ايكاش بجاي نامه عقيل پسر كاكاي حسين ميشد خود او نزد حسين ميتوانست ميرفت تا مگر فريب كه خورده بود را با وضاحت براي حسين ميگفت زيرا روز قبل از شب اعدام عقيل اين پسر كاكا با نيروي دو هزارنفري رفته بود زير قلعه عبيدالله ابن زياد والي كوفه اما در عصر همان روز از ان نيرو يك نفر در كنار عقيل نه ايستاد، همه فرار كردند، عقيل تازه فهميده بود لشكر همراه به ظاهر مسلمان ولي فريب دهنده علي و حسن كه با عقيل زير قلعه ابن زياد امده بودند برنامه جز فريب و اتش زدن جنگ چيزي ديگري نداشتند اين بود كه عقيل گرفتار و اجازه يافت قبل از اعدام نامه به حسين بنويسد، فريب را وقتي حسين فهميد كه ديگر كار از كار گذشته بود چاره نداشت جز التماس بيرون آمدن از جنگ و دادن پيشنهاد اشتراك در جبهات جهاد ولي ديگر دير شده بود جزاي انسان فريب خورده بايد داده ميشد كه چنين شد
ايكاش بجاي نامه عقيل پسر كاكاي حسين ميشد خود او نزد حسين ميتوانست ميرفت تا مگر فريب كه خورده بود را با وضاحت براي حسين ميگفت زيرا روز قبل از شب اعدام عقيل اين پسر كاكا با نيروي دو هزارنفري رفته بود زير قلعه عبيدالله ابن زياد والي كوفه اما در عصر همان روز از ان نيرو يك نفر در كنار عقيل نه ايستاد، همه فرار كردند، عقيل تازه فهميده بود لشكر همراه به ظاهر مسلمان ولي فريب دهنده علي و حسن كه با عقيل زير قلعه ابن زياد امده بودند برنامه جز فريب و اتش زدن جنگ چيزي ديگري نداشتند اين بود كه عقيل گرفتار و اجازه يافت قبل از اعدام نامه به حسين بنويسد، فريب را وقتي حسين فهميد كه ديگر كار از كار گذشته بود چاره نداشت جز التماس بيرون آمدن از جنگ و دادن پيشنهاد اشتراك در جبهات جهاد ولي ديگر دير شده بود جزاي انسان فريب خورده بايد داده ميشد كه چنين شد