Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86202

دین و دانش در نبردی دائمی با همدیگر

21 جنوری 2015, 06:01, توسط داكتر فكور

جناب يسين!
هاوكينگ در تأييد و حمايت از نظريه انيشتين در باره نسبيت عام (جاذبه و انحناى فضاء - زمان) دليلى ارائه كرده كه با يك فزيكدان نمى زيبد؛ مى ‌گويد: جهان را مانند سطح زمين در نظر بگيريد، شما مى ‌توانيد در هر جهتى که مى ‌خواهيد بدويد، اما هرگز به انتهاى زمين نخواهيد رسيد!! به ايشان مى گويم: اشتباه مى كنى، همه ما به شمول خودت به انتهاى سطح زمين رسيده ايم، آنهم بدون دوش!! انتهاء يك خط دو نقطه در دو انتهاء خط است، انتهاء هر سطح يك خط است كه سطح را احاطه كرده، اما انتهاء يك جسم هر نطقه سطح بيرونى آن است، زمين يك كتله و جسم است؛ هر نقطه سطح آن يك انتهاء است.
حقيقت اين است كه انكار از خدا منشأ روانى دارد نه عقلى و علمى و يا منطقى، ايمان به خدا يعنى ايمان به متعالى ترين ارزشها، بلندترين معيارها، والاترين اخلاق، و ممتازترين شايستگى ها، خدا الگوى خوبى است، ايمان به خدا يعنى ايمان به خوبى و زيبايى و جمال و عدالت و حق شناسى، و به اصطلاح قرآن (تصديق بالحسنى)، قرآن در باره مؤمن مى فرمايد: صدق بالحسنى: شايستگى و زيبايى را تصديق كرد و در باره كافر مى فرمايد: كذب بالحسنى: زيبايى و شايستگى را انكار كرد. منكر شايستگى ها نمى تواند به خدا باور كند، او پيش فرضهايى نزد خود دارد كه با ايمان به خدا نمى سازد. كسانى كه باور به خدا نه با عملكردهاى گذشته شان سرسازش دارد، نه با اراده جرم و گناه شان در آينده، و نه با پيش فرضهاى شان همخوانى، انكار از خدا تقاضاى اين گذشته گنه آلود، اين آينده جرم زاى و اين پيش فرضهاى برخاسته از عزم گناه و جرم است.
در پايان اين بحث بايد عرض كنم:
اعتقاد به خلقت تصادفى، بى برنامه قبلى و غير هدفمندانه نه تنها باور غيرعلمى و خلاف حقيقت است بلكه عواقبى بدى براى انسان و جامعه اش در پى دارد، اگر به زندگى از افق تصادف و بى هدفى بنگريم، گمان كنيم كه تصادفى به دنيا آمده ايم، نه خالق مدبرى داريم و نه هدف و برنامه اى در خلقت ما و تمامى هستى دركار بوده، از نقطۀ مجهول آغاز كرده ايم، به سمت مجهول در حركتيم و در انتهاى مجهولى توقف مى كنيم، در اين صورت حتماً كسى و داراى شخصيتى خواهيم بود كه ماترياليزم ترسيم مى كند و مشخصاتش را در جلو ما مى گذارد و ما مصداقش را در ديكتاتورى اتحاد شوروى و ستمگرى هايش در مستعمراتش ديديم، در عملكردهاى كمونيستهاى بى رحم، انسان دشمن و خدا ستيز آن را مشاهده كرديم، در صدها گورستانها دسته جمعى در افغانستان ديديم، و مصداق ديگرش را در چهره بريتانيايى ها و امريكايى هاى بى رحم در افغانستان، عراق و سائر مستعمرات بريتانيا و امريكا و در زندانهاى گوانتانامو، ابوغريب، بگرام، كندهار و ... مشاهده كرديم. ولى اگر به انسان و جهان از ديدگاه ايمان به خدا و با اين باور بنگريم كه هدف و مقصودى در خلقت اين عالم و پديده هاى گوناگونش مطمح نظر بوده، همه چيز درست و دقيق آفريده شده، هيچ چيز بيهوده اى در اين عالم سراغ نمى شود، نه تصادفى در كار است و نه بيهودگى و بى هدفى اى، در آن صورت كسى خواهيم بود كه هر گامش را سنجيده و محتاطانه بر مى دارد، كسى كه به آخرت و حساب و كتاب آن و مكافات و مجازات آن باور دارد، كسى كه خود را عضو خانوادۀ بزرگ كائنات كه آفريدگار واحدى دارد؛ تلقى مى كند، به همه چيز به ديدۀ دوست و همسفر مى نگرد، با همه كس به مهربانى برخورد مى كند. همان كسى كه دين به تصوير مى كشد.
نگاه واقعبينانه و مؤمنانه به هستى و حركت در روشنايى آن؛ انسان را به معراج بلند معنوى و بلند ترين قلۀ شرف و عزت بالا مى برد و ديدگاه تنگ نظرانۀ مادى و انكار از خدا و آخرت انسان را به حضيض پستى و پرتگاه ذلت و دنائت مى كشاند. مؤمن نه ظلم مى كند و نه ظلم مى كشد، نه خود به حقارت تن مى دهد و نه ديگرى را حقير مى شمارد، در حاليكه منكر خدا و آخرت هر كارى را كه منافع مادى او را تأمين كند جائز مى خواند، هر چند تن دادن به حقارت باشد و تجاوز بر حق ديگران و تحقير و تذليل شان.
داكتر فكور

جستجو در کابل پرس