ناظمی میگوید:
شب بغداد، به گیسوی دلاویزش
مهمان است !
یک شاعر ایرانی معاصر گفته:
ای حاصل جمع پری و كژدم و ماهی!
يک نيمه طرب زايي و يک نيمه تباهی!
گيسوی تو تعبير هزاران شب بغداد...
چون خواب شب باز پسين، نامتناهی!
عرصه ء شعر و ادب، جولانگاه ابداع و ابتکار است، همیشه چنین بوده و خواهد بود، چرا از میان صد ها شاعر در دوره مغل و غزنوی، فقط اسم چند شاعر را اکنون بیاد داریم. چرا فقط فرخی و منوچهری را ارج میگذاریم یا حافظ و عبید زاکان را!
کاربرد دوباره تصویرها و تعبیرات مکرر( کلیشه ها) چیزی بر اعتبار شاعر نمی افزاید. شعر بلند و طویل، مظهر توانایی و نبوغ سراینده نیست !آقای ناظمی ، در قطعه شاعرانه شان ، بسیاری تصاویری که وارد کرده اند، دستاورد دیگران است، بخصوص شاعران همروزگار.
مثلا آقای ناظمی گفته اند:
چه کسی میگوید
که به یک گل نتوان ساخت بهار
تو که تنها گل اینجایی
در تو یک شهر بهاران شده ست!
***
یک شاعر ایرانی معاصر میگوید:
مردی که از دوچشم تو، تبعید میشود
در امتحان حادثه، تجدید می شود
گفتی به بین، بهار به یک گل نمیشود
میگویمت دوباره، به تاکید، میشود!
(سیامک بهرام پرور)
***
همنیطور ده ها عبارت و تشبیه و تمثیل آقای ناظمی، همه جا در دفتر و دیوان شاعران معاصر ایران نگریسته میشود:
مثلا تعبیراتی مثل فصل پنجم روایت، واژه پوسیده تقویم ، شاخه دست ، غم تنهایی ماهیها ، باغ تنهایی ،و سوسه دلتنگی و........
«باغ تنهایی» اسم یک وبلاگ ادبی است!
ناظمی:
سال ها شد که ازین خانه خدا کوچیدست!
شاعر ایرانی :
جای پایش در رواق سینه بود
ای زبانم لال، خدا کوچیدو رفت!
اما آقای ناظمی ، واژه زیبای « ارسی» را به جای « پنجره » بکار گرفته که قابل ستایش است، اندک ابتکاراتی دیگر هم در شعر شان هست!
ناظمی میگوید:
شب بغداد، به گیسوی دلاویزش
مهمان است !
یک شاعر ایرانی معاصر گفته:
ای حاصل جمع پری و كژدم و ماهی!
يک نيمه طرب زايي و يک نيمه تباهی!
گيسوی تو تعبير هزاران شب بغداد...
چون خواب شب باز پسين، نامتناهی!
عرصه ء شعر و ادب، جولانگاه ابداع و ابتکار است، همیشه چنین بوده و خواهد بود، چرا از میان صد ها شاعر در دوره مغل و غزنوی، فقط اسم چند شاعر را اکنون بیاد داریم. چرا فقط فرخی و منوچهری را ارج میگذاریم یا حافظ و عبید زاکان را!
کاربرد دوباره تصویرها و تعبیرات مکرر( کلیشه ها) چیزی بر اعتبار شاعر نمی افزاید. شعر بلند و طویل، مظهر توانایی و نبوغ سراینده نیست !آقای ناظمی ، در قطعه شاعرانه شان ، بسیاری تصاویری که وارد کرده اند، دستاورد دیگران است، بخصوص شاعران همروزگار.
مثلا آقای ناظمی گفته اند:
چه کسی میگوید
که به یک گل نتوان ساخت بهار
تو که تنها گل اینجایی
در تو یک شهر بهاران شده ست!
***
یک شاعر ایرانی معاصر میگوید:
مردی که از دوچشم تو، تبعید میشود
در امتحان حادثه، تجدید می شود
گفتی به بین، بهار به یک گل نمیشود
میگویمت دوباره، به تاکید، میشود!
(سیامک بهرام پرور)
***
همنیطور ده ها عبارت و تشبیه و تمثیل آقای ناظمی، همه جا در دفتر و دیوان شاعران معاصر ایران نگریسته میشود:
مثلا تعبیراتی مثل فصل پنجم روایت، واژه پوسیده تقویم ، شاخه دست ، غم تنهایی ماهیها ، باغ تنهایی ،و سوسه دلتنگی و........
«باغ تنهایی» اسم یک وبلاگ ادبی است!
ناظمی:
سال ها شد که ازین خانه خدا کوچیدست!
شاعر ایرانی :
جای پایش در رواق سینه بود
ای زبانم لال، خدا کوچیدو رفت!
اما آقای ناظمی ، واژه زیبای « ارسی» را به جای « پنجره » بکار گرفته که قابل ستایش است، اندک ابتکاراتی دیگر هم در شعر شان هست!