Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 77285

سوداگران سیاه سخن یا افزار نحس تفرقه و نفاق در میان اقوام و ملیتهای محروم کشور

1 نوامبر 2013, 18:38, توسط جاويد قره

ضمن لعنت به روح و روان تاجيكان فاشيست ، سكتاريست و نژاد پرست اينك ، گوشه از جنايات نا بخشودني أنها را به نشر مي رسانم

در زمان کسب تمرینات نظامی در دوره اول اقامت در پاکستان احمدشاه جوان که ریش و بروت هنوز نکشیده بود با حکمتیار خیلی نزدیک میشود و در همین زمان حکمتیار به او پیشنهاد میکند تا تخلص مسعود را انتخاب کند که او آنرا پذیرفته و از همان زمان به بعد خود را احمد شاه مسعود خطاب میکند. بعد از دور اول تمرینات نظامی بوسیله نظامیان پاکستان که جنرال بابر مسولیت مستقیم آنرا به عهده داشت گروپ مسعود مخفیانه از راه کنر ، نورستان و لغمان به پنجشیر آمده و بالای پسته های دولتی به حمله آغاز میکنند. مردم محل از جمله فامیل پهلوان مشهور کشور احمد جان که سردار محمد داود خان را شخصیت ملی و وطنپرست میدانستند به همکاری دولت شتافته و باند جنایتکار و فروخته شده به پنجابی های بویناک پاکستانی مسعود را با شکست شرمسار مواجه میسازند.
مسعود از محل فرار کرده و دوباره راهی پاکستان میشود و با بیشرمی غلامی پنجابی های پاکستان را قبول کرده و بوسیله آنها اعاشه و اباته میشود.
بعد از تجاوز روسها به افغانستان مسعود به دستور پاکستانی ها و با پول زیادی که از طریق سی آی ای در اختیار او قرار گرفته بود با یکعده دیگر داخل افغانستان شده اول در نورستان زیر حمایه مجاهدین آن دیار قرار گرفته و بعدا ً به پنجشیر رفته و با پول که سی آی ای از طریق آی اس آی پاکستان به او میپرداخت یکعده را بدور خویش جمع کرده و بر علیه روسها اعلان جنگ کردند. ولی این حملات بر علیه متجاوزین روس وقتی قوای مربوط به اردوی سرخ داخل دره پنجشیر شدند خاتمه یافت.
احمد شاه مسعود در بدبختی های افغانستان سهیم است، در جریان جنگ های داخلی سالیان ۱۹۹۲ـ۱۹۹۶، مدتی وزیر دفاع ربانی شد و دود از دماغ مردم درآورد. وی یكی از مسئولین تباهی ها و خیانت های بیشماری در كشور است. برعلاوه كشتار مردم بیگناه كابل و ویرانی این شهر، مزدوران شورای نظار همراه با حیوان صفتان سیاف، زن و مرد و طفل اهل تشییع افشار را از تیغ كشیدند و مرتكب بی ناموسی های غیر قابل بیان گردیدند. قانونی مانند سائر عمال شورای نظار از مدت ها قبل در خدمت اجانب بوده و از ارتباطات احمد شاه مسعود با روسیه، ایران، هند و اخیراً امریكا مستفید شده است. مؤلف كتاب الاشه شكن در صفحهء ۶۳ كتاب خود در مورد احمد شاه مسعود می نویسد: «او همچنان در قاچاق مواد مخدره شركت كرده بود. در اوقات مختلف از روس ها، ایرانی ها، هندی ها و امریكائیان پول بدست میاورد. »

قابل یادآوری است كه احمد شاه مسعود، ربانی و سائر همكیشان شان در دههء ۱۹۷۰ میلادی از آی اس آی پاكستان هم پول میگرفتند و در افغانستان دست به تخریب میزدند. در حقیقت وطنفروشی و خیانت به كشور برای این گروه ضد ملی بیك فرهنگ مقدس مبدل گشته و برای شان غرور آفریده است. زمانیكه امریكا بعد از حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، تصمیم به سقوط نظام طالب گرفت، ائتلاف شمال بالاخص جناح شورای نظار غرض غصب قدرت خود را به این كشور (امریكا) فروخت، اما تعلقات قبلی این گروه با روسیه، ایران و هند نیز تا اكنون پا بر جا مانده است. خوشا بحال عمال شورای نظار كه از حمایت همه قدرت های اجنبی دخیل در قضیهء افغانستان بشمول پاكستان برخوردار بوده اند. استعداد و توانائی شان در خوش نگهداشتن قدرت های بیگانه محیرالعقول است.
هنگام که آقاي خلیل هاشمیان حقايق بزرگ را برشته تحرير مياورد چه ميشود اگر به قلم و همتش افتخار نمائيم؟

وی مینویسد که احمد شاه مسعود صرف يک قوماندان محلی است و هنوز کار نکرده که او را قوماندان جهاد و ناجی افغانستان بخوانيم، و از جانب ديگر در سلوک و اعمال او جوهر زعامت ملی ديده نميشود، و با استعمال مقوله خشت پخته سنگ مرمر نميشود پيشگوئی کردم که از احمدشاه مسعود پنجشيری يک زعيم ملی ! ساخته شده نميتواند. بعد از آنکه مجاهدين حکومت کابل را اشغال و احمدشاه مسعود را وزير دفاع ساختند، بی کفايتی هائی از مسعود ديده شد که گويا تيزاب کابل اين خشت پخته ناپخته را شاراند و مردم کابل باو القاب متعدد دادند، از قبيل: موش کابل، شير بمبيرک، قوماندان قرتوک، قوماندان پتاقی، قوماندان ملاقی، قوماندان تلخان، چوته قوماندان، بی ثبات قوماندان، باتوک قوماندان، سنگ فروش قوماندان، وطنفروش قوماندان، و غيره. مدتی بعد احمدشاه مسعود با حزب وحدت جنگيد و شيعه و هزاره را در اطراف کابل قتل عام کرد.

  • قتل عـــام درافشــار:

مبرهــن است که شهروندان کابل، تاریخ خونین وپرمخافتی را درجریان جنگهای تنظیمهای "مجاهدین" (۱۳۷۱-۱۳۷۵ خورشیدی) سپری کرده اند، دراین میان قتل عــام درافشارکابل مورخ ۲۱ و۲۲ ماه دلوسال ۱۳۷۱ یکی ازغمبارترین ودهشتبارترین آنهاست. درافشارکشتارانسانهای بیگنــاه وفجایع انجام شده تا سرحد «ژنوساید » نسل کشی انجامیده است. با دنبال نمودن جریان عملیات محاربوی وتهاجم برافشار می توان به بخشی ازجنایاتی که درآنجا به وقوع پیوسته پی برد، ابعاد قساوت وبی رحمی چنان گسترده است که خواندن ونوشتن هرواقعۀ آن، انسان را به وحشت می اندازد، زنان، مردان، کودکان پیروجوان به بیرحمی کشته شده، آنهاییکه ازفاجعۀ افشارجان به سلامت برده اند، با زخم های عمیق روحی وروانی با دشواری، اکنون به زندگی ادامه میدهـند.
نخست آنکه: احمدشاه مسعود خواسته بود که قرارگاه سیاسی ونظامی حزب وحدت اسلامی را که درعمارت انستیتوت علوم اجتماعی، متصل به افشارموقعیت داشت، و به مرکزیک حکومت علیحده مبدل گردیده بود، اشغال نموده، عبدالعلی مزاری واعضای رهبری حزب وحدت را درجریان تهاجم سرکوب ویا دستگیرنماید.

دوم آنکـــه: با یک تهاجم سازمان یافته حزب وحدت را ازساحۀ غرب کابل به دورانداخته، مناطق تحت کنترول او را به تصرف درآورده، ساحۀ حاکمیت خویش را درغرب شهروسعت بخشیده با مناطق تحت نفوذ (اتحاد اسلامی سیاف) متحد خود درغرب کابل وصل نماید.
نخست آنکه: احمدشاه مسعود خواسته بود که قرارگاه سیاسی ونظامی حزب وحدت اسلامی را که درعمارت انستیتوت علوم اجتماعی، متصل به افشارموقعیت داشت، و به مرکزیک حکومت علیحده مبدل گردیده بود، اشغال نموده، عبدالعلی مزاری واعضای رهبری حزب وحدت را درجریان تهاجم سرکوب ویا دستگیرنماید.

فــــرماندهــــان عمومی عملیات تهاجمی برافشار:

فرماندهی عمومی عملیات تهاجمی برافشار را مورخ ۲۱-۲۲ ماه دلو سال ۱۳۷۱ خورشیدی مطابق ۱۰ و ۱۱ فبروری سال ۱۹۹۳ میلادی که موجب قتل عــام شهروندان مئومن ومعصوم و جنایات هول انگیز در شهر گردید، شخص احمدشاه مسعود به عهده داشت. مسعود به حیث سازمان دهنده وفرمانده اصلی عملیات، قوتهای نظامی مربوط (شورای نظار-جمیعت اسلامی) را به گونۀ مستقیم وقوتهای نظامی متحد ائتلافی خود (اتحاد اسلامی) مربوط سیاف را بطور غیرمستقیم در این عملیات رهبری و سوق و اداره میکرد. در عین حال فرماندهی قوتهای اتحاد اسلامی را که در غرب کابل آمادۀ تهاجم بودند، شخص عبدالرب رسول سیاف و فرماندهــان دیگر او در حالیکه با قرارگاه عمومی، و مرکز فعالیت مسعود در ارتباطات سیستماتیک مخابره ای قرار داشتند، سوق و اداره می نمودند.

قرارگاه فرماندهی مسعود درچهارراهی کارتۀ پروان دریک عمارت (مربوط رحیم پنجشیری معروف به رحيم غلام بچه) حدود دونیم کیلو متر ازقرارگاه حزب وحدت دورترموقعیت داشت. این قرارگاه با تدابیروسیع امنیتی، جابجایی وسایط وسیستم های مخابره، آتشبارهای سبک وسنگین ووسایط زرهی مجهرگردیده، وشبکه های ارتباطات آن با تمام فرماندهــــان شرکت داشته درعملیات تهاجمی بطور سیستماتیک تأمین گردیده بود. همهچنان درعملیات محاربوی افشارکه قتل عــام شهروندان بیگناه درقبال آورد، تعداد زیادی از فرماندهـــان نیروهای نظامی متخاصم، "مجاهدین" ازهردو جناح جنگ اشتراک نموده بودندکه ارائه فهرست کامل وهمگانی ازآنها را دشوارگردانیده است.

دراینجا به فهرستی استناد می شود که به وسیلۀ یک سازمان بین المللی (پروژۀ عدالت برای افغانستان) ارائه داده شده است:

یک: فرماندهان جمعیت اسلامی (شورای نظار) که در عملیات تهاجمی بر افشار سهم عمده داشتند، ازین قرار اند:

ملا محمد قسیم فهیم، رئیس ادارۀ استخبارات حکومت اسلامی، مسئول کشف که در برنامه ریزی عملیات و جریان آن نقش عمده را به عهده داشت.

انوردنگرفرمانده جهادی فرقۀ شکردره

ملاعزت فرمانده فرقۀ جهادی پغمان

محمد اسحاق پنجشیری فرمانده لوای جهادی

حاجی بهلول پیجشیری فرمانده لوا

بابه جلندرپیجشیری فرمانده لوا

خنجراحمد پنجشیری فرمانده غند

مشتاق لعلی فرمانده کندک

بازمحمد احمدی بدخشانی فرمانده فرقۀ قرغه

همچنان دراین عملیات محمدیونس قانونی، بسم الله خان، بابه جان، حاجی الماس وگل حیدرنیزسهم ویژه را ایفا نموده اند.

جستجو در کابل پرس