه حضور شان را در افغانستان طبعی جلوه بدهند و از سوی دیگر با حضور شان در جنوب آسیا باعث تشنج و سوء تفاهم میان کشورهای دوست و باهم برادر گردند و علاوه برآن کشور ایران و کشور های آسیای میانه را تحت نظر داشته باشند و همینگونه باعث انزوای هند و چین گردند و مهمتر از همه باعث بدنامی اسلام بوسیله گروه های نامنهاد اسلامی و خوارجی چون طالبان و گلبدین گردند و زمینه ذهنیت اسلام زدایی را در نسل جوان ایجاد نمایند، جهان بینی زندگی ساز جهاد و رزم مقدس را به ترور و انفجار مبدل کنند و ایدیالوژی هستی ساز شهادت و فداکاری و ازخود گذری را به انتحار و خودکشی و نابود سازی در ذهنیت های خام و نارسا تغییر معنی و مفهوم بدهند و این کار شانرا بایستی به تکرار و سالها انجام میدادند تا مردم آنرا باور میکردند ـ تا مردم استغفرالله پی میبردند که اسلام دین کشتار و تباهی و نابودی و ضد اخلاق و شرف و رحم و مروت و بردباری است و هزاران پیامد دیگری که زمینه اسلام زدایی را بایستی مهیا میکرد و هدف دیگر امریکا و نیروهای ناتو از حضور شان در افغانستان همانا تحت سیطره داشتن کشور های خلیج و پوک کردن دولتها و ایجاد زمینه قیامهای کذایی تا تمامی کشور های عربی را دچار نوسان ها و بحرانهای سیاسی اقتصادی و امنیتی و اجتماعی شدیدی نموده و از درون مثل خوره درهم شان بریزد که فقط با یک تلنگری درهم بشکنند که ما امروز شاهد این فجایع در اکثریت کشور های عربی هستیم و رقبای برزگ امریکا و اسرائیل زمینگیر شده اند ، کشور متجاوز اسرائیل یکته تاز در کشور های خلیج گردیده است وهیچ کشوری تاب مقابله و قیام و پرخاش را علیه زورگویی های اسرائیل ندارد و کشور صهیونستی و حواریون غربی آن فقط منتظر روزی هستند تا بتوانند با یک حرکت کوچک و یک بهانه حساب شده همه کشور های عربی را بگونه درماتیک یکی پی دیگری در نوردند و تحت سیطره خویش منکوب کنند و همینگونه زمینه حضور امریکا در افغانستان برای آن بود تا در کشور های آسیای میانه پایگاه های نظامی افراز کند که امروز تقریبا در هر کشوری پایگاه سازی کرده است که حتی موقیعیت حساس افغانستان را هم بی محتوی و بی اثر ساخته است زیرا موقعیت استراتیژیک افغانستان همانند گذشته برایش مهم جلوه نمیکند ، اگر در افغانستان حضورمستمر داشته باشد و یا نه در هردو صورت میتواند از پایگاه های دیگر به اصطلاح منافع خویش را در جنوب آسیا و خلیج محافظه کند- در حقیقت امریکا و حواریون آن به همه منافع استراتیژیک خویش نایل شده اند و حالا زمانیست که بایستی دوباره عقب گرد کنند و افغانستان را با طالبان و گلبدین و پشتونهای حریص و زیاده خواه تنها بگذارند.
در این پس منظر اگر دیده شود بعد از سال 2014 بوضوح مشاهده میشود که پاکستان باردیگر حضورکمرنگش آفتابی میگردد جنگ های قومی بایستی در افغانستان تشدید گردد، چون پاکستان به هیچ وجه حاضر نیست دوسیه بایگانی شده مساله دیورند را دوتاره مفتوح کند به نفع دیگران از خطه وسرزمینش را تجزیه کند ، مساله دیورند برای پاکستان و دیگر کشورها یک مساله حل شده و قبول شده است داند و دعوی احمقانه سردمداران پشتون در افغانستان را افغانستان را پوچ و بی ارزش و مزخرف میداند و سازمان ملل متحد ، ایالات متحده امریکا و کشوراستعماری انگلیس آنرا نیز به حیث یک خط رسمی به رسمیت میشناسند- هدف پشتونهای افغانستان ساختن یک افغانستان کبیر یا لوی افغانستان است که در آن فقط پشتونها زمام امور را بگونه عام و تام در ید قدرت داشته باشند - بهمین ملحوظ چون راه رسیدن شانرا با پشتونها ی آنسوی خط دیورند از محالات میپندارند و اصرار و ابرام و مسترد کردن دعوی افغانستان را از سوی پاکستان هم امر مسجل ومنطقی ، به این جهت آی اس آی و سردمداران پاکستانی به پشتونهای افغانستان حالی کرده است که ساختن افغانستان بزرگ فقط و فقط در داخل افغانستان میسر است و این زمانی برآورده میشود که قوم پشتون همه اقلیت های ساکن در افغانستان را با قساوت و بیدردی تمام محو و نابود و متواری و آواره کوه و دشت و صحرا بسازند و این یگانه فرمولی است که میتواند سیطره پشتونها را در تمام افغانستان تامین کند و تا زمانیکه همه قومیت ها و اقشار باهم برادر در افغانستان که به اصطلاح آنها دشمن پشتونها هستند مضمحل ، تضعیف و رانده و زمینگیر نشده باشند تحقق افغانستان کبیر از محالات خواهد بود . آری با کمال تاسف که این موضوع میتواند تشفی خاطر پشتونهای شوونیست طلب افغانی را تا اندازه ای زیادی برآورده سازد و پاکستان بخاطر آنکه از همبستگی پشتونهای آنسوی خط دیورند و مستقر در خاک پاکستان با پشتونهای داخل افغانستان جلوگیری کرده باشد آنها را نیز جنون آسا به گروهای تروریستی طالبان و آدمکش مبدل کرده است و شب و روز در کشتار آنها و اعمال تروریستی آنها تضاعف به میان می آورد و بگونه تروریست در ذهنیت جامعه جهانی و بگونه انتحاری و بروز اعمال ضد اسلامی در منظر و ذهنیت جوامع اسلامی آنها را در هم میکوبد مگر با کمال تاسف که این قوم نادان و جاهل هرگز به خود نمی آید و روان و دوان در پی ویرانی خود و موهبت کشور افغانستان و قوم و قبیله خود میباشد و چنان در سحر و افسون آی اس ای مسحور شده است که هرگز گوشش به هیچ نصیحتی بدهکار نیست! تصفیه قومی از زمانها سابق بوسیله سردمداران پشتون در افغانستان روی دست گرفته شده بود و در مقاطع مختلفی جنایات عظیمی را بالای اقشار مختلف غیر پشتون تحمیل کرده اند اما هرگز نتوانسته اند که آنها را از بیخ وبن برکنند و همانگونه به تضعیف این قشر ها و گروهها بخاطر سیطره بیشتر برآنها بسنده کرده اند- سردمداران پاکستانی میدانند که یورش پشتونهای وحشی کوچی و طالبانی و گلبدینی ممکنست مردم هزاره را شدیدا درهم بکوبد و ممکنست سیل آوارگان هزاره به کویته پاکستان متواری شوند با این جهت برای پیشگیری ازاین توطئه تاریخی و جنایی شان ، بگونه مقدمه باشندگان بیچاره هزاره را در ایالت بلوچستان هدف حملات شدید تروریستی قرار داده اند و دارند برای اختتام و نابودی آنها شب و روز نقشه میکشند وزمینگیر شان میکنند تا هرگز نتوانند با هزاره های داخل افغانستان در یک انسجام و هماهنگی و تساند و همبستگی و کمکهای متقابل قرار بگیرند. فلهذا صدای گلبدین صدای شوم آی اس آی و دشمنان ملیت های مظلوم و باهم برادر افغانستان میباشد- قراریکه حدس زده میشود، تصفیه قومی حتی بالای باشند گان محترم اهل هنود و سیک افغانستان بیرحمانه دارد آغاز میگردد ، آنها را که پابه پای رنجهای افغانستان سینه سپر کرده اند و درد ها و غمهای هستی سوزی را تحمل کرده اند و همینگونه در اقتصاد و امنیت و انکشاف افغانستان همانند یک شهروند مودب و بی ضرر و صبور حصه گرفته اند حالا کرسی شان را از پارلمان حذف کرده اند و به فریاد ها و تظلم شان در هیچ محکمه ای گوش نمیدهند ، کرزی که شامل این توطئه است از پذیرفتن نمایندگان اهل هنود و سیک تا کنون ابا ورزیده است و همچنان ،هندو سوزان آنها را ملغا قرار داده اند و جایداد ها و املاک آنها را افراد قلدر و زور آور پشتون در قبضه خود در آورده اند و نزدیکست حادثه شبیه به حادثه میانمار براین مردمان بیدفاع از سوی پشتونها اعمال گردد، اهل هنود و سیک بگونه جمعی به دفتر سازمان ملل درخواست داده اند که اگر ممکن باشد برای شان شرایط مهاجرت و محیط امن را مساعد سازد- پاکستان و سردمداران کثیف او میخواهند تا هندوستان را که حامی هندوها وسیکها میباشد ناراحت نموده زهر چشم نشان بدهتد و از سوی دیگر روابط هندوستان را با افغانستان دچار تشنج نموده بدبینانه بسازند- بهر صورت بدون تردید پاکستان حتم دارد تا بعد از سال 2014 که نیروهای کشورهای خارجی خاک افغانستان را ترک میکنند،نیروهای تروریستی گلبدین و طالبان و غیره را در هیآت کوچی های ستمگر و درنده خو بر باشندگان هزاره در تمامی مناطق هزار نشین بخصوص مناطق مرکزی افغانستان برای تهاجم بزرگ آماده بسازد تا بگونه غیر مترقبه در نابودی قوم هزاره و به اتش کشیدن ثروتهای مادی و معنوی آنان دست بکار شوند ، من تصور میکنم که این سیاست ادامه همان سیاست انفجار و انتحار در شهر کویته خواهد بود که تا کنون هزاران نقر بیگناه را به نابودی کشانده است و زندگی را برای مردمان آنها تلخ ساخته است.حمله بر هزاره با آتش افروزی مذهبی توام خواهد بود و به اینوسیله پاکستان خشم مردم ایران را نیز بر پشتونها متوجه میسازد- از قراین برمِاید که این حملات و تهاجم فرسایشی سالها ادامه خواهد یافت و به تدریج ملتها را کوچ اجباری خواهند داد و همینگونه تاجک ، ازبک و امثال آن یکی پشت دیگری در این لهیب خواهند سوخت، اگرچه پشتونها بجای اینکه چیزی به دست آورند و لویه افغانستانی با مردمان وحشی بسازند بدون تردید چیز هایی هم از دست خواهند داد ولی سیاست پاکستان قوم پشتون را بیشتر از پیش برده آی اس آی خواهد ساخت و مردم بیگناه ما را در بدر و بیچاره زخمها و درد های ما را فراخ و وسیع خواهد ساخت..
صدای گلبدین صدای آی اس آی است، آی اس آی از همان زمانیکه روسها در افغانستان تجاوز کردند تا ایندم سعی و تلاش مذبوحانه داشته تا قوم نادان پشتون را در مقابل همه ملیت های باهم برادر و حتی اقلیت های ساکن در افغانستان در یک چلینج و مقابله مستمرمتصادم داشته باشد ، تا ازیکسو این قوم که خودش را بزرگترین کتله در افغانستان میداند در مقابل حریفها و دشمنان مختلف و با ملیت های جداگانه رو به رو قرار بگیرند تا زمینه اضمحلال و دشمنی وسیعی را با همه اقشار جامعه افغانی میسر آورند و قشر پشتون را ضربات مرگبار وارد بیاورند و از جانب دیگر رو و سمت مبارزه آنها را از پاکستان به سوی افغانستان بگرداند زیرا سالها داعیه پشتونستان مستقل و شعار دا پختونستان زمونژ گوش پاکستان را کر و خواب راحت را برای پاکستان کابوس ساخته بود- یکزمانی سردمداران پشتون در افغانستان فقط با شعار کاذب و من درآوردی خود ارادیت و استقلال برای باشندگان آن سوی خط دیورند گلو هایشان را پاره میکردند و ولی بعد ها پا ها را بیشتر از گلیم شان دراز کرده وبعد از کودتای 26 سرطان و در زعامت داود خان الحاق آن سوی خط دیورند و پیوند آن با اینسوی خط دیورند را در اجندای مبارزه خود گرفتند و این چیزی بود که اعصاب پاکستان و ای اس آی را در هم میشکست چون امریکایی ها با این پروسه مخالف بودند و افغانستان را در محور شوروی سابق وابسته میدیدند به همین ملحوظ داود خان در زمان ریاست جمهوری اش خواست برای دلخوشی امریکا و رقابت با پاکستان از روسها قطع علایق کند و به دامن عربها و غربیها و کشور ثروتمند ایران که در همسایگی افغانستان موقعیت داشت چنگ زد ولی فرجام آنرا چنان که همه شاهدیم دیدیم و چه روزگاری در افغانستان پدید آمد که تا به امروز از کشور و مردم ما قربانی میگیرد و نه پاکستان از اجیری و نادانی قوم پشتون باز ایستاد و نه پشتونها متاسفانه هوشیار و بیدار شده سرعقل آمدند و نه امریکا علایق استراتیژیک خویش را از پاکستان منقطع کرد و حتی پاکستان را در مقابل توطئه های روسها و هندی ها با آزمایش انفجاربمب هستوی بیشتر از پیش تثبیت کرد و پشتوانه بخشید واین بخاطر جلوگیری از منافع امریکا در جنوب آسیا امر حتمی محسوب میگردید- بهر صورت با ورود طالبان در عرصه قدرت در افغانستان و حادثه 11 سپتامبر 2001 بهانه امریکا برای ورود بخاک افغانستان و عراق متحقق گردید و به کرسی نشاندن حامد کرزی که شاخه ای از گروه طالبان میانه رو و یا به عباره دیگر طالبان نکتایی پوش بود با تبانی پاکستان تسجیل گردید و این انتخاب برای مختل نشدن منافع استراتیژیک پاکستان امر حتمی شمرده میشد- با ورورد کرزی در صحنه سیاست افغانستان ازیکسو مردم افغانستان غافلگیر شدند و ازجانب دیگر زمینه یکه تازیهای پشتونها بوسیله جنایات گروه های طالبان و گلبدین به بهانه حضور نیروهای خارجی درافغانستان ابعاد دیگری به خود گرفت و پاکستان علنا در مداخله خود به خاک افغانستان یک لحظه ای هم تعلل روا نداشت- باید متذکر شد که این امریکا و نیروهای ناتو در افغانستان با تبانی و زمینه سازی پاکستان داخل خطه افغانستان گردیدند و از همه تحرکات و مداخلات پاکستان وقوف کامل داشتند و میدیدند که سنگر های داغ علیه خود نیروهای امریکایی و ناتو نیز از داخل پاکستان رهبری میگردد و فرزندان شان هر روز نابود میشوند ولی با کمال شگفتی بایست یاد آوری کرد که این خود برنامه های اغفال گیرانه وسیاست سخت دلانه خود امریکا و شرکایش بود تا از یکسو زمینه حضور شان را در افغانستان طبعی جلوه بدهند و از سوی دیگر با حضور شان در جنوب آسیا باعث تشنج و سوء تفاهم میان کشورهای دوست و باهم برادر گردند و علاوه برآن کشور ایران و کشور های آسیای میانه را تحت نظر داشته باشند و همینگونه باعث انزوای هند و چین گردند و مهمتر از همه باعث بدنامی اسلام بوسیله گروه های نامنهاد اسلامی و خوارجی چون طالبان و گلبدین گردند و زمینه ذهنیت اسلام زدایی را در نسل جوان ایجاد نمایند، جهان بینی زندگی ساز جهاد و رزم مقدس را به ترور و انفجار مبدل کنند و ایدیالوژی هستی ساز شهادت و فداکاری و ازخود گذری را به انتحار و خودکشی و نابود سازی در ذهنیت های خام و نارسا تغییر معنی و مفهوم بدهند و این کار شانرا بایستی به تکرار و سالها انجام میدادند تا مردم آنرا باور میکردند ـ تا مردم استغفرالله پی میبردند که اسلام دین کشتار و تباهی و نابودی و ضد اخلاق و شرف و رحم و مروت و بردباری است و هزاران پیامد دیگری که زمینه اسلام زدایی را بایستی مهیا میکرد و هدف دیگر امریکا و نیروهای ناتو از حضور شان در افغانستان همانا تحت سیطره داشتن کشور های خلیج و پوک کردن دولتها و ایجاد زمینه قیامهای کذایی تا تمامی کشور های عربی را دچار نوسان ها و بحرانهای سیاسی اقتصادی و امنیتی و اجتماعی شدیدی نموده و از درون مثل خوره درهم شان بریزد که فقط با یک تلنگری درهم بشکنند که ما امروز شاهد این فجایع در اکثریت کشور های عربی هستیم و رقبای برزگ امریکا و اسرائیل زمینگیر شده اند ، کشور متجاوز اسرائیل یکته تاز در کشور های خلیج گردیده است وهیچ کشوری تاب مقابله و قیام و پرخاش را علیه زورگویی های اسرائیل ندارد و کشور صهیونستی و حواریون غربی آن فقط منتظر روزی هستند تا بتوانند با یک حرکت کوچک و یک بهانه حساب شده همه کشور های عربی را بگونه درماتیک یکی پی دیگری در نوردند و تحت سیطره خویش منکوب کنند و همینگونه زمینه حضور امریکا در افغانستان برای آن بود تا در کشور های آسیای میانه پایگاه های نظامی افراز کند که امروز تقریبا در هر کشوری پایگاه سازی کرده است که حتی موقیعیت حساس افغانستان را هم بی محتوی و بی اثر ساخته است زیرا موقعیت استراتیژیک افغانستان همانند گذشته برایش مهم جلوه نمیکند ، اگر در افغانستان حضورمستمر داشته باشد و یا نه در هردو صورت میتواند از پایگاه های دیگر به اصطلاح منافع خویش را در جنوب آسیا و خلیج محافظه کند- در حقیقت امریکا و حواریون آن به همه منافع استراتیژیک خویش نایل شده اند و حالا زمانیست که بایستی دوباره عقب گرد کنند و افغانستان را با طالبان و گلبدین و پشتونهای حریص و زیاده خواه تنها بگذارند.
در این پس منظر اگر دیده شود بعد از سال 2014 بوضوح مشاهده میشود که پاکستان باردیگر حضورکمرنگش آفتابی میگردد جنگ های قومی بایستی در افغانستان تشدید گردد، چون پاکستان به هیچ وجه حاضر نیست دوسیه بایگانی شده مساله دیورند را دوتاره مفتوح کند به نفع دیگران از خطه وسرزمینش را تجزیه کند ، مساله دیورند برای پاکستان و دیگر کشورها یک مساله حل شده و قبول شده است داند و دعوی احمقانه سردمداران پشتون در افغانستان را افغانستان را پوچ و بی ارزش و مزخرف میداند و سازمان ملل متحد ، ایالات متحده امریکا و کشوراستعماری انگلیس آنرا نیز به حیث یک خط رسمی به رسمیت میشناسند- هدف پشتونهای افغانستان ساختن یک افغانستان کبیر یا لوی افغانستان است که در آن فقط پشتونها زمام امور را بگونه عام و تام در ید قدرت داشته باشند - بهمین ملحوظ چون راه رسیدن شانرا با پشتونها ی آنسوی خط دیورند از محالات میپندارند و اصرار و ابرام و مسترد کردن دعوی افغانستان را از سوی پاکستان هم امر مسجل ومنطقی ، به این جهت آی اس آی و سردمداران پاکستانی به پشتونهای افغانستان حالی کرده است که ساختن افغانستان بزرگ فقط و فقط در داخل افغانستان میسر است و این زمانی برآورده میشود که قوم پشتون همه اقلیت های ساکن در افغانستان را با قساوت و بیدردی تمام محو و نابود و متواری و آواره کوه و دشت و صحرا بسازند و این یگانه فرمولی است که میتواند سیطره پشتونها را در تمام افغانستان تامین کند و تا زمانیکه همه قومیت ها و اقشار باهم برادر در افغانستان که به اصطلاح آنها دشمن پشتونها هستند مضمحل ، تضعیف و رانده و زمینگیر نشده باشند تحقق افغانستان کبیر از محالات خواهد بود . آری با کمال تاسف که این موضوع میتواند تشفی خاطر پشتونهای شوونیست طلب افغانی را تا اندازه ای زیادی برآورده سازد و پاکستان بخاطر آنکه از همبستگی پشتونهای آنسوی خط دیورند و مستقر در خاک پاکستان با پشتونهای داخل افغانستان جلوگیری کرده باشد آنها را نیز جنون آسا به گروهای تروریستی طالبان و آدمکش مبدل کرده است و شب و روز در کشتار آنها و اعمال تروریستی آنها تضاعف به میان می آورد و بگونه تروریست در ذهنیت جامعه جهانی و بگونه انتحاری و بروز اعمال ضد اسلامی در منظر و ذهنیت جوامع اسلامی آنها را در هم میکوبد مگر با کمال تاسف که این قوم نادان و جاهل هرگز به خود نمی آید و روان و دوان در پی ویرانی خود و موهبت کشور افغانستان و قوم و قبیله خود میباشد و چنان در سحر و افسون آی اس ای مسحور شده است که هرگز گوشش به هیچ نصیحتی بدهکار نیست! تصفیه قومی از زمانها سابق بوسیله سردمداران پشتون در افغانستان روی دست گرفته شده بود و در مقاطع مختلفی جنایات عظیمی را بالای اقشار مختلف غیر پشتون تحمیل کرده اند اما هرگز نتوانسته اند که آنها را از بیخ وبن برکنند و همانگونه به تضعیف این قشر ها و گروهها بخاطر سیطره بیشتر برآنها بسنده کرده اند- سردمداران پاکستانی میدانند که یورش پشتونهای وحشی کوچی و طالبانی و گلبدینی ممکنست مردم هزاره را شدیدا درهم بکوبد و ممکنست سیل آوارگان هزاره به کویته پاکستان متواری شوند با این جهت برای پیشگیری ازاین توطئه تاریخی و جنایی شان ، بگونه مقدمه باشندگان بیچاره هزاره را در ایالت بلوچستان هدف حملات شدید تروریستی قرار داده اند و دارند برای اختتام و نابودی آنها شب و روز نقشه میکشند وزمینگیر شان میکنند تا هرگز نتوانند با هزاره های داخل افغانستان در یک انسجام و هماهنگی و تساند و همبستگی و کمکهای متقابل قرار بگیرند. فلهذا صدای گلبدین صدای شوم آی اس آی و دشمنان ملیت های مظلوم و باهم برادر افغانستان میباشد- قراریکه حدس زده میشود، تصفیه قومی حتی بالای باشند گان محترم اهل هنود و سیک افغانستان بیرحمانه دارد آغاز میگردد ، آنها را که پابه پای رنجهای افغانستان سینه سپر کرده اند و درد ها و غمهای هستی سوزی را تحمل کرده اند و همینگونه در اقتصاد و امنیت و انکشاف افغانستان همانند یک شهروند مودب و بی ضرر و صبور حصه گرفته اند حالا کرسی شان را از پارلمان حذف کرده اند و به فریاد ها و تظلم شان در هیچ محکمه ای گوش نمیدهند ، کرزی که شامل این توطئه است از پذیرفتن نمایندگان اهل هنود و سیک تا کنون ابا ورزیده است و همچنان ،هندو سوزان آنها را ملغا قرار داده اند و جایداد ها و املاک آنها را افراد قلدر و زور آور پشتون در قبضه خود در آورده اند و نزدیکست حادثه شبیه به حادثه میانمار براین مردمان بیدفاع از سوی پشتونها اعمال گردد، اهل هنود و سیک بگونه جمعی به دفتر سازمان ملل درخواست داده اند که اگر ممکن باشد برای شان شرایط مهاجرت و محیط امن را مساعد سازد- پاکستان و سردمداران کثیف او میخواهند تا هندوستان را که حامی هندوها وسیکها میباشد ناراحت نموده زهر چشم نشان بدهتد و از سوی دیگر روابط هندوستان را با افغانستان دچار تشنج نموده بدبینانه بسازند- بهر صورت بدون تردید پاکستان حتم دارد تا بعد از سال 2014 که نیروهای کشورهای خارجی خاک افغانستان را ترک میکنند،نیروهای تروریستی گلبدین و طالبان و غیره را در هیآت کوچی های ستمگر و درنده خو بر باشندگان هزاره در تمامی مناطق هزار نشین بخصوص مناطق مرکزی افغانستان برای تهاجم بزرگ آماده بسازد تا بگونه غیر مترقبه در نابودی قوم هزاره و به اتش کشیدن ثروتهای مادی و معنوی آنان دست بکار شوند ، من تصور میکنم که این سیاست ادامه همان سیاست انفجار و انتحار در شهر کویته خواهد بود که تا کنون هزاران نقر بیگناه را به نابودی کشانده است و زندگی را برای مردمان آنها تلخ ساخته است.حمله بر هزاره با آتش افروزی مذهبی توام خواهد بود و به اینوسیله پاکستان خشم مردم ایران را نیز بر پشتونها متوجه میسازد- از قراین برمِاید که این حملات و تهاجم فرسایشی سالها ادامه خواهد یافت و به تدریج ملتها را کوچ اجباری خواهند داد و همینگونه تاجک ، ازبک و امثال آن یکی پشت دیگری در این لهیب خواهند سوخت، اگرچه پشتونها بجای اینکه چیزی به دست آورند و لویه افغانستانی با مردمان وحشی بسازند بدون تردید چیز هایی هم از دست خواهند داد ولی سیاست پاکستان قوم پشتون را بیشتر از پیش برده آی اس آی خواهد ساخت و مردم بیگناه ما را در بدر و بیچاره زخمها و درد های ما را فراخ و وسیع خواهد ساخت..