Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 59504

قتل احمد شاه مسعود!

18 جون 2012, 15:19, توسط محراب الدین

احمد شاه مسعود را از زبان یک خارجی بشناسید
از: Roger L. Plunk يکی از ميانجيان و حاميان سيار صلح بين الملل که در نشريه ء‌ The Source بتاريخ اول دسمبر ۲۰۰۱ منتشر گرديد.
در سال ۱۹۹۸ من دو ماه را طور مهمان در دره ء پنجشير٬ در افغانستان سپری کردم. من در آنجا منحيث ميانجی و بيطرف بودم و ملاقات هايی پيهم با مسعود داشتم و ميخواستم طرز ديد وی را در مورد آينده ء افغانستان بدانم. آخرين ملاقات ما با مسعود در هنگام صرف صبحانه در خانه ء خود مسعود بود.
در افغانستان غذا به شکل سنتی در روی زمين خورده ميشود. به طوری که چهار زانو به دور دسترخوان نشسته که مانند ميز غذا خوری است. خود مسعود دسترخوان را هموار کرد و ما را به خوردن غذا دعوت نمود. باد بهاری به داخل اتاق ميوزيد و اشعه ء خورشيد صبحگاهی در اطراف ما ميدرخشيد. در بيرون درخت های بادام پر از شگوفه ها به مشاهده ميرسيدند و آواز نغمه ها پرندگان گوشها را نوازش ميداد. من به مسعود گفتم که باغچه ء‌ زيبايی دارد. در جوابم گفت: روسها اکثر درختان را از بين بردند و زمانی که آنها اينجا را ترک کردند ما به احيای دوباره پرداخته و نهالهای ديگری غرس نموديم و زمانی که صلح در افغانستان مستقر گردد ما پروسه ء برق را انکشاف خواهيم داد و جنگلات اطراف کوهها را دوباره احداث خواهيم کرد.
خيال و تصور مسعود برای انکشاف و پيشرفت دره ء پنجشير در چهره اش آشکارا بود. تواضع و فروتنی در او پيدا بود. لباس ساده و مردمی میپوشيد. مودبانه حرف ميزد٬ زياد ميخنديد و هنوز احساس عميق تر برای مردم افغان داشت. اکثرآ او را ميديدم که از مهمان خانه ای که من در آن اقامت داشتم به طرف دفتر کارش با تنها يکی دو تن از محافظانش همراهی ميشد٬ نه مثل ديگر رهبران که با شان و شوکت و خود خواهی بدرقه ميشدند. او يک شخص ملی با ديدگاه ملی بود. اما در ضمن او يک پنجشيری هم بود. با خيال و ديد برای پنجشير برای مردم محلی آن.
سمت رسمی مسعود وزير دفاع بود اما وی ترجيح ميداد يک قوماندان عادی باشد. وی مرکز اتحاد بود و خط اول شمال کابل را بر ضد طالبان کسانی که مسعود را آخرين و بزرگترين مانع ايشان برای کنترول افغانستان ميديدند به دست داشت. افغانها او را شير «‌ پنجشير » ميناميدند. که معنی پنج شير را ميدهد و او شير شير ها بود. کهنسالان افغان ميگويند:‌ هر کسی که بخواهد به افغانستان تهاجم نمايد بايد آگاه باشد٬ که در زير هر سنگ کوه يک شير خفته است. زمانی که مسعود با روسها ميجنگيد آنها ميگفتند ( احمد شاه مسعود شير است ).
اشخاصی که توسط بم انتحاری مسعود را در نهم سپتامبر به شهادت رسانيدند٬ اين فقط دو روز قبل از حمله به امريکا بود و قتل وی ارتباط به بن لادن ميگرفت. چنين معنی ميدهد که مسعود بزرگترين دشمن بن لادن در افغانستان بود و ما چنين فرض کرده ميتوانيم که بن لادن ميخواست مانع داشتن چنين دوست و هم پيمان قدرتمند امريکا شود. تصور شده ميتواند که مسعود اولين قربانی حمله بالای امريکا باشد.
گرچه مسعود مرد ولی افکار و خيالاتش هنوز زنده است. اخيرا در ويديو ها و تصاوير از قوتهای اتحاد شمال در کابل و مزار شريف عساکر با حمل عکس های بزرگ از احمد شاه مسعود به حيث سمبل ملی مراسم ويژه ای را اجرا ميکنند. پس ديد و منظر وی زياد تر از پيش شده است. اتحاد شمال ای که کنترول افغانستان را به دست دارند و اين کوشش ها بود که باعث تشکيل يک دولت جديد در افغانستان شد.
بعد از ختم صبحانه مسعود عقب نشست و يک ارايه ء طويل خويش را از نقطه ء نظر سياسی برای آينده ء افغانستان بيان کرد. مسعود ميخواست يک سيستم فدرالی را در افغانستان بازتاب دهد. او به من گفت: فشار های زيادی بالای مردم افغانستان بوده است و اين بايد تغيير يابد. افغانستان اضافه از ۳۰ ولايت دارد و او به طور مفصل برايم شرح داد که چگونه ميتوان افغانستان را به ۹ ايالت مختلف٬ شامل ولايت فدرال که در پايتخت کابل باشد٬ تهداب گذاری کرد.
تاريخ افغانستان توسط انکشاف تدريجی قدرت يا کنترول مرکزی کابل نشان داده شده است. قبل از تهاجم شوروی٬ تمام مقررات دولتی توسط دولت تعيين ميشد و يک موقعيت کوچک برای استقلال داخلی مردم باقی گذاشته شده بود که اين يک تنگنا را ايجاد کرد و از اين رو قدرت های سياسی را بميان آورد که تمايل به کشمکش ها برای قدرت داشته باشند٬ اکثرآ‌ بين اقوام و مليت ها که تحت فشار دولت و فاقد نيرو و آزادی بيان بودند. شوروی ها و طالبان اين وضعيت را به نهايت رسانيدند.
وجود يک دولت فدراليزم جدا شدن قدرت ها بين دولت ملی و ضمام داری محلی ولايات ميباشد که در رقابت با هم ديگر هر يک ساحات تحت تسلط خويش را اداره ميکنند. قسمی که پدران بنيان گذار امريکا به خوبی ميدانستند٬‌ حکومت های قدرتمند محلی منجر به منحط شدن در حکومت ملی ميشوند. يک سيستم فدرالی اين اختلاف را از بين ميبرد و ضمام داری محلی را قدرت ميبخشد تا موضوعات محلی خود را فيصله نمايند. با پشتيبانی از قدرت های محلی توأم با پايدار ساختن اتحاد ملي، يک سيستم فدرالی در افغانستان خواهد توانست اساس برای به وجود آوردن صلح و آشتی تمام گروپهای قومی و مذهبی گردد تا بازتاب دهنده ء هماهنگی تمامی مردم افغانستان باشد. مسعود عامل اکثر سالهای جنگ را در افغانستان نفوذ قدرت خارجی ميدانست. البته در اول تهاجم شوروی٬ بعدآ‌ پاکستانی ها٬ کسانی که طالبان را حمايت ميکردند و در اين اواخر شبکه تروريستی القاعده. وی با احساسات و علاقه ء شديد به من گفت:‌ ما بايد خود را از تهاجم و نفوذ قدرت خارجی بيرون بکشيم و استواری و پايداری را در خود جستجو کنيم. وی کمک و مشورت خارجی را خوش آمديد گفت اما نه مداخلات سياسی را .
اتحاد شمال اخيرآ‌ بن (‌جرمنی ) و يا جای ديگری بيرون از افغانستان را برای برگذاری اتخاذ تصاميم نهايی راجع به افغانستان را رد کرد. چنين جلسات صرف برای بحث يا گفتگو های مقدماتی معين شده است. يک دليل آن اينست که در آن حضور نفوذ خارجی ميباشد. دليل ديگر مربوطه اينست که چنين تصاميم بايد ريشه ء‌ فرهنگ افغانی داشته باشد تا مشروعآ قانونی پنداشته شود. (‌ فکر کنيد که جلسه ء مطابق قانون اساسی امريکا جايی که قانون اساسی امريکا طرح شد، در پاريس و يا لندن باشد به جای آنکه در فلادلفيا برگذار شود ) پس پلان جاری برای يک حکومت انتقالی به واسطه ء لويه جرگه بايد در کابل تشکيل جلسه شود.
به گفته ء مسعود يک حکومت انتقالی افغانستان را بايد از قوماندان سالاری به طرف مردم سالاری ببرد و اقدام به جمع آوری اسلحه ء‌ ثقيله از قوماندانان٬‌ تشکيل شورا برای طرح قانون اساسی و آماده ساختن کشور برای انتخابات به يک دولت جديد نمايد. برای دولت انتقالی مسعود تأکيد کرد تا يک اداره ء‌ توأم با روحيه ء مردمی باشد٬ تا مردمی را که طی ۲۳ سال جنگ از هم پاشيده اند راضی بسازد و باعث بوجود آمدن مصالحه و هماهنگی گردد. او گفت بايد به مردم محلات همکاری شود، نه اينکه قانون را به زور به آنها تحميل نمايد قسمی که روسها و طالبان انجام دادند.
قوماندان مسعود تمام زندگی خود را وقف جانبازی٬‌ بارها قرار گرفتن در حلقات محاصره ء مرگبار و امور نظامی نمود. اما هدف از جنگ وی آوردن صلح و آرامش به ميهن و مردمش بود. در آخرين ملاقات صبحانه ء ما من از وی قدر دانی کردم و او نيز از من تشکری کرد.

آنلاین : http://ahmadshahmasoud.persian...

جستجو در کابل پرس