Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 46989

کدام استقلال؟

20 آگوست 2011, 23:19, توسط baqi samandar

باقی سمندر
اسد سال ۱۳۹۰ خورشیدی
اګست سال ۲۰۱۱ میلادی

در باره لغو برده ګی در دوران شاه امان الله
و جنبش مردم هزاره ازسالهای ۱۸۸۰ به بعد

سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس? !
سلام به هموطنانی که با نوشتن یادداشتهای خویش نظریات وپرسشهای شان را مطرح ساختند .
چند ساعت پیش بشما قول دادم که بعد ازمطالعه نمودن اسناد تاریخی در مورد پرسشهای شما نظرم را منسجم نموده وبرایشما مینویسم .
اینک میکوشم هرچه فشرده تر بنویسم .
یکبار بایست به هشتاد وهفت سال پیش از حالا در زمان شاه امان الله برګردم و یکبار هم ګامی به یکصد وبیست سال پیش از امروزدر زمان امیر عبدالرحمن یا پدرکلان شاه امان الله بګذارم تا بتوانم پاسخی به سوالهای شما بیابم.
پیش از آن ګوشه ای از افکار یک انسان مورخ را در باره تاریخ نګاری مینویسم .تا علاقمندان تاریخ جنبش مردم هزاره با برخورد تاریخی – سیاسی – اجتماعی – فرهنګی ونظامی به موضوع برخورد نمایند ودرسهایی رابرای نسل کنونی ونسل های بعدی علمن تنظیم نمایند .
سیر تاریخی واژه ایستوریا :
« سیر تاریخی واژه ایستوریا به لحاظ معنایی دارای اهمیت بسیاری است. با اوج ګیری حیرت آورفعالیت فکری وسیاسی در دولت شهر های ایونی ( یونیا – ایون – ناحیه قدیم اسیاس صغیر – مترجم ) قرن ششم وپنجم پیش از میلاد ، واژه ایستوریا – یعنی جستجوی هر آنچه بدانستنش بیرزد – با نوع دانش مورد توجه فراوان شهروندان یک دولت شهر، نظیر شناخت کشور ها ، رسوم ونهاد های سیاسی موجود و پیشین یکی شد . دیری نپایید که محدودیت و نارسایی ایستوریا نسبت به شناخت رویدادهایی که با رشد آن پدیده ها همراه بود ، آشکار ګردید ، وواژه تاریخ به معنای متعارفش زاده شد.
رومیان ، هم صورت نوشتاری وهم معنای این واژه را پذیرفتند.آنان هیستوریا را به عنوان یک کلمه علمی پذیرفتند ولذا انتقال آن بزبانهای لاتینی ، تغییرات آوایی به بار نیاورد، چه اګر واژهای از زبان ګفتاری کوچه وبازار میبود چنین دګر ګونی ها می پذیرفت . به هر حال معنای عامیانه آن پیشتر در زبان لاتین رو به زوال نهاده ، بیش از حد به ابهام ګراییده وشبحی از معانی ګوناګون به خود ګرفته بود که نزدیک ترین آنها به معنی اصلی حکایت ، افسانه ، یا مشتق انګلیسی آن از زبان فرانسه « داستان » بود .
سر انجام هنګامیکه این واژه شان علمی اش را بازیافت ، به صورت مصنوعی احیا شد .
Istoria,historie,history,historire
غیره یا برګردانش به زبانهای بومی نظیر المانی
Geschichte
که مصنوعی بودنش کمتر از انها نبود .
در آنروز ګار قالب تمامی این واژه ها مالامال از معانی تازه شده بود . اکنون تاریخ فرایند رسیدن چیزی به مرحلهای خاص ، با همنوایی بادیدګاه سنتی تاریخ، انسان بود ، بویژه نهادها وفعالیتهای سیاسی انسانی . به هرحال رواج عام کاربرد مفهوم تاریخ برای هر چیز قابل ادراک ، جاندار یا بیجان ، در قرن نزدهم ګسترشی کاملا منطقی بود . بدین معنا ، تاریخ مفهوم فراګیر شده است. میتواند فلسفه ادعا کند که هرزمینه وفعالیتی در قلمرو آن قرار دارد .» (۱)
با بیان این تمهید یا پیشګفتار در بارعلم تاریخ من مینګارم که :
از زمانیکه تاریخ به علم تبدیل شده است ، ایجاب مینماید تا به تاریخ به مثابه علم برخورد شود. برخی از انسانها چنان می پندارند که تاریخ افغانستان ومردم هزاره نیز مانند تاریخ اروپا در یک جمله خلاصه میګردد که :
« تاریخ کلیه جوامع به استثنای کمون اولیه تاریخ مبارزه طبقاتی است » اما بررسی تاریخ افغانستان بطور عام وتاریخ مردم هزاره از سال ۱۲۰۰ م تا ۱۸۸۰ م و ۱۸۸۰ میلادی تا ۱۹۲۱ واز آنروز تا حال نیاز به بررسی جداګانه علمی وتحقیقی دارد . این نبشته من صرف بخاطر پاسخ به علاقمندان این بحث در ظرف چند ساعت تهییه میګردد و هیچګاه ازجانب من بررسی تاریخی نامیده نمیګردد بلکه پیش در آمد بررسی هایی خواهد ګردید تا علاقمندان این بحث زحمت را به خود هموار سازند و با تحقیق بتوانند یک صدوبیست سال اخیر را در هزاره جات روشن سازند . من از پیش در مورد شعار دادن ها خموشی اختیار خواهم نمود .
دوران استقلال افغانستان
و برخورد شاه امان الله به موضوع برده ګی ولغو برده ګی :
بعد از استرداد استقلال افغانستان به رهبری شاه امان الله تلاشهایی برای ترقی وپیشرفت در جامعه افغانستان صورت ګرفت . یکی از تلاشها برقراری حاکمیت قانون در افغانستان بود .
جرګه جلال آباد :
در جرګه جلال آباد در سال ۱۳۰۱ با شرکت نمودن ۸۷۲ نماینده مسوده قانون اساسی مورد بحث وبررسی قرار ګرفت .
جرګه پغمان :
در سال ۱۳۰۳ با ادامه جرګه جلال اباد در پغمان کابل جرګه ای با شرکت نمودن۱۵۰۴ انسان دایر ګردید که از جمله انها ۳۰۰ نفر علمای دینی بودند .در این جرګه بحث های مفصلی صورت ګرفت که من برای کوتاهی کلام از بیان آنها خود داری مینمایم اما برای هریک از علاقمندان بیشنهاد مینمایم تا صورت جلسات هر دو جرګه را مطالعه نمایند.
در جرګه پغمان قانون اساسی ای افغانستان که دارای ۷۳ ماده بود – به تصویب رسید. این جرګه ها پیش از سفر های شاه امان الله به اروپا برپا شده بود .
چند ماده قانون اساسی را که همین اکنون مربوط به این بحث میباشد برای شما بیرون نویس مینمایم .
زیر عنوان حقوق عمومی اتباع افغانستان تا عنوان وزرا مواد به فیصله رسیده اند که من چند ماده آنرا در اینجا بیرون نویسی مینمایم.
حقوق عمومی اتباع افغانستان
ماده نهم – تمام مردم افغانستان دارای آزادی های فردی اند واز هرګونه تجاوز برآزادی های فردی دیګران منع میباشند .
ماده دهم – حریت فردی از هرګونه تعرض ومداخله مصوون است . هیچ کس جز به اساس حکم فیصله محکمه شرعی و نظامات مقننه توقیف یا مجازات نخواهد ګردید .
بردګی ملغی است . هیچکس نمیتواند دیګران را به صفت برده و غلام استخدام نماید .
ماده بیست وچهارم –
تمام انواع شګنجه از این ببعد منع است . هیچګونه مجازات برکس اعمال نخواهد شد مګر به اساس حکم قانون جزای مدنی قانون جزای عسکری »
(۲)

بردګی در افغانستان :
در اینجا تلاش میدارم تا در مورد بردګی در هزاره جات بنویسم نه در تمام افغانستان .
پیش از وارد شدن به این بحث برده ګی وغلامی بایست با صراحت بنویسم که من تاحالا به اسنادی برنخورده ام که نشان از دوره بردګی وبرده داری به مثابه یک فورماسیون یا صورت بندی اجتماعی یا دوره تاریخی برده ګی در افغانستان امروز یا خراسان دیروز باشد ،
سیستم ونظام برده داری در اروپا بعد از فروپاشی کمون اولیه و پیش از نظام فیودالی در اروپا پدید آمده و جای برده داری را جامعه وشیوه تولید فیودالی که برپایه بهره کشی از دهقان بنام بهره مالکانه قرارداشت ګرفته و در درون جامعه فیودالی عناصر از سرمایه داری تجاری رونق یافته و با رونق یافتن مانوفکتور وارد پیش درآمد و آستانه فاز سرمایه داری شده و با انقلاب کبیر فرانسه خط فاصل دقیق وروشن با جامعه فیودالی ترسیم ګردیده و به حاکمیت سلاح وکارد کله بری ګیوتین وزندان باستیل و سایرزندانها وجدایی دین از دولت - چهارمین مرحله تاریخی یا چهارمین فورماسیون تاریخی وشعار آزادی- برادری وبرابری درفرانسه و اروپا مطرح شده است . در اینمورد میتوان صد ها صفحه نوشت وجزییات وکلیات اش را بیان داشت اما بحث من در مورد لغو برده ګی در هزاره جات افغانستان و پیدایش برده ګی در هزاره جات و مجموع افغانستان میباشد.
در این مورد توجه شما را به چند برګ از اثر بنام هزاره های افغانستان
– ( تاریخ ، فرهنګ ، اقتصاد ، سیاست ) که اثریست بسیار مهم ازنویسنده ګرامی سید عسکرموسوی به زبان انګلیسی بنام
THE HAZARAS OF AFGHANISTAN
جلب مینمایم . همین اثر به زبان فارسی توسط اقای اسدالله شفایی برګردانده شده است ، شما میتوانید با مطالعه همین اثر پاسځ بسا از پرسش های خود را بیابید .
« طی قرن اخردوران پس از مغول ( ۱۲۰۰-۱۸۹۰ میلادی )که جامعه هزاره جات به سمت تمرکز بیشتر حرکت میکرد وهر میر تلاش داشت تا دیګر میر ها را تحت انقیاد در آورده و برای ایجاد کشور هزاره جات ( هزارستان ) قلمرو خود را ګسترش دهد . توسعه سطح وشیوه تولید شدت بیشتر یافت . تقسیم کار پیچیده تر وتخصصی ترشد ، حتی اولین دسته های نیروی نظامی تحت امر امیر ها شکل ګرفت . رشد صنایع ابتدایی هزاره ها به آرامی همانطورکه برتعداد استادکاران ماهر افزوده میشد .، توسعه یافت . این آهنګ رشد تا شکست قیامهای۱۸۹۳ که نتنها فن آوری پیشرفته هزاره ها بلکه سازمان اجتماعی و کشاورزی آنان را نابود کرد، ادامه داشت .....
اما صنعت پیش از دهه ۱۸۹۰ جایګاه سوم را بعد از زراعت و پرورش حیوانات به خود اختصاص میداد ......
کالاهای تولیدی سایر مناطق و سرزمین ها توسط دیګر مردمان وارد هزاره جات میشد . اینان عمدتا بازرګانان کابلی ، هندی وایرانی بودند که ناچار میشدند با مبادله کالا با کالا بپردازند . به نظر تیمورخانف ، بازرګانان خارجی ( بویژّه از ترکستان ) که به هزاره جات می آمدند ، اغلب برده ګانی باخود آورده و در مقابل جنس به میر ها هدیه میکردند .
شیوه ومناسبات تولید هزاره ها از دوران پس از مغول (۱۲۰۰ میلادی تا ۱۸۹۰ میلادی ) برپایه ارزشها والګو های بهره برداری فیودالی استوار بود که بر اساس آنها یک دهقان چیزی فراتر از یک برده نبود وجز اموال میر تلقی میشد . بهمین دلیل او در مبادلات اقتصادی نقش کالا را داشت . ساختار اجتماعی هزاره مبتنی برارزشهای قبیله ای وخویشاوندی بوده و در معرض کمترین تماس با دنیای خارج قرار داشته است ....

بزودی بخش دوم منتشر خواهد ګردید

جستجو در کابل پرس