Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 75757

نظام غیر متمرکز در کانفرانس روند مونیخ

24 آگوست 2013, 14:36, توسط پرویز "بهمن"

سلام به همهء کابل پرسیان وسلام خاص به آقای محمد وهمچنان سلام به نادرک افغان یا اوغان!
اولا جهان سپاس از آقای محمد که هدف ومرام اصلی مرا از مناظره ام با آقای نادر خیلی درست درک کرده اند که هدف بنده از توضیح وتشریح اصطلاح قاتلان شصت وپنجهزار کابلی چی است.
دوم اینکه نادرک برسبیل عادت همیشگی اش بار دیگر برمن تهمت جاسوسی کاگی بی را بسته است درحالیکه بنده درزمانی که قوای شوروی به افغانستان هجوم آورد ورژیم منحوس وفاشیستی حفیظ الله امین را سقوط داد طفل خورد سالی بیش نبودم، اما نادرک خیلی خوش دارد که به سان دیگر فاشیستان قومگرای دگم اندیش قبل از ارائهء هرگونه دلیل وبرهان با برچسپ زدنهای میان تهی رقیب را ازصحنهء مناظره خارج سازد ؛ اگر درین کار هم موفقیتی بدست نیاورد، خودش را درجایگاه طبیب روانی قرار داده وطرف مقابل را متهم به بیماری روانی میکند وبا این نوع تاکتیک های کهنه واز مود افتاده فکر میکند که تمام خواننده های کابل پرس? را قانع ساخته است. غافل ازآنکه انتخاب چنین روش های غیر عقلانی دربحث های جامعه شناسی از ارزش علمی پیامهای یک پیامگذار می کاهد.
من به نادر نوشته ام که بنده وکیل مدافع هیچ یک از شخصیتهای که از آدرس جمعیت اسلامی ویا جبههء شمال برخاسته اند وفعلا در فضای مطبوعات افغانستانی مطرح استند نیستم ولی درمورد استعمال واژهء جنگ سالار وقاتلین شصت وپنجهزار انسان کابلی هرگز کورکورانه نمیتوانم بی تفاوت باقی بمانم. من درین مورد خواهان وضاحت می باشم. اما نادرک به عوض اینکه درین مورد در پی اثبات ادعایش باشد برعکس بر اتهام زنی وتحقیر وتوهین وتعجیز من ادامه داده ومرا وکیل مدافع اشخاص معرفی میکند ودرنهایت به بهانهء اینکه اینجانب مریض روانی استم از دادن جواب خود داری می ورزد. اما من باچنین تاکتیک ها ازمیدان خارج نمیشوم.
درجوابیهء اخیر نادرک به آقای محمد نوشته است که : او خواهان محاکمهء گلبدین نیز می باشد وهیچ فرقی میان گلبدین وسایر جنایت کاران شمال نمی بیند. به نظر من این نوع قضاوت کردن ازنوع قضاوت های قاضی های آلمان نازی درعهد هتلر می باشد که بخاطر بحران اقتصادی ومالی همهء یهودان را بدون هیچ نوع شاهد وقرینه ایی قابل مجازات میدانست؛ اینکه نادرک خواهان محاکمهء گلبدین درپهلوی دیگر جهادی ها می باشد دلیل برآن نمیشود که نادرک قضاوت عادلانه ای فرا قومی نموده است، زیرا فاشیستان پشتون همیشه ثابت کرده اند که هروقتیکه برسر دو راهی میان بد وبدتر قرار گرفته اند ترجیح داده اند که یک هم تبارشان را نیز به قربانگاه بفرستند، اما تاوقتیکه برسر این دو راهی قرار نمیگیرند تا وقت مرگ ازهمان عنصر وطنفروش وقاتل خویش به لطایف الحیل بدفاع برمیخیزند ویا حد اقل از یاد آوری جنایات شان خود داری میکنند.
اینجا من خدمت خواننده گان عزیز مثالی ارائه میکنم که اصلا با جنگهای کابل یا به اصطلاح نادرک سگ جنگی های کابل هیچ رابطه ندارد.
مثلا همین اشخاص فاشیست پشتون را درنظر بگیرید هرزمانیکه بحث قیام علیه رژیم سردار داوود مطرح میشود، گلبدین واحمدشاه مسعود وبرهان الدین ربانی را با یک قمچین شلاق میزنند، همهء شانرا دریک قلم نمک خوران آی اس آی معرفی میکنند؛ همه را مزد بگیران ودستپختهای نصیر الله بابر وبوتو معرفی میکنند.
اما زمانیکه بحث خیزش های مردمی علیه تره کی وبعدا رژیم زنده یاد ببرک کارمل مطرح میشود آنجا گلبدین حکمتیار است که بحیث آغازگر و بنیانگذار جهاد ومقاومت علیه به اصطلاح کمونیزم ازطرف همین اشخاص تقدیر وتجلیل میشود و امتیاز میگیرد؛ نود درصد افتخارات بار جنگ وجهاد علیه شوروی را بالای شانه های حکمتیار می اندازند که اگر حکمتیار وحزب او وسایرتنظیم های جهادی عمدتا پشتون نمی بود افغانستان به کام روس فرو میرفت، درینجا دیگران یعنی حزب جمعیت اسلامی وشورای نظار وگروه های شیعه مذهب مستقر درایران ؛ درصف سازشکاران وخیانتکاران به جهاد و وابستگان ادارهء کاگی بی وایران وضد منافع ملی افغانستان کوبیده میشوند. بار دیگر زمانیکه بحث جایگاه مجاهدین بحیث یک کل در ساختار های دولت مطرح میشود اینجاست که فاشیستان پشتون گلبدین وسیاف وحقانی را بخاطر جمعیت اسلامی وشورای نظار واحزاب جهادی شیعه قربانی میکنند واز خیر جهاد شان بار دیگر میگذرند. ازنظر ریاضی این معادله را میتوان چنین تشریح کرد:
سیکولارهای قومگرای پشتون ازهر قماش آن چه چپی وچه راستی وچه غربگرا وچه شعله ایی ومائوویست با احزاب جهادی نظیر جمعیت اسلامی وبازمانده های شورای نظار واحزاب شیعه دو دشمنی دارند؛ یک : دشمنی ایدیالوژیک دو: دشمنی قومی
اما با گلبدین حکمتیار وسیاف وحقانی فقط دشمنی ایدیالوژیک دارند نه قومی.
بازهم ازنظر ریاضی:
درحالتی که منافع انحصاری قدرت پشتونها توسط غیر پشتونها درخطر قرار میگیرد معادلهء ذیل قابل تطبیق است:
گلبدین حکمتیار+ سیاف + حقانی + ملاعمر+ شعله های پشتون + پرچمی های پشتون + خلقی ها+ بقایای رژیم های سلطنتی = دوست وفرزندان اصیل میهن ومدافعان اصلی آب وخاک.

واما هرباری که کدام ائتلاف ویا اتحاد موقتی میان همهء احزاب جهادی بوقوع می پیوندد معادلهء زیر قابل تطبیق است:

گلبدین حکمتیار+ سیاف + حقانی + بقایای جمعیت اسلامی وشورای نظار+ احزاب شیعهء جهادی+ جنبش جنرال عبدالرشید دوستم + همهء سیکولارهای غیر پشتون چه پرچمی چه خلقی چه غربگرا وچه شعله ایی ومائوویست + طالبان+ القاعده = جنگ سالاران وجانیان وناقضان حقوق بشر؛ تجزیه طلبان؛ روشنفکران تنگنظر وانتی پشتون وستمی ؛ دشمنان منافع ملی ؟ افغانستان ومزدوران کشورهای خارجی درنهایت قاتلان شصت وپنجهزار انسان کابلی.
حالا نادرجان بفرماید خلاف این معادلهء ریاضی را برایم تشریح کند که من درکدام قسمت این تشریح غلط کرده ام.

جستجو در کابل پرس