Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 76386

عوامل چالش زا میان گفتمان اسلام و لیبرالیسم

17 سپتامبر 2013, 09:42, توسط باران

شبکه وحشت ....

مکتب روحانیت مبارز مکتبی است جامع و کامل که برای ده سال و صد سال و هزار سال ساخته نشده است ، برای تمام مدتی ساخته شده است که از زمان ایجاد این مکتب تا ظهور امام عصر فاصله است . و در این باره آیت الله خمینی بطور روشن متذکر شده است که :

« ممکن است آن حضرت تا صد هزار سال دیگر هم مصلحت نبینند که تشریف بیاورند » !

در این فاصله ی کوتاه یا دراز ، مکتب الهی روحانیت مبارز برای استحکام و انسجام خود احتیاج به مؤمنینی با انضباط دارد ، زیرا هیچ مکتبی بدون انضباط برقرار نمی ماند و لازمه انضباط نیز این است که ، هم پاداشی و هم کیفری در کار باشد ، با توجه باین اصل که ترس از کیفر غالباً مؤثرتر از جاذبۀ پاداش است . با این منطق روشن عقلی و نقلی ، مکتب آخوند از اول وظیفه شرعی خود دانسته است که مؤمنین را در چنان شبکۀ از ترس ووحشت محصور کند ، که زهرۀ شیر را آب می کند :

سکرات موت ، شب اول قبر ، گرز های آتشین نکیر و منکر ، غرش رعد آسای ملک الموت ، تازیانه های مشتعل ، سیخ های گداخته ای ملایک عذاب ، مطرقه و سندان برای شکستن استخوانها ، آب جوشان برای پاره کردن روده ها ، مار غاشیه که از سر تا گردنش ، هفتاد سال راه است و عقربی جراره که سرش در آسمان هفتم و دمش در زمین هفتم ( ! ) است و دهانش از مغرب تا مشرق ، و عملۀ عذاب که نفسی چون زبانه آتش دارند و خوراکی که از چرک و خون عورت زناکاران تهیه شده است ، و لباس هایی از قطران سوزان ، و چیز های دیگری که فهم معنی آنها برای مومن دشوار است ، ولی میداند که به هر حا چیز های بسیار بدی هستند :

سعیر ، جحیم ، هاویه ، سقر ، حطمه ، ضریع ، حنظل ، حمیم ، حربیش ...

اما گمان مبرید که چنین کیفری فقط به گناهان کبیره تعلق می گیرد . در مکتب روحانیت مبارز ، گناه کبیره و صغیره وجود ندارد . فی المجلس در کتاب معتبر « مجمع المعارف و مخزن العوارف تصریح شده است که :

« این عاقبتی که گفته شد ، عاقبت آن بی سعادت است که در این دنیا ریش تراشیده و شارب گذاشت ، و از این راه خودش را از شفاعت رسول خدا محروم کرد . »

در عوض اگر مؤمن شارب نگذارد و ریش نتراشد ، چیز هایی در انتظار اوست که در عمر خود به خواب هم ندیده است . و بد نیست وصفی قسمتی از آنها را از زبان شهید عالیقدر ، پیر شیراز وضو ساخته از چشمۀ عشق ، عارف ربانی آیت الله دستغیب شیرازی ، رضوان الله علیه ، بشنوید :

« .. . قصری است در بهشت مخصوص هر مؤمن از مروارید و یاقوت و زبرجد و سقف طلا ، که هفتاد خانه دارد از یاقوت سرخ ، و در هر غرفه هفتاد حجره است از زمرد سبز ، و در هر حجره هفتاد تخت است ، و بر هر تختی هفتاد فرش ، و بر هر فرشی یک حورالعین ( که با حساب ریاضی جمعاً 24 میلیون حورالعین برای هر مؤمن ) ، و در هر حجره ای هفتاد خوان طعام ، و در هر خوانی هفتاد قسم طعام و میوه از هر نوعی که خواسته باشید ، و خرما و انار نیز فراوان است . »

و چیز های دیگری که در این مورد نیز مؤمن غالباً از معنی آنها سر در نمی آورد ، ولی احساس می کند که چیز هایی خوبی است :

کافوریه ، زنجبیلیه ، سلسبیل ، تسنیم . ضمناً هرشب هفته ، در خانۀ یکی از انبیاء ، مهمانی مفصلی دایر است که عموم مؤمنین در آن دعوت دارند . و در شب جمعه ، میزبان این ضیافت ، خود خداوند عالمیان است ( شهید محراب آیت الله دستغیب ، در کتاب معاد )

بدیهی است مؤمن ، که به حمدالله از نعمت عقل و تشخیص به حد وفور برخوردار است ، با مقایسه این دو تابلو ، ارجح میداند که ریش نتراشد و از گذاشتن شارب هم صرف نظر کند . و این همان است که رضای خالق بخصوص رضای روحانیت مبارز در آن است ، و انضباط شرعی نیز از این راه حفظ می شود .

و اما جهنم :

در خبر است که عذاب گرسنه گی را چنان بر دوزخیان مسلط می کنیم که به ناچارشکم های خود را از زقوم پر سازند ، پس از آن تشنه گی را چنان بر آنها چیره می کنیم و حمیم را که آبی است در نهایت گرمی بر ایشان عرضه می سازند که بسیار از آن می آشامند ، بقسمی گرم است که اندرون آنها را ریزه ریزه می سازد و مروری است که اگر قطره ای از آن بر کوه های دنیا بریزند ، آنها را متلاشی می سازند و زقوم در شکم های تغار مانند ، آبی که بی نهایت گرم شده باشد می جوشد ، یا مثل روغن زیتون که حرارت زیاد ببیند .

و از حضرت باقر علیه السلام منقول است که :

درخت زقوم از قعر جهنم بیرون می آید و میوه و برگ و خار آن از آتش است ، و از سیر تلخ تر و از مردار گندیده تر و از آهن سخت تر است .

و از جمله طعامهای جهنم غسلین است ، و در مجمع البحرین گوید ، که آنچه از شکم دوزخیان بیرون می آید ، پس از خوردن زقوم همان دوباره خوراکشان می شود ، و از جمله ضریع است ، و مروی است که آن چیزی است شبیه خار ، از حنظل تلختر و از لاشه بد بوتر و از آتش سوزنده تر است . و دیگر صدید است ، و آن چرک و خونی است که از عورت زناکاران در جهنم خارج می شود . دیگر غسان است ، و بعضی از مفسرسن فرموده اند که آن چشمه ای در دوزخ است که سم های حیوانات سمی در آن جاری است .

و لباس ها ی اهل جهنم از قطران است و می پوشانند روی های شان را آتش ، و قطران چیزی است سیاه بد بو که به شتر چربدار می ماند که او را با پوست می سوزانند ، و نیز به آتش زود مشتعل می گردد . مروری است که اگر جامه ای از جامه های جهنم را بین آسمان و زمین دنیا آویزان سازند ، تمام اهل زمین از بوی گند و حرارتش خواهند مرد .

گناهکران که کبودی چشم و سیاهی روی نشانۀ آنهاست ، گاهی با موی سر و دفعه ای با پا به دوزخ کشانده می شوند ، و زنانیکه غل ها در گردنیشان است با زنجیر ها کشانیده می شوند در آب سوزان ، سپس در آتش افروخته میشوند مانند کله ی گوسفندان بریان شده که دندانها نمایان و لبها آویزان است .

بدست خزنه ی جهنم گرز های آهنین است که بر سر جهنمیان می کوبد هر وقت که بخواهند از جهنم فرار کنند .

و درون جهنم روایت است ، که اگر جن و انس جمع شوند یک مقمعه جهنم را نتوانند بلند کنند . و مروری است که که دو چشم موکلین دوزخ مثل برق جهنده است و نیشهای آنها مانند بلندی های کوه ها است . آتش از دهان آنها خارج می شود . مابین دو کتف آنها یک سال راه است و می توانند به یکدست هفتاد نفر را بلند کرده در آتش اندازند .

برای دوزخ هفت در است و هر عده ای از جهنمیان از دری که به آنها اختصاص دارد وارد می شوند . اسامی هفت در جهنم چنانکه از حضرت امیر علیه السلام رسیده بدینقرار است :
ادامه دارد .

جستجو در کابل پرس